- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
منزلت خانه فاطمه (سلام الله علیها)
۱-خانه انبیاء احترام ویژهاى دارد که کسى حق ورود بدون اجازه ندارد:
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاتَدْخُلُواْ بُیُوتَ النَّبِىِّ إِلا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ. الأحزاب /۵۳٫
اى افرادى که ایمان آوردهاید! در خانه هاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما داده شود.
۲-شکى نیست که خانه حضرت صدیقه طاهره خانه پیغمبر محسوب میشود همانطورى که در تفاسیر متعدد اهل سنت ذیل آیه شریفه:
فِى بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُو یُسَبِّحُ لَهُو فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْأَصَالِ. النور/۳۶٫
در خانه هایى که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن [خانه] ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش میکنند.
سیوطى و دیگران از قول ابوبکر از نبى مکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کردهاند که خانه علی و زهرا علیهما السلام از با فضیلت ترین خانههاى انبیاء محسوب می شود:
وأخرج ابن مردویه عن أنس بن مالک وبریده قال: قرأ رسول الله صلى الله علیه وسلم هذه الآیه ) فی بیوت أذن الله أن ترفع ( فقام الیه رجل فقال: أی بیوت هذه یا رسول الله قال: بیوت الأنبیاء. فقام الیه أبو بکر فقال: یا رسول الله هذا البیت منها ـ البیت علی وفاطمه ـ قال: نعم من أفاضلها.[۱]
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) این آیه را تلاوت فرمود، شخصى پرسید: این کدام خانه ها است؟ فرمود: خانه هاى پیامبران. ابوبکر پرسید: آیا خانه علی و فاطمه هم از همان خانه ها است؟ فرمود: بلی، از برترین آن است.
شهادت حضرت زهرا
پیش بینی پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
یکى از دلیلهاى شیعیان براى اثبات مصیبتهاى وارده بر حضرت زهرا سلام الله علیها و شهادت آن بانوى گرامی، روایتى است که، صدر الدین، ابوالمجامع جوینى در کتاب معتبر فرائد السمطین آورده است. وى در این کتاب مىنویسد:
روزى پیامبر صلى الله علیه وآله نشسته بود، حسن بن علی علیهما السلام وارد شد، دیدگان پیامبر که بر حسن افتاد، اشک آلود شد، سپس حسین بن علی بر آن حضرت وارد شد، مجدداً پیامبر گریست. در پى آن دو، فاطمه و علی علیهما السلام بر پیامبر وارد شدند، اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جارى شد، از پیامبر علت گریه بر فاطمه را پرسیدند، فرمود:
وَأِنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَقَدْ دَخَلَ الذُّلُّ فی بَیْتِهَا وَانْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَغُصِبَتْ حَقُّهَا وَمُنِعَتْ إِرْثُهَا وَکُسِرَ جَنْبُهَا [وَکُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَأُسْقِطَتْ جَنِینُهَا وَهِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابْ وَتَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثْ… فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقَدَّمَ عَلَیَّ مَحْزُونَهً مَکْرُوبَهً مَغْمُومَهً مَغْصُوبَهً مَقْتُولَه. فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَعَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَخَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَهُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِین.[۲]
زمانى که فاطمه را دیدم، به یاد صحنهاى افتادم که پس از من براى او رخ خواهد داد، گویا مىبینم ذلت وارد خانه او شده، حرمتش پایمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوى او شکسته شده و فرزندى را که در رحم دارد سقط شده؛ در حالى که پیوسته فریاد مىزند: وا محمداه!؛ ولى کسى به او پاسخ نمىدهد، کمک مىخواهد؛ اما کسى به فریادش نمىرسد.
او اول کسى است از خاندانم که به من ملحق مىشود؛ و در حالى بر من وارد مىشود که محزون، نالان، غمگین، حقش غصب و شهید شده است.
در آن حال عرض مىکنم: خدایا لعنت کن هر که به او ستم کرده، کیفر ده هر که حقش را غصب کرده، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به پهلویش زده تا این که فرزندش را سقط کرد، و ملائکه آمین گویند.
شهادت حضرت زهرا
برای بررسی بیشتر در مورد رجال این این روایت لطفا اینحا کلیک کنید.
هجوم به خانه وحی در چهار مرحله صورت گرفته است:
یک : تهدید
دو: تهدید همراه فتیله آتش زا
سه: تهدید و آتش کشیدن خانه وحی
چهار: شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها .
عزیزان خواننده ما فقط اینجا روایات را نقل میکنیم و بحث رجال و صحت احادیث رو در زیر اسکن ها برای شما لینک گذاشته ایم تا با سهولت کامل از رجال روایات مطلع شوید.
-
تهدید به سوزاندن خانه:
طبری گوید:
حَدَّثَنَا ابْنُ حُمَیْدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَرِیرٌ، عَنْ مُغِیرَهَ، عَنْ زِیَادِ بْنِ کُلَیْبٍ، قَالَ: أَتَى عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ مَنْزِلَ عَلِیٍّ وَفِیهِ طَلْحَهُ وَالزُّبَیْرُ وَرِجَالٌ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ، فَقَالَ: وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَیْکُمْ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ إِلَى الْبَیْعَهِ فَخَرَجَ عَلَیْهِ الزُّبَیْرُ مصلتا بالسیف، فَعَثَرَ فَسَقَطَ السَّیْفُ مِنْ یَدِهِ، فَوَثَبُوا عَلَیْهِ فاخذوه.[۳]
عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالى که گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. به آنان گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى کشم؛ مگر اینکه براى بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد درحالى که شمشیر کشیده بود، ناگهان پاى او لغزید و شمشیر از دستش افتاد، در این موقع دیگران هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند.
سقط جنین
ابن أبی الحدید گوید:
عن سلمه بن عبد الرحمان قال: فجاءعمر الیهم فقال: «والذى نفسى بیده لتخرجنّ إلى البیعه أو لأحرقنّ البیت علیکم .
شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید انتشارات دارالجبیل ج۲ ص۴۵
شهادت مادرم افسانه نیست
ابن أبیشیبه (متوفای۲۲۵) میگوید:
نقلهای تاریخی حاکی از آن است که حضرت زهراعلیهاالسّلام، تهدیدِ عمر بن خَطّاب مبنی بر سوزاندنِ خانه را جدّی دانسته و به واقعی بودنِ آن تصریح فرمودهاند؛
فَقالَتْ: … وَ أیْمُ اللهِ لَیُمْضِیَنَّ لِما حَلَفَ عَلَیْهِ…
آن بانو فرمود: … به خدا سوگند، او به آنچه برایش سوگند خورده، عمل میکند.
شهادت حضرت فاطمه
- آوردن وسائل آتش سوزى و بى توجهى خلیفه دوم بر اعتراض مردم:
ابن قُتَیْبَه (متوفّای ۲۷۶) می گوید:
وقال عمر: والذى نفس عمر بیده لتخرجنّ أو لأحرقنّها على من فیها! فقیل له: یا أباحفص إنّ فیها فاطمه!! فقال: وإن.[۴]
و ابوبکر غیبتِ گروهی را ـ که از بیعتِ با او [با حضورشان] نزد علی سرپیچی کرده بودند ـ ، احساس کرد؛ لذا عمر را به سراغشان فرستاد.او آمد و ـ در حالی که آنان درخانه علی بودند ـ صدایشان زد.آنان از بیرون آمدن امتناع ورزیدند.عمر هیزم طلبید و گفت:قسم به آن که جانم در دست اوست، یا بیرون میآیید یا بیتردید خانه را ـ با هر کس که در آن است ـ، به آتش میکشم.
شهادت حضرت محسن
هجوم به خانه وحی
ابن شَحْنه، متوفّای (۸۸۲) میگوید:
إنَّ عُمَرَ جاءَ إلی بَیْتِ عَلِیٍّ لِیُحْرِقَهُ عَلی مَنْ فِیهِ[۵].
عمر سوی خانه علی آمد تا خانه را با اهلش بسوزاند.
- آوردن وسائل آتش سوزی و درگیرى لفظى میان حضرت صدیقه سلام الله علیها و عمر بن خطاب:
بَلاذُری (متوفّای ۲۷۹) میگوید:
أنَّ أبابَکْرٍ أرْسَلَ إلی عَلِیٍّ یُرِیدُ الْبَیْعَهَ، فَلَمْ یُبایِعْ. فَجاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتِیلَهٌ فَتَلَقَّتْهُ فاطِمَهُ عَلَی الْبابِ. فَقالَتْ فاطِمَهُ: یَابْنَ الْخَطّابِ! أتُراکَ مُحْرِقاً عَلَیَّ بابِی؟! قالَ: نَعَمْ…[۶]
ابوبکر سراغ علی فرستاد تا بیعت بگیرد و او بیعت نکرد. عمر با آتش آمد و فاطمه او را بر آستانه درب دید. فاطمه فرمود: پسر خَطّاب! آیا تو دربِ خانهام را به آتش میکشی؟عمر گفت: آری.
آتش زدن خانه حضرت فاطمه
بررسی رجالی روایت بلاذری لطفا اینجا را کلیک کنید.
ابوالفداء گوید:
وکذلک تخلف عن بیعه أبی بکر أبو سفیان من بنی أمیه ثم إن أبا بکر بعث عمر بن الخطاب إِلى علی ومن معه لیخرجهم من بیت فاطمه رضی الله عنها، وقال: إِن أبوا علیک فقاتلهم. فأقبل عمر بشیء من نار على أن یضرم الدار، فلقیته فاطمه رضی الله عنها وقالت: إِلى أین یا ابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.[۷]
ابن عبد ربّه (متوفّای ۳۲۸) می گوید:
اَلَّذِینَ تَخَلَّفُوا عَنْ بَیْعَهِ أبِیبَکْرٍ… فَأمّا عَلِیٌّ وَ الْعَبّاسُ وَ الزُبَیْرُ فَقَعَدُوا فِی بَیْتِ فاطِمَهَ حَتّی بَعَثَ إلَیْهِمْ أبُوبَکْرٍ، عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ؛ لِیُخْرِجَهُمْ مِنْ بَیْتِ فاطِمَهَ، وَ قالَ لَهُ:إنْ أبَوْا فَقاتِلْهُمْ!فَأقْبَلَ عُمَرُ بِقَبَسٍ مِنْ نارٍ عَلی أنْ یُضْرِمَ عَلَیْهِمُ الدّارَ…[۸]
آنان که از بیعتِ با ابوبکر سرپیچی کردند…امّا علی و عبّاس و زبیر، در خانه فاطمه تحصّن کردند تا جایی که: ابوبکر، عمر بن خَطّاب را به سراغ آنان فرستاد تا ایشان را از خانه فاطمه بیرون آورد؛ و به او گفت: اگر امتناع ورزیدند، با آنان بجنگ. لذا عمر با شعلهای از آتش پیش آمد تا خانه را همراه با آنان به آتش کشد.
شهادت حضرت زهرا
۴ . حمله خلیفه دوم به حضرت صدیقه طاهره
شهرستانى گوید:
عن الجاحظ: إنّ عمر ضرب بطن فاطمه علیها السلام یوم البیعه حتّى ألقت الجنین من بطنها وکان عمر یصیح: إحرقوا دارها بمن فیها، وماکان فى الدار غیر علىّ وفاطمه والحسن والحسین وزینب.[۹]
اسناد شهادت حضرت فاطمه
بررسی رجالی روایت شهرستانی لطفا اینجا را کلیک کنید
مسعودى گوید:
فهجموا علیه وأحرقوا بابه، واستخرجواه منه کرهاً، وضغطوا سیّده النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً.[۱۰]
هجوم به خانه حضرت صدیقه
ابن حجر عسقلانى گوید:
إنّ عمر رفس فاطمه حتّى أسقطت بمحسن.[۱۱]
عمر به فاطمه لگد زد که سبب سقط محسن گردید.
عمر قاتل حضرت زهرا
صفدى گوید:
إنّ عمر ضرب بطن فاطمه یوم البیعه حتّى ألقت المحسن من بطنها.[۱۲]
إنّ عمر ضرب بطن فاطمه
ذهبی گوید:
إنّ عمر رفس فاطمه حتّى أسقطت بمحسن.[۱۳]
إنّ عمر ضرب بطن فاطمه
إنّ عمر ضرب بطن فاطمه
بررسی رجالی روایت ذهبی لطفا اینجا را کلیک کنید.
ندامت ابوبکر از هجوم به خانه وحی
أنا حمید أنا عثمان بن صالح، حدثنی اللیث بن سعد بن عبد الرحمن الفهمی، حدثنی علوان، عن صالح بن کیسان، عن حمید بن عبد الرحمن بن عوف، أن أباه عبد الرحمن بن عوف، دخل على أبی بکر الصدیق رحمه الله علیه فی مرضه الذی قبض فیه … فقال [أبو بکر] : « أجل إنی لا آسى من الدنیا إلا على ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّی تَرَکْتُهُنَّ، ثلاث ترکتهن وددت أنی فعلتهن، وثلاث وددت أنی سألت عنهن رسول الله ، أما اللاتی وددت أنی ترکتهن،
فوددت أنی لم أَکُنْ کَشَفْتُ بیتَ فاطِمَهَ عن شیء، وإن کانوا قد أَغْلَقُوا على الحرب… .[۱۴]
عبد الرحمن بن عوف به هنگام بیمارى ابوبکر به دیدارش رفت و پس از سلام و احوالپرسى، با او گفت و گوى کوتاهى داشت. ابوبکر به او چنین گفت:من در دوران زندگى بر سه چیزى که انجام دادهام تأسف مىخورم ، دوست داشتم که مرتکب نشده بودم ،
یکی از آنها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود ، دوست داشتم خانه فاطمه را هتک حرمت نمىکردم؛ اگر چه آن را براى جنگ بسته بودند…
پشیمانی ابوبکر
برای بررسی بیشتر این موضوع و اسناد بیشتر اینجا را کلیک کنید.
آیا فاطمه (سلام الله علیها) از شیخین راضى شد؟
ابن قتیبه گوید: هنگامى که آن دو براى عیادت آمدند، فاطمه زهرا سلام الله علیها اجازه ورود نداد و ناچار شدند به امیرمؤمنان علی علیه السلام متوسل شوند و آن حضرت وساطت کرد، در پاسخ امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
البیت بیتک. یعنى علی جان! خانه خانه تو است، تو مختارى هر کسى را که دوست دارى اجازه ورود بدهی. امیر مؤمنان علیه السلام براى اتمام حجت و این که آن دو بعداً بهانه نیاورند که ما مىخواستیم از فاطمه رضایت بگیریم ؛ ولى علی نگذاشت ، به آن دو اجازه ورود داد .
هنگامى که آن دو عذرخواهى کردند، صدیقه طاهره نپذیرفت؛ بلکه از آنها این چنین اعتراف گرفت:
نشدتکما الله ألم تسمعا رسول الله یقول «رضا فاطمه من رضای وسخط فاطمه من سخطی فمن أحب فاطمه ابنتی فقد أحبنی ومن أ رضى فاطمه فقد أرضانی ومن أسخط فاطمه فقد أسخطنی
شمارا به خدا سوگند مىدهم آیا شما دو نفر از رسول خدا نشنیدید که فرمود: خوشنودى فاطمه خوشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس فاطمه را خوشنود نماید مرا خوشنود کرده است و هر کس فاطمه را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟.
هر دو نفرشان اعتراف کردند: آرى ما از رسول خدا اینگونه شنیده ایم.
نعم سمعناه من رسول الله صلى الله علیه وسلم.
سپس صدیقه طاهره فرمود:
فإنی أشهد الله وملائکته أنکما أسخطتمانی وما أرضیتمانی ولئن لقیت النبی لأشکونکما إلیه.
پس من خدا و فرشتگان را شاهد مىگیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کردهاید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد.به این نیز بسنده نکرده و فرمود:
والله لأدعون الله علیک فی کل صلاه أصلیها.
به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرین خواهم کرد.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبه (متوفای۲۷۶هـ)، الإمامه والسیاسه، ج ۱، ص ۱۷، باب کیف کانت بیعه علی رضی الله عنه، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۸هـ – ۱۹۹۷م.
هدف حضرت زهرا (سلام الله علیها) از وصیت به دفن مخفیانه چه بود؟
بخاری گوید:
«فلما تُوفیّت دَفَنها زوجُها علیٌ لیلاً و لم یؤذن بها أبابکر و صلّی علیها». (صحیح البخاری، ج۵، ص۸۲، باب غزوه خیبر)
[فاطمه زهرا(سلام الله علیها)] زمانی که از دنیا رفت شوهرش علی (علیه السلام) او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را با خبر نساخت.
فهرست منابع
[۱] . السیوطی، عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین (متوفای۹۱۱هـ)، الدر المنثور، ج ۶، ص ۲۰۳، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۳ م؛
الثعلبی النیسابوری أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم (متوفای۴۲۷هـ) الکشف والبیان، (متوفای ۴۲۷ هـ – ۱۰۳۵م)، ج ۷، ص ۱۰۷، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعه وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۲هـ-۲۰۰۲م؛
الثعالبی، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفای۸۷۵هـ)، الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۱۰۷، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت.
الآلوسی البغدادی، العلامه أبی الفضل شهاب الدین السید محمود (متوفای۱۲۷۰هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج ۱۸، ص ۱۷۴، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
[۲] . الجوینی، ابراهیم بن محمد بن مؤید (متوفای ۷۲۲هـ)، فرائد السمطین، ج۲، ص ۳۴ و ۳۵، ناشر: مؤسسه المحمودی ـ بیروت، ۱۴۰۰هـ.
[۳] . الکتاب: تاریخ الطبری المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الآملی، أبو جعفر الطبری (المتوفى: ۳۱۰هـ) (صله تاریخ الطبری لعریب بن سعد القرطبی، المتوفى: ۳۶۹هـ) الناشر: دار التراث – بیروت الطبعه: الثانیه – ۱۳۸۷ هـ عدد الأجزاء: ۱۱ -ج۳ ص۲۰۲
[۴] الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبه (متوفای۲۷۶هـ)، الإمامه والسیاسه، ج ۱، ص ۳۰، باب کیف کانت بیعه علی رضی الله عنه، تحقیق: الشیری، ناشر: دارالاضواء
أعلام النساء لعمر رضا کحاله موسسه الرساله ج۴ ص۱۱۴
[۵] . (روضه المناظر تألیف: ابن شَحْنه، متوفّای ۸۸۲ دارالکتب العلمیه ج۱ ص۱۰۱)
[۶] . (أنساب الأشراف بلاذری ج۱ ص۵۸۶ المؤلف: أحمد بن یحیى بن جابر بن داود البَلَاذُری (المتوفى: ۲۷۹هـ)، تحقیق: سهیل زکار وریاض الزرکلی، الناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۷ هـ – ۱۹۹۶ م، عدد الأجزاء: ۱۳)
[۷] . الکتاب: المختصر فی أخبار البشر المؤلف: أبو الفداء عماد الدین إسماعیل بن علی بن محمود بن محمد ابن عمر بن شاهنشاه بن أیوب، الملک المؤید، صاحب حماه (المتوفى: ۷۳۲هـ) الناشر: المطبعه الحسینیه المصریه الطبعه: الأولى عدد الأجزاء: ۴ – ج۱ ص۱۶۴٫
[۸] . (العقد الفرید جلد ۵، صفحه ۱۳ ـ ۱۴، چاپ: بیروت، ۱۴۰۴ هـ؛ دارالکتب العلمیه و جلد ۳، صفحه ۶۴، چاپ: مصر، ۱۳۵۳ هـ)
[۹] . الملل والنحل: الشهرستانی. طبعه بیروت، دار المعرفه.ج۱ص۷۱
[۱۰] إثبات الوصیه للإمام علیّ بن أبی طالب نویسنده:مسعودی، علی بن حسین ج۱ ص۱۴۶
[۱۱] . العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲ هـ) لسان المیزان، ج ۱، ص ۲۶۸، تحقیق: دائره المعرف النظامیه – الهند، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۶هـ – ۱۹۸۶م.)
[۱۲] . الکتاب: الوافی بالوفیات المؤلف: صلاح الدین خلیل بن أیبک بن عبد الله الصفدی (المتوفى: ۷۶۴هـ) المحقق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى الناشر: دار إحیاء التراث – بیروت عام النشر:۱۴۲۰هـ- ۲۰۰۰م عدد الأجزاء: ۲۹ =ج۶ ص۱۵
[۱۳] . الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای۷۴۸هـ) میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج ۱، ص ۲۸۳، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۹۹۵م؛
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای۷۴۸هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج ۱۵، ص ۵۷۸، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ
[۱۴] . الأحادیث المختاره ج۱ ص۸۹ المؤلف: ضیاء الدین أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسی (المتوفى: ۶۴۳هـ)، دراسه وتحقیق: معالی الأستاذ الدکتور عبد الملک بن عبد الله بن دهیش، الناشر: دار خضر للطباعه والنشر والتوزیع، بیروت – لبنان، الطبعه: الثالثه، ۱۴۲۰ هـ – ۲۰۰۰ م، عدد الأجزاء: ۱۳٫