- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
معجزه انجام کار خارقالعاده برای اثبات نبوّت که با تحدی و عدم معارضه همراه است. معجزه را تصدیق عملی از سوی خدا دانستهاند که مردم با دیدن آن، به ارتباط غیبی شخص با خدا پی میبرند.
به عقیده متکلمان شیعه معجزه منافاتی با اصل علیت ندارد. معجزه، کاری برخلاف عادت است که علت آن، یا علت طبیعی ناشناخته است یا علت فراطبیعی یا ترکیبی از هر دو.
در قرآن، معجزات بسیاری از پیامبران نقل شده که هر یک از آنها متناسب با زمانه ظهور آن پیامبر بوده و برخی از آنها حسی و برخی عقلی میباشند. مشهورترین معجزات پیامبران عبارتند از: ناقه صالح، زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی، تبدیل عصای موسی به اژدها، ید بیضاء، زنده ماندن ابراهیم(ع) در آتش و قرآن کریم.
شبهه:
آیا معجزات انبیاء دلیل صدق انبیاء مبنی بر ارتباط با وحی را به ضرورت عقلی ثابت می کند. و اگر ثابت می کند احتمالات عقلی که به میان می آید. مانند اینکه آن معجزه توسط نفس قوی مدعی نبوت انجام می گیرد را چگونه رفع می کنید؟
پاسخ:
۱. معجزه، انجام امور برخلاف قوانین جاری در طبیعت است زیرا جریانی جاری و ثابت طبیعت این است که هر معلولی مستند به علتی طبیعی باشد. قانون علت و معلول از قوانین تخلف ناپذیر عالم وجود است و معجزه نیز استثناء از این قانون نیست بلکه خروج از علل عادی و متعارف است.
به عبارت دیگر جریان امور یا براساس عادت و روش متعارف رخ می دهد یا پدیده های خارج از عادت به وجود می آیند که این دومی را امور خارق العاده می نامند.
امور خارق العاده نیز بر دو قسم است یا با اراده الهی و اذن خاص خداوند متعال، توسط پیامبران ظاهر می شود که معجزه نام دارد یا به دلیل قوت نفس و توانایی فردی انجام می شود مثل برخی کارهایی که مرتاضان از خود بروز می دهند.
تفاوت جوهری این دو نوع امر خارق العاده در این است که:
اولا، امور خارق العاده در عین حال که دارای اسباب غیر عادی هستند، اما کم و بیش این اسباب قابل آموزشند و با تمرین های ویژه و سخت و طاقت فرسا حاصل می شوند. اما معجزه قابل تعلیم نیست و با تمرین نیز حاصل نمی شود، بلکه صرفا مستند به اجازه الهی است.
ثانیا، امور خارق العاده می توانند تحت تأثیر نیروی قوی تر قرار گیرند و مغلوب شوند. اما معجزه تحت تأثیر هیچ نیرویی قرار نمی گیرد و مغلوب نمی شود.
ثالثا، امور خارق العاده چون بستگی به تمرین و ممارست ویژه دارد از هر کس قابل سر زدن است به شرط آن که آموزش و تمرین ویژه را دیده باشد اما معجزه چون با اجازه الهی است تنها از سوی بندگان برگزیده الهی صورت می گیرد (آموزش عقاید، مصباح یزدی، ج ۲، ص ۵۷ – ۵۵).
البته معجزه تنها به پیامبران اختصاص ندارد بلکه از اولیاء الهی نیز سر می زند که بدان کرامت گفته می شود. با این تفاوت که معمولا در معجزه عنصر تحدی قرار دارد اما در کرامت چنین عنصری نیست.
۲. معجزه نشانه صدق انبیاء است زیرا انجام چنین امور خارق العاده ای که کلا بشر از انجام آن عاجز است – چه تعلیم ببیند و چه تعلیم نبیند، چه تمرین کند و چه نکند – و تحت تأثیر هیچ نیرویی قرار نمی گیرد، نشاندهنده این است که این کار توسط نیرویی مافوق بشر انجام شده است و در حقیقت فاعل اصلی معجزه خداوند متعال است که این کار را با دست پیامبر برگزیده خود انجام می دهد و پیامبران واسطه انجام معجزه هستند. اگر حضرت عیسی(ع) مرده را زنده می کند امری که بشر از انجام آن عاجز است یا بیماران را بدون هیچ گونه اعمال پزشکی و صرفا با نگاه شفا می بخشد، نشان می دهد که وی در ادعای نبوت خود صادق است و این را عقل گواهی می دهد.
۳. با تفاوتی که بین معجزه و امور خارق العاده بیان شد، روشن می شود که یکی از اختلافات جوهری معجزه با امور خارق العاده دیگر این است که امور خارق العاده بشری یکی مستند به نفس فرد است و به این دلیل از هر کس با تعلیم و تمرین قابل سر زدن است اما معجزه، پدیده خارق العاده ای است که با اجازه خداوند انجام می شود. پس این اشکال که معجزه مستند به نفس قوی مدعی نبوت است نیز پاسخ داده می شود، زیرا اگر تنها مستند به نفس فردی وی بود، دیگران می توانستند روی دست او بلند شوند یا لااقل مثل آن را انجام دهند.