- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
۶ـ کاستن از آروزهای طولانی
نقش امید و ناامیدی در زندگی، قابل انکار نیست و به خوبی مشهود است. هم چنان که انسانهای امیدوار و ناامید نیز با هم متفاوتند. انسانهای ناامید، پیوسته بر این تکیه می کنند که: تا کی باید کار کرد؟ چرا باید زندگی کرد؟ زندگی کردن چه فائده ای دارد؟
زندگی برای این گروه سرد، تاریک، بی روح، تلخ و زجرآور خواهد بود. اما کسانی که از امید برخوردارند، می گویند: تا انسان عمر دارد، باید زندگی کند. این دو نگاه متفاوت به زندگی است اما هر چیزی حدی دارد و اگر آن حفظ نشود دو جنبه افراط و تفریط نیز پیدا می کند.
امید نیز همین گونه است. جنبه تفریط آن ناامیدی است؛ اما جنبه افراطی نیز دارد که در فرهنگ دین از آن به عنوان «آرزوهای دور و دراز» یاد می شود. آرزوی دور و دراز، یعنی آرزوهایی که از اندازه عمر انسان تجاوز می کند و دنیا نیز ظرفیت برآوردن آن را ندارد.
امید برای آن است که تا زنده هستیم زندگی کنیم یعنی قلمرو امید را عمر تعیین می کند اما عده ای بر این باورند که به اندازه آرزوها باید زنده بود و زندگی کرد. آرزوهای انسان نیز هیچ پایانی ندارد، در حالی که عمر انسان محدود است. ریشه این باور غلط را باید در «ضعف شناخت جستجو کرد، این یک اصل است که محال را آرزو کردن، نشانه نادانی و جهالت است».۵۰
حضرت علی (ع) در این باره می فرماید: «رغبتک فی المستحیل جهلٌ»: رغبت تو به آن چه محال است جهالت است».۵۱ بنابراین اصلاح باورها و شناخت واقعیت ها راه حل این ناهنجاری است.
باید آرزوها را با واقعیت های زندگی، هماهنگ ساخت. واقعیت زندگی، این است که دنیا برای هر کس، چند روزی بیش نیست و انسان، عمری محدود دارد. کسی که به این واقعیت، باور پیدا کند آرزوهایش کوتاه و واقع بینانه خواهد بود و زندگی با اینگونه واقعیتهاست که انسان را به آرامش رسانده و از اضطراب دور می کند.
امام علی (ع) می فرماید: «من ایقن أنّه یفارق الأحباب و یسکن التراب و یواجهُ الحساب و یستغنی عمّا خلّف و یفتقر الی ما قدم، کان حریا بقصر الامل و طول العمل»۵۲ کسی که یقین داشته باشد از دوستان جدا می شود و ساکن خاک می گردد و با حساب، روبرو می شود و از آن چه بر جای گذاشته، بی نیاز می گردد و به آنچه از پیش فرستاده محتاج می شود، سزاوار است که آرزوی خود را کوتاه و عمل خود را طولانی کند.
حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «لو عرف الاجل، قصر الامل۵۳» اگر مرگ شناخته شود آرزو کوتاه می گردد.
بر همین اساس امام سجاد (ع) به فرزند گرامیشان امام محمد باقر (ع) می فرمایند: «ایاک و الامل الطویل، فکم من مومل أملا لا یبلغه و جامع مالٍ لا یأکلهُ»۵۴ فرزندم! از آرزوهای طولانی بپرهیز؛ چون چه بسیارند آرزومندانی که به آرزوی خود نرسیدند و مال اندوزانی که آن را مصرف نکردند.
در چنین وضعیتی و با توجه به این واقعیت ها، جای شگفتی است که کسی دچار آرزوهای طولانی گردد. برای ایمنی از آفت آرزوهای طولانی و رسیدن به سلامت زندگی، لازم است که شناخت انسان از دنیا و عمرش مورد بازنگری قرار گیرد و با واقعیت های زندگی هماهنگ شود.
آرزوی دراز ویژگیهایی دارد که همین ویژگیها باعث می شود تا انسان دچار اضطراب و استرس شده و دائم با پریشانی های زندگی دسته و پنجه نرم کند، در صورتی که کاستن از آرزوهای دراز، انسان را به آرامش خاصی می رساند.
آرزوها چون پایان ناپذیرند، دست نایافتنی هستند. به دست نیاوردن خواسته ها و تحقق نیافتن آرزوها نیز موجب احساس ناکامی و اضطراب و پریشانی می شود. حضرت علی (ع) می فرماید: «حاصل المنی الأسف و ثمرته التلف۵۵» نتیجه آرزو، افسوس خوردن است و ثمره آن تلف شدن.
از طرفی آرزوهای دور و دراز، قرار است که انسان را به کامیابی های بیشتر برسانند و انتظار این است که پایان این راه، کامیابی و آرامش و بهره مندی بیشتر باشد؛ اما اینگونه آرزوها نه تنها انسان را به کامیابی های بیشتر نمی رساند بلکه از همان اندازه معقول نیز محروم می سازد، و به همین جهت حضرت علی (ع) می فرماید:
«اتقوا خداع الامال، فکم من مؤمل یوم لم یدرکه، و بانی بناءٍ لم یسکنه و جامع مال لم یاکله، و لعله من باطله جمعه و من حق منعه، اصابه حراما و احتمل به اثماً»۵۶
از خدعه های آرزوها بپرهیزید؛ زیرا چه بسیارند کسانی که آرزوهای روزی را داشتند، ولی به آن نرسیدند و کسانی که بنایی را ساختند، ولی ساکن آن نشدند و کسانی که مالی را جمع کردند ولی از آن نخوردند و چه بسا این مال را از راه باطل جمع کرده بودند و حق دیگران را نداده بودند، به حرام، گرفتار شدند و بار گناه را متحمل گردیدند.
کسی که صاحب آرزوهای طولانی است، همواره لذّت را در چیزی می داند که ندارد و به همین جهت، از آنچه دارد بهره مند نمی شود، چنین افرادی همواره از آنچه دارند نالان و ناراضی اند و چیزهایی را آرزو می کنند که ندارند.
مهم نیست که چه دارند، مهم آن است که همواره آن چه را ندارند مایه خوش بختی می دانند و وقتی به آنچه زمانی آرزویش را داشتند دست یافتند، باز هم احساس بهره مندی و خوشبختی نمی کنند و به آنچه در دور دست ها وجود دارد می اندیشند.
حضرت علی (ع) می فرماید: «تجنبوا المنی فانها تذهب ببهجه نعم الله عندکم و تلزم استصغارها لدیکم و علی قلّه الشکر منکم»۵۷ «از آرزوهای طولانی بپرهیزید؛ زیرا نشاط آوری نعمت های الهی را که دارید، از میان می برد و آنها را نزد شما کوچک می سازد و شما را به کم سپاسی وا می دارد».
ناسپاسی یا کم سپاسی ویژه کسانی است که آرزوهای طولانی دارند، زیرا آنان چیزی نمی بینند که قابل سپاسگزاری باشد و آن چه را دارند بی اهمیت می دانند، آنان همواره احساس کاستی و محرومیت می کنند و کسی برای این احساس، سپاسگزاری نمی کند.
۷ـ صبر
سختی ها از واقعیت های غیر قابل انکار زندگی اند و فشار روانی زیادی را بر انسان، وارد می سازند. هر موقعیت ناخوشایندی، واکنشی از سوی ما به همراه دارد و اساساً یکی از فلسفه های بروز مشکلات، سنجش نوع واکنش انسان به این موقعیتهاست.
بدون تردید، همه انسانها به موقعیت های ناخوشایند، واکنش نشان می دهند؛ اما مهم این است که این واکنش، صحیح و خردمندانه باشد. واکنش صحیح مساوی است با آرامش و کامیابی و واکنش غیر صحیح مساوی است با زندگی سرشار از استرس و پریشانی.
انسان در برابر مشکلات و سختی ها دو نوع واکنش نشان می دهد:
الف) بی تابی کردن
فوری ترین و شاید شایع ترین واکنش در برابر حوادث ناخوشایند، بی تابی کردن است. قرآن کریم در این مورد می فرماید: «إن الانسان خلق هلوعاً اذا مسّه الشر جزوعا»۵۸ همانا انسان حرص و بی تاب آفریده شده است؛ هر گاه بدی به او برسد، بی تاب می شود.
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «إنّ الجزع علی المصیبه أن یعمل شیئا لکم یکن یعلمه أو یعمله أو یترک شیئا کان یعمله»۵۹ همانا بی تابی کردن بر مصیبت این است که کاری را انجام دهد که انجام نمی داده و یا ترک کند چیزی را که انجام می داده است.
معمولا وقتی حادثه ناخوشایندی رخ می دهد، انسان، لب به شکایت می گشاید، گاهی این شکایت کردن با ناسزاگویی همراه می شود؛ هیچ حریمی نگاه داشته نمی شود و هر چه به زبان می رسد گفته می شود. اما کسی که صبور و بردبار باشد اهل شکایت و ناسزا نیست.
پیامبر رحمت (ص) می فرماید: «اذا ضاق المسلم فلا یشکوّن ربه عزوجل و لیشتک الی ربه الذی بیده مقالید الامور و تدبیرها»۶۰ هر گاه مسلمان، در تنگنا قرار گرفت، نباید از خداوند شکایت کند بلکه باید به پروردگارش که زمام امور و تدبیرش به دست اوست، شکایت کند.
جالب اینکه اینگونه شکایت ها هیچ تأثیری بر حل مشکل و بهبود وضعیت فرد ندارد. حضرت علی (ع) می فرماید: «الحزن و الجزع لا یرد ان الفائت۶۱». غمگینی و بی تابی، آن چه را از دست رفته بر نمی گرداند.
از طرفی این نوع واکنش می تواند تاثیر معکوس بر جای گذاشته، حتی بر میزان سختی ها و فشار روانی فرد بیافزاید. حضرت علی (ع) می فرماید: «الجزع عند المصیبه یزیدها و الصبر علیها یبیدها»۶۲ بی تابی کردن هنگام مصیبت، آن را می افزاید و بردباری بر آن، آن را ریشه کن می کند.
و به همین جهت است، عقل حکم می کند که، انسان، ناخوشایند کم را تحمل نماید و با بی تابی کردن بر مشکلات خود نیافزاید. حضرت علی (ع) می فرماید: «لا تجزعوا من قلیل ما اکرهکم فیوقعکم ذلک فی کثیر مما تکرهون»۶۳ از ناخوشایند کم و اندک بی تاب نشوید که شما را در ناخوشایندی های بزرگتر گرفتار می سازد.
ب) بردباری و صبر
بی تابی کردن نه تنها تاثیری ندارد بلکه بر اندازه مصیبت می افزاید، پس بهترین مقابله با سختی، تحمل، بردباری و صبر ورزیدن است. حضرت علی (ع) می فرماید: «الجزع عند المصیبه یزیدها و الصبر علیها یبیدها۶۴» بی تابی نمودن هنگام مصیبت، آن را بیشتر می کند و صبر و بردباری کردن بر آن، آن را از بین می برد.
پس راه کاهش تنیدگی حاصل از سختی ها، صبر کردن است، صبر کردن موجب پایدار ماندن بلا نمی شود. سختی ها، نه با جزع کردن از میان می روند و نه با صبر کردن باقی می مانند. برخی تصور می کنند، صبر کردن یعنی تثبیت کردن بلایی که اگر صبر نکنیم، خواهد رفت؟! این تصور، باطل است. آمد و رفت بلایا به دست جزع و صبر نیست. آنها فقط می توانند عوارض آن را بکاهند یا بیفزایند.
بردباری کردن، اندوه ناشی از بلا را کاهش می دهد؛ از این رو امام علی (ع) برای کاستن از اندوه مصیبت ها، صبر و بردباری را پیشنهاد می نماید و می فرماید: «اطردوا و اردات الهموم بغرائم الصبر و حسن الیقین۶۵» اندوه های وارد شده را با عزم بر صبر کردن و حسن یقین، دور کنید.
اگر صبر و بردباری وجود داشته باشد، هیچ حادثه ای مصیبت نخواهد بود. «لیس مع الصبر مصیبته۶۶» با صبر کردن هیچ مصیبتی نخواهد بود. و آنچنان تاثیری دارد که گویا هیچ مصیبتی وارد نشده است: «من صبر علی النکبه کأن لم ینکب۶۷» کسی که بر گرفتاریها صبر کند گویا گرفتار نشده است. بنابراین، بهترین واکنش در برابر سختی ها و دشواری های زندگی صبر کردن و بردباری ورزیدن است. در مورد صبر و آثار آن در فصل گذشته به تفصیل سخن گفته شد.
۸ـ هماهنگی با واقعیت های دنیا
اگر نگرش انسان به زندگی، واقع گرایانه باشد، انتظارات او از زندگی نیز واقع گرانه خواهد بود و در پی آن، احساس او از زندگی نیز واقع بینانه خواهد شد، شاید بتوان گفت که هماهنگی انتظارات با واقعیت ها، کلان شرط شاد زیستن و دوری از استرس پریشانی است.
«ناکامی» پیامد ناهماهنگی میان انتظارات و واقعیتهاست که به افسردگی و نارضایتی تبدیل می شود. پس باید انتظاری واقع گرایانه داشت و البته انتظار واقع گرایانه، متوقف بر شناخت صحیح از زندگی و دنیایی که در آن زندگی می کنیم۶۸.
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «لو تعلمون من الدنیا ما أعلم لاستراحت انفسکم منها»۶۹ اگر از دنیا آنچه را من می دانم، شما هم می دانستید، جان های شما از آن احساس راحتی می کرد. حضرت علی (ع) در مورد نقش تعیین کننده و محوری «شناخت دنیا» می فرماید: «من عرف الدنیا لم یحزن للبلوی۷۰» هر کس دنیا را بشناسد از بلاهای آن اندوهگین نمی شود.
حضرت علی (ع) در جای دیگر می فرماید: «من عرف الدنیا لا یحزن علی ما اصابه۷۱» کسی که دنیا را بشناسد، به خاطر مصیبت های آن غمگین نمی شود.
یکی از واقعیت های دنیا این است که، دنیا، دنیاست و بهشت نیست، اینجا دنیاست و از دنیا انتظار نعمت های بهشت۷۲ را داشتن امری نامعقول به شمار می رود.
ما به دنیا نیامده ایم تا آنگونه که میخواهیم زندگی کنیم و آن طور که دوست داریم، آن را تنظیم نماییم، بلکه به دنیا آمده ایم تا هنر و مهارت خود را در هماهنگ شدن با برنامه های آن نشان دهیم۷۳.
از طرفی باید به این واقعیت توجه داشته باشیم که ما برای آخرت آفریده شده ایم نه برای دنیا. هدف ما اگر آخرت باشد، مشکلات دنیا را تحمل می کنیم و دچار تنش و اضطراب و پریشانی نمی شویم. حضرت علی (ع) در این خصوص می فرماید: «ففی الدنیا حییتم و للآخره خلقتم».۷۴ در دنیا حیات یافتید و برای آخرت آفریده شدید.
دنیا نیز همه چیز هستی نیست و اینجا همه حیات انسان نیست. امام علی (ع) در این باره می فرماید: «ان الدنیا منزل قلعه و لیست بدار نجعه، خیرها زهید و شرها عتید و ملکها یسلب و عامرها یخرب»۷۵ همانا دنیا منزلی است که هر لحظه از آن باید آماده کوچ باشی و جایگاه اقامت نیست. خوبی آن اندک و بدی اش آماده است و حکومتش رو به نیستی می رود و آبادی اش ویران می شود.
واقعیت دیگری که باید خود را با آن هماهنگ کنیم، توجه به ناچیز بودن دنیاست بیشتر استرس ها و اضطراب ها به خاطر اهمیت دادن به مادیات دنیوی و از دست دادن آنهاست. اگر انسان به این حقیقت توجه نماید، که آنچه را از دست داده یا به دست نیاورده، اندک بوده است دچار تنیدگی و فشار روانی نمی گردد. قرآن کریم می فرماید: «قل متاع الدنیا قلیل و الاخره خیر لمن اتقی۷۶» بگو کالای دنیا اندک است و آخرت برای پرهیزکاران، بهتر است.
از دیگر واقعیت های دنیا که مهمترین آنها سختی ها و بلاهای موجود در آن است، هدفش آزمایش انسان است. هماهنگ نبودن با این واقعیت، بیشترین فشار روانی را بر انسان وارد می کند، هم چنین بدون باورهای وحیانی و نگاه اخروی نمی توان این همه بار استرس را تحمل کرد. همان نگاه حضرت زینب (علیها السلام) در حادثه عاشورا و بعد از آن.
حضرت علی (ع) در این باره می فرماید: «إن الدنیا سریعه التحول، کثیره التنقل …. فأحوالها تتنزلٌ و نعیمها یتبدل و رخاؤها یتنقص و کذاتها تتنقص».۷۷ حقیقتاً دنیا تحوّلی شتابان و انتقالی فراوان دارد…. احوال آن تنزل می یابد و نعمت های آن، تبدیل می شود و خوشایند آن ناقص است و لذت های آن، به اندوه می گراید.
ناگفته نماند برخی ادیان و نحله های دیگر به این واقعیت توجه نموده و دنیا را محل سختی و بلا می دانند؛ اما نگاه آنان بسی متفاوت تر از نگاه اسلام است. نگاه آن نحله ها دنیای همیشه تاریک و پربلاست، بدون راحتی و آرامش؛ اما نگاه اسلام دنیای سختی همراه با آسانی و آرامش است.
اسلام می گوید همراه هر سختی، آسانی هایی وجود دارد، در عین آن که سختی می بینی می توانی آرامش هم داشته باشی، «فان مع العسر یسرا * إن مع العسر یسرا». به یقین با «هر» سختی آسانی است، آری مسلماً با هر سختی آسانی است.
از طرفی راه حل های قرآنی برای تحمل این بلاها و رسیدن به آرامش، درست تر و واقعی تر از راه حل های دیگران است. از آن جایی که دنیا محل عمل و آخرت محل حساب است لذا خداوند آزمون ها و آزمایش هایی را هم در آن قرار داده است، تا انسان نتیجه آن را در عالم حساب ببیند.
همان طور که خداوند سبحان می فرماید: «إنا جعلنا ما علی الارض زینه لها لنبلوهم ایهم احسن عملا۷۸» ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می کنند. «الذی خلق الموت و الحیاه لیبلوکم ایکم أحسن عملا و هو العزیز الغفور».۷۹ آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل می کنید و او شکست ناپذیر و بخشنده است.
باید توجه داشت که آزمایش خدا برای نمایان ساختن استعدادها و قابلیت هاست. نمایان ساختن یک استعداد همان رشد دادن و تکامل دادن آن است. این آزمایش برای پرده برداشتن از رازهای موجودنیست، بلکه برای فعلیت دادن به استعدادهای نهفته چون راز است. در اینجا پرده برداشتن به ایجاد کردن است.
آزمایش الهی صفات انسانی را از نهان گاه قوه و استعداد به صفحه فعلیت و کمال بیرون می آورد. آزمایش خدا تعیین وزن نیست بلکه افزایش دادن وزن اعمال است، با این توضیح روشن می شود که آیه ذکر شده بیان کننده همین حقیقت است که دنیا پرورشگاه استعدادها و درالتربیه انسانهاست۸۰.
آزمایش پروردگار متعال درباره بندگان خصلت تکمیل کنندگی دارد: «لیبلوکم ایکم احسن عملا۸۱». در حدیثی از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) فلسفه آزمایش های الهی را این چنین بیان می کند: «الا إن الله تعالی قد کشف الخلق کشفه، لا انه جهل ما اخفوه من مصون اسرارهم و مکنون ضمائرهم، و لکن لیبلوهم ایهم احسن عملا، فیکون الثواب جزاءً و العقاب بواءً».۸۲
بدانید که خداوند متعال درون مردمان را آشکار ساخت نه اینکه از رازهای نهفته و درون های پوشیده شان آگاه نبود بلکه تا آنان را بیازماید که کدام یک بهتر عمل می کنند آن گاه ثواب سزای کار نیک باشد و عقاب کیفر کار بد.
امام باقر (ع) می فرمایند: «إن الله عزوجل لیتعاهد المومن بالبلاء کما یتعاهد الرجل اهله بالهدیه من الغیبه، و یحمیه الدنیا کما یحمی الطیب المریض۸۳». خداوند عزوجل مومن ار با بلا و سختی می نوازد، همچنان که مرد خانه با آوردن هدیه از سفر خانواده خود را می نوازد و او را از دنیا پرهیز می دهد، همچنانکه پزشک بیمار را پرهیز می دهد.
سختی ها و شدایدی را که خداوند سبحان در دنیای برای انسان پیش می آورد و بلکه در تعبیر دیگر قرآن نعمت هایی را هم که در دنیا برای انسان می آورد، برای این است که آن استعدادهای باطنی بروز نماید و از قوه به فعلیت برسد. خداوند در این باره می فرماید: «لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین».۸۴
باید این سختی ها پیش بیاید و در زمینه این سختی هاست که آن صبرها، مقاومت ها، پختگی ها و کمالها برای انسان پیدا می شود و موضوع این نوید و بشارت واقع می شود.
ادامه دارد…