- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
در این مجموعه به مباحثی پیرامون مسائل و مشکلات روانی آسیبدیدگان از بلایای طبیعی، چگونگی فائق آمدن مصدومین بر آسیبهای روانیشان، چگونگی رفتار امدادکنندگان با آسیبدیدگان و نیز مسائل و مشکلاتی که ممکن است امدادگران با آن روبرو گردند پرداخته شده است.
١− خاطر و روان آسیبدیده
چگونگی معالجهٔ آسیبروانی به منظور مراقبت از جسم و جان
کسی از زمان وقوع حادثه، آگاه نیست. کسانی که در حوادث طبیعی دچار آسیبدیدگی میشوند، این مسئله ممکن است باعث دگرگونی عواطف و احساسات آنان شود. البته بیشتر مردم معمولاً آن را تجربه میکنند و اصلا چیز عجیبی نیست. برخی ممکن است علاقمند باشند که خاطرهٔ دردناک به جای مانده از حوادث را بزودی فراموش کنند ولی امکان دارد که برخلاف انتظارشان، آن تاثیر ادامه یابد. بیایید با هم فکر کنیم که چه شیوهای بهتر است.
روان هم آسیب میبیند در این صورت چه رخ میدهد؟
به یاد آوردن حادثه، روان آسیبدیدگان را میآزارد. در این صورت، چیزهای گوناگون اتفاق میافتد، مثلا از امور جزیی، زود عصبانی میشوند، نمیتوانند به خواب بروند، آن حادثه را مکررا در خواب میبینند، آن منظره تکراری به یادشان میآید، حوصله ندارند با دیگران گفتگو کنند و غیره. گاهی در وضعیت جسمی آنان نیز تاثیر میگذارد. در این گونه موارد، بیشترشان به طور طبیعی یا خود به خود، با گذشت زمان بهبود مییابند، ولی بعضی وقتها، مدت خیلی زیادی طول میکشد تا بهبود یابند.
آثار دگرگونی ناشی از زلزله در زندگی افراد
از آنجایی که آسیبدیدگان، از محل زندگی پیشین خود یعنی جایی که بدان خو گرفته بودند، دور میشوند و وضع زندگی آنان تغییر میکند، زمان زیادی لازم است تا به زندگی نو عادت کنند. آیا احساس نمیکنید زندگی بیفایده است و بیشتر سیگار نمیکشید؟!
مجددا فکر کنید تا بتوانید سالم و تندرست زندگی کنید. برای بهبود، به توصیههای زیر توجه کنید تا تندرستی و سلامت تن و روانتان را بدست آورید:
(۱) کمی استراحت کنید. به خودتان فشار نیاورید و مرتبا استراحت کنید.
(۲) از آنچه که در درونتان میگذرد، با نزدیکان و دوستانتان صحبت کنید و به این وسیله، خاطرات ناخوشایند را از درونتان تخلیه نمایید. پنهان نمودن احساسات طبیعی، میتواند به روان و سلامتی شما آسیب رساند.
٢− احساس محرومیت
تصور کسانی که یکی از نزدیکانشان را از دست دادهاند، این است که «هیچ کس، احساس من را نمیفهمد!». چه کسی میتواند غم و اندوه خانوادههایی که عزیزی را از دست دادهاند، درک کند؟ اطرافیان میگویند: «چارهای نیست!»، «نمیتوان کاری کرد…» و به این وسیله، دلسوزی میکنند و یا میگویند: «حالا دیگر باید خوشحال باشی!»، ولی فرد مغموم، این طور فکر میکند که اگر چه اطرافیان دلشان برایم میسوزد، ولی هیچ کس احساس من را نمیفهمد. تحمل مرگ یکی از عزیزان، بسیار سخت و دشوار است.
هر احساسی را باید بپذیرید.
کسانی که یکی از عزیزانشان را از دست دادهاند، با احساسات شدید و گوناگونی دست به گریبان خواهند بود. آنان در صورتی که در حادثهای یکی از عزیزانشان را از دست داده باشند، احساس پشیمانی میکنند و با خود میگویند: «باید فلان کار را میکردم» یا عصبانی هستند که چرا عزیزشان نجات داده نشده است؟ این احساسات، برای کسانی که عزیزانشان را از دست دادهاند، طبیعی است.
احساسات خود را بیان کنید.
بر اساس یافتههای موجود، اگر آسیبدیدگان بتوانند اندوه و عصبانیت خود را به زبان آورند، به تدریج رنج، خود به خود رفع میشود. اگر تظاهر به خوشحالی بکنید، رنجتان بیشتر میشود. با کسی که به او اطمینان دارید، درد دل کنید. همچنین نوشتن آنچه که احساس میکنید، هم میتواند مفید باشد.
به خودتان و خانوادهتان دلداری دهید.
خیلی سخت است که بتوان احساس محرومیت را از دل بیرون کرد. تحمل رنج احساس از دست دادن عزیزان، کار بزرگی است. برای این که غم را به فراموشی بسپارید، مواظب باشید که به کارکردن یا مصرف دخانیات سرگرم نشوید. دیگر این که دل خانوادههایی که در نگاه نخست آرام به نظر میرسند سخت جریحهدار شده است. به ویژه آن که کودکان مانند افراد بالغ، نمیتوانند رنج خود را اظهار نمایند. به همین، دلیل لازم است رابطه اعضای خانواده را تقویت کنید.
در گروههای داوطلبانه و اجتماعات محلی و شهری مشارکت نمایید.
اگر میخواهید احساساتتان را بیان نمایید، ممکن است نتوانید شنوندهایی بیابید ولی در گروههای خودیار شاید بتوانید با آرامش بیشتری صحبت کنید. زیرا اعضای آن گروهها هم مانند شما، عزیزانشان را از دست دادند، حتما سخن شما را با احساس همدردی بیشتری خواهند شنید.
با کارشناسان مربوطه مشورت کنید.
کارشناس مشاور، فردی است همانند شما که حرف شما را میشنود. فقط تجربه شما را ندارد، میتوانید با آرامش خاطر، احساساتتان را با وی در میان گذارید.
٣−کودکان و آسیب
وسایل شادی دوباره کودکان را فراهم نمائید.
در حوادث، بچهها به چه صورت آسیبروانی میبینند؟
اشخاص بالغ، غم و اندوه خودشان را میتوانند بازگو نمایند. با صحبت کردن، میتوان دل پریشان را آرام کرد. ولی کودکان نمیتوانند احساسات خود را به درستی در مورد ترس، غم و درد درونشان، بیان نمایند. با این که به ظاهر حالشان خوب است، اما در حقیقت، دلشان زخم خورده است.
در هر سنی آثار ناشی از حوادث دیده میشود
در کودکان
امکان دارد که کودکان، به دوران نوزادی بازگردند. آیا این گونه نیستند که از قبل، لوستر شده باشند. از مادر خود جدا نمیشوند، تنها به توالت نمیروند، بدون مادر نمیخوابند؟
در نوجوانان
با این که نوجوانان قدرت کافی برای کنترل احساس ترس خود دارند، ولی نمیتوانند احساس خود را به درستی بیان نمایند و در نتیجه ممکن است که بیتاب یا بیحوصله شده یا خود را درون اطاقشان زندانی نمایند. آیا این گونه نیست که از قبلا تندخوتر یا کم حرفتر یا بیحوصلهتر شده باشند؟
در دوره جوانی
در دوره جوانی، افراد، دگرگونی در احساسات خود را مانند اشخاص بالغ تجربه میکنند، لذا احتمال زیادی میرود که آن احساس را به وسیله ترک تحصیل، مسخره کردن، تندی یا بدرفتاری بیان نمایند.
بچهها چگونه تغییر میکنند؟
ممکن است بر اثر حادثه، امید به زندگی و آینده در افراد دگرگون شود. در صورتی که اگر متاسفانه کسی یکی از اعضای خانواده اش را از دست داده یا خانه و شغل پدر و مادر تغییر کند یعنی محیط زندگی فرد آسیب دیده دگرگون شده باشد، در این صورت زندگی آینده بچهها نیز بیشتر دست خوش دگرگونی خواهد شد. البته بچهها تلاش زیادی مینمایند تا خودشان را با شرایط جدید سازگار نمایند. اما در صورتی که نتوانند آن تغییر بزرگ را قبول کنند و به آسانی با شرایط جدید کنار بیایند ممکن است با رفتار خشن عصبانیت خود را نشان دهند.
با بچهها چه کار میتوانید بکنید…؟
فکر و حالشان را با دقت بشنوید
بچهها به روش خودشان، احساساتشان را بیان میکنند. ممکن است حرف هم نزنند. ولی با حرکات خود، احساساتشان را نشان میدهند در هر صورت، به آنها با دقت توجه کنید.
به مشکل فرززندان به عنوان «مشکل کل خانواده» نگاه کنید
گاهی احساسات بچهها، نشاندهنده احساسات کل اعضای خانواده است و ممکن است که کلید حل مشکلات خانواده، در دست آنان باشد. پس مشکل بچهها را به عنوان مشکل کل اعضای خانواده در نظر بگیرید.
از تجربه چه یاد گرفتید؟
گفتگو با یکدیگر از این که چگونه میتوان تجربیات ناخوشایند را پشت سرنهاد و این کار را به دیگران هم یاد داد، از اهمیت زیادی برخوردار است.
مشورت با کارشناسان
بسیاری از مواقع، خود یا اطرافیان، نمیتوانید مشکل فرزندانتان را حل کنید. در این مواقع حتما با کارشناسان مشورت نمایید. شاید آنان بتواند مشکل فرزند شما را حل کنند.
۴− امداد کننده(کسانی که برای دیگران خیلی سخت کار میکنند)
با محترم شمردن خود امیدهای تازه در زندگی بدست آورید. کار کردن برای دیگران خیلی مهم و ارزشمند است اما ممکن است به طور ناخودآگاه مسئولیت بیش از حد بر عهده گیرید. این مسئله درباره امداد و فعالیتهای پشتیبانی هم میتواند مصداق یابد. گاهی امدادگران متوجه فشار زیاد ناشی از مسئولیتی که به عهده گرفتهاند، نیستند. گاهی این گونه فشار زیاد، بیش از حد تحمل و خطرناک است. اگر شما از کارکردن برای دیگران خستهاید، کمی استراحت کنید و برای تداوم فعالیت خود در روزهای آینده، توجه به خودتان را فراموش نکنید.
آیا این تغییرات را در خود احساس میکنید؟
تغییر در طرز فکر
٭مکررا درباره چیزهای یکسان فکر میکنید.
٭فکرتان به بن بست میرسد.
٭کمحافظه شدهاید.
تغییر احوال و احساسات
٭ ناگهان گریه میکنید یا عصبانی میشوید.
٭ احساس پشیمانی و ملامت دارید.
٭ احساس ناتوانی و بیچارگی میکنید.
٭ غفلت میکنید یا افکار بدبینانه و منفی دارید.
٭ بیش از حد از دست دیگران عصبانی میشوید.
٭ تشنج و نگرانی زیاد دارید.
تغییرات جسمی
٭ خستگی و گیجی را حس میکنید.
٭ حال تهوع و درد معده دارید.
٭ بیخوابی آزارتان میدهد.
٭ سردرد و سفت شدن کتف دارید.
٭ احساس بیاشتهایی یا پرخوری دارید.
بیایید این گونه عمل کنیم
به احساس خودتان فکر کنید.
احساستان چگونه است؟ چه اندازه فشار روانی را حس میکنید؟ فقط درباره احساستان این گونه فکر کنید و حالتان بهتر میشود.
موافق میل خودتان زندگی کنید.
احساس آرامش و راحتی، برای جسمتان مهم است. به غذاهای سالم، خواب کافی، ورزش و استراحت عادت کنید، بیش از حد کار نکنید تا که زندگی منظم خودتان را حفظ کنید.
از خانواده و دوستانتان قدردانی کنید و تجربهتان را با هم در میان بگذارید.
ممکن است که صحبت کردن در مورد تجربه و احساس خودتان، در بهبودی شما مفید باشد. با کسی که همین چیزها که شما تجربه کردهاید را تجربه کرده است صحبت کنید، زیرا با دیدگاه و نظر آنان آشنا شده و احساساتتان پرورش مییابد.
چنانچه ناخوشی تن و روان هنوز ادامه یابد…؟
اگر همچنان ناخوشی تن و روان ادامه دارد و ناراحت هستید، بیش از این تحمل نکرده و با مددکاران مشورت کنید. در صورتی که ناراحتی یا بیخوابی ادامه یابد یا ناخوشی بدنی بیشتر شود ممکن است دچار افسردگی شدید شده باشید. زیرا کسانی که به افسردگی شدید دچار شدهاند، به ندرت خود به خود بهبود مییابند، پس لازم است با کارشناسان مشورت کنید.
ادامه دارد…