- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- 0 نظر
اسماعیل بن جعفر، فرزند ارشد امام صادق (ع)، کسی است که خلفای فاطمی و امامان اسماعیلی وی را جد خود و جانشین بر حق امام صادق (ع) می دانند؛ و اعتقاد به امامت او سراغاز جدایی شاخه اسماعیلیه از شیعیان امامی است.
شرح حال اسماعیل
مادر اسماعیل، فاطمه دختر حسین بن حسن بن علی بن ابی طالب (ع) بود.[۱]
گفته شده است که امام صادق (ع) در زمان حیات فاطمه همسر دیگری اختیار نکرد و به همین سبب، حدود ۲۵ سال پیش از ولادت امام کاظم (ع)، آن حضرت به جز اسماعیل و برادرش عبدالله، فرزند دیگری نداشته است.[۲]
در بسیاری از منابع آورده اند که اسماعیل، مورد علاقه و محبت شدید پدر بوده است.[۳]
تاریخ تولد اسماعیل
تاریخ تولد اسماعیل بن جعفر به درستی دانسته نیست، اما با توجه به اینکه تولد امام صادق (ع) در آغاز دهه ۸ سده نخست هجری، و اسماعیل فرزند ارشد ایشان است، و نیز با ملاحظه این نکته که تقریباً ۲۵ سال اختلاف سنی میان امام کاظم (ع) و اسماعیل بوده است[۴]، می توان حدس زد که اسماعیل در نخستین سال های سده ۲ هجری به دنیا آمده است.
تاریخ وفات اسماعیل
اگر چه به اعتقاد گروهی از اسماعیلیان و به گزارش برخی منابع اسماعیلی، وفات اسماعیل پس از فوت امام صادق(ع) بوده، اما به نظر بیشتر منابع مرگ او در زمان حیات پدر بوده است.[۵]
مقریزی از سال ۱۳۸ هجری به عنوان سال وفات اسماعیل بن جعفر سخن گفته است.[۶]
با توجه به اینکه مقریزی درصدد بیان انساب علویان و خاندان اهل بیت بوده است، چنین می نماید که وی از منابع نسب شناسی، بر روایت مذکور دست یافته است.
اگر گفته ابوحاتم رازی درباره ابوالخطاب اسدی را بپذیریم که وی نخست قائل به امامت اسماعیل بن جعفر بود و پس از مرگ وی دوباره امامت امام صادق (ع) را پذیرفت و آنگاه به غلو و افراط درباره شخصیت آن حضرت پرداخت،[۷] شاید بتوان گفت که مرگ اسماعیل بن جعفر پیش از مرگ ابوالخطاب واقع شده است.
از سوی دیگر می دانیم که قیام ابوالخطاب و یارانش در کوفه که به مرگ ایشان منجر شد، در اواخر دهۀ ۳۰ از سده ۲ هجری و احتمالاً در همان سال ۱۳۸ هجری واقع شده است، بنابراین، سال یاد شده به عنوان سال وفات اسماعیل بن جعفر معقول تر به نظر می رسد.
عملکرد امام صادق (ع) پس از وفات اسماعیل
بر پایه آنچه که در بسیاری از منابع موجود به طرق و اشکال مختلف روایت گردیده است، اسماعیل بن جعفر در منطقه ای به نام عُرَیض در نزدیکی مدینه از دنیا رفت و تابوت وی بر دوش مردم در حالی به گورستان بقیع تشییع شد که امام صادق (ع) با وضعیتی غیر معمول پیشاپیش آن حرکت می کرده است.
امام (ع) پیش از دفن اسماعیل بارها پوشش وی را کنار زده، و به گونه ای سعی نموده است تا مرگ اسماعیل را برای همگان آشکار سازد.[۸]
حتی در برخی منابع ذکر شده است که حضرت صادق (ع) جمعی از معاریف و مشایخ و نیز والی مدینه را که از جانب بنی عباس منصوب بود، بر مرگ اسماعیل شاهد گرفت و اقدام به تهیه استشهادیه ای نمود که خط و امضای شهود در آن دیده می شد.[۹]
صحت گزارش اخیر به ویژه با توجه به اینکه در منابع امامیه اشاره ای بدان نشده، محل تردید است.
دیدگاه امامیه در مورد عملکرد امام (ع)
به ظاهر جمعی از شیعیان و پیروان امام صادق (ع) به امامت اسماعیل بن جعفر پس از ایشان اعتقاد داشته اند و آشکار نمودن مرگ اسماعیل بن جعفر تنها برای زدودن این تصور از اذهان بوده است.
تفسیری که امامیه از رفتار امام صادق (ع) در قضیه مرگ اسماعیل بن جعفر دارند، منطبق بر همین دیدگاه است.[۱۰]
بر پایه روایتی منقول از زراره بن اعین، ساعاتی پس از مرگ اسماعیل و پیش از دفن او، امام صادق (ع) حدود ۳۰ تن از اصحاب و یاران نزدیک خود را درباره مرگ فرزندش شاهد گرفت.[۱۱]
دیدگاه اسماعیلیه در مورد عملکرد امام (ع)
گفتنی است که برخی از منابع اسماعیلیه از دیدگاهی دیگر به قضیه مرگ اسماعیل نگریسته اند.
مطابق این منابع، اسماعیل بن جعفر در زمان حیات پدر از دنیا نرفته بود و اعلام مرگ او توسط امام صادق (ع) صرفاً به قصد پوشش و مخفی کاری و برای فریب دستگاه حکومت عباسی که درصدد متوقف ساختن حرکت امامان شیعی بود، صورت گرفت.[۱۲]
سعد بن عبدالله اشعری نقل کرده است که گروهی از اسماعیلیه پس از امام صادق (ع) معتقد شدند که اسماعیل بن جعفر زنده است.[۱۳]
حتی در برخی منابع اسماعیلی ذکر شده که اسماعیل بن جعفر مدتی پس از وفات امام صادق (ع) در بصره بوده، و کراماتی نیز از وی ظاهر شده است.[۱۴]
در این میان صفدی گزارشی را نقل کرده که به موجب آن یکی از فرزندان امام (ع) به هنگام ملاحظه جسد اسماعیل بن جعفر، در حضور همه اشاره به زنده بودن وی کرده است.[۱۵]
چنین می نماید که گزارش های مذکور تماماً ناشی از یک باور فرقه ای است، نه واقعیت های تاریخی.
به ظاهر گزارش های حاکی از ارائه استشهادیه مرگ اسماعیل به منصور دوانیقی، خلیفه عباسی وقت، که مربوط به بعد از ظهور اسماعیل در بصره است، نیز فراتر از باورهای فرقه ای اصلی ندارد و چنانکه گزارش های رسمی اسماعیلیه نیز معترفند[۱۶]، اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا رفته است.
ناخشنودی امام صادق (ع) از روابط اسماعیل با گروه های افراطی
آگاهی های ما درباره زندگی و فعالیت های اسماعیل بن جعفر اندک است و از شخصیت، نحوه نگرش و اعتقادات او چیزی دانسته نیست.
تنها برخی روایات پراکنده که به واسطه منابع امامیه و بیشتر توسط کشّی نقل شده، می تواند برخی از زوایای شخصیت اسماعیل بن جعفر را آشکار سازد.
ارتباط با غالیان
مهم ترین مطلبی که از آن گزارش ها به دست می آید، این است که اسماعیل بن جعفر با برخی از گروه های افراطی شیعی و غالیان که رفتار و اعتقادات آنها با منش و مشی امام صادق (ع) سازگار نبوده، ارتباط داشته، و امام (ع) نیز از این روابط، آگاه، اما ناخشنود بوده است.
مفضل بن عمر
در این میان، مفضل بن عمر جعفی، یکی از یاران و شیعیان امام (ع) که گاه راوی روایت های آمیخته به اندیشه غالیان نیز بوده، و زمانی با خطّابیه سر و سرّی داشته، بیش از همه در برقراری این ارتباط ها سهم داشته است.
بنا بر گزارش کشی زمانی امام صادق (ع) وی را به الفاظ مشرک و کافر خطاب نموده، و خشم خود را نسبت به ارتباط او با فرزندش اسماعیل ابراز داشته است.[۱۷]
راوی در ذیل همین روایت، مفضل را حلقه ارتباط اسماعیل بن جعفر با خطابیه معرفی نموده است.
بسام صیرفی
بر پایه روایتی دیگر از کشی، اسماعیل بن جعفر با بسام صیرفی یکی از غالیان و انقلابیون شیعی در ارتباط بوده است و به دنبال دستگیری هر دو توسط عاملان حکومت عباسی، بسام کشته می شود و این امر باعث انتقاد شدید امام صادق (ع) از اسماعیل می گردد.
طرح جانشینی اسماعیل
چگونگی این ارتباط و نوع مراوده اسماعیل با گروه های افراطی و غالی چندان روشن نیست، اما مطابق آنچه از گزارش های موجود به دست می آید، گروه های غالی و به ویژه خطابیه، طرح مسأله امامت اسماعیل و جانشینی امام صادق (ع) توسط او را در سر داشته اند.
کشی روایتی نقل کرده که مطابق آن، زمانی مفضل بن عمر شخصی را مأمور می کند تا در حضور امام صادق (ع)، امامت اسماعیل بن جعفر پس از وی را مطرح سازد.[۱۸]
ابوالخطاب و پیروان او
شایان ذکر است که ارتباط خطابیه با اسماعیل و دعوت ایشان به امامت وی در بسیاری از منابع از جمله منابع اسماعیلی، امامی و غیرشیعی نقل شده است.
سعد بن عبدالله اشعری و نوبختی اسماعیلیه خالصه، یعنی کسانی را که پس از امام صادق (ع) معتقد به امامت اسماعیل بن جعفر بودند و مرگ او را انکار می کردند، همان خطابیه دانسته اند که گروهی از ایشان در زمره پیروان محمد بن اسماعیل درآمده، و قائل به مرگ اسماعیل بن جعفر در زمان حیات پدر شده اند.[۱۹]
ابوحاتم رازی می نویسد که خطابیه در زمان امام صادق (ع) قائل به امامت اسماعیل بن جعفر بوده اند.[۲۰]
گفتنی است که در برخی منابع زیدی و نصیری نیز ارتباط اسماعیل بن جعفر با گروه خطابیه و نقش آنها در شکل گیری فرقه اسماعیلیه تأیید شده است.
همچنین در ام الکتاب که از کتاب های سرّی و مقدس اسماعیلیان آسیای میانه است، ابوالخطاب به عنوان پایه گذار فرقه اسماعیلیه شناخته شده است: «مذهب اسماعیلی آن است که فرزندان ابوالخطاب نهاده اند که تن خود را به فدای فرزندان جعفر صادق (ع) اسماعیل کردند که در دور دوایر بماند»[۲۱].
البته لازم به یادآوری است که فاطمیان هیچگاه در اظهارات رسمی خود نقشی برای ابوالخطاب در پدید آمدن دعوت اسماعیلی قائل نشدند و همچون امامیه وی را شخصی بدعت گذار و مطرود و مورد لعن امام صادق (ع) معرفی نمودند.[۲۲]
ماسینیون درباره ارتباط میان ابوالخطاب و اسماعیل تا بدانجا پیش می رود که کنیه ابواسماعیل را که کشی برای ابوالخطاب ذکر کرده است، به اسماعیل بن جعفر برمی گرداند و ابوالخطاب را پدر معنوی و روحانی اسماعیل می داند.[۲۳]
برخی بر این باورند که ابوالخطاب و اسماعیل در زمان حیات امام صادق (ع) به یاری یکدیگر نظامی از عقاید را پایه گذاری کردند که اساس کیش اسماعیلی شد؛ اما پیداست که دلیلی بر این مدعا وجود ندارد و صرفاً از ارتباط اسماعیل با خطابیه نمی توان نتیجه گرفت که اسماعیل برای پی ریزی یک حرکت سیاسی – فرهنگی تلاش می کرده است.
حتی دلیلی وجود ندارد که بر اساس آن بگوییم اسماعیل بن جعفر خود مدعی امامت بوده است.
فقدان هر گونه نص بر امامت اسماعیل
گفتنی است که علمای امامیه همواره منکر وجود هرگونه نص بر امامت اسماعیل بن جعفر بوده اند و فراتر از تصور گروهی از شیعیان و مردم، به هیچ اصلی برای امامت وی باور ندارند.
به اعتقاد ایشان از آنجا که هیچ نص معتبری درباره اسماعیل بن جعفر نقل نشده، و به ویژه آنکه وی در زمان حیات پدر از دنیا رفته، بدیهی است که قول به امامت او پذیرفته نیست.
حتی موارد بسیاری وجود دارد که امام صادق (ع) صریحاً امامت اسماعیل را رد کرده است. حدیث منقول از فیض بن مختار از مشهورترین احادیث در این باره است.[۲۴]
البته نباید از نظر دور داشت که اسماعیل فرزند ارشد امام (ع) بوده، و طبیعی است که جمعی تصور کنند وی جانشین پدر است.
در منابع اسماعیلی و فاطمی به ویژه در آثار قاضی نعمان نیز هیچ نصی درباره امامت اسماعیل روایت نشده است.
تنها جعفر بن منصور الیمن بدون ذکر سلسله راویان، احادیث غیر مشهوری را درباره امامت اسماعیل بن جعفر و نص بر او آورده است.[۲۵]
همچنین نباید از یاد برد که در برخی منابع اسماعیلی و غیر اسماعیلی صریحاً گفته شده است که خلفای فاطمی نخست به جای اسماعیل، برادرش عبدالله افطح را امام و جد خود معرفی می کرده اند و سپس از این امر عدول کرده، و امامت اسماعیل را مطرح کرده اند.[۲۶]
این موضوع خود حاکی از آن است که فاطمیان در آغاز کار طرح روشنی از مسأله امامت نداشته اند.
در آثار امامیه نیز به طور محدود گزارش هایی حاکی از وجود نص درباره اسماعیل به چشم می خورد[۲۷]، اما نباید از نظر دور داشت که این احادیث به وضوح با اعتقاد علمای امامیه سازگار نیست.
به علاوه در حدیث مذکور به قضیه بداء اشاره شده که باعث می شود درباره صحت آن به طور جدی تردید کنیم، زیرا احادیث نقل شده در آثار امامیه راجع به حاصل شدن بداء درباره اسماعیل به مسأله امامت ربط داده نشده است.
حدیث بداء درباره اسماعیل
حدیث مشهوری به طرق و مضامین مختلف از امام صادق (ع) درباره بداء نقل شده است که تقریباً مضمون همه آنها حاکی از حصول بداء درباره اسماعیل بن جعفر است.[۲۸]
بداء نزد شیعه عبارت است از این اعتقاد که خداوند بنا بر مصالحی مشیت خود را تغییر می دهد. به عبارتی دیگر بداء به معنی «نسخ در تکوین» است.
منابع اسماعیلی قضیه بداء درباره اسماعیل را با مسأله امامت وی مربوط ساخته اند و از آنجا که به اعتقاد شیعه بداء در مسأله امامت جایز نیست، بر امامیه خرده گرفته اند.[۲۹]
در برخی آثار غیر اسماعیلی نیز حدیثی از امام صادق (ع) به نقل از اسماعیلیان روایت شده که حصول بداء درباره اسماعیل را از اساس نفی کرده است[۳۰]؛
تفسیر امامیه از حصول بداء درباره اسماعیل
اما منابع امامیه هیچگاه ارتباط قضیه بداء با امامت اسماعیل را نپذیرفته اند و معتقد نیستند که در آغاز نص بر امامت اسماعیل صادر شد و سپس با حصول بداء، وی از امامت عزل گردیده است.
از دیدگاه مفید، حصول بداء درباره اسماعیل مربوط به کشته شدن اسماعیل است[۳۱]، بدین معنا که خداوند نخست در سرنوشت اسماعیل کشته شدن را مقدر کرده بود و سپس به دعای امام صادق (ع) بداء حاصل شد و خداوند از کشته شدن وی درگذشت.
در برخی دیگر از منابع امامیه حصول بداء درباره اسماعیل از این جهت بوده که مردم ظاهراً وی را امام می دانسته اند و با مرگ وی در زمان حیات پدر آنچه سابقاً بر مردم آشکار نبوده، بر ایشان ظاهر شده است.
بنا بر این عقیده، بداء ظهور امری است از جانب خداوند که قبلاً ظاهر نبوده، اگر چه در علم خداوند ظاهر بوده است.
عدم صلاحیت اسماعیل برای امامت
از جمله مسائلی که درباره اسماعیل بن جعفر از منابع امامی برمی آید، این است که وی نه تنها از جانب امام صادق (ع) منصوص به امامت نبود، بلکه اساساً رفتارهایی از خود بروز می داد و در محافلی آمد و شد می کرد که باعث می شد در صلاحیت های اخلاقی وی تردید شود و اساساً شایستگی جانشینی امام (ع) را نداشته باشد.[۳۲]
روایت هایی از این دست به منابع سنی که گاه گرایش ضد اسماعیلی نیز داشته اند، راه یافته است.[۳۳]
به گفته شیخ مفید پس از مرگ اسماعیل کسانی از اصحاب امام صادق (ع) که اعتقاد به امامت او داشتند، از اعتقاد خود دست کشیدند، مگر گروه اندکی که نه از یاران خاص امام (ع) و نه از راویان حدیث از امام (ع) بودند.[۳۴]
نیز قابل توجه است که از اسماعیل همچون برادرش عبدالله افطح هیچ حدیثی نقل نشده است.
نتیجه گیری
با این که بخش بزرگی از تاریخ شیعه – از جنبش های فرقه ای گرفته تا خلافت فاطمیان – زیر پوشش انتساب به اسماعیل بن جعفر پدید آمده است، اما گزارش های ناچیز و پراکنده ای درباره زندگی و فعالیت های وی در منابع ذکر شده، و چنین می نماید که نقش خود او در ترسیم وقایعی که به شکل گیری جنبش اسماعیلیه منتهی شد، اندک است. اسماعیل نه تنها از جانب امام صادق (ع) منصوص به امامت نبود، بلکه اساساً رفتارهایی از خود بروز می داد و در محافلی آمد و شد می کرد که باعث می شد در صلاحیت های اخلاقی وی تردید شود و اساساً شایستگی جانشینی امام (ع) را نداشته باشد.
پی نوشت ها.
[۱] . زبیری، نسب قریش، ص۶۳
[۲] . رازی، الزینه، ص۲۸۸
[۳] . بخاری، سر السلسله العلویه، ص۳۴؛ مفید، الارشاد، ص۲۸۴- ۲۸۵
[۴] . نک : رازی، الزینه، ص۲۸۸
[۵] . اشعری، المقالات و الفرق، ص۸۰؛ مفید، الارشاد، ص۲۸۵؛ قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۱۱، ص۳۰۹
[۶] . مقریزی، اتعاظ الحنفا، ص۱۵
[۷] . رازی، الزینه، ص۲۸۹
[۸] . قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۱۱، ص۳۰۹؛ بخاری، سر السلسله العلویه، ص۳۴؛ جوینی، تاریخ جهانگشا، ج۳، ص۱۴۶؛ ابن بابویه، کمالالدین، ص۶۹
[۹] . شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۷؛ جوینی، تاریخ جهانگشا، ج۳، ص۱۴۶
[۱۰] . علم الهدی، الفصول المختاره، ص۱۰۱-۱۰۲
[۱۱] . نعمانی، غیبت، ص۴۶۷-۴۶۹
[۱۲] . ابوالفوارس، الرساله فی الامامه، ص۳۶-۳۷
[۱۳] . اشعری، المقالات و الفرق، ص ۸۰
[۱۴] . صفدی، الوافی بالوفیات، ج۹، ص۱۰۲
[۱۵] . صفدی، الوافی بالوفیات، ج۹، ص۱۰۲
[۱۶] . نک : قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۱۱، ص۳۰۹؛ ادریس بن حسن، عیون الاخبار، ج۴، ص۳۳۴
[۱۷] . کشی، معرفه الرجال، ص۳۲۱
[۱۸] . کشی، معرفه الرجال، ص۳۲۵-۳۲۶
[۱۹] . اشعری، المقالات و الفرق، ص۸۰-۸۱؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص۵۷ -۵۹
[۲۰] . رازی، الزینه، ص۲۸۹
[۲۱] . بدوی، ام الکتاب، ص۱۱
[۲۲] . نک : قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج۱، ص۵۰
[۲۳] . کشی، معرفه الرجال، ص۲۹۰
[۲۴] . علم الهدی، الفصول المختاره، ۱۰۱-۱۰۲؛ کشی، معرفه الرجال، ۳۵۴-۳۵۶
[۲۵] . یمنی، سرائر و اسرار النطقاء، ص۲۵۶
[۲۶] . همدانی، فی نسب الخلفاء الفاطمیین، ص۹-۱۲؛ ابن حزم، جمهره انساب العرب، ص۵۹
[۲۷] . نک : طوسی، الغیبه، ص۸۲ -۸۳، ۲۰۰-۲۰۲
[۲۸] . زید نرسی، اصل، ص۴۹؛ ابن بابویه، التوحید، ص۳۳۶
[۲۹] . علم الهدی، سرائر و اسرار النطقاء، ۲۴۶-۲۴۷؛ طوسی، قواعد العقاید، ۴۲۱- ۴۲۲
[۳۰] . دیلمی، بیان مذهب الباطنیه و بطلانه، ۲۳؛ حمیری، الحور العین، ص۱۶۲
[۳۱] . نک : علم الهدی، الفصول المختاره، ص۱۰۲
[۳۲] . کشی، معرفه الرجال، ص۳۰۲، ۴۰۱؛ نرسی، اصل، ص۴۹
[۳۳] . جوینی، تاریخ جهانگشا، ج۳، ص۱۴۶؛ همدانی، جامع التواریخ، ص۹
[۳۴] . مفید، الارشاد، ص۲۸۵
منابع
۱- ابن بابویه، محمد، التوحید، قم، جماعه المدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق
۲- ابن بابویه، کمالالدین، قم، جماعه المدرسین، چاپ سوم، ۱۴۱۶ق
۳- ابن حزم، علی، جمهره انساب العرب، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۳ق
۴- رازی، ابوحاتم احمد بن حمدان، الزینه، مشهد، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۵۶ش
۵- ابوالفوارس، احمد، الرساله فی الامامه، نیویورک، ۱۹۷۳م
۶- اشعری، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۹۶۳م
۷- ادریس بن حسن، عیون الاخبار و فنون الآثار، بیروت، دار الاندلس، چاپ اول، ۱۹۸۵م
۸- «ام الکتاب»، بدوی، عبدالرحمان، قاهره، ۱۹۶۴م
۹- بخاری، ابونصر سهل بن عبدالله، سرّ السلسله العلویه، نجف، مکتبه الحیدریه، چاپ اول، ۱۳۸۱ق
۱۰- جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشا، تهران، دنیای کتاب، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش
۱۱- حمیری، نشوان بن سعید، الحور العین، قاهره، مکتبه الخانجی، چاپ اول، ۱۹۴۸م
۱۲- دیلمی، محمد بن حسن، بیان مذهب الباطنیه و بطلانه، پاریس، دار بیبلیون، چاپ اول، ۲۰۰۸م
۱۳- زبیری، مصعب، نسب قریش، قاهره، دار المعارف، چاپ اول، ۱۹۵۳م
۱۴- نرسی، زید، اصل، الاصول السته عشر، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۶۳ش
۱۵- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، بیروت، مکتبه الهلال، چاپ اول، ۱۹۹۸م
۱۶- صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، بیروت، دار النشر، چاپ دوم، ۱۴۰۱ق
۱۷- طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق
۱۸- علم الهدی، علی بن حسین، الفصول المختاره من العیون و المحاسن، قم، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق
۱۹- قاضی نعمان، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، قاهره، دار المعارف، چاپ اول، ۱۳۸۳ق
۲۰- قاضی نعمان، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، قم، موسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق
۲۱- کشی، محمد بن عمر، معرفه الرجال، مشهد، موسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، ۱۳۴۸ش
۲۲- مفید، محمد، الارشاد، قم، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق
۲۳- مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، قاهره، وزاره الاوقاف، چاپ اول، ۱۳۸۷ق
۲۴- طوسی، نصیرالدین، قواعد العقاید، بیروت، دار الغربه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق
۲۵- نعمانی، محمد، غیبت، ترجمه محمدجواد غفاری، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۳۶۳ش
۲۶- نوبختی، حسن، فرق الشیعه، استانبول، مطبعه دولت، چاپ اول، ۱۹۳۱م
۲۷- همدانی، حسین، فی نسب الخلفاء الفاطمیین، قاهره، معهد الدراسات الشرقیه، چاپ اول، ۱۹۵۸م
۲۸- همدانی، رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۵۶ش
۲۹- یمنی، جعفر بن منصور، سرائر و اسرار النطقاء، بیروت، دار الاندلس، چاپ اول، ۱۴۰۴ق
منبع مقاله:
حبیبی مظاهری، مسعود، اسماعیل بن جعفر، دائره المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش