مادر، جویبار عطوفت-2

مادر، جویبار عطوفت بخش دوم

۱۴۰۰-۰۸-۲۶

274 بازدید

مقام مادر در روایات معصومین(علیهم السلام)

ائمه طاهرین(علیهم السلام) فرمایشات زیادی درباره احترام به مادر داشته و ما را به مقام و منزلت این وجود گرانبها راهنمایی می‌کنند. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که مردی نزد پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: به چه کسی احسان کنم؟ فرمود: به مادرت، گفتم سپس به که؟ فرمود به مادرت، گفتم: سپس به چه کسی؟ فرمود: مادرت گفتم بعد چه کسی؟ فرمود: پدرت.

از این روایت می‌فهمیم که مستحب است در نیکی کردن، جانب مادر را بیشتر رعایت کنیم. از حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد که حق کدامیک از والدین بزرگتر است؟ فرمود: آن که نه ماه تو را در شکم گرفت و بعد به سختی به دنیا آورد و سپس از سینه خود غذا داد.(۱۷)

در نیکی به پدر و مادر، ملاک مسلمان بودن آنها نیست، بلکه اگر پدر و مادر کافر و معصیت کار هم باشند، باید به آنها احترام نمود و به خوبی رفتار کرد.

از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده که فرمود: مردی به حضور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: هیچ کار زشتی نبوده که به جا نیاورده باشم، آیا برای من راهی به توبه هست؟ حضرت فرمود: آیا از پدر یا مادرت کسی زنده هست؟ گفت: آری پدرم زنده است. حضرت فرمود: به او محبت و نیکی کن. وقتی آن مرد رفت پیامبر فرمود: چه خوب بود اگر مادرش زنده می‌بود.(۱۸)

جهاد در راه خدا از واجبات دینی است و بر همه لازم است که در آن شرکت کنند، امّا اگر امر بین اطاعت از پدر و مادر و جهاد در راه خدا(که واجب عینی نباشد) واقع گردد، شخص نمی‌تواند بدون اذن آنان به میدان جنگ قدم گذارد.

مردی نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: «من جوانی با نشاط و ورزیده‌ام و جهاد در راه خدا را دوست دارم، ولی مادری دارم که از این موضوع ناراحت می‌شود. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: برگرد و با مادر خویش باش. سوگند به خدایی که مرا به حق مبعوث کرده، یک شب با مادر خود مأنوس باشی، بهتر است از یکسال جهاد در راه خدا».(۱۹)

بی‌احترامی والدین، به ویژه مادری که از جان و دل برای فرزندش قبول زحمت کرده و آسایش و آرامش خود را فدای راحتی او می‌کند، موجب غضب پروردگار شده و پیامدهای سویی را به دنبال خواهد داشت.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «از آزردن والدین بپرهیزید، چون بوی بهشت از هزار سال راه استشمام می‌شود ولی عاق والدین و قطع کننده رحم آن را نمی‌یابند».(۲۰)

گرچه مادر بدون هیچ چشمداشتی، هستی خود را به پای فرزند می‌ریزد امّا بر فرزندان واجب است تا قدر مهربانی‌ها و از خود گذشتگی‌های او را بدانند و به زندگی آرامی که مادر در ایام کودکی برای آنان فراهم کرد بیندیشند. معصومین(علیهم السلام) در رعایت حقوق مادران خویش، نهایت توجه را داشته‌اند.

نقل شده است که حضرت سجاد(علیه السلام) با مادر خود هم خوراک نمی‌شد و می‌فرمود: می‌ترسم برای لقمه‌ای دست دراز کنم که مادرم قصد آن را داشته و با این عمل رعایت حرمت و ادب را ترک کرده باشم.(۲۱) لذا قبل از او به خوردن نمی‌پرداخت.

زکریا بن ابراهیم مسلمان شد و در حج به خدمت حضرت صادق(علیه السلام) رسید و عرض نمود: مادر پیر و کوری دارم، حضرت فرمود: به مادرت توجه کن و به او احسان نما و چون مرد جنازه او را به دیگری وامگذار و خودت به کارهای او قیام کن و به غسل و کفن و دفن او همت نما.

زکریا پس از برگشت به کوفه، به مادرش خیلی مهربانی نمود. با دست خود لقمه به دهانش می‌گذاشت و لباس در تنش می‌کرد و به نظافت و خدمتکاری او می‌پرداخت. مادرش گفت: ای فرزند! قبلاً که بر دین نصرانیت بودی، این طور با من برخورد نمی‌کردی. حال چه شده این طور عمل می‌نمایی؟

زکریا گفت: آقایی از اولاد پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به من چنین دستور داده که خدمتگزار تو باشم. مادر پرسید: آیا این مرد پیغمبر است؟ گفت: نه، ولیکن پسر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است. مادر گفت: ای فرزند! این شخص باید پیغمبر باشد، زیرا امری که به تو نموده وصیت و سفارش پیغمبران درباره مادر است.

زکریا گفت: پس از پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اسلام که نبوت به او ختم شد دیگر پیغمبری نخواهد آمد بلکه او پسر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است. مادر گفت: ای فرزند! دین اسلام بهترین ادیان است که تو اختیار کردی؛ به من عرضه بدار تا من هم مسلمان شوم. پس شهادتین را به او تلقین کرد و سایر عقاید و نماز را به او تعلیم داد. پس از این که نماز ظهر، عصر و سپس مغرب و عشاء را خواند، حالتش دگرگون شد و گفت: ای فرزند! آنچه را که امروز یاد من دادی، دوباره تکرار کن. عقاید اسلام را مجدداً به او یادآوری کرد و مادر پذیرفت و از دنیا رفت. زکریا به همراه مسلمانان او را غسل داد، بر او نماز خواند و او را دفن نمود.(۲۲)

وظیفه مادری

نخستین جایگاه رشد برای پرورش طفل، دامان مادر است. او چون کشتزاری است که نهال طفل در آن کاشته می‌شود و با مراقبت‌های صحیح به ثمر می‌نشیند. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ببینید نطفه را در چه جایگاهی مستقر می‌کنید، چه اینکه وراثت، صفات را به فرزند منتقل می‌سازد.(۲۳)

در حدیثی دیگر حضرت می‌فرماید: «ایاکم و تزویج الحمقاء فانّ صحبتها بلاء و ولدها ضیاع؛(۲۴) از ازدواج با زنان احمق(کم هوش)، خودداری کنید، زیرا مصاحبت با آنها، ناگوار و فرزندی که از آنها متولد می‌شود، بی‌ارزش و تباه است».

انتخاب همسری نیکو و پاکدامن از اولین اقدامات پسندیده در زندگی کسانی است که به آینده ای درخشان و فرزندانی صالح و سالم نظر دارند. چون مرد علاوه برداشتن همسری شایسته، خواهان مادری عفیف و درست کردار برای تربیت فرزندان خود می‌باشد. پدران و مادرانی که ایمان مذهبی دارند و پایبند تعالیم آسمانی‌اند، قادر به پرورش فرزندانی لایق و درستکار می‌باشند. استاد فلسفی در گفتاری درباره نقش و وظیفه مادر بیان داشته است:

«کار مادر، مانند نقاشی نیست که زیبایی‌ها را روی پرده نمایان می‌سازد. به کار پیکر تراشی هم که مرمر را حجّاری می‌کند شباهت ندارد. مانند نویسنده‌ای هم نیست که اندیشه‌های منزه خود را در قالب الفاظ بریزد، بلکه او وظیفه دارد به کمک پروردگار در یک روان انسانی جلوه‌ای از الاهیت را نمودار سازد. نمی‌توان گفت هر کس فرزندی را به دنیا آورد، در انجام نقش مادری موفق است. تربیت صحیح و مسئولیت به سامان رساندن فرزندان از جهات اخلاقی و فرهنگی از نشانه‌های بارز مادران موفقی است که از دیدگاه مکتب اسلام دارای ارزش و منزلتی خاص می‌باشند.

مادر در اولین تولد فرزند، رابطه عاطفی با وی برقرار می‌کند و سنگ بنای یک زندگی خوب را برای خود و فرزندش پی ریزی می‌نماید. مهارت مادر و نقش اصلی او در نگهداری از کودک و آشنایی او با وظایف مربوطه، کار کمی نیست. اگر مادری احساس کند که مراقبت و سرپرستی از فرزندان وظیفه کوچکی است، در آموختن مهارت‌های مختلف به آنان دچار ضعف و سستی می‌شود. مادر باید نقش حساس و دقیق خود رابشناسد و بدان راضی باشد.

در غیر این صورت نمی‌تواند ارتباط خوبی با فرزندش برقرار کند و در نتیجه بنیان مهر و محبت در خانواده را متزلزل می‌کند. مادر وظیفه دارد به دنبال برقراری ارتباط مهرآمیز و هدایتگر با فرزندان، آنان را به پدر علاقمند کند و احترام و جایگاه او را یاد آور گردد. آشنایی با زندگی دسته جمعی، تفهیم خطرات و مشکلات اجتماعی و صبر و مقاومت در برابر آنها، از جمله مسئولیت‌های سنگین مادری دانا و دلسوز است که می‌تواند فرزند خود را به موفقیت و خوشبختی برساند. پر واضح است که نقش مخرّب و نادرست یک مادر، زمینه‌های گمراهی و سقوط فرزندان را به وجود خواهد آورد.(۲۵)

رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرمود: «لعنت خدا بر پدر و مادری که فرزند خویش را بد تربیت کرده و موجبات عاق خود را فراهم کنند».(۲۶)

رشد و پیشرفت انسان، گویای نقش مثبت والدین، خصوصاً مادران است. چنان که کجروی و بزهکاری آنها را گاهی می‌توان در کوتاهی این وظیفه جستجو کرد. بیان سرگذشت ذیل ما را به حساسیت موضوع آگاه تر می‌گرداند:

در تاریخ آورده‌اند، جوانی محکوم به اعدام شد. از او خواستند اگر وصیتی دارد بنویسد. گفت: وصیتی ندارم ولی مایلم لحظات آخر عمرم مادرم را ببینم، مادرش را آوردند. او هنگام خداحافظی با مادر لب او را گاز گرفت! مادر از شدت درد بی‌حال شد. اطرافیان، جوان را ملامت کردند که این چه کاری بود که کردی؟! او گفت: این دار اعدام من، توسط مادرم برپاشد! روزی که کودک بودم، از همسایه یک تخم مرغ دزدیدم، مرا تشویق کرد تا شتر دزد شدم و سپس قاتل از آب در آمدم.

دانشمند فقیه، حجه الاسلام محمد تقی فلسفی(ره)، در نقش سازنده مادرش در رسیدن به درجات عالی منبر و خطابه چنین می‌گوید: مادرم مواظب بود تا بچه‌های خود را با فضیلت و پاک و با ایمان تربیت کند. من گمان می‌کنم بالاترین مرتبه مدیریت برای یک مادر، حسن تربیت فرزند باشد. او برای پدرم نیز یک ملجأ و مرجع پر مهر و محبت بود. رفتار آن بانو در روحیه پدرم در امر تحقیق و مطالعه و اطمینان خاطر در تدریس و برخورد با مردم فوق‌العاده مؤثر بود.

علت منبری شدن من هم خواست مادرم بود. حتی مدتی بین او و پدرم در این باره گفتگو بود. پدرم معتقد بود که من باید درس بخوانم و مادرم می‌گفت: که بایستی منبر بروم. عاقبت آن دو توافق کردند که از صبح شنبه تا غروب چهار شنبه وقت من برای درس خواندن در اختیار پدر باشد و از شب پنج شنبه تا روز جمعه(اوقات تعطیل درس طلبگی) اختصاص به منبر داشته باشد. بدین ترتیب مادرم که عاشق حضرت اباعبداللّه(علیه السلام) بود به آرزوی خویش رسید و مرا در مسیر خطابه و منبر قرار داد.(۲۷)

مادرانی که با پیروی از دستورهای الهی زندگی می‌کنند، از همان لحظه که در بطن خود فرزند را پرورش می‌دهند، مراقب اخلاق و رفتار خویش‌اند تا از اثرات سوء کارهای ناپسند بر جنین جلوگیری کنند. آنها از هر خوراکی استفاده نمی‌کنند مگر به حلال بودن آن آگاه باشند. مسائل مربوط به محرم و نامحرم را رعایت می‌کنند.

در هر مجلسی قدم نمی‌گذارند و به احکام دین، طهارت و نجاست توجه دارند. به واجبات عمل می‌کنند و از آنچه ناپسند و نکوهیده است اجتناب می‌ورزند. امام حسین(علیه السلام) در نبرد خونین روز عاشورا سر حر بن یزید ریاحی را به دامن می‌گیرد حریت و آزادی او را به مادرش نسبت می‌دهد و می‌فرماید: «انت حرٌ کما سمّتک امّک حراً؛ تو آزادی و این آزادی را از مادر نشانه داری».

امیر المؤمنین علی(علیه السلام) پس از شهادت مالک اشتر بر فراز منبر مسجد کوفه می‌فرماید: مادران را نمی‌یابم که فرزندی مانند مالک بیاورند. مالک! چه مالکی، اگر کوه بود کوهی استوار. اگر سنگ، سنگی با صلابت، مالک برای من، مانند من برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود.

آن حضرت پس از شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) به برادرش عقیل می‌فرماید: برای من زنی انتخاب کن که از مادران شجاع عرب به دنیا آمده باشد.(۲۸) چون می‌خواهم برای من فرزندی بیاورد که از شجاعان عرب باشد. عقیل – که به انساب و ریشه قبایل خوب آشنا بود – بعد از جستجو، فاطمه بنت خزام بن خالد کلابی که بعداً به ام البنین مشهور شد را برای حضرت انتخاب می‌کند.

نکته قابل توجه این است: با این که پدر، امیرالمؤمنین(علیه السلام) است و نه تنها ضعفی در او نیست، بلکه دارای عالی‌ترین صفات مردانگی و پدری است و از نظر کمالات روحی و جسمی فوق‌العاده می‌باشد، مادر و صفات او را در تربیت فرزند چنان مؤثر می‌داند که برای داشتن فرزندانی شایسته به دنبال مادری لایق و با استعداد می‌گردد.

تربیت صحیح و سازنده مادران میهن اسلامی سبب شد، جوانان با نیت‌های خالص و ایمان و عقیده راستین قدم به میدان‌های رزم و جهاد بگذارند و با دلاوری هاو جانفشانی‌های خود در اهتزاز پرچم توحید و حفظ کشور اسلامی از دست برد دشمنان، مبارزه کنند و در نهایت پیروزی اسلام بر کفر را با شهادت خود رقم زنند.

احترام ویژه به مادر

احترام به پدر و مادر و رعایت حقوق، آنان را از نظر قرآن و روایات و اهل بیت(علیهم السلام) بیان نمودیم. ولی احترام به مادر موضوعی است که بیش از این باید مورد نظر قرار گیرد. از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کردند حق مادر چیست؟ فرمود: هیهات؛ هیهات؛ اگر به عدد ریگ‌های بیابان و قطره‌های باران در خدمت مادر بایستید، معادل یک روزی که در شکم او بوده‌اید نخواهد بود.(۲۹)

با احترام به مادر، به دعای خیر او، عمر با برکت، رضای پروردگار، وسعت رزق و ده‌ها ثمر و نتیجه‌ای که امامان معصوم(علیهم السلام) وعده آن را داده‌اند دست می‌یابیم.

چه بسا وقایع و اتفاقاتی که دیده و یا شنیده‌ایم که بر اثر عدم حرمت مادران به وقوع پیوسته و خیلی از اوقات، از فضل و رحمت پروردگار محروم مانده‌اند. اشخاصی که به پدر و مادر خود بی‌اعتنایی کرده‌اند، اعمال و عبادات آنها تباه شده است.

احترام به والدین نه تنها باید در زندگی آنان صورت پذیرد، بلکه وظیفه فرزندان است که بعد از مرگ با یاد و خاطره آنان و انجام عمل نیک به نیابت از آنها روحشان را شاد نمایند. گفته شده وقتی مادر والامقام مرحوم شیخ مرتضی انصاری(قدّس سرّه) از دنیا رفت، مرحوم شیخ به بالین مادر آمده و شدیداً گریه کرد. یکی از شاگردان به منظور دلجویی و تسلیت به ایشان عرض کرد: شما بااین مقام علمی و عظمتی که دارید سزاوار نیست بر بالین پیرزنی اشک بریزید؟

شیخ فرمود: گویا شما هنوز به عظمت مقام مادر واقف نیستید. تربیت صحیح و زحمات فراوان این مادر مرا شیخ انصاری کرد. ریشه و بنیان وجود مرا این مادر با دست توانای خویش بنا نهاد. تربیت اولیه این مادر زمینه را برای رسیدن من به این مقام شامخ علمی و عملی فراهم نمود.(۳۰)

نفس گرم مادر در عرصه‌های زندگی

همراهی مادر، در تمامی لحظات زندگی و هم دلی و هم صحبتی با فرزندان و راهبری او نعمتی است که هم پای دعای خیرش ارزانی انسان‌های موفق، عالم و وارسته شده است.

در کتاب «تذکره الاولیاء» آمده: از بایزید بسطامی سؤال شد که بزرگی میان خلق و مقام روحانی را چگونه به دست آوردی؟ گفت: به دعای مادر! شبی مادرم از من آب خواست. برایش آب آوردم. چون برگشتم، مادرم به خواب رفته بود. گفتم: اگر او را بیدا کنم، خطا کارم. پس بر بالین او ایستادم تا بیدار شد. همان طور ایستاده بودم. صبح شد و مادرم از خواب بیدار گشت. گفت: چرا ایستاده ای؟ گفتم: ترسیدم بیدار شوی و من حاضر نباشم. پس مادرم برخاست و نماز خواند و دست به دعا برداشت و گفت: الهی چنان که این پسر مرا بزرگ و عزیز داشت، او را میان خلق بزرگ و عزیز گردان.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام فوت جوانی حاضر شد و فرمود: بگو «لا اله الا اللّه». جوان زبانش را چندین بار حرکت داد ولی نتوانست این ذکر را بگوید. پیامبر به زنی که بالای سر جوان بود فرمود: آیا این جوان مادر دارد؟ گفت: بلی من مادر او هستم. حضرت فرمود: آیا تو بر او خشمگین هستی؟ زن گفت: بلی، شش سال است که با او حرف نزده‌ام.

حضرت فرمود: از او راضی شو. گفت: خدا به رضای تو از او راضی شود. سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به جوان فرمود: بگو “لا اله الا اللّه”. جوان این کلمه را گفت. پیامبر فرمود: چه می‌بینی؟! گفت: مردی سیاه و زشت و بد بو که مرا احاطه کرده و گلویم را می‌فشارد!

فرمود: بگو: ای کسی که عمل کم را می‌پذیری و از گناهان بسیار در می‌گذری، عمل کم من را بپذیر و از گناهان بسیارم درگذر که حقاً آمرزنده و مهربانی. جوان این جملات را گفت. پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود: چه می‌بینی؟ گفت: مردی سفید، خوش لباس و خوش صورت و خوش بو که مرا در بر گرفته است. در همین حال جان به جان آفرین تسلیم کرد.(۳۱)

در این داستان واقعی، به عظمت گذشت مادر و رضایت و دعای او پی می‌بریم. چه نیکو و پسندیده است که فرزندان در تمام مدت عمر، احترام مادر را نگه دارند، نه تنها در روز مادر با یک دسته گل یا یک کادو بخواهند زحمات او را جبران کنند و در طول سال به او توجهی نداشته باشند و از تلاش‌های بی‌دریغ او قدردانی نکنند، بلکه در طول سال به یاد او باشند و به او احترام بگذارند.

 

بخش اول

 

پی‌نوشت‌ها

۱- سخنرانی امام خمینی در تاریخ ۱۱/۴/۵۸ و پیام به مناسبت ولادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در تاریخ ۱۵/۵/۵۹؛

۲- سوره الزاریات، آیه ۴۹؛

۳- سوره نساء، آیه ۱؛

۴- سوره نحل، آیه ۹۸؛

۵- همان، آیه ۷۲؛

۶- کشف الغمه، ج اول.

۷- سوره، روم، آیه ۲۱؛

۸- طومار عفت.

۹- المیزان، علامه طباطبائی، ج ۱۵، ص ۱۳۹؛

۱۰- سوره اسراء، آیه ۲۵ – ۲۴؛

۱۱- المیزان، ج ۱۵، ص ۱۳۹؛

۱۲- تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۸۰ – ۷۸؛

۱۳- المیزان،، ج ۱۵، ص ۱۴۱؛

۱۴- تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۸۰ – ۷۸

۱۵- سوره لقمان، آیه ۱۴؛

۱۶- تفسیر نمونه.

۱۷- اصول کافی، باب احسان به پدر و مادر.

۱۸- ره توشه راهیان نور، محرم ۷۸، ص ۱۴۴؛

۱۹- اصول کافی، باب احسان به پدر و مادر.

۲۰- گناهان کبیره، شهید دستغیب، ج ۱، ص ۱۲۷؛

۲۱- همان، ص ۱۴۸؛

۲۲- مشکاه الانوار، ص ۳۱۹؛

۲۳- با فرزندان در سایه قرآن، ابراهیم مظاهری، ص ۴۴؛

۲۴- وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۶؛

۲۵- همشهری، ۸ مهر ۷۸، ش ۱۹۴۲؛

۲۶- وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۱۱۵؛

۲۷- گفتار وعاظ، محمد مهدی تاج الدین، ص ۲۱۱؛

۲۸- خاطرات فلسفی، ۴۱ – ۴۰؛

۲۹- نظام خانواده در اسلام، حسین انصاریان، ص ۴۳۹ – ۴۳۷؛

۳۰- ره توشه راهیان نور،محرم ۷۸، ص ۸۵؛

۳۱- گفتار وعاظ، محمد مهدی تاج الدین، ص ۲۱۱؛

مجله: پاسدار اسلام؛ مرداد ماه ۱۳۸۲؛ شماره ۲۶۰؛ نویسنده: زهرا نساجی زواره

بدون دیدگاه