- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
پس از انتقال کاروان اهل بیت (علیهم السلام) به شام، ایشان را در ویرانه اى جاى دادند که موجب وارد آمدن اذیتهاى فراوان به ایشان شد. عموم محدثان و تاریخ نگاران از این مکان به عنوان مکانى یاد میکنند که سختی زیادی به آنها تحمیل شد؛
سخنان برخى از بزرگان در مورد اسارت اهل بیت (علیهم السلام) بعد از عاشورا
- شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق) به سندش از فاطمه بنت على (س) نقل مى کند:
ثمّ انّ یزید ـ لعنه الله علیه ـ أمر بنساء الحسین (ع)، فحبسن مع علىّ بن الحسین(ع) فى مجلس لایکنّهم من حرّ و لاقرّ، حتّى تقشرت وجوههم؛[۱]
یزید دستور داد تا زنان کاروان حسینى را همراه على بن حسین در زندانى جاى دادند که آنان را از گرما و سرما حفظ نمى کرد؛ تا آنجا که پوست صورت ایشان دگرگون شد.
- قاضى نعمان (م ۳۶۳ ق) پس از ذکر گریه نمایشى یزید در مورد اسارت اهل بیت (ع) مى نویسد:
و قیل انّ ذلک بعد أن أجلسهنّ فى منزل لا یکنّهنّ من برد و لا حرّ، فأقاموا شهراً و نصف، حتّى اقشرّت وجوههنّ من حرّالشّمس، ثمّ أطلقهم؛[۲]
گفته شده: این کار یزید (گریه نمایشى او) پس از زمانى بود که او ایشان را در منزلى جاى داد که آنان را از سرما و گرما محافظت نمى کرد. آنان یک ماه و نیم در این وضع به سر بردند، تا آنکه پوست صورت ایشان از حرارت خورشید کنده شد و پس آن گاه اقدام به آزادى ایشان کرد.
- ابن نما (م ۶۴۵ ق) مى نگارد:
واسکن فى مساکن لاتقیهنّ من حرّ و لا برد، حتّى تقشّرت الجلود، و سال الصّدید؛[۳]
و آنان را در جاهایى قرار دادند که ایشان را از گرما و سرما نگاه نمى داشت؛ تا اینکه که پوستها کنده و خون جراحات بدن سرازیر شد.
- سید بن طاووس (م ۶۶۴ ق) در مورد اسارت اهل بیت (ع) می نویسد:
ثمّ أمر (یزید) بهم الى منزل لا یکنّهم من حرّ و لا برد، فأقاموا فیه حتّى تقشّرت وجوههم:[۴]
یزید دستور داد تا آنان را در منزلى جاى دادند که ایشان را از گرما و سرما محافظت نمی کرد و آنان در آنجا اقامت داشتند؛ تا آنکه صورتشان پوست انداخت.
نیز همین مضمون را سید محمد بن ابى طالب آورده است.[۵]
از برخى روایات استفاده مىشود که آن مکان به قدرى ویران بود که خطر زیر آوار قرار گرفتن اهل بیت (ع) را به همراه داشت.
صاحب بصارالدّرجات از امام صادق (ع) روایت مى کند که وقتى امام زین العابدین (ع) و همراهان را در آن خانه جاى دادند، بعضى از آنان گفتند: ما را در اینجا جاى دادند تا بر سرمان خراب شود، و ما کشته شویم.[۶]
و همین مضمون را ابن شهر آشوب نیز در موضوع اسارت اهل بیت (ع) آورده است.[۷]
طبرى (امامى) از امام صادق (ع) چنین روایت مى کند:
أُتى بعلى بن الحسین (ع) الى یزید بن معاویه و من معه من النّساء أسرى، فجعلوهم فىبیت و وکّلوا بهم قوماً من العجم لا یفهمون العربیه، فقال بعض لبعض: انّما جعلنا فىهذا البیت لیهدم علینا، فیقتلنا فیه، فقال على بن الحسین (ع) للحرس بالرّطانه[۸]: تدرون مایقول هؤلاء النّساء؟ یقلن کیت و کیت، فقال الحرس: قد قالوا انّکم تخرجون غداً و تقتلون! فقال علىّ بن الحسین (ع): کلاّ، یأبى اللّه ذلک، ثمّ أقبل علیهم یعلّمهم بلسانهم؛[۹]
على بن حسین (ع) و زنان همراه را در حال اسارت به نزد یزید آوردند و آنان را در خانه اى قرار دادند و عدهاى از عجم (رومیان) را که آشنایى با زبان عربى نداشتند، به نگهبانى واداشتند. برخى از اسیران اهلبیت رو به برخى دیگر کردند و گفتند: ما را در چنین خانه اى جاى دادهاند تا بر سر ما خراب گردد و ما در زیر آوار کشته شویم.
حضرت على بن حسین (ع) رو به نگهبانان کرد و با زبان رومى از ایشان پرسید: آیا مىدانید که این زنان چه مى گویند؟ آنان چنین مى گویند (و آن حضرت سخنانشان را نقل کرد) نگهبانان گفتند: به ما گفته اند که شما را فردا از اینجا بیرون آورده و خواهند کشت. حضرت على بن حسین (ع) فرمود: نه، هرگز چنان نخواهد شد و خداوند نخواهد گذاشت که چنان کنند. آنگاه رو به ایشان کرد و با زبان ایشان به آموزش آنها پرداخت.
نتیجه گیری
از مجموعه مطالبى که گفته شد، چند مطلب در موضوع غمناک اسارت اهل بیت (ع) برداشت مى شود:
- یزید به قصد وارد آوردن فشار روحى و جسمى، اهل بیت (ع) را در جایى بسیار نامناسب قرار داد که به هیچ وجه ایشان را از گرماى روز و سرماى شب محافظت نکند. اثر گرما بر بدن مطهر ایشان نمایان شد؛ به نحوى که پوست چهره ایشان دگرگون و خشک گردید و کنده شد و از آنجا که آنان در این مکان تحت نظر بودند، در واقع آنجا برایشان زندان بود.
- یزید قصد کشتن حضرت امام سجاد (ع) و چه بسا دیگر اسیران را داشت؛ همان طور که از این روایت و دیگر روایات فهمیده مى شود، ولى تغییر شرایط سیاسى و اجتماعى، به واسطه سبب حضرت امام زین العابدین (ع) و حضرت زینب (س) و دیگر اسیران اهل بیت: مانع از اجراى این نقشه شد که همه اینها با اراده الهى انجام پذیرفت تا حجت خداوند محفوظ ماند و سلسله حجت هاى الهى استمرار یابد.
- حضرت امام زین العابدین (ع)، با آنکه در شرایط دشوار به سر مى برد، از فرصت استفاده کرد و با زبان رومى اقدام به تعلیم و آموزش نگهبانان رومى ـ که از حقایق دین و واقعیت هاى روز چیزى نمى دانستند ـ کرد.
پی نوشت ها
[۱] . امالى الصدوق، ص ۲۳۱، مجلس ۳۱؛ ص ۲۴۳؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۴۰.
[۲] . شرح الاخبار، ج ۳، ص ۲۶۹.
[۳] . مثیرالأحزان، ص ۱۰۲.
[۴] . اللهوف، ص ۲۱۹.
[۵] . تسلیه المجالس، ج ۲، ص ۳۹۶.
[۶] . بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۳۳۸؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷۷ / ۲۸.
[۷] . المناقب آل ابىطالب (ع)، ج ۴، ص ۱۴۵.
[۸] . الرّطانه عند أهل المدینه، الرّومیه؛ (بصائرالدّرجات، ص ۳۳۸).
[۹] . دلائل الامامه، ۲۰۴، ص ۱۲۵.