- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
زمان اعتکاف
اعتکاف از نظر زمان محدود به وقت خاص نیست؛ تنها از آن رو که لازمه اعتکاف، روزه گرفتن است، باید در زمانى اعتکاف شود که شرعا بتوان روزه گرفت. پس هر گاه روزه گرفتن صحیح باشد، اعتکاف نیز صحیح است، ولى بهترین زمان براى اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان، و ایام البیض ماه رجب است.
اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان، با آماده سازى انسان براى درک لیله القدر و بهره بردارى از فیض این شب گرانقدر، بى ارتباط نیست. در کشور ما اکنون اعتکاف در سه روز از ماه رجب بیش از اعتکاف در دهه پایانى ماه رمضان رواج دارد؛ و این سه روز از چند نظر حائز اهمیت است:
اول آن که ماه رجب، ماه حرام است و از روایات استفاده مى شود که اعتکاف در ماههاى حرام، نسبت به دیگر ماهها از فضیلت بیشترى برخوردار است.
ثانیا: روزه در ماه رجب داراى فضیلتى خاص است، زیرا ماه رجب ماه بزرگى است که مردم حتى در جاهلیت نیز حرمت آن را پاس مى داشتند. اسلام نیز بر احترام و منزلت آن افزود. (۱۲) ظاهرا چنین رفتار و باورى نسبت به ماه رجب از دیگر ادیان الهى در میان مردم به جاى مانده بود.
مالک بن انس ( پیشواى مذهب مالکى) گفته است: « سوگند به خدا، چشمانم تاکنون کسى را که از نظر وارستگى، فضیلت و عبادت و پرهیزگارى برتر از امام صادق (ع) باشد، ندیده است.
من به حضور ایشان مى آ مدم و او مرا مورد توجه قرار مى داد و احترام مى نمود.» روزى به ایشان عرض کردم: «اى فرزند رسول خدا! پاداش کسى که یک روز از ماه رجب را با ایمان و اخلاص روزه بگیرد، چیست؟»
امام صادق (ع) فرمود: «پدرم از پدرش و او از جدش و ایشان از رسول خدا (ص) برایم روایت کرد که هر کس یک روز از ماه رجب را از سر ایمان و اخلاص روزه بگیرد، گناهانش آمرزیده مى شود. (۱۳)
بر پایه حدیثى دیگر از پیامبر (ص) هر کس سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند میان او و آتش جهنم به اندازه هفتاد سال راه فاصله مى اندازد.
پروردگار مهربان به کسى که سه روز از ماه رجب را روزه گرفته، خطاب مى کند که حق تو بر من واجب شد و دوستى و ولایتم برایت حتمى شد. اى فرشتگان! در حضور شما شهادت مى دهم که گناهان بنده ام را آمرزیده ام. (۱۴)
علاوه بر روایاتى که به طور عام نسبت به فضیلت روزه ماه رجب تاکید مى نماید، درباره روزه گرفتن در روزهاى ۱۳، ۱۴ و ۱۵ و انجام عمل «ام داود» نیز تاکید شده است.
مکان اعتکاف
اعتکاف از نظر مکان محدودیت خاص دارد. نظریه معروف آن است که اعتکاف تنها در یکى از مساجد چهارگانه ( مسجدالحرام، مسجدالنبى، مسجد کوفه و مسجد بصره ) جایز است. امام رضا (ع) فرموده اند: «اعتکاف لیله فى مسجد الرسول و عند قبره یعدل حجه و عمره (۱۵)؛ یک شب اعتکاف در مسجد پیامبر و نزد قبر او معادل یک حج و یک عمره است.»
ولى گروهى از فقها اعتکاف در مسجد جامع هر شهر و منطقه را نیز روا دانسته اند. (۱۶)
البته در مورد مسجد جامع نیز برخى برآنند که باید به قصد رجاء و به امید این که شاید مطلوب درگاه الهى باشد، اعتکاف نمود. (۱۷)
اعتکاف در سایر مساجد مانند مسجد محله و بازار تنها به نظر شمار اندکى از فقیهان شیعه جایز است. (۱۸) مقصود از مسجد جامع در هر شهر و منطقه، مسجدى است که معمولا مردم بیشترى در آن جا گرد مى آیند (۱۹)؛ به عبارت دیگر، مسجدى که اغلب اوقات بیشتر از سایر مساجد جمعیت داشته باشد. (۲۰)
شیخ لطف الله میسى اصفهانى در کتاب «رساله اعتکافیه» به نقل احادیثى در باب اعتکاف پرداخته و ضمن بیان احادیث، شواهدى را در جواز اقامه اعتکاف در مسجد جامع، نصب قبه و نیز احیاى دهه آخر ماه رمضان ذکر مى کند.
روشن است که در محل اعتکاف اختلافى در میان فقهاى شیعه وجود دارد. این اختلاف ناشى از این روایت است که اعتکاف در مسجدى جایز است که امام عدل، جماعتى در آن برگزار کرده باشد.
برخى از فقها صرفا همین چند مسجد ( کوفه، بصره، مدینه و مکه) را براى اعتکاف جایز شمرده اند و برخى دیگر مساجد دیگر را نیز براى اعتکاف مجاز شمرده اند.
از این دسته دوم، گروهى تنها مساجد جامع را معین کرده اند و برخى همه مساجد جماعات را. شیخ لطف الله بر این باور بوده که در تمامى مساجد جامع و حتى جماعت اعتکاف جایز است.
ولى درباره روایتى که «امام عدل» را مطرح کرده چنین اظهار مى کند که مقصود از امام عدل، اعم از امام معصوم و غیر معصوم است. شیخ تاکید دارد که اصولا سؤال درباره مساجد بغداد بوده و روشن است که وجه عدل نمى توانسته ارتباطى با امام معصوم براى اقامه نماز در آن مساجد داشته باشد.
وى با اشاره به آراء برخى از فقهاى متقدم در این که تنها در مساجد اربعه اعتکاف رواست، اسامى جمعى از علماى عصر خود را که اغلب علماى جبل عامل هستند، ذکر کرده و رأى آنان را چنین دانسته که در هر مسجد جامعى اعتکاف جایز است.
از جمله آنان مرحوم شیخ بهایى است که در هنگام تالیف این رساله در قید حیات بوده است و نیز شیخ على بن عبدالعالى میسى، جد نویسنده، و نیز شهید ثانى و بسیارى دیگر. (۲۱)
در این جا ممکن است این پرسش مطرح شود که با توجه به آثار سازنده اعتکاف آیا بهتر نیست اعتکاف در هر مسجدى را جایز بدانیم تا همگان به آسانى بتوانند از این عبادت بهره مند شوند؟
در پاسخ باید گفت: «عبادتهاى دینى کاملا توقیفى هستند؛ بدین معنا که شرایط و احکام آن را باید از متون اسلامى و دستورهاى شرعى اخذ کرد.
هرگاه از ادله معتبر استفاده شود که محل اعتکاف، مسجد جامع است، نمى توان از روى ذوق و سلیقه شخصى در شرط عبادت تصرف نمود و دامنه آن را توسعه داد.»
اساسا برخى عبادتها از نظر مکان، داراى محدودیت خاصى هستند.
مثلا مراسم و اعمال حج باید در مکانهاى معینى انجام شود؛ از این رو انجام دادن اعمال حج در غیر از محلهاى مقرر بى معناست.
در مورد اعتکاف نیز هرگاه با ادله معتبر ثابت شود که جایگاه آن مسجد جامع است، مى فهمیم که شارع مقدس این عبادت را تنها در این ظرف مکانى معین از ما خواسته است.
البته در تشریع این حکم حتما مصالحى مورد نظر بوده است که شاید عقل ما نتواند به طور یقین بدان دست یابد.
شاید اسلام با منحصر نمودن اعتکاف در مسجد جامع بخواهد نوعى کنترل بر کمیت و کیفیت آن وجود داشته باشد و در کنار این عبادت، ارزشهاى دیگرى مانند وحدت و همراهى و همدلى نیز مطرح شود. (۲۲)
انسان معتکفى که به آداب اعتکاف پایبند است در هر موردى از نماز خواندن، دعا کردن، اندیشیدن، شب زنده دارى و گریستن، به گنجینه هایى از رحمت خاص خدا دست مى یابد که گرانبهاترین سرمایه زندگانى و بهترین زاد و توشه آخرت او خواهد بود.
هم چنین گاهى خداوند به خاطر تأدیب انسانها یا به خاطر عقوبت آنان نسبت به ستمکارىها و معاصى روز افزون شان، اراده نزول عذاب مى کند و بلایى چون خشکسالى یا زلزله یا بیمارى عمومى و مانند آن را تقدیر مى نماید.
ولى عمل صالح گروهى از آنان باعث دفع بلا می گردد و به گونه اى که خود نیز متوجه نیستند از تحقق عذاب و عقاب الهى جلوگیرى مى کنند: «… و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون(انفال/ ۳۳)؛ و خداوند آنان را عذاب نمى کند تا زمانى که استغفار مى کنند.»
اعتکاف خالصانه جمع کثیرى از مردم جامعه ما، مى تواند چنین نقشى را در اجتماع اسلامى داشته باشد؛
یعنى زمانى که قدرناشناسى مردم نسبت به نعمتهاى الهى اوج مى گیرد و غفلت از خدا به شکل هاى گوناگون در بین مردم رواج مى یابد و پول پرستى و شهوترانى، بخش عظیمى از جامعه را از عبادت خدا دور و به حقوق دیگران بى توجه مى سازد، خطر نزول بلا نزدیک مى شود؛
اما گریه ها و تضرعها و نمازها و روزه هاى معتکفین، رحمت خدا را بر مى انگیزاند و به آبروى آنان، عاصیان نیز در امان مى مانند.
مقابله با تهاجم فرهنگ بیگانه
در فرهنگ اسلامى روى آوردن به اعتکاف، علاوه بر بهره بردارى از فیض معنوى آن، جهاد مقدس نیز هست؛ زیرا این مراسم عبادى – معنوى، نقش بسیار مهمى در رویارویى با نفوذ فرهنگ بیگانه ایفا مى کند.
جوانى که در مراسم اعتکاف، طعم شیرین ایمان و انس با خداوند را م چشد، لذتهاى مادى و شهوانى در دیدگانش، حقیر و بىارزش مى شود و به آسانى در گرداب فساد و باورهاى ضد دینى گرفتار نمى شود.
از سوى دیگر، چنین مراسمى خود پیامى عملى و درسى عبرت آمیز براى مردم است. حضور جمعى از مؤمنان در مسجد براى عبادت، در حقیقت نوعى دعوت به خدا پرستى و دین مدارى است و آثار سازنده اى بر جامعه خواهد داشت.
از همین رو، در رویارویى با تهاجم فرهنگى دشمن نباید نقش مؤثر سنت هایى که در باور عمومى مردم ریشه هاى عمیق دارند، نادیده گرفته شود.
بى تردید مساجد، حسینیه ها، تکایا، هیئتهاى مذهبى، زیارت و اعتکاف، نقش مهمى در تربیت جامعه و گسترش فرهنگ دینى ایفا کرده و مى کنند. این مقوله ها با آثار مثبت جانبى که دارند، اهرم هاى توانمندى در مقابله با فرهنگ بیگانه اند.
در دوران ما تهاجم دشمن ابعادى گسترده یافته، ولى این حرکت استعمارى، دست کم ریشه اى چند صد ساله دارد و همین پدیده هاى سنتى هم چون اعتکاف، مردم ما را در طول سالهاى متمادى در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه مصونیت بخشیده است؛ (۲۳)
اما اهمیت آن و نقش به سزایى که در تصفیه و تزکیه انسان دارد براى بسیارى از مسلمانان ناشناخته مانده است.
از این رو جا دارد مبلغان اسلامى بیش از پیش بر نقش مهم آن تاکید ورزند تا این سنت دیرینه محمدى آن گونه که شایسته است، جایگاه خود را در جامعه اسلامى حفظ کند.
در عصر ما که زندگى ماشینى و پیچیدگى هاى آن، دیده گان انسان را به خود خیره کرده، روابط اجتماعى گسترده شده و خلاصه دامنه سرگرمى انسان به جلوه ها و مظاهر مادى توسعه یافته است، تاکید بر نقش سازنده اعتکاف، ضرورتى دو چندان مى یابد؛
زیرا اعتکاف انس با معشوق است که زمینه را براى گسستن فرد از سرگرمى هاى پوچ فراهم مى آورد؛ انسان را با خداوند پیوند مى دهد و از آفت خدا فراموشى و از خود بیگانگى نگه مى دارد.
پی نوشت ها
۱۲. شیخ صدوق، فضائل الاشهرالثلاثه، ص۲۴، روایت۱۲.
۱۳. همان، ص۳۸، روایت۱۶.
۱۴. همان، ص۲۵، بخشى از روایت۱۲.
۱۵. بحارالانوار، ج ۹۸، ص۱۵۱.
۱۶. سید محمد کاظم طباطبائى، العروه الوثقى، کتاب الاعتکاف، ص۳۹۹.
۱۷. امام خمینى (ره)، تحریرالوسیله، ج۱، ص۳۰۵.
۱۸. شیخ محمد حسن نجفى، جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۷۰.
۱۹. همان، ص۱۷۱.
۲۰. آیه الله گلپایگانى، مجمع المسائل، ج۱، ص۱۵۴.
۲۱. فصلنامه فرهنگ اصفهان، شماره ۱، پائیز ۱۳۷۴، ص۳۸. رحیم نوبهار، اعتکاف؛ سنت محمدى، صص۷۸ و ۸۸ .
۲۲. بحارالانوار، ج۳۳، ص۵۴۲ .
۲۳. اعتکاف، سنتى محمدى، صص۵۰ و ۵۱ .