- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
انسان موجودى است سالک و پویا به سوى معبود حقیقى خویش و از هر راهى که برود و هر مسیرى را که در زندگى انتخاب کند.
سرانجام به لقاى معبود خویش مى رسد: « یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه (انشقاق/۶ )؛ اى انسان! تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مىروى و او را ملاقات خواهى کرد.» با توجه به این آیه اگر انسان راه ایمان، خود سازى و تهذیب نفس را بپوید جمال و مهر خداوند را ملاقات مى کند، اما اگر راه کفر و آلودگى را در پیش گیرد، جلال و قهر او را می بیند.
بنابراین اگر مقصد و غایت سلوکش لقاى محبت و مهر خدا باشد، باید راه تهذیب نفس و عبادت حقیقى را در پیش گیرد و از هواى نفس بگریزد و در طریقت انس با معبود گاهى به گوشه اى خلوت پناه ببرد و دور از همه عنوانها و تعلقات مادى، لختى بر حال زار خویش بگرید و با سوز دل و اشک چشم، کدورت و زنگار را از چهره جان خود بزداید و در زاد و توشه آخرت اندیشه کند.
ادیان الهى با توجه به همین نیاز روحى، با آن که انسان را به حضور در جامعه و شرکت در فعالیتهاى اجتماعى فرا مى خوانند، فرصت هایى را نیز براى خلوت نمودن او با خداوند فراهم نموده اند، یکى از این فرصتها «اعتکاف» است.
اعتکاف در لغت به معنى اقامت کردن و ماندن در جایى و ملازم بودن با چیزى است، ولى در شرع اسلام، اقامت در مکانى مقدس به منظور تقرب جستن به خداوند متعال است.
اعتکاف فرصت بسیار مناسبى است تا انسانى که در پیچ و خمهاى زندگی مادى غرق شده، خود را بازیابد و به قصد بهره بردن از ارزشهاى معنوى از علایق مادى دست بکشد و خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند که او را در راه راست ثابت نگهدارد تا بتواند به دریاى بیکران انس و مهر خداوند که یکسره مغفرت و رحمت است، متصل شود.
در اعتکاف مى توان خانه دل را از اغیار تهى کرد و نور محبت خدا را در آن جلوه گر ساخت؛ مىتوان خود را وقف عبادت کرد و لذت میهمان شدن بر سر سفره احسان و لطف الهى چشید؛
مىتوان زمام دل و جان را به دست خدا سپرد و همه اعضا و جوارح را در حصار اراده حق به بند کشید؛ (۱) مى توان به خویشتن پرداخت و معایب و کاستى هاى خود را شناخت و در جست و جوى معالجه بود؛ مى توان نامه عمل را مرور کرد و به فکر تدارک و جبران فرصتهاى از دست رفته بود؛
مى توان به مرگ اندیشید و خود را براى حضور در پیشگاه خداى «ارحم الراحمین» آماده کرد.
آرى! “اعتکاف” فصلى است براى گریستن، براى ریزش باران رحمت، براى شستن آلودگى هاى گناه، براى تطهیر صحیفه اعمال، براى نورانى ساختن دل و صفا بخشیدن به روح.
پیشینه اعتکاف
اعتکاف مخصوص دین اسلام نیست بلکه در ادیان الهى دیگر نیز وجود داشته و در اسلام استمرار یافته است، اگر چه ممکن است در شرع مقدس اسلام پارهاى از خصوصیات و احکام و شرایط آن تغییر یافته باشد. درباره حدود و شرایط این عبادت در دیگر ادیان، اطلاعات قابل توجهى در اختیار ما نیست.
مرحوم علامه مجلسى در «بحارالانوار» به نقل از طبرسى آورده است که: «حضرت سلیمان (ع) در مسجد بیت المقدس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه و کمتر و بیشتر اعتکاف مى کرد و آب و غذا براى آن حضرت فراهم مى شد و او در همان جا به عبادت مى پرداخت.» (۲)
برخى از آیات قرآن نیز دال بر این است که اعتکاف در ادیان الهى گذشته وجود داشته است. خداوند متعال مى فرماید:
«… و عهدنا الى ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتى للطائفین والعاکفین والرکع السجود( بقره/ ۱۲۵)؛ به حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) سفارش نمودیم تا خانه ام را براى طواف کنندگان، معتکفان و نمازگزاران تطهیر کنند.»
از این آیه استفاده مى شود که در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) عبادتى به نام اعتکاف وجود داشته و پیروان دین حنیف گرداگرد کعبه معتکف مى شده اند.
حضرت مریم (س) آن گاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهى نایل آمد، از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در مکانى خالى و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خداى خود بپردازد و چیزى او را از یاد محبوب غافل نکند.
به همین جهت طرف شرق بیت المقدس را که شاید محلى آرام تر و یا از نظر تابش آفتاب پاک تر و مناسب تر بود برگزید. (۳)
مرحوم علامه طباطبائى (ره) در المیزان مى نویسد: هدف حضرت مریم (س) از دورى نمودن از مردم، بریدن از آنان و روى آوردن به سنت اعتکاف بوده است. (۴)
برخى از روایات اهل سنت هم نشان مى دهد که در دوران جاهلیت هم عملى عبادى به عنوان اعتکاف در میان مردم رایج بوده است. (۵)
علامه حلى در کتاب «تذکره الفقهاء» به مشروعیت اعتکاف در ادیان پیشین تصریح نموده است. (۶)
از زمانى که پیامبراسلام (ص) اعتکاف را به مسلمانان آموزش داد، این سنت اسلامى در میان مسلمانان رواج پیدا کرد.
در حال حاضر مراسم اعتکاف در دهه پایانى ماه مبارک رمضان در بسیارى از کشورهاى اسلامى از جمله عربستان ( به ویژه شهر مکه) با شکوه خاصى برگزار مى شود.
همه ساله خیل عظیم مسلمانان، که بخش قابل توجهى از آنان را جوانان تشکیل مى دهند، از سراسر جهان به سوى مسجدالحرام مى شتابند و در کنار خانه خدا معتکف مى شوند و حتى بسیارى از زائران خانه خدا به منظور دستیابى به فضیلت اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان، این ایام پر برکت را براى انجام عمره مفرده برمى گزینند.
شبیه این مراسم در مسجدالنبى و در کنار مرقد مطهر پیامبر(ص) برگزار مى شود. مسجد کوفه در عراق نیز سالهاى متمادى، محل برپایى مراسم اعتکاف در دهه آخر ماه مبارک رمضان بوده است. انبوه شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت (ع) در این مسجد مقدس معتکف مى شده ا ند و بسیارى از عالمان بزرگ شیعه نیز همراه با مردم در این مراسم شرکت مى کرده اند.
اعتکاف در کشور ایران تاریخچه اى پرفراز و نشیب دارد در هر عصرى که عالمان برجسته دینى به اعتکاف اهتمام ورزیده اند، مردم مسلمان نیز از آنان پیروى کرده و به اعتکاف بها داده اند.
در عصر صفوى، در سایه تلاشهاى دو عالم بزرگ آن زمان، مرحوم شیخ بهایى (۱۰۳۰- ۹۵۲ ه.ق) و شیخ لطف الله میسى عاملى اصفهانى (متوفاى ۱۰۳۲ یا ۱۰۳۴ ه.ق)، اعتکاف در شهرهاى ایران، به ویژه قزوین و اصفهان، رونق خاصى یافته است.
خوشبختانه اکنون در بسیارى از شهرهاى کشورمان مراسم اعتکاف در روزهاى ۱۳، ۱۴ و ۱۵ ماه رجب (ایام البیض) برگزار مى شود. این سنت حسنه ابتدا در شهر مقدس قم، توسط عالم ربانى میرزا مهدى بروجردى صورت گرفت و رفته رفته در شهرهاى دیگر رواج یافت.
ارزش معنوى اعتکاف
انقطاع از مادیات و امور دنیوى و ملازمت مسجد و دوام ذکر و عبادت خدا، به تنهایى و بدون اعتکاف نیز داراى ارزشى والا و اهمیتى فراوان است که در این زمینه آیات، روایات و احادیث زیادى را با چنین مضمونى مىتوان یافت، اما اهمیت اعتکاف به طور مشخص در قرآن و احادیث مورد تاکید قرار گرفته است.
در بنیاد اولین خانه توحید (کعبه) به دست دو پیامبر الهى، حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیهماالسلام) سخن از عهد و پیمانى به میان مى آید که از جانب خداوند، جهت تطهیر«بیت الله» براى طواف کنندگان، معتکفین و نمازگزاران از آنان گرفته شده است.
مطالعه در تعالیم ادیان الهى نشان مى دهد که همواره شیوه هایى از درون گرایى و دورى از جمع در ادیان آسمانى وجود داشته است.
اعتکاف در قرآن
از کلام وحى استفاده مى شود که در میان بنى اسرائیل نوعى روزه همراه با سکوت (صمت) رایج بوده است. (۷) حضرت موسى(ع) با آن که مسئولیت سنگین رهبرى و هدایت امت را بر دوش داشت، براى مدت زمانى آنان را رها کرد و براى خلوت کردن با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش پروردگار فرمود:
«… و عجلت الیک رب لترضى (طه/ ۸۴ )؛ پروردگارا به سوى تو آمدم تا از من راضى شوى.»
قرآن مجید در جایى دیگر از« رهبانیت» و گوشه گیرى پیروان حضرت عیسى(ع) سخن به میان آورده، و مى فرماید:
«… و رهبانیه ابتدعوها ما کتبناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها… (حدید/ ۲۷)؛ و رهبانیتى را که خود ابداع نمودند از این رو برایشان مقرر نمودیم تا خشنودى خداوند را کسب کنند. پس حق آن را چنان که باید مراعات نکردند.»
مفسر بزرگ قرآن، علامه طباطبائى (ره) فرموده است: « لحن آیه شریفه نشان مى دهد که خداوند، ابتدائا رهبانیت را بر پیروان حضرت عیسى (ع) مقرر ننموده، ولى آن را مورد تایید قرار داده است.» (۸) هر چند آنان به دلیل این که در رهبانیت زیاده روى نمودند و حد و مرز آن را مراعات نکردند، مورد نکوهش خداوند قرار گرفتند.
اسلام با پیش بینى عبادتى به نام «اعتکاف» که در واقع نوعى خلوت و درون گرایى است، براى ساختن انسانها و جلوگیرى از آفت خدا فراموشى و خود فراموشى، چاره اندیشى نموده است. اینها همه نشان مى دهد با آن که روح تعالیم ادیان، دعوت به جمع و اجتماع است، انسان به برنامه هایى که او را با درون خود پیوند دهد نیز محتاج است.
راز این امر روشن است؛ معمولا حضور پیوسته و دائمى در عرصه اجتماع و کار و تلاش عملى، رفته رفته روحیه عمل گرایى را در انسان تقویت مى کند.
پیدایش این روحیه چه بسا انسان را از درون تهى مى کند تا آن جا که به چیزى جز عمل بیشتر نیندیشد. شخص عمل گرا و عمل زده حتى گاه فرصت نمى یابد نتایج کارها و تلاشهاى خود را هم به درستى ارزیابى کند.
لذا اعتکاف زمینه مناسبى است تا انسان به کاوش درباره انگیزه ها و روحیات خویش بپردازد و براى رفع نقصان و تکامل آن بکوشد. بنابراین اعتکاف با ویژگى هایى که اسلام براى آن در نظر گرفته، پاسخى است به این نیاز روحى، و فرصتى است مغتنم براى رو آوردن به خود و خدا.
اعتکاف در احادیث
میزان توجه پیامبر(ص) به برپایى اعتکاف، بسیار در خور دقت و تامل است. خداوند متعال، پیامبر خویش را به داشتن خلق و خویى عظیم و بزرگ ستوده است.
«و انک لعلى خلق عظیم( قلم/ ۴)؛ و در حقیقت تو به اخلاق نیکو وعظیم آراسته هستى.»
با این حال، آن حضرت با وجود مسئولیت بزرگ اجتماعى که بر دوش داشت، خود را از اعتکاف بى نیاز نمى دانست.
چنان که در حدیثى از امام صادق (ع) آمده است: « رسول خدا در دهه آخر ماه مبارک رمضان در مسجد معتکف مى شدند و براى آن حضرت خیمه اى که از مو بافته شده بود، در مسجد برپا مى شد. پیامبر(ص) براى اعتکاف آماده مى شدند و بستر خویش را جمع مى کردند.» (۹)
در حدیث دیگرى از امام صادق (ع) آمده است: « کانت بدر فى شهر رمضان و لم یعتکف رسول الله (ص) فلما ان کان من قابل اعتکف عشرین. عشرا لعامه و عشرا قضاء لما فاته (۱۰)؛ جنگ بدر در ماه رمضان رخ داد، از این رو رسول خدا موفق به اعتکاف نشدند. آن حضرت در ماه رمضان سال آینده یک دهه را به عنوان همان سال اعتکاف نمودند و یک دهه را نیز به عنوان قضاى سال قبل.»
رسول خدا افزون بر اهتمام عملى نسبت به اعتکاف، با بیان فضایل و پاداش بزرگ آن، مؤمنان را به انجام این عمل تشویق مى نمودند. در حدیثى از آن حضرت آمده است: «اعتکاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتین و عمرتین (۱۱)؛ یک دهه اعتکاف در ماه رمضان همچون دو حج و دو عمره است.»
گرچه این حدیث ناظر به اعتکاف به مدت ده روز و در ماه مبارک رمضان است، ولى اعتکاف در کمتر از این مدت (به شرط آن که از سه روز کم تر نباشد) در غیر ماه مبارک رمضان مخصوصا «ایام البیض» به اندازه خود فضیلت و ثواب دارد.
پى نوشت ها
۱. عطار نیشابورى، تذکره الاولیاء، ص۷۸۵.
۲. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۴۱.
۳. تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۳.
۴. علامه طباطبائى، المیزان، ج۱۴، ص۳۴.
۵. سید مرتضى، المسائل الناصریات، ص۱۱۹.
۶. علامه حلى، تذکره الفقهاء، ج۶، کتاب اعتکاف، ص۲۳۹.
۷. حرعاملى، وسائل الشیعه؛ ج۷، ص۱۱۶.
۸. المیزان، ج۱۹، ص۱۷۳.
۹. حرعاملى، وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۹۷، روایت۱.
۱۰. همان، روایت ۲.
۱۱. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، کتاب الاعتکاف، ص ۱۸۸.