- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
تبیین هویت ذاتى زن در تعریف قرآن از انسان
زن، به عنوان یک انسان، موجودى الهى و شایسته نیل به همه کمالات است. قرآن کریم درباره استعدادها و امکانات مربوط به زن و مرد نگرش واحدى دارد و هدف آفرینش آدمیان را که عبودیت، حیات طیبه و رضوان الهى است به صورت عام مطرح کرده است. اسلام زن را در ارزشهاى انسانى مانند ایمان، عمل صالح، علم و دانش، تقوا و پارسایى و هجرت و جهاد همانند مرد قلمداد میکند.
افزون بر این اسلام رعایت حرمت و احترام زن را در جامعه لازم شمرده و حضور اجتماعى و نظارت بر اعمال و رفتار جامعه اسلامی (امر به معروف و نهى از منکر) را به عنوان حق و وظیفه زنان نیز معرفى میکند.
اسلام ارزش فوقالعادهاى براى وظایف زن در امور مربوط به همسردارى و مادرى و تربیت فرزندان قائل است و حسن اجراى این وظایف را همسنگ و هموزن تمام فضایل و کمالات متصور براى مردها میداند. نهایتاً اینکه اسلام و قرآن با صراحت کامل بر خلقت انسانى زن صحه گذاشته و بدین طریق تمام بینشهاى انحرافى و تحقیرکننده در مورد زن را نفى میکند.
تفاوت زن و مرد، از مسائل مهم نظرى و کاربردى در مباحث فرهنگى است که امروزه موجبات چالشهاى زیادى گردیده است. بدون تردید میدانیم که زن و مرد از نظر اسلام، داراى سرشتى واحد هستند و هر دو میتوانند مدارج ترقى و تکامل را طى نمایند و برترى در نزد خدا، از آن کسى است که تقواى بیشترى داشته باشد. اما از آنجا که غالب خطابات قرآنى با صیغه مذکر بیان گردیده، این شبهه را ایجاد میکند که شاید فقط مردان مخاطب قرآنند و برخى از فضایل و نیکیها تنها از ناحیه مردان قابل کسب است و زنان بدان راهى ندارند.
به عنوان مثال قرآن کریم، در سوره آلعمران، فضایلى را به صیغه مذکر، مورد اشاره قرار میدهد: «الصابرین و الصادقین و القانتین و المنفقین و المستغفرین بالاسحار؛ شکیبایان و راستگویان و فرمانبرداران و انفاقکنندگان و آنان که در سحرگاهان آمرزش میطلبند.»(۹)
سپس در سوره احزاب، این ویژگیها را به طور مشخص و به تفکیک، براى زن و مرد برمیشمارد:
«إنّ المُسلِمینَ و المسلِمات و المؤمنینَ و المؤمناتِ و القانتینَ و القانتات و الصادِقین و الصادِقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذاکرین اللّه کثیراً و الذاکرات، اعدّ اللّه لهم مغفره و اجراً عظیما؛
خدا براى مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان مؤمن و زنان مؤمن و مردان اهل طاعت و زنان اهل طاعت و مردان راستگوى و زنان راستگوى و مردان شکیبا و زنان شکیبا و مردان خداترس و زنان خداترس و مردان صدقهدهنده و زنان صدقهدهنده و مردان روزهدار و زنان روزهدار و مردانى که شرمگاه خود را حفظ میکنند و زنانى که شرمگاه خود را حفظ میکنند و مردانى که خدا را فراوان یاد میکنند و زنانى که خدا را فراوان یاد میکنند آمرزش و مزدى بزرگ آماده کرده است.»(۱۰)
نکته قابل توجه این است که این آیه، با توجه به صراحتى که در اشاره به زنان دارد، در انتها میفرماید: «اعد اللَّه لهم مغفره و اجرا عظیما» (یعنى براى آنها غفران و اجر بزرگى فراهم کردهایم.) و از صیغه مذکر «لهم» استفاده میکند و در کنار آن، صیغه مؤنث «لهن» نمیآورد.
(نمیفرماید: اعد اللَّه لهن مغفره و اجرا عظیما). و این نشانگر این معنا است که در بسیارى از خطابات قرآنى که مربوط به انسانیت انسان است نمیتوان به صرف استفاده از صیغه مذکر، آن را مختص مرد دانست؛ زیرا در ادبیات عرب، وقتى که جمع مشترکى از زن و مرد مورد نظر باشد و یا جمعى، با قطع نظر از جنسیت آنها مطرح باشند، از صیغه مذکر استفاده میشود.
در آیات مربوط به حضرت آدم(علیه السلام) و بیان خلیفه الهى انسان نیز، همین مسئله مطرح است و نباید بدین خاطر که این آیات عمدتاً به صورت مذکر و یا با خطاب به آدم(علیه السلام) مطرح شده است، زن را از دایره آن خارج دانست. شاهد بر این مدعا، همین که کل جریان داستان حضرت آدم و حوا، در آیات مختلف، گاهى به صورت مفرد و گاهى به صورت تثنیه (دو نفر) آمده است.
نکته جالب اینکه در تفسیر شریف «المیزان»، حتى لفظ «رجل» که به معناى مرد است – در آیات «و عَلى الاعراف رجالٌ یَعرفون کلاً بسیماهم؛ و بر اعراف مردانى هستند که همه را به نشانیشان میشناسند»(۱۱) و «رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر اللّه؛ مردانى که هیچ تجارت و خرید و فروشى از یاد خدا بازشان ندارد»(۱۲) «فیه رجال یحبون أن یتطهروا؛ در آنجا مردانى هستند که دوست دارند پاکیزه باشند»(۱۳) و «رجال صدقوا ما عاهدوا اللّه علیه؛ مردانى که به پیمانى که با خدا بسته بودند وفا کردند»(۱۴) را که نیز به معناى مرد، بلکه به معناى انسان صالح، قویالاراده و با فهم و عقلى دانسته است که به کمال انسانى رسیده است و ممکن است مرد باشد یا زن.
همچنان که در آیات «و أنه کانَ رجالٌ من الإنسِ یَعوذونَ برجالٍ من الجن؛ و مردانى از آدمیان به مردانى از جن پناه میبردند»(۱۵) و «ما لنا لا نرى رجالا کنّا نَعدَهُمّ مِن الاشرار؛ ما را چه شده است که مردانى را که ما آنان را از (زمره) اشرار میشمردیم نمیبینیم»(۱۶) به معناى انسانى است که در بعد شیطانى قوى شده باشد، خواه مرد باشد یا زن.(۱۷)
اما این که در مواردى دیده میشود که قرآن کریم با صراحت نام زن و مرد را در کنار یکدیگر مطرح میکند، به خاطر تأکید بر تساوى آنها و زدودن افکار جاهلى قبل از اسلام است، مثلاً در آنجا که بحث عمل و یا عبادات مطرح است، به واسطه اینکه پیش از اسلام براى عمل و عبادت زن هیچ گونه اعتبارى قائل نبودند، قرآن در آیات متعددى، عمل صالح و ایمان را داراى آثار یکسان براى زن و مرد ارزیابی میکند و هیچکدام را بر دیگرى ترجیح نمیدهد.
بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که آیات قرآن، آنجا که عهدهدار بیان کمالى از فضایل انسان هستند، هیچ گونه تفاوتى میان زن و مرد نمیگذارند، زیرا این آیات از سه حالت خارج نیستند؛ اول آیاتى که با تعابیرى همچون «ناس» و «انسان» همراه هستند و طبعاً تمام اصناف آدمی، اعم از زن و مرد را در بر میگیرند، دوم آیاتى که صراحتاً زن و مرد را در کنار یکدیگر قرار داده و حکم واحدى در مورد آنها مطرح میکنند و سوم آیاتى که با الفاظ و ضمایر مذکّر همراهند، اما با توجه به زبان قرآن و همچنین در نظر گرفتن آیات دیگر نمیتوان، احکام آنها را مختص مردان دانست.
لذا به بیان خلاصه: «اگر در سراسر قرآن کریم و همچنین سراسر سخنان عترت طاهره(علیهم السلام) جستجو شود، موردى به چشم نمیخورد که قرآن کمالات معنوى را مشروط به ذکورت بداند یا ممنوع به انوثت بشمارد».(۱۸)
با تمام تفاوتهایى که بین دو موجود مؤنث و مذکر وجود دارد، اما آیاتى از قرآن براى زنان مقاماتى در ردیف مردان بیان کرده که به عنوان مدیریت و هدایت جامعه و تاریخ محسوب میشوند. یکى از مواردى که به تنهایى براى اثبات ارج و قرب زنان از دیدگاه اسلام و قران کفایت میکند، مسئله الگو قرار دادن برخى زنان نمونه، براى دیگران است. قرآن کریم دو نفر از زنان شایسته را به عنوان الگو ذکر میکند:
«و ضَرَب اللّهُ مثلاً للذینَ أمنوا امرأتَ فرعونَ اِذْ قالتْ ربِّ ابْنِ لِى عِندَکَ بَیْتاً فى الجَّنهِ و نَجِّنى مِنَ فِرعَونَ و عَمَلِهِ وَ نَجِّنى مِنَ القَومِ الظالمینَ * وَ مَریَم ابْنَتَ عِمرانَ الَتى اَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیه مِن روحِنا وَ صَدَقَتْ بِکَلَماتِ رَبّها وَ کُتُبِهِ و کانَتُ من القانِتین؛
خدا براى کسانى که ایمان آوردهاند مثالى میزند به همسر فرعون، زمانى که گفت: پروردگارا! براى من در بهشت و در نزد خودت، جایگاهى بنا کن و مرا از فرعون و اعمال او و از قوم ظالم نجات ده. (همچنین مثال میزند) و مریم دختر عمران را که خود را از ناپاکى و آلودگى حفظ کرد، پس ما از روح خود در او دمیدم و او کلمات پروردگارش و کتب او را، تصدیق کرد و او همواره ملازم در اطاعت و خضوع بود.»(۱۹)
تعبیر قرآن در این آیات این نیست که همسر فرعون و یا مریم(سلام الله علیها) نمونه زنان خوبند، بلکه آنها را مثال و نمونهاى براى تمام مردان و زنانى که ایمان آوردهاند معرفى میکند. این مطلب حاکى است که این دو، به مقام بسیار بالایى نائل شدهاند و لذا صفاتى را هم که براى آنها برشمرده است تنها از افرادى که درجات بالاى معنویت را درک کردهاند، برمیآید.
بر این اساس، زن در مسیر تکامل و زندگى، فارغ از جنسیت زنانگى، همراه و همپاى مرد در حال پیمودن مسیر است و در مواقعى از او جلوتر هم هست.
بنابراین براى درک هویت انسانى زن از دیدگاه اسلام، باید دانست که نوع برداشتى که انسان از خود دارد و به عبارت دیگر تعریفى که از هویت ذاتى خود ارائه میدهد، تا چه حد در خودباورى او – و متعاقبا در سرنوشتش مؤثر است – و درست در همین جا است که میتوان به نقش مکتب و عقیدهاى که فرد به آن وابسته است پى برد، زیرا برداشتى که هر کس از خود دارد عمدتاً تحت تأثیر دین و مکتبش و تصویرى که او از انسان ارائه میدهد میباشد.
حال با این وصف، وقتى که به تعریف اسلام از انسان مراجعه میکنیم درمییابیم که تعریفى است که انسان را ذاتاً و اصالتاً ارزشمند میداند. انسان بر اساس این تفسیر، داراى جایگاه رفیع و ارزشمندى است که(۲۰) مبدأ و معادى والا و بلند مرتبه دارد و تنها موجودى است که به مقام خلیفهاللّهى و پذیرش نفخه الهى و بسیارى کمالات دیگر نائل آمده است.
«وَ لَقَدْ کرمنا بنى آدَم وَ حَمَلناهُم فِى البِّرِ وَالبَحْرِ و رَزَقناهُمْ مِن الطیباتِ و فَضَّلناهِمْ عَلى کثیرٍ مِمَّنْ خَلَقنا تَفضیلاً؛ یعنى همانا که ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را بر مرکب دریا و خشکى سوار کردیم و از هر غذاى لذیذ و پاکیزه آنها را روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات خود برترى و فضیلت بخشیدیم.»(۲۱)
و یا در روایتى از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده: «ما مِنْ شَىءِ اَکرم عَلی اللّهِ مِن ابن آدم؛ یعنى در نزد خدا، هیچ چیزى با کرامتتر از انسان نیست.»(۲۲)
در این دیدگاه، زن هم یک موجودى انسانى است و لذا موجودى ارزشمند است و هر تمجید و تحسینى که در مورد انسان مطرح باشد، بدون استثناء و بدون هیچ کم و کاستى در مورد زن هم صادق است. افزون بر این، حتى از حیث جنسیت یعنى از حیث زن بودن و موقعیتها و نقشهایى که در این رابطه مییابد هم موجودى ارزشمند تلقى شده است.
زن در مقام همسرى، در مقام مادرى و در مقام دخترى از موقعیت قابل توجهى برخوردار است و به ویژه از حیث اجتماعى و در جامعه اسلامی بسیار محترم شمرده شده است. به گونهاى که فرهنگ اسلامی زن را داراى حریم خاصى میشمارد و موجود مقدسى به حساب میآورد تا بدین حد که اجازه کوچکترین تعرّض و بیاحترامی نسبت به او را نمیدهد.(۲۳)
امروزه نوعى داد و ستد بسیار سریع و فراوان بین فرهنگها برقرار شده و موجب گشته است که فرهنگها کاملاً در نزدیک هم و چه بسا در بطن یکدیگر حضور پیدا کنند، این حضور و ارتباط تنگاتنگ، موجب شده است که وزن و اعتبار هر فرهنگى در تناسب با فرهنگهاى دیگر سنجیده شود.
به دیگر سخن، چنین نیست که یک فرهنگ را بتوان مستقلاً و بدون مقایسه و نسبت سنجى با بقیه فرهنگها مورد سنجش قرار داد. اینک و در صحنههاى گوناگون، خواه ناخواه فرهنگها در کنار یکدیگر ظاهر میشوند؛ یا همکارى و تعاملى دارند، یا رقابت و مسابقه. و چنین نیست که تنها بتوان به پشتوانه نظرى و ارزشى یک فرهنگ اتکاء کرد و آن را «فراتر» یا «فروتر» معرفى نمود.
در میدان عمل و در تجربه عینى، امروزه آن فرهنگى که از عوامل موفقیت بیشترى بهرهمند است، خودش را بیشتر و بهتر نشان میدهند و بر سایر فرهنگها غلبه پیدا میکند. یعنى به طور طبیعى – و فارغ از علائق و آرمانهاى پیروان هر مکتب و فرهنگ – وقتى که فرهنگها در صحنه عمل و زندگى مردم با هم زورآزمایى میکنند و مورد تأثیر و تأثر متقابل قرار میگیرند، طبعاً فرهنگى قوى است که قدرت و کارایى خود را بر بقیه تحمیل میکند.
این وضعیت، اکنون در مورد هویّت دینى، ملى و حتى جنسى زن مسلمان، در مواجهه با فرهنگ غرب به طور جدى و همه جانبه مطرح است. یعنى در یک قرن گذشته هویت اصیل زن مسلمان، و از جمله ایرانى، به تمام معنا و به سختى به میدان مبارزه و هماوردى با فرهنگ غرب کشیده شده است.
پیام انقلاب اسلامی براى زن معاصر
اکنون پس از گذشت سه دهه از پیروزى انقلاب اسلامی، درمییابیم که به مدد منابع و دیدگاه مکتب فکرى اسلام، زن به جایگاه رفیعى ارتقاء یافته است. انقلاب اسلامی در واقع نقطه آغاز ایجاد تحول اسلامی در عصر جدید میباشد. به تعبیر دیگر، اسلام با همه آرمانها و پیامهایى که براى بشریت دارد، اینک در چارچوب انقلاب اسلامی و در ایران، عینیت و تحقق پیدا کرده است.
بر این اساس و به حکم رسالت جهانى اسلام، و جامعیت تعالیم دین حنیف، انقلاب اسلامی شروع تحولى بنیادین در تمام جنبههاى زندگى انسانى دوران معاصر است که سنتهاى هدف و آرمان آن، رهنمون شدن انسان به سوى سعادت و نیکبختى میباشد.
انقلاب اسلامی براى ایفاى رسالت جهانى خود باید:
۱- اندیشه تغییر و تحول را در جان و دل انسان بیپناه امروز بیاندازد. یعنى آرمانهاى مطلوب را با زبان روز طرح نماید، وضعیت موجود را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد، دردها و نارسایىها را معرفى کند و با ایجاد حساسیت و اشتیاق در وجود انسانها، راه رسیدن به این آرمانها را به آنها بنمایاند.
۲- نمونهاى عینى، آزموده و جذاب را به نمایش بگذارد تا شعارها و آرمانها از حالت ذهنى و انتزاعى، خارج شده و به طور عینى و ملموس قابل درک باشد و انسانها امیدوارانه و واقع بینانه در طلب جامعه آرمانى و زندگى سعادتمندانه به تلاش و فعالیت بپردازند.
۳- مرکزیت انتقال پیام را به عهده بگیرد و ایجاد و ارسال موج سازندگى و تحول را به خوبی مدیریت نماید، بایستهها را به انجام رسانده، آفات را رفع کرده و صدمات را دفع نماید و توفندگى و تأثیر این حرکت را تضمین کند.
جاى بسى افتخار است که انقلاب اسلامی با تبیین حضور اجتماعى زنان به جهانیان اعلام نمود که زن در دوران معاصر، بیشتر از هر زمان دیگرى تحت ظلم و ستم سوء استفاده قرار گرفته است. حضور همزمان عوامل استثمار اقتصادى، استثمار جنسى، انکار هویت ذاتى و پایمال شدن کرامت انسانى زن، اینک یکى از سیاهترین دوران حیات او را رقم زده است به طورى که نجات او از این موقعیت امرى بس دشوار مینماید.
بدون تردید این امر، یعنى نجات زن از وضعیت اسفبار کنونى، تنها از ایده و مرامی ساخته است که ضمن احترام کامل به هویت انسانى زن، دستورالعمل جامعه و کاملى براى حضور سالم زنده و رو به رشد او در تمام عرصههاى فردى و جمعى داشته باشد و این ایده، چیزى جز اسلام راستین نمیتواند باشد.
اسلام از همان آغاز ظهور و بسط خود در جهان، ضمن تأکید بر هویت انسانى زن و وضع قوانین متناسب با وضعیت روحى و جسمی او، در واقع یگانه برنامه رهایى و هویت زن را براى همیشه به جهانیان عرضه نمود. معالاسف و به دلایل گوناگون اسلام پس از عصر رسالت با مشکلات جدى و عمدهاى مواجه شد و تحقق عینى، همه جانبه و صحیح احکام و دستورات آن در جامعه براى قرنها تعطیل ماند. اما بار دیگر انقلاب اسلامی ایران، در عصر حاضر منادى تحول در دنیاى آشوبزده کنونى شد و مجدداً بارقه امیدى براى آزادى و رهایى انسان به وجود آورد.
بیشک پیام انقلاب اسلامی براى زن معاصر، با توجه به موقعیتى که از او سراغ داریم بسیار مهم و حیاتى است و در این بین رسالت زن مسلمان ایرانى براى ابلاغ این پیام بسیار خطیر و سنگین میباشد. زن ایرانى باید ضمن ترسیم دیدگاههاى مترقى اسلام راجع به زن، خود نمونه مجسم زن مورد نظر اسلام باشد و عملاً نشان دهد که التزام بر اندیشه و احکام اسلام تأمینکننده همه نیازها و ضامن رشد و شکوفایى و سعادت دین و آخرت زن میباشد.
پیداست که این مهم مستلزم تلاشى در خور به منظور تواناسازى زن مسلمان ایرانى میباشد که مسئولیت آن بیش از پیش از هر کس، متوجه خود زنان میباشد.
پینوشتها
۱) مهارتهاى پیشگیرى و مقابله با آسیبهاى اجتماعى زنان و دختران، بخش دوم خانواده معتدل، ص۷.
۲) حقوق مدنى خانواده، اثر دکتر کاتوزیان، جلد۱، ص۱.
۳) همان.
۴) مهارتهاى پیشگیرى و مقابله با آسیبهاى اجتماعى، ص۱۱.
۵) حقوق مدنى خانواده، دکتر ناصر کاتوزیان، ص۲۰.
۶) همان، ص۷.
۷) مهارتهاى پیشگیرى و مقابله با آسیبهاى اجتماعى، ص۱۳.
۸) روح زن، فاطمه سالارى، ج۱، ص۲۱.
۹) آلعمران، آیه۱۷.
۱۰) احزاب، آیه۳۵.
۱۱) اعراف، آیه۴۶.
۱۲) نور، آیه۳۷.
۱۳) توبه، آیه۱۰۸.
۱۴) احزاب، آیه۲۳.
۱۵) جن، آیه۶.
۱۶) ص، آیه۶۲.
۱۷) احمد حیدرى، زن در المیزان، مجله پیام زن، ش۴۴.
۱۸) آیتالله جوادى آملى، زن در آئینه جلال و جمال، ص۸۶.
۱۹) تحریم، آیه۱۱ و ۱۲.
۲۰) ر. ک، به روایات تکریم نفس و شناخت قدر منزل انسان مانند «هلک امرؤ لم یعرف قدره»، نهجالبلاغه، فصارالحکم، شماره۱۴۹ و یا «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهوته»، غررالحکم.
۲۱) اسراء، آیه۷۰.
۲۲) کنز، خ ۳۴۶۲۱ – از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم).
۲۳) ر. ک. المیزان، ج۸، ص۱۹۱ و ۱۹۲، ذیل آیه ۳۲ سوره مبارکه نساء.
همچنین سورههاى بقره، آیه۸۳، نساء، آیه۳۶، اسراء، آیه۲۲، عنکبوت، آیه۸، لقمان، آیه۱۴، احقاف، آیه۱۵.
منبع: پیام زن؛ شماره ۲۱۰؛ نویسنده: محمدمهدى بهداروند