- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
داستان وصیت نامه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از وقایع بسیار مهم در تاریخ اسلام است. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در روزهای آخر عمر شریفش در حالی که مریض بود می خواست وصیت نامه ای بنویسد که بعد از ان امتش گمراه نشود. وصیت نامه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به قدری مهم بود که خود آن حضرت فرموده : بیایید چیزی برای تان بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. در صحیح بخاری و سایر کتاب های اهل سنت به صراحت بیان گردیده گردیده که عمر بن خطاب خلیفه دوم مانع از نوشته شدن وصیت نامه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) گردید و گفت که نیازی به وصیت نامه پیامبر نیست و قرآن برای کافی است.[۱]
علمای اهل سنت اعتراف کرده اند که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می خواسته اند در واپسین روزهای عمر خود در مسئله حدیث قرطاس با خواستن قلم و دوات بر امامت بعد از خودش تصریح کرده[۲] و کسی را برای خلافت معین کند تا در تعیین خلیفه بین اصحاب اختلاف پیش نیاید[۳] و در این صورت اختلافات بزرگ مثل جنگ جمل و صفین به وجود نمی آمدند. بنابر نقل سفیان بن عیینه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می خواسته است بر اسامی خلفاء بعد از خودش تصریح کند تا اختلاف بین امت ایجاد نشود.[۴]
پس پیامبر می خواستهاند که امامان یا خلفای بعد از خودش را معین کرده و مورد نص قرار دهند و چیزی مهمتر از آن برای جلو گیری از اختلاف و گمراهی امت تصور نمی شود؛ زیرا همه مهمات احکام و سایر مسائل اعتقادی به نص قرآن که می فرماید: «ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْء؛[۵] ما هیچ چیز را در این کتاب، فرو گذار نکردیم» و آیات دیگر بیان شده است.
همچنین جزئیات احکام با سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان گردیده و چیزی که برای امت بعد از بیان همه احکام، سرنوشت ساز و مایه نجات از اختلاف و گمراهی بوده است، مسئله تشخیص امام و خلیفه و یا همه امامان بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که توسط آن حضرت باید معرفی می گردیدند. روی همین جهت است که بلا فاصله بعد از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مسئله امامت منشا اختلاف در بین مسلمانان گردید.
سوالات ما
۱. چرا عمر خلیفه دوم از نوشتن وصیت نامه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) جلو گیری به عمل آورد؟
۲. آیا عمر با جلوگیری از نوشتن وصیت نامه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) باعث نگردید که امت اسلامی درباره امامت بعد از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دچار حیرت و اختلاف شدند؟
۳. اگر وصیت نامه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نوشته می شدآیا امت اسلامی را از دایر کردن جلسه سقیفه برای امر خلافت بی نیاز نمی کرد؟
۴. اگر واقعا آن گونه که عمر گفت نیازی به وصیت نامه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست و قرآن برای ما کافی است، پس چرا به جای اینکه در امر مهم امامت و خلافت به قرآن بسنده کند برای تعیین خلیفه و امام در سقیفه بنی ساعده شرکت کرده و از پیش خود خلیفه پیامبر را تعیین کردند؟
۵. آیا این عمر نیست که باعث گردید امت اسلامی به دلیل عدم تعیین خلیفه و امام از سوی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) گرفتار اختلاف در مسئله امامت شده و فرقه های متعددی در جامعه اسلامی به وجود آید؟
۶. فرض کنیم که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی خواسته است امامان بعد از خودش را در این وصیت نامه تعیین کندآیا بهتر نبود که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) وصیت نامه اش را می نوشت هرچند هم اگر در باره معرفی امامان بعد از خودش چیزی نمی نوشت؟ چرا عمر خود را در برابر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داد؟
پی نوشت ها
[۱] . رک: بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج ۵، ص ۲۱۴۶، باب قول المریض قوموا عنی؛ و ج ۶، ص ۲۶۸۰ باب کراهیه الاختلاف.
[۲] . بدرالدین محمود بن احمد عیینی، عمدۀ القاری، ج ۲، ص ۱۷۱، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
[۳] . نووی، ابو ذکریا یحی بن شرف نووی، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج ۱۱، ص ۹۰. بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م.
[۴] . عمدۀ القاری، ج ۲، ص ۱۷۱.
[۵] . سوره انعام، آیه ۳۸.