- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
آیا حس کردهاید که دیگران سریعتر از قبل، اعصابتان را خرد میکنند؟ خب! شما تنها نیستید. به نظر میرسد این که همه زودتر از کوره در میروند، به نشانهای از عصر ما تبدل شده باشد. اما چطور به چنین گونه خشمگینی تبدیل شدیم؟
آدمهایی هستند که جیغ و داد راه میاندازند و لگدپراکنی میکنند. فقط برای آن که به چیزی که میخواهند برسند. هیچ ادب و نزاکتی نمیشناسند. به داراییهای دیگران صدمه میزنند و به هیچ کس جز خودشان فکر نمیکنند. همه ما هم ملاقاتشان کردهایم: «اطفال دوساله» بیشتر روان شناسهای کودک عقیده دارند که انسانها در این سن، پرخاشگرتر از هر سن دیگری هستند. بنابراین به درستی، اصطلاح «دوی وحشتناک» را اختراع کرده اند.
کافی است بچه به تولد سه سالگیاش برسد تا همه چیز بهتر شود، مغز بیشتر رشد کرده و بچه دستورالعملها را بهتر درک میکند. ما هیچ وقت به بیقید و بندی و پرخاشگری سالهای اول زندگیمان نمیشویم. ولی بعضی آدمها تمام سعیشان را برای این کار میکنند و به نظر میرسد که تعداد این افراد رو به افزایش است. پرخاشگری دارد به سرعت از «استثنا» تبدیل به «هنجار» میشود. چرا؟
شکایت از وحشیگری
«در کمال تعجب میبینم که خشونت، روز به روز بدتر میشود. خیلی وحشتناکتر از قبل است. آدمها بدون هیچ دلیل خاصی، یک رهگذر را کتک میزنند. حتی وقتی درگیری به کشتن یا نقص عضو میرسد، باز هم هیچ حسی ندارند.» این شبیه نقل قولی است که میتواند هفته پیش پیش گفته شده باشد، نه؟ اما درواقع این نقل قول، ۴۵ ساله است.
این جملهها را روان شناس جنایی هلند، «اف. ام. هاورمان» در مصاحبهای که در سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۹) درباره «پرخاشگری در جامعه» انجام داده ،گفته است. به نظر او وضع از کنترل خارج شده بود. قطعا او تنها کسی نبود که در این باره شکایت میکرد. همان سال، نویسندهای که در روزنامه «سوماترا پست» اندونزی مینوشت، نتیجه گرفته بود که عدهای از دانش آموزان که معلمشان را «حرام زاده» خطاب کرده بودند، کاملا از کنترل خارج شدهاند.
در طول آن سالها، مثالهای فراوان دیگری از شکایت درباره وحشیگری پیدا میشود. به نظر میرسد که مردم همیشه در حال شکایت از رفتار دیگران بودهاند و همیشه میگفتهاند: «دیگر بس است.»
حساستر و نازک نارنجیتر
با همه اینها، آیا ما از قبل پرخاشگرتر شدهایم؟ هیچ کس نمیداند قبلا چقدر جوش میآوردیم و همین ناآگاهی، مقایسه تاریخی را دشوار میسازد. با این حال، دانشمندانی هستند که اعتقاد دارند این روزها وضع بدتر شده. «بس فن ستو کم» (Bas van Stokkom) جامعه شناس هلندی که در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) کتاب «عجب احمقی» را نوشته، میگوید: «پژوهشگران زیادی فکر میکنند ما حساستر و نازک نارنجیتر شدهایم.»
با این حال، فن ستوکم فکر میکند در غیاب آمار، میتوانیم افزایش زودرنجیمان را به بالا رفتن تعداد جرائم خشن نسبت دهیم، چون خشونت افراطی ترین شکل ابراز عصبانیت است. وقتی خشونت بیشتری وجود دارد، میتواند نشانه این باشد که پای تنش پنهان شدیدتری هم در بین است.
اما تفسیر آمارهای جرم و جنایت، معمولا سخت است؛ وقتی پلیس نیروهای بیشتری برای دستگیری دزدها به کار میگیرد، تعداد دستگیرشدهها هم بیشتر میشود. با این حال فن ستوکم معتقد است حتی با حذف این نوع تاثیرها، باز هم در جامعه خشن تری نسبت به زمان پدر- مادر و پدربزرگ- مادربزرگهایمان زندگی میکنیم. اما چرا ما ناگهان جوشیتر شدهایم؟
به نظر میرسد نقطه شروعی وجود دارد که از نظر فن ستوکم، به آزادی بیان مربوط میشود. امروز آدمهایی را داریم که در برابر قوانین مختلف شورش میکنند و سعی دارند آزادی بیشتری را برای جنبششان به دست بیاورند. به گفته فن ستوکم (و خیلی از جامعه شناسهای دیگر) «ما پرقدرتتر شدهایم. اگر فکر کنیم منافعمان در خطر است، سریعتر حرف میزنیم و زودتر واکنش نشان میدهیم.»
خودشیفتگی بر میخیزد
اما آیا ما فقط در صورتی از کسی بدمان میآید که عقایدش با ما متفاوت باشد؟ نه دقیقا. چیز دیگری که بر این موضوع تاثیر میگذارد، برخاستن «من» است؛ به عبارت دیگر، افرادی که فکر میکنند مرکز همه چیز هستند و اصطلاحات به آنها «خودشیفته»می گوییم.
فن ستوکم ادعا میکند که از دهه ۶۰ میلادی به این قبیل افراد، قضای بیشتری داده شده است و آنها هم این فضا را به دست گرفتهاند. به نظر میرسد اگر چیزها را با صدای بلند بخواهی، میتوانی به آنها برسی. این کار گرچه گاهی باعث تحمیل هزینههایی به دیگران میشود، اما امروز دیگر خودِ فرد (یعنی همان «من») از هر زمان دیگری مهمتر است.
تحقیقی که در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) در دانشگاه ایالتی سن دیه گو انجام شد، نشان داد نمره افرادی که در این سال در آزمون «خودشیفتگی» شرکت کرده اند، ۳۰ درصد بالاتر از افرادی بوده که در اوایل دهه ۸۰ میلادی در همان آزمون شرکت کرده بودند.
«پل اِشنابِل» جامعه شناس، در سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) نوشت افرادی که به طور علنی احساسات خودشان را در مرکز قرار میدهند، نوعی حساسیت افزایش یافته در برابر توهین» دارند. همین هم باعث میشود که «بخواهند این حساسیت را سریع با رفتارشان بروز دهند» و این، منشا سریعتر جوش آوردن شده است.
لوس شده، بیاعصاب میشود
فن ستوکم عقیده دارد بچههایی که در سالهای رشد به هر چه خواسته اند، رسیده اند، بعدها در زندگی وقتی دیگران توقعاتشان را برآورده نمیکنند.، بیشتر عصبی میشوند.
«ویم دویونگ» (Willem dejong) معلم هلندی در کتاب «سندرم بچه لوس شده» مینویسد منشا رفتارهای ناسازگارانه بزرگسالها را باید رد سالهای رشدشان جست: «وقتی عادت کردهاید هر چه را میخواهید به دست بیاورید، سخت است با نرسیدن به چیزی که میخواستهاید، کنار بیایید.»
بر اساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۳ به سرپرستی «پل پیف» (Paul Piff) در دانشگاه کالیفرنیا در «ایرواین» آمریکا انجام شد، خودشیفتگی در طبقات بالا به نسبت بیشتر مشاهده میشود. هرچه طبقه اجتماعیتان بالاتر باشد، بیشتر فکر میکنید آدم مهمی هستید و چیزهای بیشتری برای خودتان میخواهید.
در عین حال، فن ستوکم میگوید افرادی که تحصیلات بالاتری دارند، عصبانیتشان را متفاوت از افرادی که تحصیلات کمتری دارند بروزی میدهند؛ «افراد تحصیل کرده اغلب عصبانیتشان را مهار میکنند و مایل نیستند با کسی دربارهاش حرف بزنند. منطقی هم هست، چون به دیدگاهها و عقاید دیگران احترام میگذارند. اما اگر حس کنند «من»شان تهدید شده، آن وقت ممکن است بترکند؛ در این حالت دیگر نمیتوان متوقفشان کرد.»
شاکی بازی در شبکههای اجتماعی
در روزگار خوش گذشته (بخوانید پیش از قرن اخیر)، وقتی میخواستید به چیزی در رسانهها واکنش نشان دهید، نامهای به روزنامه یا مجلهای مینوشتید، احتمالا یک روز یا یک هفته بعد، این نامه چاپ میشود و اگر سردبیر از لحن و ادبیات نوشتاری شما خوشش نمیآمد، شاید شکل و شمایلش کمی تغییر میکرد.
حالا همه چیز خیلی فرق کرده؛ ظرف یک ثانیه، نظر شما در اینترنت است. البته اینترنت دلیل سریع جوش آوردن ما نیست، اما باعث شده آدمهای جوشی، مرئیتر شوند. شاید به همین دلیل، بیشتر میشنویم که همه چیز بدتر از گذشته شده؛ چرا که در دنیای آن لاین، بیشتر به آدمهای عصبانی بر میخوریم.
خشونت کم شده
اما واقعا همه چیز بدتر شده؟ گزارشی در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۱) نشان میدهد که طی پنج سال گذشته، پرخاشگری بین نیروی کار کاهش یافته است. اما چه خشونت بیشتر از قبل در حال رخ دادن باشد چه کمتر از آن، اغلب ما این حس را داریم که این روزها، بیشتر ممکن است در معرضش قرار بگیریم.
فن ستوکم گرچه میگوید در محیط اطرافش به طور مستقیم فقط با آدمهای خوب مواجه شده، اما روی این موضوع تاکید دارد که تغییراتی که در جامعه میبیند، نگرانش میکند: «امروزه همه چیز درباره فریادزدن، دیده شدن و انتقاد از عقاید دیگران است. اگر این وضع ادامه یابد، حالا حالاها درگیر این نوع رفتار هستیم.»
ما نمیخواهیم بجنگیم
آیا ما آدم ها، واقعا چنین گونه خشنی هستیم؟ «رندان کالینز» جامعه شناس و استاد دانشگاه پنسیلوانیا این طور فکر نمیکند. او در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) کتاب «خشونت» را نوشته و در آن ادعا کرده که خشونت برای انسانها خیلی غیرطبیعی است؛ «ما بیشتر به همبستگی و همکاری تمایل داریم و ترجیح میدهیم که از جنگ دور شویم. مثلا وقتی دیگران دعوا میکنند، تقریبا هیچ وقت مداخلهای نمیکنیم.»
رندال عقیده دارد ما دیگر نمیتوانیم تنش خشونت آمیز را تحمل کنیم؛ درواقع و به زبان ساده، زیادی حساس شده ایم. درست است که مثلا، خشونت مصنوعی در فیلمها هنوز تحمل میشود اما از طرف دیگر، کافی است به واکنشها نسبت به ویدئوهای گردنزنی داعش دقت کنید. واضح است که اکثریت ما، هنوز از خشونت سنگدلانه بیزاریم. البته قطعا افرادی هستند که طور دیگری فکر میکنند، اما آنها یک اقلیت کوچکند. آیا ما سریعتر جوش میآوریم؟ شاید. اما بیشترمان آن را تبدیل به خشونت نمیکنیم.
خالی کردن عصبانیت
نوشتن کامنتهای تند و تیز در قسمت نظرخواهی سایتهای اینترنتی، حسن خوبی دارد؛ آرام میشوی، چون بخشی از عصبانیتت را خالی کردهای در اینترنت. اما درواقع ذهن ما این طور کار نمیکند و واکنش نشان دادن در اینترنت، تاثیر بدی رویش میگذارد؛ چرا که فقط عصبانیترمان میکند.
در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲)، پژوهشگران دانشگاه «ویسکانسین» آمریکا ثابت کرند افرادی که همیشه در حال «شاکی بازی درآوردن» در اینترنت اند، در زندگی واقعیشان هم برای کنترل خشم خود نسبت به بقیه مردم مشکل دارند. در عین حال، اگر برای پنج دقیقه بد و بیراههایی را که دیگران نوشتهاند بخوانند، عصبانیتشان به شکل قابل توجهی زیاد میشود. آنها حتی بعد از ابراز عصبانیت پنج دقیقهای در اینترنت، کمتر احساس خوشحالی داشتند و عصبانیتشان افزایش مییافت. بنابراین خالی کردن عصبانیت، اصلا به حال این «شاکی»ها مفید نیست.
پژوهشگران نتیجه گرفتند که مشت زدن به کیسه بوکس هم- وقتی دارید به کسی که از او متنفرید فکر میکنید- هیچ فایدهای ندارد. چند دقیقه استراحت، خیلی موثرتر است و احساس بهتری به شما میدهد.
شلوغ، شلوغ، شلوغتر
این ذهنیت، منطقی به نظر میرسد که هرچه سرمان شلوغتر شود، زودتر جوش میآوریم؛ وقتی سرت شلوغ است، عجله داری و اگر چیزها آن طور که میخواهی پیش نروند، سریعتر عصبی میشوی، اما آیا واقعا سر ما شلوغتر از قبل شده؟
دی ماه ۱۳۹۳، «شاخص تعادل زندگی- کار» تصویری از وضعیت کاری را در آفریقای جنوبی ترسیم کرد که نشانگر رفت و آمدهای طولانی، ساعتهای کاری انعطافناپذیر و قوانین کاری نیازمند اضافهکاریهای متعدد بود. بر همین اساس، مشخص شد که حدود ۲۰ درصد از کارمندان، به طور متوسط هفتهای پنج و نیم ساعت بیش از چیزی که در قراردادشان ذکر شده، کار میکنند. بنابراین در سال ۲۸۶ ساعت از اوقات فراغتشان را از دست میدهند.
متوسط زمان رفت و آمد روزانه در آفریقای جنوبی، ۶۳ دقیقه است که ۳۱ درصد پاسخ دهندهها عقیده داشتهاند این زمان، روی سلامتشان اثر منفی گذاشته. به طور میانگین، کارمندها با احتساب زمان رفت و آمد به محل کار (متوسط ۲۵٫۵ ساعت در هفته) و اضافهکاریهای بدون حقوق (متوسط ۵٫۵ ساعت در هفته) سال ۵۵۹ ساعت را از دست میدهند.
عصبانیت در سر تو
کبود شدهای، ضربان قلبت بالا رفته و صورتت قرمز شده، ناگهان بدون این که فکر کنی، بدترین چیزها را فریاد میزنی. یکی از دلایل این انفجار، این است که در طول حمله خشم، فعالیت قشر «پیش حدقهای» (یا «اوربیتوفرونتال»؛ ناحیه بالای حفره چشمها که محرکهای هیجانی را پردازش میکند) کم میشود و «آمیگدال» (بادامه مغز) پردازش اطلاعات را به دست میگیرد.
آمیگدال، از دو ناحیه بادامی شکل تشکیل شده که در عمق مغز ما- جایی که غریزههای مرتبط با «بقا» پردازش میشود- قرار دارد. آمیگدال خیلی ابتداییتر از قشر مغز عمل میکند. آنجا خبری از «آرام فکر کردن» نیست و بدون آن که بفهمید چه عواقبی ممکن است به وجود بیاید، چیزهایی میگویید و کارهایی میکنید؛ همزمان، مقدار زیادی آدرنالین آزاد میشود که به شدت گوش به زنگتان میکند.
حالا شما در «حالت بقا» هستید. در این حالت واکنش رفتاری شما، جنگ است حتی اگر فقط لفظی باشد. کمی طول میکشد تا این حال بگذرد و تفکر معمولتان برگردد. میتوانید احساش کنید؛ بعد از یک انفجار خشم میلرزید، فقط گذشت زمان است که به فضای عقلانی و منطقی برتان میگرداند؛ حالا قشر پیش حدقهای دوباره کنترل را به دست گرفته است.
منبع: مجله همشهری دانستنی ها؛ صبا مولوی