- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
عروسک باربی برخلاف سایر عروسک هاست و چهره بچه گانه ای ندارد بلکه یک دختر بیست ساله آمریکایی با تمام مشخصات اندامی ایده آل است که با دقت و ظرافت فراوانی طراحی شده است. تاریخچه عروسک باربی، از وجود اهداف و انگیزه های فرهنگی خاصی در تولید آن حکایت دارد.
اندام ظریف عروسک باربی، تداعى کننده یک زن بالغ است که با انواع لباس هایى که می پوشد، می تواند در نقش هاى مختلف ظاهر شود. لباس هاى این عروسک، به گونه طراحى می شود که تمام بدن این عروسک را نپوشاند. عروسک باربی در اصل، به دختران آموزش می دهد که جامعه مدرن غربى از آنها، به عنوان یک زن، چه انتظارى دارد.
هجوم این عروسک هاى نیمه عریان، با ژست هاى فریبنده، حرکت خزنده و مرموزی است که به طور خاص دختربچه ها را هدف قرار داده است و با انگیزه ها و اهدافی روشمند برنامه ریزى شده تا در مسائلی همچون لباس پوشیدن، آرایش کردن و… اثربخشى تربیتى لازم را از خود بر جای گذارد.
ویژگى خاص عروسک باربی این است که با تمام تجهیزات مدرن و یک زندگى کامل بى نقص به بازار آمده و نحوه یک زندگى مدرن را آموزش می دهد. عروسک باربی تمام وسایل مکمل از قبیل لباس خواب، وسایل حمام، مایوى شنا، لباس هاى مهمانى، وسایل آرایشى، یخچال و فریزر، ماشین لباسشویى و… را به همراه خود دارد.
بدیهى است که الگوى لباس و لوازم همراه عروسک باربی، مورد توجه دختران قرار می گیرد و بدین صورت، دختران مأنوس با این عروسک، با سلیقه باربى، یا به عبارت دقیق تر با سلیقه و خواست یک زن آمریکایى بزرگ شده و زمانى که به سن انتخاب می رسند، دقیقا داراى سلیقه اى همانند باربى (یک زن آمریکایى) هستند.
اثر دیگرى که عروسک باربی بر کودکانمان دارد، اخلال در نوع روابط است. در بسیارى موارد، باربى به همراه دوستانش به فروش می رسد؛ دوستانى که در میان آنها پسر هم دیده می شود و هم باربى هایى با چهره هاى شرقى که باز هم تداعى کننده فرهنگ منحط غرب است.
وقتى کودک از همان اوان کودکى، با عروسک هایى بازى کنند که به اصطلاح، دوست دختر و دوست پسر هستند و حتى قیافه آنها را شبیه خود بداند، در آینده هیچ گاه مسئله محرم و نامحرم در دوستی دختر و پسر، برایش مهم نخواهد شد؛ زیرا از کودکى به آن خو گرفته است و می داند، عروسکى که تمام آرمان و آرزوهایش در آن نهفته است، براى کامل شدن به دوست پسر نیاز دارد!
اثر دیگر عروسک باربی، پوشش هاى نامناسب و غیراسلامى است که این عروسک دارد. این نوع پوشش با حجاب و پوشش اسلامی در تضاد است. کسى که در آینده، سعى می کند، هیکل خود را شبیه باربى بسازد، قطعا سعى می کند، از آنها بهره ببرد. همین امر موجب شده که فرهنگ برهنگى در کشورها، به خصوص ایران افزایش یابد.
از سوى دیگر، این امر سرازیر شدن تولیدات و البسه غربى را به بازارهاى شرقى در پى دارد که از لحاظ اقتصادى نیز سود سرشارى براى صادر کننده این فرهنگ به همراه داشته است.
نکته دیگر که بسیار قابل ملاحظه است، تغییر الگوى زندگى است که در زندگى زنانمان به وجود می آید. جدا از متمایل شدن آنها به داشتن یک زندگى مدرن و بى نقص، دختران حاضر نخواهند بود در جریان باردارى، تناسب اندام باربى گونه خود را به هم بزنند و این نیز خود در دراز مدت می تواند پیامدهاى وخیمى در میزان جمعیت کشور به دنبال خواهد داشت.
بررسی ابعادی دیگر از عروسک باربی
عروسک باربی را نباید ساده گرفت. در عقبه و ایده تولید این عروسک، ابعاد نهفته است که می تواند منشا آثار زیانباری در حوزه تربیت کودک و به طور کلی سبک زندگی داشته باشد:
۱-باربى و زیبایى
خداوند میل به زیبایى را در فطرت انسان ها نهاده است. چون این میل، با احساسات بشر سر و کار دارد و احساسات افراد نیز به تعداد آنها متکثر است، پس نمی توان تعریف واحدى از زیبایى ارائه کرد؛ اما برخى، باز هم تعاریفى آورده اند؛ براى مثال در غرب، دایره توصیف زیبایى و جمال زنانه، گسترده تر از امور جنسى را شامل نمی شود.
آنها با اجراى مسابقات انتخاب ملکه زیبایى، ترویج باربى، فیلم هاى سینمایى و…، زیبایى زنانه مورد پسند و سلیقه آمریکایى را در جهان تبلیغ می کنند. آنها ملاک موفقیت را در انتخاب ملکه زیبایى، منطبق بودن با مدل لباس، اندام، رقص، آرایش و…، باربى قرار داده اند و لباس هاى بومى، سلایق و ملاک هاى سایر فرهنگ ها، در این مسابقه نادیده گرفته می شود.
عروسک باربی از حیث زیباشناسى، داراى سه مولفه جداگانه زیبایى چهره، اندام و لباس است که در این قسمت، به هر یک از آنها می پردازیم:
الف) زیبایى چهره
هر فرد بنا به طبع زیبا پسند خود، به معشوقه هایى با ویژگى چشم هاى بزرگ، کوچک، مشکى، آبى، ابروهاى کشیده، کوتاه، کمانى و لب هاى کم گوشت یا پر گوشت و… تمایل دارد؛ اما عروسک باربی با ایجاد رابطه تنگاتنگ با کودکان، از همان ابتداى شخصیت پذیرى، مدل زیبایى غربى و آمریکایى را ملکه ذهن آنها می کند.
موى طلایى، گردن باریک و کشیده، دماغ و دهان کوچک، چشمان درشت، چهره باربى را تشکیل می دهد که به ندرت و با هنرمندى جراحان ماهر، در یک فرد، به طور همزمان جمع می شوند؛ از این رو، داغى همیشگى بر دل دخترانی می گذارد که می خواهند مثل او باشند.
ب) زیبایى اندام
اندام زیبا نیز مانند چهره زیبا، در ذائقه افراد، از الگوى ثابتى پیروى نمی کند؛ اما کوشش طراحان عروسک باربی، مسلط کردن زیبایى اندام باربى بر ملاک هاى زیبایى دیگر فرهنگ ها است.
این اندام، به اندازه اى غیر طبیعى است که پزشکان معتقدند انسان، در صورت داشتن چنین اندامى، فقط می تواند به صورت چهار دست و پا راه برود! حقیقت این است که اندام ظریف عروسک باربی، مطابق انتظارات جنسى مردان ساخته شده و البته این، توهینى به شخصیت والاى زنان است.
ج) زیبایى لباس
لباس پرچم کشور، وجود هر کس و نماینده فرهنگ، شخصیت و باورهاى او است. عروسک باربی از رهگذر ترویج لباس هاى تنگ، کوتاه و نیمه عریان، در پى تزریق فرهنگ آمریکایى بر دیگر جوامع است.
سه ویژگى اصلى لباس عروسک باربی، عریان گرایى، اشرافى گرایى و مصرف گرایى است که چنین لباس هایى، وسیله اى براى پوشش نبوده، بلکه در جهت آرایش و نمایش بدن زنان است. این نوع لباس ها براى جلوه گرى، عشرت طلبى و رونق بخشى خلوت هاى مردانه طراحى شده اند.
۲-باربى و عشق
در غرب، برهنگى زنان و استفاده از زیبایى هاى جنسى آنان، موثرترین عامل براى ایجاد عشق دائمى در دل مردان است که عروسک باربی، سمبل و مبلغ چنین فرهنگى است. او به دختران می آموزد که چگونه با زیبایى هاى خود، دل مردان را شکار کنند و چگونه مجالس شهوترانى آنان را گرم تر کنند.
اما حقیقت این است که عروسک باربی نمی تواند عشقى پایدار را در دل مردان ایجاد نماید؛ زیرا باربى، نماد سکس و عریان گرایى است و عملا قربانگاه عشق واقعى است. نهایت چیزى که در پى دارد، اقناع شهوت و کامجویى جنسى است؛ در حالى که به گواه تاریخ، شرم، حیا، استغناى ظریفانه و عدم دسترسى آسان به زنان است که موجب برپایى عشقى شورانگیز و ماندگار می گردد.
۳-باربى و معنویت
گرایش به معنویت، جوشش درونى است که در تمام زمان ها به اشکال گوناگون وجود داشته است و از تشنگى هاى همیشگى بشر است؛ اما عروسک باربی به دلیل دارا بودن فرهنگ آمریکایى، انسانى مادى محور و تهى از معنویت است و هیچ هویتى در این زمینه ندارد.
او با پرورش بیش از حد بُعد مادى انسان، فضا را براى به وجود آمدن بُعد معنوى پر می کند. عروسک باربی با شهوت پرستى، دنیاطلبى و هزاران مولفه دیگر، دیوار بلندى در برابر آرمان هاى معنوى کشیده است.
۴-باربى و آزادى
آزادى، براى رشد استعدادهاى انسانى، ارزشمند است و اسلام، مدافع آن است؛ ولى این، مفهوم آزادى در غرب نیست، زیرا آزادى در غرب، به معناى رهایى همه تمایلات انسانى است و آزادى دادن به زن، یکى از مراتب آن است؛ اما در اصل این آزادى، براى بهره مندى آسانتر مردان از جنس زن است.
عروسک باربی، مبلغ چنین آزادى هاى پست و سخیفى است. او بى هیچ چشمداشتى و به راحتى در داستان ها، کارتون ها و فیلم ها، خود را در معرض تمایلات جنسى مردان قرار می دهد و عملا بى بند و بارى را به کودکان آموزش می دهد.
۵-باربى و غرب زدگى
غرب زدگى، بر خودباختگى و بى هویتى استوار است که دو راه در آن موثر است، گاهى انسان خود به سراغ غرب می رود و فریفته آن می شود و گاه غرب به سراغ انسان می آید و هویتش را به تاراج می برد.
عروسک باربی مانند گلوله اى است که از سوى غرب شلیک شده و با خیل عظیمى از محصولات وابسته، زندگى غربى را ترویج می کند و کودکان را نسبت به هویت و فرهنگ خود دلسرد و بى اعتماد می سازد.
۶-باربى و مصرف گرایى
مصرف گرایى، به مصرف خارج از حد و الگوى مناسب گفته می شود که غرب، مهد مصرف گرایى است و زن در این زمینه، نقش دوگانه اى را ایفا می کند. او هم به مصرف گرایى مبتلاست و هم مبلغ آن است.
عروسک باربی که زاده این فرهنگ است، در مصرف گرایى، غوطه ور شده است. او کودکان را به مصرف گرایى می کشاند؛ اما نه مصرف کالاهاى بومى خود آنها، بلکه مصرف الگوى تجمل گراى غرب را ترویج می کند. باربى و محصولات جانبى آن، مصرف کردن را یک ارزش و هدف براى کودکان قرار می دهند.
۷-باربى و اخلاق جنسى
عروسک باربی به تبلیغ اخلاق جنسى غرب می پردازد؛ اخلاق افسار گسیخته اى که هیچ گونه محدودیتى در روابط جنسى ندارد. اگر باربى در نهایت بتواند جوانانى از سنخ مایکل جکسون پرورش دهد، بى شک وظیفه خود را به خوبى انجام داده است. او با لباس هاى دو تکه و نیمه عریان، آرایش هاى غلیظ، روابط نامشروع یا قصه ها، کارتون ها و عکس هاى مستهجن زیرکانه و جذاب، از امور جنسى قبح زدایى می کنند و ذائقه دختران جوان را به سوى اباحه گرى می کشاند.
به تعبیر برخی فعالان ضد باربی، عروسک باربی، آموزگار سکس است در حالی که توان عشق آفرینی ندارد. تقلیل حیا و ترویج اخلاق جنسی مورد نظر عروسک باربی از آنجا آغاز می شود که کودک نه تنها می تواند به تعویض لباس های زیر عروسک اقدام کند که به این کار نیز تشویق می شود و در بسیاری از اوقات با اندام جنسی عروسک سر و کار داشته و به تدریج قبح دیدن آن در نظر کودک میشکند.
تأمل در این موضوع که کودکان در اثر آلودگی ذهن خویش به این قبیل مسائل و بلوغ زودرس جنسی، فرصت حضور در دنیای زیبا و دوست داشتنی کودکی را خیلی زود از دست می دهند، تأسف آور و نگران کننده است.
از این رو می توان گفت نهادینه کردن فرهنگ برهنگى و فاسد کردن ملت ها که در نهایت، استعمار آنها را به دنبال دارد، از اهداف اشاعه اخلاق جنسى غرب است. آنها با رواج فرهنگ ضد اخلاقى غرب، توانستند تمدن اسلامى اندلس را از پاى در آورند.
اکنون نیز از همین حربه، بر ضد کشورها، به ویژه کشورهاى اسلامى بهره می گیرند که عروسک باربی، یکى از عناصر این تبلیغات است و حتى صداى خانواده هاى غربى را هم در آورده است.
رقیب ایرانى عروسک باربی
سال ها پیش، دارا و سارا، براى مقابله با این تهاجم فرهنگى یعنى عروسک باربی وارد بازار شدند. این دو عروسک موسوم به عروسک های ملی که گفته می شد مدلى از دو کودک ۸ ساله کاملا ایرانى و اسلامى بوده و حجاب کامل و لباس محلى داشتند آمده بودند تا با همکارى هم، عروسک باربی را کنار بزنند و خود را در دل بچه هاى ایرانى جا کنند.
در کنار عرضه عروسک هاى ایرانى دارا و سارا که براى رقابت با عروسک باربی بود، محصولات فرهنگى دیگرى از جمله لوازم التحریر با این نام و نشان تولید شد. شرکت در فیلم هاى سینمایى و مجموعه هاى تلویزیونى و قرار گرفتن در نقش هاى مختلف و مورد دلخواه بچه ها، از جمله سیاست ها، براى نفوذ این عروسک ها در کودکان و دور کردن آنها از عروسک هاى غربى باربى بود.
دارا و سارا در اولین توقفگاه برون مرزى خود، یعنى همان کشورهاى حوزه خلیج فارس و کشورهاى مسلمان نشین، با رقباى سرسخت و کهنه کارى روبرو شدند که ساخته اسرائیل بودند؛ عروسک الکساندرا که مدتى پیش با شمایل یک دختر خردسال مسلمان، به کشورهاى عرب آمد و ایده دختر مسلمان بودن یک عروسک را تا حدودى کهنه کرد، توانست جاى دارا و سارا را مدتى پیش از تولدش به تصرف درآورد!
اما به هر علت، عروسک های دارا و سارا نتوانستند عروسک باربی را کنار زده و خود را در دل دختران ایرانى جا کنند. علت ناتوانی عروسک های ملی در جذب مخاطب مناسب را می توان در این موارد بررسی کرد:
۱-عدم جذابیت لازم و زیبایی ظاهری
مسئله اصلى که موجب می شود، یک دختر بچه به سمت یک اسباب بازى یا عروسک کشیده شود، جذابیت و زیبایى آن است. او به طور طبیعی، عروسکى را انتخاب می کند که زیباتر و جذاب تر باشد و زیبایی و جذابیت عروسک باربی، بیشتر از دارا و سارا براى کودکان ایرانى نمایان است.
شکل، اندازه، رنگ و دیگر فاکتورهاى اعمال شده در ساخت دارا و سارا، در مقایسه با عروسک باربی، از جذابیت کمترى برخوردار است و این خود در نهایت، موجب انتخاب باربى در مقابل آن ها از سوى کودکان است.
این عروسک ها صورت زمخت، با چربى هاى بیش از حد و کاملا غیر طبیعى دارند؛ در حالى که باربى صورتى ظریف، زیبا و دوست داشتنى دارد. حتى اگر سارا و باربى را در مقابل دارایى که نماینده یک ایرانى با غیرت است، گذاشته شود، دارا با کمال میل و رغبت، باربى را به عنوان خواهر و اگر نشود، به عنوان همسر قبول خواهد کرد!
۲-لباس محلی و پوشش معمولی
لباس هایى که بر تن دارا و سارا دیده می شود، از زندگى معمولى ما ایرانى ها دور است؛ در صورتى که بر تن عروسک هاى باربى، لباس هایى دیده می شود که در غرب کاملا رایج است و اصلا جزو فرهنگ آنها است. در ایران به ندرت کسانى را پیدا می کنیم که در زندگى روزانه شان، لباس هاى محلى به تن کنند و با آن به سر کار و بیرون بروند.
۳-قیمت گذاری نامناسب
نکته دیگرى که حداقل به لحاظ بازاریابى و جایگزینى دارا و سارا به جاى عروسک باربی می بایست به آن توجه می شد، قیمت آن بود که باید از هر عروسک باربى، کمتر تعیین می شد تا خریدار خود را می یافت. قیمت بالای این دو عروسک که اغلب از انواع بهترین عروسک هاى باربى نیز گران تر تمام می شد، تمایل به خرید خریداران را کم کرد. قیمت بالای تعیین شده برای عروسک های دارا و سارا، مهمترین و عمده ترین دلایل اکثر خانواده ها در انصراف از خرید آن ها بود.
۴-ضعف در تبلیغات
ضعف در تبلیغات و عدم تبلیغات حرفه ای گسترده هدفمند و روشمند را می توان دلیلى دیگر براى عدم موفقیت این دو عروسک برشمرد.
رقبای غیر ایرانی عروسک باربی
متاسفانه تاکنون هیچ کشوری نتوانسته در برابر عروسک باربی، رقیبى ماندگار و جدى بتراشد و همه رقبایش از جمله عروسک سندى در انگلیس و نیز عروسک های دارا و ساراى ایرانى (همچنان که اشاره کردیم) در این عرصه مغلوب شده اند.
با این حال غیر از این ها، عروسک هاى دیگرى نیز در مقابل عروسک باربی قد علم کردند که از جمله آنها می توان به عروسک عربى فولا (Fulla) اشاره کرد که براى جلوگیرى از تهاجم فرهنگى غرب تولید شده است. این عروسک، حجاب دارد و به قولى از نوک سر تا انتهاى پایش پوشیده است.
این عروسک بر خلاف عروسک باربی، دوست پسر ندارد و نخواهد داشت و بر خلاف باربى، لباس هاى عریان نمی پوشد، این عروسک طورى طراحى شده که محجوب به نظر رسد.
موفقیت فولا در جذب مخاطب، بیشتر از دارا و ساراى ایرانى بود و او توانست وارد حریم کودکانه دختربچه های عرب شود. پدران و مادران عرب بلافاصله پس از به بازار آمدن فولا، این عروسک را براى دختربچه هاى خود خریدارى کردند و جالب این که دختربچه ها هم به راحتى این عروسک محجوب را قبول کرده و با آن ارتباط برقرار نمودند.
عروسک دیگرى که در مقابل عروسک باربی وارد بازار شد، عروسکى است که (رضانه) نام دارد. هر چند این عروسک از جذابیت عروسک باربی برخوردار نیست؛ اما در مقابل دارا و ساراى ایرانى قابل توجه است. از نظر رئیس این شرکت، آنچه رضانه را از رقباى خود پیش می اندازد، تقاضاى جهانى آن براى کودکان مسلمان است.
رمز موفقیت عروسک باربی
رمز موفقیت عروسک باربی را باید در سیاست های کلان و پشت پرده تولید آن جستجو کرد. نظام سرمایه داری، خاصیتی پلاستیک گونه دارد و با هر شرایطی خود را تطبیق داده و به همان آب و رنگ درمی آید تا رقبا و بدیل ها را در خود هضم کرده و جایی برای «دیگری» و چیزی های متفاوت تر از خود قرار نمی دهد؛ چرا که ذاتاً نظام سرمایه داری در سودای بلعیدن هر گونه تناقض و تمایزی است.
از این رو، این نظام در ماجرای عروسک باربی وقتی با اعتراض جماعت مسلمان جهان و رنگین پوستان مواجه شد، برای تغییر ذائقه آنها دست به ابتکار عمل زد و ضمن حفظ ماهیت این عروسک که نماد فرهنگ غرب است، از خود انعطاف پذیری نشان داد و بازار خود را نیز در جهان گسترده تر کرد.
نتیجه گیری
عروسک باربی، یک دختر بیست ساله آمریکایی با تمام مشخصات اندامی ایده آلی است که با محوریت جاذبه های جنسی و به منظور ترویج فرهنگ آمریکایی طراحی و تولید شده است. عروسک باربی از نظر ظاهر صرفا یک عروسک اسباب بازی دخترانه زیباست اما در باطن مروج یک سبک زندگی مبتنی بر آزادی جنسی، تجمل گرایی و مصرف گرایی است و می تواند تاثیرات منفی معناداری را بر افکار، دیدگاه ها و آرزوهای دختران در بزرگسالی داشته باشد.
اقتباس از: مقاله آمریکایی کردن دختران؛ هفته نامه پگاه حوزه؛ شماره ۲۰۷- ۱۳۸۶؛ مرتضى شیرودى (تبیان)