- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
عوامل فراوانی در تحکیم بنیان خانواده و سرزندگی آن مؤثّرند که در ذیل به مهمترین آنها پرداخته شده است:
۱- حُسن معاشرت، تضمین تحکیم خانواده
حکما در حکمت عملی، تدبیر منزل را بـر سیاست مُدُن مقدّم میدانند و البتّه تهذیب اخلاق بر تدبیر منزل نیز مقدّم است. در حکمت عملی، اوّل فرد را مهذّب میسازند تا خانوادهای بنا کند و به تبع آن، خانوادههای تدبیریافته و سامانگرفته جامعهای زنده و سالم بسازند. جامعه سالم و زنده با صنعت و ماشین به دست نمیآید، بلکه مناسبتهای اخلاقی و روابط حسنه الهی سازنده جامعه سالم و زنده است.
ویل دورانت میگوید: «در میان جنگها و ماشینها چنان غرق شدهایم که از درک این حقیقت بیخبر ماندهایم که در زندگی، واقعیّت اساسی، صنعت و سیاست نیست، بلکه مناسبتهای انسانی و همکاری افراد خانه از زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان است» (ر.ک؛ دورانت، ۱۳۷۱: ۸۱ـ۶۵).
از ویژگیهای انسان، تمایل و نیاز او به معاشرت است و از معاشرت، جز محبّت دیدن و محبّت ورزیدن انتظار ندارد، چرا که خلقت انسان بر اساس عشق و محبّت است و همین بهترین انگیزه او در هر گونه تلاشی است. گرچه انسان عموماً در تشخیص عشق حقیقی به بیراهه میرود، امّا عشقهای صُوری یا حتّی باطل هم این خاصیت را دارند که انسان را به تکاپو وادارند و امیدوار و مجذوب کنند.
خداوند متعال رفتارها و برخوردهای صحیح انسانی را در خانواده با «حُسن معاشرت» معرّفی میفرماید و از مرد و زن، رعایت آن را با میزان «معروف»، یعنی رفتاری پسندیده و انسانی میخواهد: ﴿…وَ قُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا: … و با آنها سخن شایسته بگویید﴾ (النّساء/۵)؛ ﴿…وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ… و با آنان به گونه شایسته رفتار کنید…﴾(همان/۲۱).
حُسن معاشرت در خانواده، در دو محدوده مرزهای حقوقی و دستورالعملهای اخلاقی تعیین میشود و «تعبیر حُسن معاشرت که به عنوان یک وظیفه برای شوهر و یک حق برای زن مطرح میشود و عامل تحکیم زندگی خانوادگی است، اگر به خوبی باز شود، نشاندهنده تمام آن اموری است که مرد در برابر زن باید انجام دهد. در «نفقه» همه نیازمندیهای جسمی زن باید تأمین شود و در «حُسن معاشرت» همه نیازمندیهای روحی او» (بهشتی، ۱۳۶۱: ۱۵۳).
حسّاسیت محیط خانواده، اهداف بلندمدّت و مقدّس آن اقتضا میکند که همسران بیشترین دقّت را در رعایت حُسن معاشرت با یکدیگر داشته باشند و از خانه فضایی سرشار از اُنس و ملاطفت بسازند.
۲ـ حکومت نظم و انضباط در میان اعضای خانواده
در قرآن توصیههای مکرّری به تقوا در تشکیل خانواده شده است، چنانکه میخوانیم: ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیرًا وَ نِسَاء وَ اتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ وَ الأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا؛
اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را (نیز) از جنس او خَلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت. نیز از خدایى بپرهیزید که (همگى به عظمت او معترف هستید و) هنگامى که چیزى از یکدیگر مىخواهید، نام او را مىبرید! (و نیز از قطع رابطه با) خویشاوندان خود پرهیز کنید؛ زیرا خداوند مراقب شماست﴾ (النّساء/۱).
اسلام در هیچ یک از حوزههای جامعه خود به هرج و مرج معتقد نیست، بلکه همواره خواستار نظم و انضباط در همه ابعاد فردی یا همگانی است. در واقع، اسلام در تشکیلات خود از رهنمودهای آسمانی مایه میگیرد که در آن محدودیّتهای قومی، اقلیمی و یا نژادی و امثال آن وجود ندارد؛ زیرا این رهنمودها را باری تعالی وحی و الهام کرده است.
۳ـ توجّه به یکسانی در آفرینش
از مشخّصات اساسی در قانونگذاری الهی این است که در این گونه قانونگذاری، قانون از اصل توحید نشأت گرفته است؛ به عبارت دیگر، از ارتفاعی فراتر از همه موانع و قید و بندهایی که در جوامع انسانی وجود دارد و ما امروز به خوبی درمییابیم که همه گرفتاریهایی که بشر بدان دچار شده است و تا به امروز با آنها دست به گریبان بوده، از همین قید و بندها پدید آمده است (مانند تعصّبهای نژادی، قومی و اقلیمی و طبقاتی و غیر آن) ما به خوبی دریافتهایم که اینها موانع و گردنههایی است در راه آدمی که رسیدن او را به سعادت و پیشرفت دشوار مینماید (ر.ک؛ تفسیر هدایت، ۱۳۷۷، ج ۲: ۱۵). از این روست که همه توجّه قرآن به این است که بگوید همه مردم ـ از زن و مرد ـ از یک تن آفریده شدهاند.
۴ـ همکاری و همدردی
همکاری و همدردی با خانواده باید در چارچوب آیین خدا باقی بماند و وسیله فساد، رشوه و غصب حقوق و اشاعه فحشا نگردد. از این رو، نخست از تقوای خدایی سخن گفت و آن را مرکز سازمان و سامان اجتماعی قرار داد، سپس به بیان اهمیّت خویشاوندان و نزدیکان پرداخت. تعبیر قرآن در عبارت «تَسَاءلُونَ بِهِ» بدین معنی است که خدا مقیاس نهایی و آخری است که میتوان آن را مرکز تعاون اجتماعی قرار داد.
پس هرگاه یکی از دیگری چیزی بخواهد و نداند که آن را برآورده میسازد یا نه، چگونه میتواند به اثبات رساند که آنچه خواهد گفت درست است یا دروغ میگوید. در اینجا راهی نیست، جز آن که به خدا سوگند خورد و ضمیر و فطرت مؤمن او با خداوند مشورت کند و از خود برای خود نگهبانی قرار دهد.
جامعه انسانی که از ایمان بهره یافته، میتواند میان فرزندان خود بر اساس عدالت و مساوات، تعاون حقیقی ایجاد کند، ولی اگر جامعه ایمان نداشته باشد، هر گونه سازمان و سامان چیزی جز نقشی بر روی کاغذ نخواهد بود که بازیچه دست مردم است؛ همانند توپی در دست بازیکنان (ر.ک؛ همان: ۱۷). از اینجاست که میگوییم باید جامعه اسلامی بر بنیان ایمان و تقوی بنا شود: ﴿…إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً: … هر آینه خدا مراقب شماست﴾.
۵ـ مشاوره با یکدیگر
یکی از عواملی که سبب تفاهم و همکاری اعضای خانواده میگردد، وجود روحیه مشورت در خانواده است که در عین ایجاد خانوادهای مستحکم و صمیمی، بهترین محافظ در برابر مشکلات و موانع زندگی نیز هست. مولی علی(علیه السلام) میفرمایند: «وَ لاَ ظَهِیرَ کَالمُشَاوِرَهِ: هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست» (نهجالبلاغه/ ح۵۴).
در طول تاریخ زندگانی بشر نیز بهترین و مستحکمترین کانونهای خانوادگی آنهایی بودهاند که در آن، زن و شوهر و فرزندان با همفکری و همکاری حرکت نمودهاند. نمونه بارز و برترین الگوی آن در زندگی امام علی(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) به چشم میخورد.
۶ـ وجود عشق، مهر و محبّت میان اعضای خانواده
انسان تشنه دوستی و محبّت است. انگیزه بسیاری از تلاشها و زحمات طاقتفرسای زندگی، محبّت است و وجود آن در خانواده، انسان را به فعّالیّت و کسب معاش وامیدارد. حفظ حرمت و شخصیّت دیگران، در گروی احترامی است که در برخوردها از انسان ظاهر میگردد. رعایت این مسأله، بهویژه از سوی کسانی که با هم اُنس و الفتی دارند، باعث استحکام دوستی و گرمی روابط خواهد شد که بارزترین مصداق آن خانواده است.
در واقع، اخلاق نیک به مثابه روغنی است که از سایش و فرسودگی قطعات انسانی در اثر برخورد و اصطکاک مداوم جلوگیری میکند. امام صادق(علیه السلام) بر کوشش در مهرورزی نسبت به برادران دینی تأکید نموده است و چه نیکوست که این امر از خانواده آغاز گردد: «شایسته است مسلمانان در یاری بر مهر ورزیدن به هم کوشا باشند که خدای عزّ و جلّ فرموده است: ﴿رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ﴾ (کلینی، ۱۳۶۵: ۳۹۶). مهر و محبّت اعضای خانواده به هم سبب جلب رضایت و رحمت خدا میشود که بدیهی است چنین خانوادهای پایدار و سعادتمند است.
امام سجّاد(علیه السلام) در مورد ضرورت مهرورزی به همسران چنین فرمودند: «حقّ همسرت آن است که بدانی خداوند عزّ و جلّ او را مایه سکون و همنشینی تو قرار داده است و باید بدانی که او نعمت خداوند بر توست. پس او را گرامی بدار و با او با رفق و مدارا برخورد نما و هرچند حقّ تو بر او بیشتر است، امّا حقّ او بر تو این است که با او مهربانی کنی» (حرّانی، ۱۳۶۳: ۲۶۲).
علاوه بر همدلی و همراهی تقدّس حقّ شوهر بر زن چنان والاست که همردیف شرکت در جهاد فی سبیلالله قرار گرفته، چنانکه امیر مؤمنان(علیه السلام) میفرماید: «جِهَادُ المَرأَهِ حُسنُ التَّبَعُّلِ: جهاد زن، نیکو همسرداری کردن است» (نهجالبلاغه/ ح ۱۳۶).
۷ـ آشنایی کامل اعضای خانواده با حقوق و وظایف خود
در اینجا یک اصل اساسی است که نظام حقوقی بر آن تأکید دارد و آن این که هر جا وظیفهای وجود دارد، در کنار آن حقّی هم ثابت است. حقّ و وظیفه از هم جدا نیستند؛ یعنی هر کس حقّی داشته باشد و در مقابل نیز وظیفهای دارد و بالعکس. این موضوع در مورد تمام افراد بشر ثابت است و تنها خداست که حقوقی دارد، امّا وظیفهای بر او نیست.
منبع: گزیدهای از مقاله عوامل تحکیم خانواده در فرهنگ اسلامی؛ پژوهشنامه معارف قرآنی؛ دوره ۴؛ شماره ۱۵، زمستان ۱۳۹۲، صفحه ۴۵-۶۸؛ صالح حسنزاده