- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج شیخ علی صافی گلپایگانی (ره) [۱] در دیوان شعر نفیس خود، با عنوان راز دل که در رثای معصومان (علیهم السلام) تدوین و تالیف شده است، پیرامون سالگرد شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام)، اشعار زیبایی سروده که در این نوشتار به پیروان و دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) تقدیم می گردد:
اندوه و الم
حضرت صادق عزیز مصطفى
شد شهید افسوس از زهر جفا
حضرت صادق که بعد از بـاب خـود
بُد امام و مقتدا و پیشوا
حضرت صادق که چون آباء خویش
بود در علم و عمل خیر الورا
حضرت صادق کـه علم و دانشش
هست تا روز قیامت ره گشا
حضرت صادق که مانده یادگار
زو بسی مردان دانشور به جا
حضرت صادق که هم چون مکتبش
کس ندیده مرکز علمی به پا
در علوم و در فنون مختلف
تربیت کرد او رجالی پر بها
بعد پیغمبر چسان آل نبی
روز و شب دیدند آن جور و جفا
تا پیمبر رخت بربست از جهان
غصب شد حق على مرتضى
حق زهرا را گرفتند و زدند
در به پهلوی مه برج حیا
شد ستم روی ستم بر فاطمه
شد شهید و رفت از دار فنا
چون که از سوء القضا افتاد کار
دست بوسفیانیان بی حیا
ظلم ها کردند بر آل نبی
کان همه دانند دور و آشنا
بعد از آنها هم بنی العباس دون
ظلم ها کردند بر آل عبا
زان میان منصور با ظلم و ستم
حضرت صادق فکند اندر بلا
در تمام عمر با حضرت نمود
آن همه جور و جفای ناروا
تنگ بر حضرت گرفت او روز و شب
کو نبُد یک دم ز شر او رها
عاقبت هم شد به دست او شهید
این چنین افتاد نخل دین ز پا
نانجیب آن نور دین خاموش کرد
تا فکند از پای آن سرو رسا
آسمان دین نهان شد زیر خاک
آفتاب علم رفت از این سرا
شد مدینه غرق اندوه و الم
یکسره مردم ز داغش در عزا
آه که قبر شریفش شد خراب
هم چو جدّ و باب و عمّش مجتبی
از خدا خواهد (علی) که زودتر
حضرت حجت نماید رو به ما
هم بگیرد انتقام از دشمنان
هم (علی) سازد ز رنج و غم رها
چراغ هدایت
دریغا که منصور دون از شقاوت
ز زهر جفا کشت ماه ولایت
نمودند مسموم ای آه و افسوس
ششم اختر آسمان امامت
به دستور منصور از پا در آمد
مهین رهبر و پیشوای دیانت
امام به حق حضرت صادق آن کو
به امر خدا بُد چراغ هدایت
نمود از علومش جهان را منوّر
رهانید امت ز غیّ و ضلالت
شده بهره ور از علومش هزاران
بزرگان با دانش و با جلالت
چنان کرد تعلیم احکام اسلام
که گمره نگردد کسی تا قیامت
از آن سعی و کوشش که مبذول فرمود
نگه داشت آثار وحی و رسالت
ولی کرد خصم بد اندیش خاموش
پی حب دنیا چراغ هدایت
ستم ها بدو کرد منصور ملعون
مکرر جسارت نمود و اهانت
در آخر ز زهر ستم کرد مسموم
ولی خدا را ز خبث سریرت
جهان داد سرمایه خویش از دست
که رفت از کفَش جان علم و عدالت
نه تنها بر او ظلم شد در حیاتش
که شد بعد مرگش دچار شرارت
دلم خون شود چون ببینم که قبرش
خراب است و دارد چنین وضع و حالت
چو قبر عمو و چو جدّ و چو بابش
نمودند ویران ز روی عداوت
پس از مصطفی آنچه شد ظلم کردند
بر آل عبا با کمال قساوت
زدند آتش از کین در خانه ای را
که جبریل نامد در آن بی اجازت
شرارش بیفتاد این سو و آن سو
که شد موجب این همه رنج و محنت
(علی) بس نما و شب و روز بفرست
به اعداء آل پیمبر تو لعنت
دل داغدار
عجب که با همه اعتبار حضرت صادق
به رنج های گران شد دچار حضرت صادق
ششم امام ولی خدا که آدم و عالم
بر او کنند همه افتخار حضرت صادق
کسی که کرده منور ز نور دانش و بینش
چو آفتاب سما هر دیار حضرت صادق
کسی که داده برون مکتب علوم جنابش
هزارها رجل نامدار حضرت صادق
کسی که زنده ز نو کرد او معالم دین را
ز فرصتی که گرفتنش به کار حضرت صادق
کسی که در همه علم ها است نام شریفش
چو زینت و سبب افتخار حضرت صادق
کسی که دوست و دشمن به عظم قدر و جلالش
شدند متفق از خُرد و کبار حضرت صادق
کسی که آن همه اندر خلال عمر گرامی
نمود معجزه بی شمار حضرت صادق
دریغ و درد که این پیشوای با عظمت دید
چقدر محنت و رنج و فشار حضرت صادق
چه ظلم ها و ستم ها بر او رسید ز منصور
چگونه داشت دلی داغدار حضرت صادق
نمود عاقبت از دشمنی جنایت خود را
به زهر کینه نمود او فکار حضرت صادق
(علی صافی) از این غم روا است اشک بریزی
برای حجت گردون مدار حضرت صادق
به روز ماتم او گفته این چکامه دلسوز
نظر کند به من جان نثار حضرت صادق
صدق دل
کسی که زنده دل است از ولای حضرت صادق
نشسته است به سوگ از برای حضرت صادق
رواست آن که بریزد ز دیده اشک دمادم
زند به سینه و سر در عزای حضرت صادق
ششم امام و ششم پیشوای مکتب اسلام
منم به صدق دلم خاک پای حضرت صادق
هزارها شده از علم حضرتش متمتع
گرفته اند نصیب از عطای حضرت صادق
سعادت دو جهان شد نصیب آن که به عالم
گرفته است ره و رسم ورای حضرت صادق
دریغ و درد که ناحق گرفته دشمن به خواه
به زور و حیله گری حق و جای حضرت صادق
به دور عمر شریفش جفا کشید فراوان
چگونه شرح دهم ابتلای حضرت صادق
شهید زهر ستم گشت و زهر کینه به او داد
چنین بداد ستمگر جزای حضرت صادق
تو خود (علی) به ره او برو که راه همین است
بگو به نیت خالص ثنای حضرت صادق
در سوگ امام صادق (علیه السلام)
دلا به سوگ نشین در عزای حضرت صادق
ز دیده اشک بریز از برای حضرت صادق
جهان دانش و بینش که هست ریشه عظمش
ز فیض منبع علم خدای حضرت صادق
کسی که زنده ز علمش نمود روی زمین را
برون شده است علوم از سرای حضرت صادق
برون ز مکتب او شد رجال نام آور
که هر یک اند نشان ز اعتلای حضرت صادق
به نشر علم پس از باب او کسی نشنیده
کسی رسیده چنین پا به پای حضرت صادق
ولیک حیف که منصور با جفای زیادش
نمود تنگ جهان را برای حضرت صادق
چه این ستم ننمود اکتفا و عاقبت الامر
خموش کرد به زهرش صدای حضرت صادق
به راستی که سـتمکاری بن عباس
نبود منحصرا ماجرای حضرت صادق
به ظلم ها که به آل علی رسید از آنها
یک از هزار شده ابتلای حضرت صادق
(علی) بس است دل آتش گرفت در الم او
همین بس است برایم ولای حضرت صادق
دلیل راه
مکین ملک ولایت، امام جعفر صادق
دلیل راه هدایت، امام جعفر صادق
ششم امام که بنمود با علوم خداداد
رها بشر ز ضلالت، امام جعفر صادق
ز مکتبی که گشود آن بزرگوار، رهانید
بشر ز بند جهالت، امام جعفر صادق
به بینات و دلایل نمود گمشدگان را
رها ز کفر و غوایت، امام جعفر صادق
طریق معرفت آموخت تا شدند خدایی
رساندشان به حقیقت، امام جعفر صادق
کتابهاست پر از دانشی که زو شده اظهار
به نقل اهل روایت، امام جعفر صادق
نمانده مسئله ای مورد نیاز که در آن
نکرده است افادت، امام جعفر صادق
چه در اصول و فروع و معاملات و عبادات
که داده رای و اشارت، امام جعفر صادق
از این گذشته اگر بنگری به خُلق کریمش
که بود اصل فتوت، امام جعفر صادق
حلیف یاد خدا بود و آه و ناله و زاری
به ذکر بود و عبادت، امام جعفر صادق
به دوش خویش برای فقیر برد غذا را
کشید بار ریاضت، امام جعفر صادق
پناه و ملجأ امروز در بلا و شداید
شفیع روز قیامت، امام جعفر صادق
در آن زمان پر آشوب و آن جفا و ستم ها
که دیده ماه امامت، امام جعفر صادق
گهی به جلب و به تبعید و گاه زیر نظر بود
کشید رنج و مرارت، امام جعفر صادق
ولی ز پا ننشست و ادامه داد به راهش
چنین نمود رشادت، امام جعفر صادق
ولی ز زهر جفا عاقبت زکینه منصور
نمود درک شهادت، امام جعفر صادق
دریغ و درد که آن پیشوا و رهبر معصوم
بسی کشید مرارت، امام جعفر صادق
(علی صافی) امیدش بود کز او به قیامت
کند ز لطف شفاعت، امام جعفر صادق
لباس غم
چرا دل ناله را از سر گرفته
ز سوز از دیده اشک تر گرفته
چرا بلبل ز چهچه اوفتاده
چرا قمری سر اندر پر گرفته
چرا رنگ خزان بگرفته بستان
نشاط از شاخ و باد و بر گرفته
چرا عالم قرین سوگواری است
جهان را سیل غم در بر گرفته
چرا هم این زمین هم آسمان ها
ز ماتم هیبتی دیگر گرفته
چه پیش آمد که خور در انکساف است
خسوف این سان مه انور گرفته
چرا اندر عزا پیغمبرانند
لباس غم به تن یکسر گرفته
چرا پس اولیا اشک تحسّر
به دامن چون در و گوهر گرفته
چرا ختم رسل در ناله و آه
عزا چون ساقی کوثر گرفته
چرا اندر بغل زانوی غم را
کنون صدیقه ی اطهر گرفته
تو این سوز و گداز و آه و زاری
که می بینی به خشک و تر گرفته
به هر کس بنگری دارد نوایی
عزای سبط پیغمبر گرفته
عزای صادق آل رسول است
که عالم را به زیر پر گرفته
امام صادق آن حضرت که فیضش
همه از کهتر و مهتر گرفته
همان حضرت که خود دنیای دانش
ز علمش زیب و مجد و فر گرفته
امام صادق آن حضرت که علمش
بهر فن زینت دفتر گرفته
ششم ماه فروزان امامت
که خلق از خواب غفلت برگرفته
سرای دانش انسان وسیع است
که هر کس بهره از آن در گرفته
هزاران تن بزرگان را ببینید
که هر یک توشه زان محضر گرفته
چه گویم من به مدح آن که قدرش
ز توصیف بشر برتر گرفته
به من لطفی کن ای فیض الهی
که فیضت جمله بحر و بر گرفته
(على صافی گلپایگانی)
ولایت را چو جان در بر گرفته
مرانی از در لطفت گدایی
کز اوّل جای در این در گرفته
پی نوشت
[۱] . مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ علی صافی گلپایگانی (۱۲۹۱ – ۱۳۸۸ ش) از مراجع تقلید معاصر شیعه، ساکن گلپایگان بود. وی برادر بزرگتر مرحوم آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی (ره) است. مرحوم آیت الله حاج شیخ علی صافی (ره) علاوه بر فعالیت های علمی، نقش موثری در مبارزه با رژیم شاه و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ایران داشت.
این مرجع عالیقدر در روز یکشنبه ۱۳دی سال ۱۳۸۸ دار فانی را وداع گفت و پس از تشییع به یادماندنی در قبرستان قاضی زاهد گلپایگان مدفون گردید.
منبع: صافی گلپایگانی، علی؛ راز دل؛ ص ۶۹۳-۷۰۵؛ قم؛ انتشارات ابتکار دانش؛ چاپ اول؛ ۱۳۸۵ ش