- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
خداوند متعال در قرآن کریم وعده داده که حتماً دعاى بندگان را مستجاب نماید: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»[۱] یعنی و هنگامى که بندگان من از تو درباره من سئوال کنند [بگو] من نزدیکم و دعاى دعاء کننده را بهنگامى که مرا میخواند، اجابت مى کنم، پس آنها دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند، باشد که راه یابند [و به مقصد برسند.
این آیه در مورد دعا کردن منحصر به فرد است و از لطافت و زیبایى خاصّى هم برخوردار مى باشد. خداوند متعال با تأکیدات فراوان و منحصر بفردى می فرماید: بنده من بیا نزدیک و هر چه می خواهى بگو، بین من و تو حجابى نیست. تو بنده من هستى و من مولاى تو هستم، اى عزیز من بیا و دعا کن و یقین داشته باش که من به تو نظر لطف دارم. در ادامه آیه خداوند سبحان مى فرماید: یقین داشته باش که صلاح و رشد تو در دعا کردن است.
علامه طباطبائى (رحمه الله) در ذیل این آیه شریفه می فرمودند: از جمله تأکیدات منحصر به فرد که در این آیه وجود دارد، این است که هفت مرتبه ضمیر متکلّم وحده در آن به کار رفته و این عنایتى خاص و ویژه از طرف خداوند متعال به شمار میرود.[۲] بزرگان دین در مورد اثبات اجابت دعا از برهانى به نام «برهان لمّى» استفاده می کنند. این برهان به این صورت بیان میشود که آیا خداوند به حال بندگان خویش عالم است یا خیر؟ مسلّماً عالم است. آیا خداوند بر رفع مشکلات انسان قادر است یا خیر؟ اگر بگوییم قادر نیست؛ العیاذ بالله؛ دیگر خدا نیست. پس میدانیم که بر رفع مشکلات ما قادر است. آیا خداوند نسبت به مخلوقات خود رئوف و مهربان است یا خیر؟ یقیناً خداوند مهربانترینِ مهربانان است. حتّى براى وصف مهربانى خدا گفته شده است که از هفتاد پدر و مادر مهربان، مهربانتر است. خداوند از باب رحمت و لطف خودش در اوّل هر سوره از قرآن کریم، «بسم الله الرحمن الرحیم» را ذکر نموده است. فقط سوره توبه چون مربوط به قهر خدا میشود، «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد و در عوض در سوره نمل دو مرتبه «بسم الله الرحمن الرحیم» ذکر شده است. تکرار این جمله شریف در اوّل سورههاى قرآن کریم، حکایت از رحمت عام خداوند براى همه موجودات و رحمت خاص او براى مؤمنین دارد. پس در رأفت و لطف ومهربانى خدا شکّى نیست. آیا خداوند حکیم است یا نه؟ در صورتى که خداوند حکیم نباشد، العیاذ بالله دیگر خدا نیست. قطعاً خداوند حکیم است.
با توجّه به این برهان، اگر دعا مستجاب شود، محض حکمت خدا بوده است و چنانچه دعا مستجاب نشود، آن هم محض حکمت خداوند حکیم است. همه امور عالم هستى از روى حکمت خداوند صورت می پذیرد. یکى از دانشمندان می گوید: اگر پشه اى در این جهان یک بال زیادتر یا یک بال کمتر بزند، عالم مضمحل خواهد شد.
پس وقتى بدانیم خداوند عالِم به حال بندگان است، قدرت رفع مشکلات آنان را دارد، نسبت به آنان رئوف و مهربان است و مهمتر اینکه، حکیم است، طلبکارى از خداوند متعال عین جهل است. پرودگار عالم از روى لطفى که به بندگان دارد، از این گونه طلبکاریها میگذرد، و الا برخى تصوراتى که مردم در مورد خدا و استجابت دعا دارند و برخى صحبتها که در این باره بر زبان مى رانند، مستوجب عقاب شدیدى است.
وقتى خداوند میفرماید: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»، اجابت دعا قطعى است. اگر صلاح بنده در استجابت آن دعا باشد، اجابت میشود وگرنه حتماً نظیر آن عطا میشود و اگر اصلًا در دنیا مصلحت او در استجابت دعا نباشد، در آخرت اجابت خواهد شد. بالاخره خداوند متعال جواب دعا را خواهد داد. در روایات آمده است گاهى بناست بلائى براى بنده یا افراد وابسته به او جلو بیاید، بنده دعا میکند و مصلحت نیست آنچه میخواهد به او داده شود. پروردگار عالم به واسطه آن دعا رفع آن بلا را میکند. اگر هم به هیچ وجه استجابت مصلحت نباشد، خداوند تبارک و تعالى در قیامت از بندهاش عذرخواهى میکند و به او میفرماید: اگر دعاى تو مستجاب نشد، مصلحت تو نبود و علّت آن را براى او روشن میکند و به گونهاى براى او جبران مینماید که آن بنده میگوید اى کاش هیچ یک از دعاهایم در دنیا مستجاب نشده بود.[۳]
توجّه به این نکته هم مناسب است که وظیفه انسان دعا کردن است ولى تعیین وظیفه براى خدا را از او نخواسته اند. لذا خوب است انسان فقط دعا کند و یقین داشته باشد آنچه مصلحت اوست به او عطا میشود. دعاى سحر دعاى خیلى خوبى است که همه ائمه طاهرین (علیهم السلام) آن دعا را میخواندهاند. در این دعا از اوّل تا آخر نمیگوید خدایا چه میخواهم. فقط مى گوید «خدا خدا خدا، به حق محمد و آل محمد» ولى نمی گوید چه میخواهم.
تو بندگى چو گدایان به شرط مزد نکن | که خواجه خود روش بندهپرورى داند | |
افزون بر این، اگر آدمى منزلت قرار گرفتن در محضر حىّ متعال را درک کند و بداند خداوند چه توفیق عظیمى به وى عطا فرموده است، دیگر به فکر استجابت دعاى خود نمى افتد و صرفاً مایل است در فرصت گرانبهائى که در اختیار دارد، با خداى خویش راز و نیاز کند. بنابراین اگر هم به فرض محال، دعا هیچ نتیجهاى نداشت، همین اندازه که خداوند توفیق دعا به انسان می دهد و بنده را به محضر خویش مى پذیرد، بالاترین افتخار براى او است و موجب پیشرفت وى خواهد شد.
خداوند رحمان و رحیم بیش از حدّ قابل تصور به بندگان خود نزدیک است و به آنان تلطّف و مهربانى می کند. این بندگان هستند که از او فاصله گرفته اند و او را دور میپندارند:«وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ»[۴] و بدانید که خدا میان مرد و قلب او است و همه شما (در آخرت) به سوى او گردآورى می شوید. خدا از تو به قلبت نزدیکتر است و در حقیقت او از تو به خود تو نزدیکتر است.
یار نزدیکتر از من به من است | وین عجب بین که من از وى دورم | |
چنین خدایى مى فرماید: باید دعا کنى و ایمان داشته باش که دعاى تو فایده و ارزش دارد؛ زیرا رستگارى دنیا و آخرت را در پى خواهد داشت. در واقع مى شود گفت: حسن عاقبت، تأمین آتیه براى اولاد، راحتى روز قیامت و قبر و برزخ، در گرو دعا و راز و نیاز با خدا است. به عبارت دیگر اگر کسى بخواهد دست عنایت خداى سبحان در دنیا و آخرت روى سر او باشد باید دعا کند و به هیچ وجه رویگردان از دعا نباشد.
پی نوشت:
[۱] . البقره/ ۱۸۶.
[۲] . المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۳۱
[۳]. الکافى، ج ۲، ص ۴۹۱- ۴۹۰:« إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِى حَاجَتِهِ فَیقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ شَوْقاً إِلَى صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ فَإِذَا کَانَ یوْمُ الْقِیامَه قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدِى دَعَوْتَنِى فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَکَ وَ ثَوَابُکَ کَذَا وَ کَذَا وَ دَعَوْتَنِى فِى کَذَا وَ کَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَکَ وَ ثَوَابُکَ کَذَا وَ کَذَا قَالَ فَیتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ یسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَه فِى الدُّنْیا مِمَّا یرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ»
[۴] ( ۱). الأنفال/ ۲۴
منبع: مظاهرى، حسین، سیر و سلوک؛ مقدمه: سلوک معنوى در پرتو قرآن و عترت، مؤسسه فرهنگى مطالعاتى الزهراء (علیها السلام) – قم (ایران)، چاپ: ۲، ۱۳۸۹ ه.ش. صص۱۲۴-۱۲۷