- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 15 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
در طی تحقیق فلسفه و آداب جهاد از دیدگاه قرآن و روایات، پی خواهیم برد که جهاد معنای عامی است که شامل هر گونه تلاش و کوششی می گردد بنابراین در قرآن برای بیان جهاد اصطلاحی اغلب از واژه های قتال و مقاتله استفاده شده است. از طرفی خواهیم دانست که جهادطبق آیات و روایات فضیلت بسیاری دارد و بر دو گونه است: ابتدایی و دفاعی.
همچنین خواهیم خواند که انگیزه های جهاد در اسلام: دفاع، رفع مانع از ایمان و توحید، آزادی دعوت و رفع مانع از تبلیغ و در نهایت یاری مظلومان است. و در ضمن اسلام در کنار مسأله ی جهاد، مسلمانان را موظف به رعایت نکات و آدابی نیز نموده است؛ از جمله دعوت دشمن به اسلام قبل از جنگ ابتدایی، رعایت اصول انسانی، احترام به مقدسات و..
و در آخر نیز با تعدادی از سؤالات و شبهاتی که در مورد مسأله ی جهاد مطرح است آشنا خواهیم شد.
انسان ها معمولاً به پیروی از هواهای نفسانی، به منازعات و درگیری هایی می پردازند که اسلام ذاتاً با آن ها مخالف است ولی از آن جهت که جنگ نیز در مواردی اجتناب ناپذیر است، دین و شریعت تلاش نموده تا با وضع قوانینی، جنگ ها را به سویی سوق دهد که کمترین خسارات را در پی داشته باشند. بنابراین آشنایی با برخی از این قوانین از جمله این که چه مواقع و به چه عللی و با رعایت چه نکاتی می توان اقدام به جنگ نمود از اهداف اصلی این تحقیق محسوب می گردد و انشاءالله با استفاده از قرآن و نهج البلاغه و کتب روایی دیگر و همین طور کتب فقها و نظریات محققین دیگر به دست خواهد آمد و البته مقدمتاً خواهیم دانست که معنای جهاد چیست؟ آیا واجب است یا خیر؟ و نیز در پی آن بیان خواهیم داشت؛ انواع جهاد و علل ضرورت اقدام به آن و آدابی که در ضمن اقدام به آن باید رعایت شوند چیست؟
معنای لغوی
واژه ی جهاد، از ریشه ی «جهد» به فتح اول و ضم آن به معنای سختی[۱] و مشقت و هر گونه تلاش توأم با رنج است[۲]. بنابراین جهاد به دو گونه است: ۱-جهاد اکبر –۲جهاد اصغر، که منظور از جهاد اکبر، مبارزه ی با نفس است[۳] و جهاد اصغر عبارت است از این که «انسان با گذشتن از جان ومال خویش در راه برتری توحید و کلمه ی اسلام[۴] وپایداری رسالت و اقامه ی شعائر ایمان و برافراشتن پرچم دین الهی با تمام امکانات خود تلاش و مبارزه کند»[۵].
البته قرآن کریم برای بیان منظور از جهاد اصطلاحی (جهاد اصغر) اغلب از «قتال» و «اقتتال» یعنی مشتقات «قتل» استفاده می کند[۶].
قتال عبارت است از: زد و خورد[۷] و جنگیدن با یکدیگر[۸]، چنان چه قرآن می فرماید «یا أیُّها النَّبِیُّ حَرِّضِ المُومنینَ علََی القِتال[۹]ِ ؛ ای پیامبر مومنان را به جنگ برانگیز». و اقتتال یعنی مقاتله کردن[۱۰] «فَوَجَدَ فِیها رَجُلَینِ یَقتَتِلان[۱۱]ِ. در آن شهر دو نفر را یافت که با هم می جنگیدند».
وجوب جهاد
در میان آیات جهاد، یکی از آیاتی که بر وجوب آن دلالت دارند، آیه ی ۲۱۶ سوره ی بقره است که می فرماید: «کُتِبَ عَلَیکُم القِتالُ وَ هُوَ کُرهٌ لَکُم وَ عَسی أَن تَکرَهُوا شیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم وَ عَسَی أَن تُحِبُّوا شیئاً وَ هُوَ شَرٌ لَکُم؛ بر شما کارزار واجب شده است در حالی که برای شما ناگوار است و بسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است».
لفظ «کتب» در آیه به معنای فَرََضَ (واجب شد) آمده است زیرا معمولاً قضای مبرم و حکم حتمی الهی که فریضه است به«کتب» تعبیر می شود[۱۲].
اکثر فقها معتقدند که این آیه وجوب کفایی جهاد را می رساند که با امر امام نسبت به فرد خاصی، جهاد بر آن شخص واجب عینی می شود[۱۳].
فضیلت جهاد
در فضیلت جهادآیات و روایات فراوانی واردشده است، چنان چه در آیه ای می خوانیم: «إِنََّّ اللهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فیِ سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنیانٌ مَرصُوصٌ [۱۴] ؛ در حقیقت خدا دوست دارد کسانی را که در راه او صف در صف چنان که گویی بنیانی ریخته شده از سرب اند جهاد می کنند».
همچنین پیامبر (ص) می فرماید: «مَا أعمالُ الِعِبادِکُلُّهُم عِندِ المُجاهِدینَ فِی سَبِیلِ اللهِ إلا کَمثلِ خُطّافٍ أَخَذَ بِمِنقارِهِ مِن مَاءِ البَحرِ؛ اعمال همه ی بندگان نزد مجاهدان در راه خدا نیست، مگر به مانند پرستویی دریایی که با منقار خود مقداری آب از دریا برداشته است»[۱۵].
انواع جهاد
جهاد در راه اسلام بر دو نوع است:
الف. جهاد دفاعی: بدین منظور که مسلمانان موظفند با هر فرد یا گروهی که به جان و مال و ناموس وهرآن چه متعلق به آن هاست، تهاجم وتجاوزکرده است، بجنگند ومقابله نمایند[۱۶].
و این چیزی است که تمام عقلای عالم آن را تأیید می کنند[۱۷].
از طرفی این جهاد شرایط خاصی ندارد و بر تمام مکلفان و مسلمانان اعم از زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ واجب می شود تا به هر وسیله ای که بتوانند دفاع نمایند[۱۸] و در ضمن این جهاد مشروط به حضور امام (علیه السلام) و اذن او یا نائب خاص او نیست[۱۹]. و اغلب نیز این جهاد در برابر کفار مهاجم (اعم از مشرک و غیر مسلمان) [۲۰] و اهل بغی؛ یعنی افراد مسلمانی که علیه امام عادل به صورت مسلحانه قیام کرده باشند و موجب رعب و وحشت در جامعه ی اسلامی می شوند، صورت می گیرد[۲۱].
ب. جهاد ابتدایی: یعنی تهاجم به مواضع مشرکان و کفار در سرزمین شان[۲۲] به منظور این که همگی خدا پرست شوند و حق را بشناسند و آن را اجرا نمایند یا به عبارت دیگر هدف از آن هدایت و آگاهی مردم[۲۳] و دعوت به دین اسلام است[۲۴].
شرایط این جهاد عبارت اند از:
۱. باید با اجازه امام معصوم (علیه السلام) و در زمان حضور ایشان صورت بگیرد[۲۵].
۲. ابتدا قبل از جنگ باید دشمن را به اسلام دعوت نمود و او را با محاسن اسلام آشنا ساخت[۲۶] و دعوت کننده نیز باید امام یا نائب منصوب از جانب او باشد[۲۷].
۳. کسانی که اقدام به این جنگ می کنند نیز باید شرایطی داشته باشند از قبیل این که، بالغ، عاقل آزاده، برخوردار از سلامت جسمانی[۲۸] و مرد باشد[۲۹].
و این جهاد نیز در برابر دو گروه، یکی اهل کتاب و دیگری ملحدان و دهریانی که به خدا و پیامبری اعتقاد ندارند، واجب می گردد[۳۰].
هدف جهاد
هدف، موتور حرکت به سوی مقاصد، انگیزه ی رسیدن به خواسته ها و حل کننده ی ناگواری های ناشی از پیچ و خم راه و فراز و نشیب مسیراست[۳۱].
و هدف از جهاد در اسلام تنها در راه خدا بودن است لذا قرآن کریم در ده مورد جهاد و در ده مورد قتال را با لفظ «فِی سَبِیلِ الله» آورده است[۳۲]. چنان چه می فرماید «الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ الَّّذِینَ کَفَرُوا یُقاتِلونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ [۳۳] ؛ کسانی که ایمان آورده اند، در راه خدا کارزار می کنند و کسانی که کافر شده اند در راه طاغوت می جنگند».
هدفی را که اسلام برای جهاد مشخص نموده، در تمام ابعاد جنگ اثر گذار است و کمیت و کیفیت جنگ و نوع سلاح و چگونگی رفتار با اسیران را به رنگ «فِی سَبِیلِ اللهِ» در می آورد[۳۴]. بنابراین هر گاه پیکار در راه خدا شد تعدی و تجاوز روا نمی باشد، چنان چه پیامبر (ص) می فرماید: «به نام خدا جنگ کنید و هدف شما خدا باشد، خدایی که خون بشر را محترم شمرده و در غیر ضرورت اجازه ی ریختن خون را نداده است، مبادا بی جهت و یا از روی خشم خرابی به بار آورید…» [۳۵].
فلسفه ی جهاد
جهاد به چند منظور و با چند انگیزه صورت می گیرد:
دفاع
دفاع امری است که در فطرت همه ی موجودات از جمله انسان لحاظ گردیده است[۳۶]. و اگر امر دفاع نباشد و مظلوم در برابر ظالم سکوت کند، قطعاً زمین را فساد فرا خواهد گرفت.
چنان چه قرآن می فرماید: «وَلَولَا دَفعُ اللهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَفَسَدَتِ الارضُ [۳۷]؛ و اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله ی برخی دیگر دفع نمی کرد قطعاً زمین تباه می شد».
و در جایی دیگر می فرماید: «اُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتِلُونَ بِأَنَّهُم ظُلِمُوا [۳۸] ؛ به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده، رخصت [جهاد] داده شده است. چرا که مورد ظلم واقع می شوند» سپس در آیه بعد می فرماید «وَ لَولَا دَفَعُ اللهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوَامِعُ وَ بَیعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَسَاجِدُ یُذکَرُفِیهَا اسمُ اللهِ کَثِیرا ً [۳۹]،و اگر خداوند به وسیله ی بعضی مردم، بعضی دیگر را دفع نمی کرد، صومعه ها و کلیساها و کنیسه ها و مساجدی که نام خدا در آن ها بسیار برده می شود سخت ویران می شد».
رفع مانع از ایمان و توحید
ما معتقدیم که توحید همانند آزادی یکی از حقوق مربوط به تمامی انسان ها[۴۰] و دفاع از آن امری مشروع و پسندیده است[۴۱]. و تنها زمانی همه ی انسان ها می توانند از آن بهره مند شوند که شرک از میان برود چنان چه خداوند می فرماید: «وَ قَاتِلُوهُم حَتَّی لَاتَکُونَ فِتنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ [۴۲] ؛ با آنان بجنگید تا دیگر فتنه ای نباشد و دین مخصوص خدا گردد»، که فتنه در این آیه به منظور «شرک» آمده است[۴۳].
البته مقصود از برافتادن شرک وکفر این نیست که همه ی مردم روی زمین موحد شوند، بلکه منظور این است که نظام حاکم بر جهان، نظامی الهی و توحیدی باشد[۴۴].
آزادی دعوت و رفع مانع از تبلیغ
از آن جا که خداند دستورات و برنامه هایی را توسط پیامبران برای خوشبختی و تکامل همه ی انسان ها فرستاده است بنابراین تمام انسان ها نیز حق دارند که آن را بشنوند لذا اگر کسانی مانع از حق ایشان شوند، اسلام دستور بر جهاد با ایشان را صادر فرموده است.
چنان که آیه ی فوق فرمود؛ باید برای براندازی «فتنه» جنگید و حال آن که طبق نظر مفسران یکی از معانی و مصادیق فتنه «سد راه ایمان آورندگان» شدن است[۴۵] بنابراین نبرد برای مقابله با چنین اشخاصی واجب می باشد.
یاری مظلومان
خداونددر آیه ی ۷۵ سوره ی نساء می فرماید: «وَ مَالَکُم لَاتُقاتِلُونَ فیِ سَبِیلِ اللهِ وَ المُستَضعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّساءِ وَالوِلدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أخرِجنَا مِن هَذِهِ القَریَهِ الظَّالِمِ أهلُهَا؛ و چرا شما در راه خدا [و در راه نجاتِ] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی جنگید؟ همانان که می گویند پروردگارا ما را از این شهری که مردمش ستم پیشه اند بیرون ببر».
طبق آیه مبارزه برای رهایی مستضعفان از ظلم ستمگران[۴۶]، اعانت برادران مؤمن و دفع ظلم از ایشان[۴۷]، واجب می شود چرا که از نظراسلام بی تفاوتی در برابر مظلومیت مستضعفان گناه است[۴۸].
سه مورد آخری که در بیان انگیزه های جهاد گذشت یعنی رفع مانع از ایمان و توحید، آزادی دعوت و رفع مانع از تبلیغ و یاری مظلومان، هر سه انگیزه های جهاد ابتدایی محسوب می گردند.
آداب جهاد
اسلام مسلمانان را موظف به رعایت آداب و نکاتی در ضمن جنگ نموده است که عبارتند از:
۱. دعوت به اسلام: از آن جا که اسلام هدفش از جهاد، هدایت مردم است، لذا سفارش می فرماید که قبل از جنگ باید دشمن را با اسلام آشنا ساخت و به اسلام دعوت نمود[۴۹].
البته این مسأله مختص به جهاد ابتدایی است[۵۰].
۲. رعایت اصول انسانی: که این نیز خود بر دو قسم است الف) نهی از کشتن زنان و کودکان و پیران و.. که در روایات بسیار بر آن تأکید گردیده است.
۳ . برخورد انسانی با اسیران؛ بدین معنا که مسلمانان موظف اند تا قبل از تعیین تکلیف اسرا، با آنان به طور انسانی رفتار کنند و از آزار و اذیت آن ها خودداری ورزند[۵۱].
۴. نهی از دست زدن به تاکتیک های غیر انسانی، روایات اسلامی مسلمانان را از ارتکاب به اموری همچون ریختن سم در سرزمین مشرکان[۵۲]، بستن آب بر روی دشمنان، لگدکوب نمودن باغ ها و مزارع و قطع درختان و… نهی می فرماید[۵۳].
۵. رعایت عهد و پیمان؛ همچنان که در روایات اسلامی آمده است مسلمانان نباید عهد خود را نادیده انگارند و پیمان خود را بشکنند[۵۴].
۶. پذیرش تقاضای پناهندگی؛ بدین معنا که اگر پس از شروع درگیری کسی ادعا کرد که پیام اسلام را نشنیده است و تقاضای مهلت و امنیت کرد تا دعوت را بشنود مسلمانان موظفند به او امان دهند[۵۵].
۷. احترام به مقدسات: اسلام تأکید دارد که در ضمن جنگ نیز مسائل ارزشی رعایت شود، به همین علّت مسلمان ها موظف اند به مقدسات احترام بگذارند، مقدساتی که به طور مشترک برای مسلمان ها و کفار دارای ارزش و احترام اند، مانند مسجد الحرام و مساجد و ماه های حرام که حتّی در جنگ نباید حرمت آن ها هتک شود[۵۶].
چندسؤال چند شبهه
از جمله سؤالاتی که مطرح می باشد این است که اگر هدف از بعثت پیامبر(ص) هدایت مردم است، چرا اسلام قانون «جزیه» را تصویب نموده است که اگر مسیحیان و یهودیان حاضر شوند جزیه بدهند، آن ها را در عقاید شان آزاد بگذارید و این مسأله یک نوع تشویق آنان است که بر آیین باطل خویش باقی بمانند؟
مختصراً باید گفت: اولاً از افتخارات اسلام است که کسی را مجبور به پذیرش آن نمی کند، چرا تا ایمان و عقیده تابا بصیرت و آگاهی نباشد محال است در دل جای گیرد.
ثانیاً جزیه «مالیات سرانه ای» است که اهل کتاب به منظور تأمین شدن امنیت شان توسط دولت اسلامی، به آن می پردازند[۵۷].
ثالثاً دین اهل کتاب یک دین توحیدی است بنابراین آن ها موحد و به اسلام و مسلمین بسیار نزدیک هستند[۵۸].
-سؤال دیگر این که آیا مبارزه با کفر و شرک با احترام به فکر و عقیده ی دیگران منافات ندارد؟
اولاً میان آزادی عقیده و آزادی فکر تفاوت وجود دارد، و فکر، منطق است و با قوه ای به نام تفکر انسان استدلال می کند ولی چه بسا عقایدی که هیچ مبنای فکری ندارند و مبنایشان صرفاً تقلید و تبعیت و عادت است[۵۹].
ثانیاً این کلمات آزادی واحترام به عقاید دیگران در مواردی به کار برده می شوند که لااقل این عقاید یک ریشه ی صحیح فکری داشته باشند، حال آن که از دیدگاه اسلام شرک و بت پرستی، یک نوع خرافه و انحراف است که مبنای فکری درستی ندارد[۶۰].
-سؤال آخر این که در روایاتی از حضرت علی (علیه السلام)، بر صلابت در حین جنگ توصیه شده است، حال این سؤال مطرح است که این سفارش بر خشونت و صلابت و بیرحمی در کشتار چگونه با دل پر مهر و عاطفه ی امام علی (علیه السلام) سازگار است؟
اول آن که وقتی دو گروه از انسان ها به میدان کارزار کشیده می شوند طبیعتاً هر یک در پی نابودی دیگری است و اندک مساحه ای از سوی هر یک از طرفین، نابوی دیگری را در پی خواهد داشت.
دوم آن که موقعی که عضوی از اعضای پیکر اجتماعی چنان فاسد شد که نه تنها موجب افساد دیگران که باعث تباهی خود می شود، باید با قدرت و به دور از مسامحه ای سریعاً ریشه کن گردد [۶۱].
شبهه اول: اگر شمشیر در کار نبود اسلام در عربستان رو به جمود تدریجی می گذاشت بنابراین اسلام به زور شمشیر پیش رفت؟
جواب – اولاً، برخورد پیامبر (ص) و مسلمانان صدر اسلام، در بر خورد با این مسأله، شاهد آن است که هیچ گاه در اسلام اجباری برای پذیرش اسلام از سوی مسلمانان نسبت به غیر مسلمانان نبوده است[۶۲]. چرا که شمشیر تنها به کالبد افراد راه دارد نه به عمق روان آن ها، و در هیچ دورانی دیده نشده است که پیروزمندان جنگ، بتوانند عقاید خود را بر شکست خوردگان تحمیل کنند[۶۳].
ثانیاً: علل و عوامل بسیاری در پیشرفت اسلام دخیل بوده اند که از جمله ی آن ها عبارت است از: رفتار و کردار رسول اکرم (ص) به عنوان آوردنده ی این دین[۶۴]، محتوای ساده، خردمندانه و بی پیچ و معمای محتوای این مکتب[۶۵]، جامعیت این دین[۶۶] و ….
شبهه دوم: در دین نباید قانون جنگ وجود داشته باشد و در دین اسلام که این قانون وجود دارد، نشان می دهد که این دین، دین خشونت و جنگ است و از افتخارات مسیحیت این است که هیچ اسمی از جنگ در آن نیست.
جواب: پاسخ این سؤال در درجه اول به فلسفه ی جهاد در اسلام باز می گردد، که جهاد در اسلام برای دفع تهاجم دشمن متجاوز است و اگر هم جهادی به نام جهاد ابتدایی در آن وارد شده است، بدین منظور می باشد که همه ی انسان ها را به حق مسلّم شان یعنی حق توحید، که یگانه راه سعادت است برساند و درضمن تحریم جنگ در چهار ماه ازسال دراسلام نشانه ی صلح طلبی اسلام است[۶۷].
و دیگر این که اگر اسلام جهاد دارد به این خاطر است که رسالت دین اسلام، جامعه سازی است بنابراین طبیعتاً نیاز به یک ضمانت اجرایی نیز خواهد داشت[۶۸] و اگر هم در مسیحیت مسأله ای با عنوان جهاد مطرح نیست،به دلیل آن است که مسیحیت ازحد اندرز تجاوز نمی کند و در ضمن حضرت عیسی (علیه السلام) نیز در دوران نبوت خود مجالی برای این امر پیدا نکرد[۶۹].
شبهه سوم: اشکال کرده اند که سایر انبیاء کارشان صرفاً دعوت وهدایت بوده و هیچ گاه دیده نشده است که آن ها دست به اسلحه برده باشند.
به این سؤال یک جواب درون دینی وارد می شود به این بیان:
اولاً طبق آیه ی ۱۴۶ آل عمران، چه بسیار پیامبرانی که در طول تاریخ درگیر جنگ هایی بوده اند[۷۰]. ثانیاً نمونه های فراوانی از جمله دعوت حضرت موسی (علیه السلام)، پیروانش را به جنگ علیه قوم عمالقه یا دعوت حضرت سلیمان (علیه السلام) ، ملکه ی سباء را به آیین الهی و…، درآیات قرآن به چشم می خورند و حاکی از آنند که این پیامبران نیز در صورت لزوم، فرمان جهاد صادر می نموده اند.
و یک جواب برون دینی که با استفاده از تاریخ و کتاب عهد قدیم جنگیدن سایر انبیاء نیز روشن می شود.
پی نوشت:
[۱] . ابوالقاسم حسین بن محمد بن فضل معروف به راغب اصفهانی، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ترجمه ی سیدغلام رضا حسینی، کتاب فروشی مرتضوی، ج۱، ص۴۰۴.
[۲] . همان، ص۴۰۴ و سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲-۱، ص۷۷.
[۳] . مصطفی آخوندی وهمکاران،جهاد، ترجمان عزت وسربلندی، بصیرت دفاعی (۱)، انتشارت زمزم هدایت،ص۱۸.
[۴] . صادق فرازی واحمد حیدری، جهاد و دفاع در اسلام، اداره ی آموزش های عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ص۱۵، به نقل از شرح لمعه، ج۲، ص۳۷۹.
[۵] . حسین نوری، جهاد، دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ ص۱۴.
[۶] . محمدتقی مصباح یزدی، جنگ وجهاد درقرآن، انتشارات مؤسسه ی آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)، ص۱۸
[۷] . احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین (عربی به فارسی) (۲-۱) ترجمه ی المنجدلویس، انتشارات اسلام، ج۲، ص۱۵۴۷.
[۸] . سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۷-۶-۵، ص۲۳۲
[۹] . انفال /۶۵.
[۱۰] . سیدعلی اکبر قرشی، همان، ص۲۳۲.
[۱۱] . قصص /۱۵.
[۱۲] . کاظم مدیرشانه چی، آیات الاحکام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص۱۲۶ به نقل از مفردات راغب .
[۱۳] . کاظم مدیر شانه چی، همان، ص۱۲۷.
[۱۴] . صف /۴.
[۱۵] .محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، مرکز تحقیقات دارالحدیث،ج۲،ص۸۳۷-۸۳۶ به نقل از کنزالعمال:۱۰۶۸۰.
[۱۶] . محمد تقی مصباح یزدی، جنگ . جهاد در قرآن، ص۱۳۵.
[۱۷] . محسن عباس نژاد، راهنمای پژوهش در قرآن و علوم روز (۱)- قرآن، مدیریت و علوم سیاسی، بنیاد پژوهش قرآنی حوزه و دانشگاه، ص۸۲.
[۱۸] . ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص۳۶۹ و۳۷۰.
[۱۹] . حضرت امام خمینی (ره) ترجمه ی تحریر الوسیله، علی اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی، ج۲، ص۳۲۷، ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص۳۶۹.
[۲۰] . محمدتقی مصباح یزدی؛ جنگ و جهاد در قرآن، ص۱۲۶.
[۲۱] . ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص۳۷۵.
[۲۲] . مصطفی آخوندی و همکاران، جهاد، ترجمان عزت و سربلندی، ص۱۹ به نقل از جواهر الکلام، ج۲، ص۹.
[۲۳] . محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق درقرآن، انتشارات مؤسسه ی آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)،ج۳، ص۴۲۰و۴۲۱.
[۲۴] . ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص۳۶۷.
[۲۵] . همان، ص۳۶۹.
[۲۶] . محقق حلّی، ترجمه ی فارسی شرایع الاسلام، ابوالقاسم بن احمد یزدی، انتشارات دانشگاه تهران، ج۱، ص۱۱۲.
[۲۷] . محقق حلّی، همان، ص۱۱۲.
[۲۸] . ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص۳۶۹، مصطفی آخوندی و همکاران، جهاد؛ ترجمان عزت و سربلندی، ص۲۰ به نقل از استفتائات، ج۱، ص۴۹۲.
[۲۹] . ابوالفضل شکوری، همان، ص۳۶۹.
[۳۰] . همان، ص۳۶۹ و ۳۷۴.
[۳۱] . حسین شفایی، جنگ و جهاد در نهج البلاغه، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم، ص۳۲.
[۳۲] . حسین نوری، جهاد، ص۵۰.
[۳۳] . نساء /۷۶.
[۳۴] . ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ج۲، ص۱۸.
[۳۵] . جعفر سبحانی، منشور جاوید، مؤسسه ی امام صادق (علیه السلام)، ج۷، ص۱۷۳.
[۳۶] . صادق فرازی و احمد حیدری، جهاد و دفاع در اسلام، ص۴۵.
[۳۷] .بقره /۲۵۱.
[۳۸] .حج /۳۹.
[۳۹] .حج /۴۰.
[۴۰] .سید احمد خاتمی، جنگ از دیدگاه قرآن و حدیث، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ص۳۶، مرتضی مطهری، جهاد، انتشارات صدرا، ص۸۶.
[۴۱] .مرتضی مطهری، همان، ص۷۰.
[۴۲] .بقره /۱۹۳.
[۴۳] .ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۲.
[۴۴] .محمد تقی مصباح یزدی، جنگ و جهاد در قرآن، ص۱۵۳.
[۴۵] .ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۷.
[۴۶] .اکبر هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه ی قم، ج۳، ص۴۷۰ و محمد اراکی، فرهنگ آیات فقهی قرآن کریم، انتشارات اسوه، ص۱۴۴.
[۴۷] . سید الامیر ابوالفتح الجرجانی، تفسیر شاهی أو آیات الاحکام، انتشارات نوید، ج۲، ص۱۰.
[۴۸] .محسن قرائتی، تفسیر نور، انتشارت در راه حق، ج۲، ص۳۷۷.
[۴۹] .محقق حلّی، ترجمه ی شرایع الاسلام، ابوالقاسم بن احمد یزدی، ج۱، ص۱۱۲.
[۵۰] .سید احمدخاتمی، جنگ از دیدگاه قرآن و حدیث، ص۵۱
[۵۱] .صادق فرازی و احمد حیدری، جهاد و دفاع در اسلام، ص۱۲۴.
[۵۲] .همان، ص۱۱۸ به نقل از وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۶. الحاج میرزا حسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسه ی آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ج۱۱، ص۴۱: ۱۲۳۸۲.
[۵۳] .عماد زاده ، تاریخ جهان اسلام، نشر محمد، ص۲۸۱.
[۵۴] .صادق فرازی و احمد حیدری، جهاد و دفاع در اسلام، ص۱۲۲.
[۵۵] .صادق فرازی و احمدحیدری، همان، ص۱۲۲.
[۵۶] .محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق درقرآن، ج۳، ص۴۲۳.
[۵۷] .محمد وحیدی، فلسفه و اسرار احکام انتشارات، عصمت، ص۲۹۲-۲۹۱.
[۵۸] .طبق نظر استاد راهنما.
[۵۹] .مرتضی مطهری، جهاد، انتشارات صدرا، ص۸۷.
[۶۰] .محمد وحیدی، فلسفه و اسرار احکام، ص۲۸۸.
[۶۱] .محمد تقی جعفری، جهاد در اسلام، گردآورنده محمد رضا جوادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص۵۷ الی ۵۹.
[۶۲] .ر. ک. محمدرسول دریایی، پیامبر موعود در تورات و انجیل، بنیاد فرهنگی المهدی (عج)، ص ۱۰۵-۱۰۴.
[۶۳] .محمدتقی جعفری، جهاد در اسلام، محمدرضا جوادی، ص ۳۴.
[۶۴] .محمدعلی جاودان، نبرد مقدس یا جهاد اسلامی، انتشارات حقیقت، ص۱۸۰.
[۶۵] .محمدتقی جعفری، همان، ص۳۶.
[۶۶] .محمدرسول دریایی، پیامبر موعود در تورات و انجیل، ص۱۰۵.
[۶۷] .محمد وحیدی، فلسفه و اسرار احکام، ص۲۸۹.
[۶۸] .حسین قاضی، جهاد، ص ۱۲۷.
[۶۹] .مرتضی مطهری، جهاد، ص۲۹-۲۸.
[۷۰] .محمدتقی مصباح یزدی، جنگ و جهاد در قرآن، ص۹۲.
منابع:
قرآن، ترجمه ی محمد مهدی فولادوند، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم.
نهج البلاغه، ترجمه ی محمددشتی، دفتر نشر الهادی – مؤسسه ی چاپ الهادی، پاییز۷۹.
آخوندی، مصطفی، علی اصغر الهامی نیا، قدرت الله فرقانی (پژوهشکده ی تحقیقات اسلامی سپاه): جهاد؛ ترجمان عزّت و سربلندی (بصیرت دفاعی (۱))، انتشارات زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۸۴.
اراکی، محمد: فرهنگ آیات فقهی قرآن کریم، قم، انتشارات اسوه، چاپ اول، پاییز۱۳۸۳.
اشراق، محمدکریم: تاریخ و مقررات جنگ در اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی جا، بی تا.
امام خمینی (ره): ترجمه ی تحریر الوسیله، ترجمه ی علی اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ بیست و دوم، پاییز ۱۳۸۴.
جاودان، محمدعلی: نبرد مقدس یا جهاد اسلامی، انتشارات حقیقت، بی جا، بی تا.
الجرجانی، سید الامیر ابوالفتح، تفسیر شاهی أو آیات الاحکام، جلد دوم، تهران، انتشارات نوید، خرداد ۱۳۶۲.
جعفری تبریزی، محمدتقی: جهاد در اسلام، گردآوری، تنظیم و تلخیص از محمدرضا جوادی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸.
محقق حلّی: ترجمه ی فارسی شرایع الاسلام، جلد اول، ترجمه ی ابوالقاسم ابن احمد یزدی، به کوشش محمد تقی دانش، مؤسسه ی انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، اسفندماه ۱۳۶۸.
خاتمی، سید احمد: جنگ از دیدگاه قرآن و حدیث، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، شهریور ۱۳۶۳.
دریایی، محمدرسول: پیامبر موعود در تورات و انجیل، بنیاد فرهنگی المهدی، چاپ اول، ۱۳۷۶.
راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد بن فضل: ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن یا تفسیر لغوی و ادبی قرآن، ترجمه و تحقیق از دکتر غلامرضا خسروی حسینی، تهران، کتاب فروشی مرتضوی، بی تا.
سبحانی، جعفر: منشور جاوید، جلد هفتم، قم، مؤسسه ی امام صادق (علیه السلام)، چاپ اول، زمستان۱۳۷۵.
سیاح، احمد: فرهنگ بزرگ جامع نوین(عربی به فارسی)(۲-۱)ترجمه ی المنجدلویس معلوف با اضافات، تهران، انتشارات اسلام، چاپ نوزدهم با ویراستاری چاپ اول، ۱۳۷۷.
شکوری، ابوالفضل : فقه سیاسی اسلام، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷.
شفایی، حسین: جنگ و جهاد در نهج البلاغه، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۵.
عباس نژاد، محسن و همکاران پژوهشی و اجرایی: راهنمای پژوهش در قرآن و علوم روز(۱): قرآن، مدیریت و علوم سیاسی، مشهد، مؤسسه ی انتشاراتی بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه، چاپ اول، اردیبهشت ۱۳۸۴.
عماد زاده: تاریخ جهان اسلام (مشمول بر ورود اسلام در کشورها و گسترش علوم در جهان)، نشر محمد، بی جا، بی تا.
فرازی، صادق، احمد حیدری (مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه: جهاد و دفاع در اسلام، اداره آموزش های عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، چاپ اول، زمستان۱۳۷۷.
قاضی، حسن: جهاد، انتشارات اسلامی، چاپخانه ی آفتاب – افست،۱۳۵۷.
قرائتی، محسن: تفسیر نور، انتشارات در راه حق، چاپ چهارم، ۱۳۷۸.
قرشی، سید علی اکبر: قاموس قرآن، جلد ۲-۱ و جلد ۷-۶-۵، تهران، دارالکتب الاسلامیه، به ترتیب چاپ هفتم و دوازدهم، ۱۳۷۵، ۱۳۷۶.
محمدی ری شهری، محمد: میزان الحکمه، جلد دوم، قم، ترجمه حمیدرضا شیخی، دارالحدیث، چاپ اول، ویرایش سوم، ۱۳۷۷.
مدیر شانه چی، کاظم: آیات الاحکام، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت) (دفتر نشر فرهنگ اسلامی)، چاپ دوم، زمستان ۱۳۸۰.
مصباح یزدی، محمدتقی: اخلاق در قرآن، جلد سوم، تحقیق و نگارش محمد حسین اسکندری، انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) چاپ اول، زمستان۱۳۷۸.
… : جنگ و جهاد در قرآن، مرکز انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) چاپ دوم، زمستان ۱۳۸۳.
مطهری، مرتضی: جاذبه و دافعه ی علی (علیه السلام)، انتشارات صدرا، چاپ پنجاه و سوم، آبان۱۳۸۵.
مکارم شیرازی، ناصر و دیگران: تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و نهم، ۱۳۷۶.
نوری، حسین: جهاد، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، تابستان ۱۳۶۸.
النوری الطبرسی، میرزا حسین: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت – لبنان، مؤسسه آل البیت علیهم اسلام لأحیاء التراث، ۱۴۱۱ هـ . ق.
وحیدی، محمد: فلسفه واسرار احکام / ضمایم احکام (۲)، قم، انتشارات عصمت، چاپ دوم، زمستان ۱۳۸۱.
اکبر، هاشمی رفسنجانی و جمعی از محققان: تفسیر راهنما روشی نو در ارائه مفاهیم و موضوعات قرآن، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۷۳.
نویسنده: ناهید روح الهی
منبع: سایت مرسلات، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)