- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
نقش تنبیه در تربیت از دیدگاه اسلام
اصول و شرایط تنبیه
اگراصول و شرایط تنبیه رعایت شود تا حدودى میتوان گفت تنبیه، مؤثر واقع خواهد شد. برخى از مهمترین اصول و شرایط تنبیه مؤثر عبارتند از:
۱- مستحق تنبیه بودن
باید دید آیا کودک، استحقاق تنبیه را دارد یا نه؟ اگر دارد، استحقاق چه تنبیهى را؟ کتک زدن؟ محروم شدن؟ سرزنش و ملامت شنیدن؟ و لذا در مواردى که معلوم شده باشد که کودک مستحق تنبیه نیست، نباید تنبیه کرد مثلا اگر کودک بر اثر بىتوجهى، ظرفى را شکسته است، مستحق تنبیه نیست و اگر تنبیه شود، مؤثر نیست و گاهى اثر عکس دارد.
۲- به اندازه بودن تنبیه
تنبیه نباید بیش از مقدار جرم و گناه باشد بلکه باید ملاحظه شود که مقدار جرم و خطا در چه حدى است و تنبیهى متناسب و به اندازه آن براى مجازات در نظر گرفته شود، حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) در روایت اسد بنوداعه پس از آن که سه مرتبه از تنبیه نهى کرد فرمود: اگر تنبیه کردى، به اندازه گناه، تنبیه کن.(۱)
۳- متناسب سن کودک باشد
اصل دیگر، رعایت سن است. مثلا کودک خردسال برابر تنبیه احساس بىپناهى میکند و این موجب وارد آمدن صدمه روانى بر کودک است. لذا در تنبیه باید قوت بدنى، سن و شخصیت افراد را در نظر داشت در روایت حماد بن عثمان امام صادق(علیه السلام) فرمود: «هر مقدار که حاکم مصلحت بداند برحسب مقدار گناه و یا قدرت بدنى شخص تعزیر کند.»(۲)
نیز از حضرت على(علیه السلام) نقل شده است که گاهى نصف یا ثلث شلاق را میگرفت و برحسب سن کودکان آنها را حد مىزد.
۴- وضعیت رشد کودک
رعایت رشد نیز مهم است. کودکى که شدیداً وابسته و نازپرورده است، در تنبیه، درد شدیدى را متحمل میشود. همچنین شرایط جسمى، روحى، فکرى، خانوادگى هر کدام اقتضائاتى دارد که باید کاملاً رعایت شود و حساب شده تصمیمگیرى شود. کودکان باهوش اگر تنبیه شوند، بیشتر از کودکان کمهوش صدمه میبینند.
۵ – تناسب جرم و تنبیه
شرط تناسب یعنى تناسب و میزان جرم با تنبیه هم باید رعایت شود به خاطر مسئله ناچیزى، کودک را نباید تنبیه کرد و باید نوع جرم و تنبیهى که در نظر گرفته میشود ملاحظه شود و هماهنگى و تناسب بین آنها حفظ شود.
۶- رعایت عدالت
یکى از شرایط مهم رعایت عدالت، در تنبیه کردن است. هیچ گاه نباید کودک را بخاطر تشّفى خاطر خود یا براى انتقامجویى تنبیه کرد. بلکه همواره باید صلاح کودک مدنظر باشد. نه تشّفى خاطر، یا فرو نشاندن غضب و یا انتقامگیرى از وى زیرا چه بسا آثار زیانبار و ناگوارى را به دنبال داشته باشد.
۷- رعایت تنوع تنبیه
شرط رعایت تنّوع نیز لازم است، چه بسا یک شیوه کارساز نباشد. باید بدانیم کدام نوع از تنبیه را بکار ببریم، و اصرار نداشته باشیم همیشه مثلا از شیوه ملامت کردن استفاده کنیم. اسلام میگوید در تنبیه باید مراحل و مراتب آن را رعایت کرد و باید از مرحله ضعیف شروع کرد چرا که شاید با اجراى مرحله اى ضعیف از تنبیه، مثل یک تغییر چهره، کودک به اشتباه خود پى ببرد و اصلاح شود که در این صورت دیگر نیازى به تنبیه بدنى نخواهد بود.
۸ – اکتفا به حداقل
آخرین اصل و شرط مهم شرط حداقل است. زیرا هدف از تنبیه آگاهى و اصلاح کودک است و وقتى هدف حاصل شد دیگر تنبیه معنى ندارد. همین طور اگر پس از تنبیه کودک رفتار او اصلاح شد دیگر نباید رفتار خلاف او را به رخ کشید و آن را بهانه اى براى تنبیه و سرزنش او قرار دهیم.
و همچنین تنبیه را نباید با خشونت و با ظرفیت حداکثر توان اعمال کرد مخصوصاً اگر اعمال آن براى اولین بار و آن هم براى کودک باشد. زیرا این گونه تنبیهات، زمینه را براى احساس بىپناهى کودک و در نتیجه فساد و گاهى تعدد شخصیت فراهم میکند و پیش از آن که سبب هدایت و اصلاح شود، عامل بدبختى کودک خواهد شد.
فوائد تنبیه بجا و متناسب
الف – اصلاح رفتار تنبیه، این فایده را به همراه دارد که کودک را سر عقل مىآورد و او در مییابد که عمل خطایى را مرتکب شده و از تکرار آن، باید خوددارى کند. بر اساس اصل شرطى شدن، کودک رابطهاى بین عمل و کیفر مییابد، میفهمد هر بارى که عمل ناروایى را انجام دهد، باید زجر و رنج آن را هم تحمل کند، و به این نتیجه میرسد که سودش در ترک آن عمل است.
ب – یافتن راه صواب؛ گاهى تنبیه میتواند وسیلهاى باشد براى یافتن راه صواب. یعنى کودک به این نتیجه مىرسد که این راه قابل تکرار نیست و باید شیوه دیگرى را در پیش گرفت، راه دیگرى که از تنبیه مصون باشد.
ج – اثربخشى فورى؛ از فواید دیگر تنبیه، اثربخشى فورى آن بر روى فرد است. کودکى را در نظر بگیرید که در خانه یا مدرسه شرارت میکند، مزاحم دیگران است، سر و صدا به راه انداخته، و براى دیگران صدمه آفریده است، با لجبازى هاى خود در خانه آتش افروخته و براى دیگران رنج مىآفریند.
شاید شور و آشوب که او به پا کرده اجازه نمیدهد که کودک به خود آید و دست از عمل ناروایش بردارد. در چنین صورتى یک تنبیه حساب شده، مىتواند محیطى را ساکت و آرام کند. جلوى آشوب و آتش افروزىهاى او را بگیرد. و مجالى براى مربى پدید آورد، که بتواند اوضاع را سر و سامان دهد و یا حرف خود را بزند.
د – تضعیف رفتار تنبیه؛ در مواردى میتواند نقش ضعیفکنندهاى را براى رفتار کودک ایفا کند، و کودک تدریجا نسبت به آن رفتار بىاعتنا شده و از بدى رفتار خود بکاهد.
ه – ایجاد بیدارى تنبیه؛ گاهى آدمى را به خود آورده و بیدار میکند، به عبارت دیگر، عامل هشداردهنده و بیدارى آفرین است. عواقب سوء و نامیمون عمل و تداوم ارتکاب، و عوارض سوئى که در انتظارش است او را بیدار و متنبه میکند.
مضرات تنبیه کردن
باید توجه داشت که استفاده از تنبیه جهت تغییر رفتار کودک، گاه آثار ناخوشایند و زیانبارى را به دنبال دارد که ذیلاً به برخى از آنها اشاره میکنیم:
۱- یکى از اثرات منفى تنبیه، این است که تنبیه در شخص تنبیه شده نسبت به عامل تنبیهکننده و دیگران پرخاشگرى ایجاد مىکند. افرادى که تنبیه میشوند در برابر آن واکنش متقابل نشان میدهند و باعث پرخاشگرى نسبت به شخص تنبیه کننده و دیگران میشوند، و حتى ممکن است به دلیل مقاومت کردن علاوه بر پرخاشگرى، فرار از خانه، انحراف اجتماعى و اخلاقى را به دنبال خود بیاورد.
۲- اثر دوم این است که تنبیه، گاه آثار جانبى نامطلوب به بار میآورد. ممکن است تنبیه، در افرادى مخصوصاً کودکان، سبب ترس، وحشت و اضطراب گردد و تا مدتهاى زیادى دوام یابد، و این ترس به محرکهاى مختلفى که هنگام تنبیه شدن او حضور دارند تعمیم مىیابد. مثلاً کودک که توسط معلم تنبیه شده بعداً بر اثر تعمیم از مدرسه و مربى و مدیر و تمام محیط آموزشى زده میشود.
۳- همچنین در برخى از موارد ممکن است، تنبیه باعث افزایش رفتار نامطلوب شود و شخص تنبیهشونده آن را وسیلهاى براى ابراز وجود بداند، مثلاً دانشآموزى که بخاطر رفتار نامطلوبش از بلندگوى مدرسه نامش خوانده میشود و یا در تابلوى مدرسه و یا روى تخته سیاه نوشته میشود، احساس خودبزرگبینى کند و به دوستان خود هم بگوید ببین اسم من را میخوانند!!
و یا ممکن است معلم دانشآموز را بخاطر رفتار ناپسندش، از کلاس بیرون کند، او هم به حیاط مدرسه برود و بازى کند پس او تقویت میشود و این نگرش در او به وجود میآید که براى بازى کردن باید رفتار ناپسند از خود نشان دهد.
۴- در غیاب عوامل تنبیهکننده، و وقتى که عامل تنبیه کننده نباشد، ممکن است رفتارهاى نامطلوب دوباره بروز کند. مثلاً به محض این که معلم از کلاس بیرون میرود، دانشآموز دیگرى را کتک بزند، هنگامى که پلیس نباشد راننده خاطى از چراغ قرمز رد شود و غیره. این افراد آموختهاند که در حضور عوامل تنبیهکننده این رفتارها را واپس بزنند. بنابراین اثر تنبیه، دائمى نیست.
۵ – و نیز گفته شده که تنبیه، به ارگانیسم نشان میدهد که چه کار نکند، نه این که چه کار بکند. یعنى وقتى که فردى را تنبیه میکنیم به او میگوییم، چه کارى را انجام ندهد، برعکس تقویت، که با تشویق کردن به او مىفهمانیم که کارش را ادامه دهد ولى تنبیه به او نمیآموزد که چه کارى را انجام دهد، فقط او را از کارش باز داشته ایم. پس نقش تعلیمى و تربیتى تشویق را ندارد. و مانند تشویق منجر به یادگیرى نمیشود.
۶- وقتى از تنبیه استفاده میشود، خاطره ناخوشایندى را در ذهن ایجاد میکند و ممکن است در موقع دیگر انتقام بگیرد. یا لااقل کودک مىآموزد که در بعضى موقعیت ها صدمه زدن به دیگران جایز است.
۷- تنبیه بدنى ممکن است باعث صدمه جسمانى گردد، مثلاً در برخى موارد معلمى که دانشآموزى را کتک زده باعث ناشنوایى او شده است و عوارض نامطلوب دیگرى ممکن است به وجود بیاید.
۸ – شخصى که مرتب تنبیه مىشود، احساس حقارت و خودکمبینى در او شکل میگیرد و این نگرش را کسب مىکند که من، به درد هیچ کارى نمیخورم، براى نمونه کودکى که به سبب ریخت و پاش چیزها تنبیه مىشود، یک بچه گریه کن از آب در مىآید. اگر این تفکر به جود آید، شخص حتى از استعدادى هم که دارد، نمى تواند به نحو مطلوب به دلیل احساس حقارتى که بوجود آمده است، استفاده نماید.
تحلیل نتایج
با همه این وجود، گاهى تنبیه، هم از نظر اسلام و هم از دیدگاه تربیتى و روانشناختى، ضرورت پیدا میکند که براى آخرین راه اصلاح و راه چاره از آن استفاده کنیم. البته اجراى تنبیه، تابع اصول و شرایط تنبیه باید باشد از جمله:
۱- تنبیه نباید بیش از مقدار جرم و گناه باشد.
۲- در تنبیه باید قوت بدنى، سن و شخصیت افراد را در نظر داشت.
۳- از تنبیه در حال غضب، باید اجتناب کرد.
۴- اگر کودک قبل از این که تنبیه شود، متنبه شد نباید او را تنبیه کرد. زیرا هدف از تنبیه آگاهى و اصلاح کودک است و وقتى هدف حاصل شد دیگر تنبیه، معنى ندارد.
۵ – در صورتى میتوان کودک را تنبیه کرد که علم به خلاف و بد بودن عمل و کیفر داشتن آن را داشته باشیم.
۶- نباید کودک را بخاطر تشفى خاطر خود تنبیه کرد بلکه همواره باید صلاح کودک مدنظر باشد.
۷- در تنبیه باید مراحل و مراتب آن را رعایت کرد، و باید از مرحله ضعیف شروع کرد چرا که شاید با اجراى مرحلهاى ضعیف از تنبیه مثلاً یک تغییر چهره کودک به اشتباه خود پى ببرد، و اصلاح شود که در این صورت دیگر نیازى به تنبیه بدنى نخواهد بود.
۸ – هنگامى که هیچ کدام از تکنیک هاى تغییر رفتار نامطلوب (خاموشى، اشباع و تقویت رفتار مغایر) اثرى نداشت، به عنوان آخرین راه چاره باشد.
۹- به هدف یاد دادن چیزى به کودک جهت اطلاع و اخطار که آن عامل خطرناک است، باید از تنبیه استفاده کنیم. مثلاً کودکى که شناختى نسبت به خطرناک بودن وسایل برقى ندارد وقتى به آن نزدیک میشود با صداى بلند و ژست ناخوشایندى به او میفهمانیم که به او دست نزند.
۱۰- هنگامى که شخص، رفتارى خلاف مقررات انجام داده و باید مورد تنبیه قرار گیرد تا رفتارهاى نامطلوبش از بین برود، مانند بزهکاران اجتماعى یا بعضى مواقع براى عبرت گرفتن دیگران راهى جز تنبیه نداریم.
۱۱- باید براى استفاده کردن از تنبیه، برنامه داشته باشیم، تا براى تغییر رفتار، مؤثر واقع شود، والا اثر تنبیه، ناچیز خواهد بود.
پی نوشت ها
۱) المیثمى، حافظ نورالدین؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد؛ بیروت(۱۴۰۸)؛ ج ۸، ص۱۰۶ ۲) وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۸۴، روایت۳ منبع: پیام زن؛ شماره ۲۱۰؛ نویسنده: مهرنوش اکبرى