- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
مسئله مهمّی که توجه به آن لازم است این است که: آیا مسائل اخلاقى در رابطه با انسانهاى دیگر شکل مى گیرد به طورى که اگر یک انسان تنهاى تنها زندگى کند، اخلاق براى او مفهوم نخواهد داشت؟ یا این که پاره اى از مفاهیم اخلاقى درباره یک انسان تنهاى تنها نیز صادق است، هرچند قسمت اعظم مسائل اخلاقى در رابطه انسانهاى دیگر پیدا مى شود، و از این نظر مى توانیم اخلاق را به دو بخش تقسیم کنیم؟
در پاسخ این سؤال توجّه را به بحثى که در کتاب «زندگى در پرتو اخلاق» آمده و عیناً آن را در زیر مى آوریم، جلب مى کنیم:
«بعضى معتقدند تمام اصول اخلاقى بازگشت به مناسبات خاصّ اجتماعى انسان با دیگران مى کند، به طورى که اگر اجتماعى اصلًا وجود نمى داشت و هر انسان کاملًا جدا از دیگران مى زیست، و هر فردى بى خبر از وجود دیگرى زندگى مى کرد، اخلاق اصلًا مفهومى نداشت!
زیرا غبطه، حسد، و تواضع، و تکبّر، و حسن ظن، و عدالت، و جور، و عفّت، و سخاوت، و امثال اینها همه از مسائلى است که فقط و فقط در اجتماع و برخورد انسان با دیگران، مفهوم دارد؛ بنابراین، انسان منهاى اجتماع، با انسان منهاى اخلاق، همراه خواهد بود.
ولى به عقیده ما در عین این که باید اعتراف کرد که بسیارى از فضائل و رذائل اخلاقى با زندگى اجتماعى انسان بستگى دارد، چنان نیست که این مسئله عمومیّت داشته باشد، زیرا بسیارى از مسائل اخلاقى هستند که فقط جنبه فردى دارند، و در مورد یک انسان تنها نیز کاملًا صادق است؛ مثلًا، صبر و جزع بر مسائل، شجاعت و ترس در برابر پیشامدها، استقامت و تنبلى در راه رسیدن یک فرد به هدف خود، غفلت و توجّه نسبت به آفریدگار جهان، شکر و کفران در برابر نعمتهاى بى پایان او و امثال این امور که علماى اخلاق در کتب اخلاقى از آن بحث نموده اند و جزء فضائل یا رذائل اخلاقى شمرده اند مى تواند جنبه فردى داشته باشد، و درباره یک فرد که زندگى کاملًا جدا از اجتماع دارد نیز صدق کند، از اینجا تقسیم اخلاق به اخلاق فردى و اخلاق اجتماعى روشن مى گردد، ولى ناگفته پیدا است که اخلاق اجتماعى وزنه سنگین ترى در علم اخلاق دارد و شخصیّت انسان بیشتر بر محور آن دور مى زند، اگرچه اخلاق فردى نیز سهم قابل توجّهى در مورد خود دارد.»[۱]
شک نیست که این تقسیم دوگانه چیزى از ارزش مسائل اخلاقى نمى کاهد هرچند مى تواند تفاوت اهمّیّت مباحث اخلاقى را از نظر درجه بندى آشکار سازد؛ بنابراین، صرف وقت در این که کدامیک از خلق و خوهاى اخلاقى فقط جنبه فردى دارد، و کدامیک جنبه اجتماعى، چندان مفید به نظر نمى رسد؛ و ما همین اشاره کلّى را که در بالا آوردیم براى این بحث کافى مى دانیم.
البتّه نمى توان انکار کرد که اخلاق فردى نیز تأثیر غیر مستقیم بر مسائل اجتماعى دارد.(دقّت کنید)[۲]
پی نوشت:
[۱] . زندگى در پرتو اخلاق، ص ۲۹ تا ۳۱٫
[۲]. برگرفته از : مکارم شیرازى، ناصر، اخلاق در قرآن(مکارم شیرازى)، ج۱، ص۷۶-۷۷، مدرسه الإمام علی بن أبی طالب (علیه السلام) – ایران – قم، چاپ: ۴، ۱۳۸۵ ه.ش.