- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
یکی از مفاهیم عام اخلاقی، مفهوم احسان است که به عنوان یکی از مفردات حوزه خانواده در قرآن، قابل بررسی و تبیین میباشد. این واژه با توجه به آیات ذیل مورد تحقیق قرار میگیرد:
«و وصینا الانسانَ بوالدیه حُسنا»(العنکبوت/۸) (۱).
«و بالوالدینِ احسانا»(البقره/۸۳).
احسان، از ریشه حسن میباشد و عبارت است از هر چیزی که موجب نشاط و سرور برای انسان شود(الراغب الاصفهانی، ۱۴۱۲: ۱۱۷)، احساس خوشی، رضایت و تحسین را در ما برانگیزد و با غرض و هدف مورد نظر موافقت و سازگاری داشته باشد. بعضی از اهل لغت ضد(ابن منظور، ۱۴۰۵، ج۱۳: ۱۱۴) یا نقیض(طریحی، ۱۳۷۵، ج۶: ۲۳۵) آن را قبح و بعضی سوء(الراغب الاصفهانی، ۱۱۷: ۱۴۱۲) دانستهاند.
در کاربرد قرآنی، این واژه دارای دو مفهوم دانسته شده است؛ گاه در معنای احسان و بخشش به دیگران «احسِنْ کما احسَنَ اللهُ إلیک»(القصص/۷۷) (۲) و گاه در معنای انجام هر کار نیک و آنچه که بر امت اسلامی به صورت معروف واجب شده(طبرسی، ۱۴۰۶، ج۱: ۲۹۸) به کار رفته است.
«إن الذین آمنوا و عملوا الصالحاتِ إنا لا نُضیعُ اجرَ من احسنَ عملا»(الکهف/۳۰) (۳)
در این صورت، تمام نکات اخلاقی و مثبت را شامل میشود و دامنه کاربرد آن، هم امور دنیوی(اعم از خانواده و اجتماع) و هم امور دینی را در برمیگیرد، البته اثر و نتیجه عمل هر کسی، چه خوب و چه بد، علاوه بر این که بر غیر اثر میگذارد به خود او نیز برمیگردد.
«إنْ احسنتمْ احسنتم لانفسکم و إنْ اساتُم فَلها»(الاسراء/۷) (۴)
مقصود از این آیه، همانند آیه «من عملَ صالحا فلنفسه و من أساء فعلیها…» فصلت/۴۶) (۵) این نیست که کار نیک به نفع صاحبش و کار زشت به ضرر او تمام میشود؛ بلکه این است که اثر احسان به خود احسانکننده و اثر کار سوء نیز به خود او برمیگردد.
۱- رابطههای معنایی احسان
۱-۱- رابطه معنایی احسان و برّ
با توجه به آیات مرتبط با احسان و برّ و مؤلفههای معنایی این دو، از جمله در سوره لقمان و بقره، میتوان رابطه معنایی برّ و احسان را نیز ترسیم نمود. این دو در برخی از آیات رابطه جانشینی دارند و در معنای مترادف استعمال شدهاند. در آیات مرتبط با حوزه خانواده میتوان به این دو آیه استناد نمود: «و بالوالدین احسانا»(البقره/۸۳) و «و برّا بوالدیهِ و لم یکنْ جبّارا عصیّا»(مریم/۱۴) (۶) بر و احسان در این دو آیه، به خیرخواهی در حق پدر و مادر سفارش و تأکید مینماید. در آیات دیگر که بعداً متذکر خواهیم شد، مصادیق آنها بررسی میگردد.
۱ -۲- رابطه معنایی احسان و تقوی
الف. مؤلفههای معنایی محسنین
مؤلفههای معنایی محسنین، مشخصههایی هستند که ویژگیهای ممیز این مفهوم را از دیگر مفاهیم نشان میدهد. در آیات زیر این مؤلفهها به تفکیک ارائه شده است.
«و الذین جاهدوا فینا لنهدیّنهم سُبلنا و إن الله لمع المحسنین»(العنکبوت/۶۹) (۷).
«و بُشری للمحسنین إنّ الذین قالوا ربُنا اللهُ ثمّ استقاموا فلا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون»(الاحقاف/۱۲-۱۳) (۸).
«بلی من اسلمَ وجههُ للهِ و هو محسنٌ فلهُ اجرهُ عندَ ربهِ و لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون»(البقره/۱۱۲) (۹).
«هُدیً و رحمهً للمحسنین الذین یُقیمون الصلاهَ و یؤتون الزکاهَ و هم بالآخره هم یوقنونَ اولئک علی هدیً من ربهم و اولئک هم المفلحون»(لقمان/۳-۵) (۱۰).
«اُعدتْ للمتقین الذین یُنفقونَ فی السّراء و الضّراء و الکاظمینَ الغیظَ و العافین عنِ الناسِ و اللهُ یحبُ المحسنین و الذین إذا فعلوا فاحشهً او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفرُ الذنوبَ الا اللهُ و لم یُصرّوا علی ما فعلوا و هُم یعلمون»(آل عمران/ ۱۳۳-۱۳۵) (۱۱).
در آیات مذکور مؤلفههای محسنین به شرح ذیل آمده است:
۱- اقامه نماز
۲- ایتاء زکات
۳- ایمان به آخرت
۴- استقامت در راه خدا
۵- تسلیم به خداوند
۶- انفاق در سختی و آسودگی
۷-تسلط بر خشم خود
۸- درگذشتن از خطای مردم
۹- جهاد در راه خدا
۱۰- استغفار در صورت ارتکاب گناه
ب. مؤلفههای معنایی متقین
مؤلفههای معنایی محسنین و متقین در قرآن، دارای نقاط اشتراک فراوانی است که از کنار هم قرار دادن آیات مربوط میتوان اشتراکات آنها را به دست آورد.
«هُدیً للمتقین الذین یؤمنونَ بالغیبِ و یقیمونَ الصلاه و مما رزقناهمْ یُنفقونَ و الذین یؤمنونَ بما اُنزلَ الیک و ما اُنزلَ من قبلک و بالآخره هم یوقنون اولئک علی هدیً من ربهم و اولئک هم المفلحون»(البقره/۲-۵) (۱۲).
«و سارِعوا الی مغفرهٍ من ربکم و جنهٍ عرضُها السماوات و الارضُ اُعدّت للمتقین الذین یُنفقون فی السّراء و الضّراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناسِ و اللهُ یحب المحسنین»(آل عمران/ ۱۳۳-۱۳۴) (۱۳).
«لیس البرّ انْ تولّوا وجوهکم قِبل المشرق و المغربِ و لکن البرّ من آمنَ بالله و الیوم الآخرِ و الملائکه و الکتابِ و النبیین و آتی المال علی حُبه ذوی القربی و الیتامی و المساکینَ و ابن السبیل و السائلینَ و فی الرّقاب و اقام الصلاه و آتی الزکاهَ و الموفون بعهدهم إذا عاهدوا و الصّابرین فی البأساء و الضراء و حین البأسِ اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون»(البقره/۱۷۷) (۱۴).
«و الذی جاء بالصدق و صدّق به اولئک همُ المتقون لهم ما یشاءونَ عند ربهم ذلکَ جزاءُ المحسنین»(الزمر/۳۳-۳۴) (۱۵).
مؤلفههای مورد بحث به شرح ذیل میباشد:
۱- ایمان به خدا
۲- ایمان به غیب
۳- اقامه نماز
۴- ایتاء زکات
۵- انفاق مال
۶- ایمان به کتاب خدا
۷- ایمان به آخرت
۸- ایمان به ملائکه
۹- ایمان به پیامبران
۱۰- وفای به عهد
۱۱- صبر در سختیها
با مقایسه مؤلفههای معنایی محسنین و متقین در آیات، میتوان همپوشانی آنها را به دست آورد و گفت از نظر قرآن، متقین نسبت به محسنین همانند ابرار شمول معنایی دارد. این دو در مؤلفههای ایمان به غیب، اقامه نماز، ایتاء زکات، انفاق مال، ایمان به آخرت، صبر در سختیها و استقامت در راه خدا مشترک بوده، در دیگر مؤلفهها متفاوت میباشند.
در آیات بالا، محسنین و متقین جانشین هم میباشند و در برخی دیگر همنشین هم معرفی شدهاند. در آیاتی که این دو همنشین هم قرار گرفتهاند، مکمل معنای یکدیگر میباشند. تقوی به عنوان یک عامل بازدارنده و احسان یک عامل حرکت آفرین در کنار هم قرار گرفتهاند، که مجموعاً ترک گناه و انجام فرایض و مستحبات را شامل میشود.(طبرسی، ۱۴۰۶، ج۸: ۷۶۷) «قُل یا عبادِ الذین آمنوا اتقوا ربکم للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنهٌ»(الزمر/۱۰) (۱۶) و «و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ الله کان بما تعملون خبیرا»(النساء/ ۱۲۸) (۱۷).
۲-تقابلهای معنایی احسان
۲ -۱-تقابل احسان و ظلم
ظلم در اصل به معنای انحراف از حد وسط و میانه یا وضع شیء در غیرموضع خود آمده است.(ابن منظور، ۱۴۰۵، ج۱۲: ۳۷۳) در قرآن، ظلم معنای وسیعی دارد که هر گونه شرک، بدکاری و خلافکاری را اعم از ظلم به دیگران یا ظلم بر نفس، به معنای منع حق از مستحق را شامل میشود.
«فلا تعتدوها و من یتعدّ حدود اللهِ فاولئک همُ الظالمون»(البقره/۲۲۹) (۱۸).
«إنّ الشرک لظلمٌ عظیم»(لقمان/۱۳) (۱۹) لقمان قبل از هر نصیحتی از توحید، یکتاپرستی و عبادت خداوند متعال بحث میکند و شرک را به عنوان بزرگترین ظلم معرفی مینماید؛ زیرا در شرک، عبادت در غیر موضع خودش و در غیر وجه الله انجام گرفته است.(فخر رازی، ۱۴۲۰، ج۹: ۱۲۰) عظمت هر عملی به عظمت اثر آن است؛ عظمت معصیت به عظمت کسی است که از او فرمان برده نمی شود. چون نافرمانی در اینجا نافرمانی خداست، پس شرک ستم عظیمی هم به نفس خود است و هم به خدا. (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۱۶: ۲۱۵). اگر پایههای ایمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسؤولیت در برابر پروردگار از میان برود و عدالت اجتماعی جای خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنیت در چنین جامعهای وجود نخواهد داشت، آرامش روحی نیز برای هیچ کس باقی نخواهد ماند. زیرا امنیت و آرامش روحی تنها موقعی به دست میآید که دو اصل ایمان و عدالت اجتماعی بر جوامع انسانی حکومت کند.(مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۵: ۳۲۱).
«و من یتعدّ حدودَ اللهِ فقد ظلم نفسهُ»(الطلاق/۱) (۲۰) و اگر حدود خدا پاسداری نشود، حقوق مردم نیز مورد تعدی و تجاوز قرار خواهد گرفت؛ زیرا حدود خدا موافق با مصلحت انسانهاست و اگر شخصی حقوق دیگران را در معرض تعدی قرار دهد، دیگری نیز حقوق او را در معرض تجاوز قرار خواهد داد.
قرآن با مقابل هم قرار دادن محسنین و ظالمین، خود را بشارتی برای محسنین و انذاری برای ظالمین معرفی میکند. در این آیات ظالم و محسن نسبت به هم تقابل معنایی دارند.
«و هذا کتبٌ مصدّقٌ لسانا عربیّاً لینذر الذین ظلموا و بُشری للمحسنین»(الاحقاف/۱۲) (۲۱)
«و بارکنا علیه و علی إسحاقَ و من ذریتهما محسنٌ و ظالمٌ لنفسه مبینٌ»(الصافات/۱۱۳) (۲۲).
۲-۲- تقابل احسان و اسائه
در آیه زیر، احسان و اسائه، با هم تقابل معنایی دارند؛ پس میتوان مؤلفههای مقابل احسان را در اسائه پیدا نمود.
«لیجزی الذین اساءوا بما عملوا و یجزی الذین احسنوا بالحُسنی الذین یجتنبون کبائرالإثم و الفواحش إلا اللمم.»(النجم/۳۱) (۲۳) در این آیه، محسن به کسی اطلاق میشود که از گناهان کبیره اجتناب میکند و گاهی ممکن است به گناهان صغیره نزدیک شود. بنابراین، مسیء به شخصی اطلاق میشود که نه تنها از گناهان صغیره اجتناب نمی کند، بلکه مرتکب گناهان کبیره و فواحش نیز میشود. به این ترتیب، احسان و اسائه در بخشی از معنا(لمم) همپوشانی داشته و در بخشی(اثم) با هم تقابل معنایی دارند. با توجه به تقابل معنایی اثم و عدوان با تقوا و برّ، میتوان با تأکید بیشتری رابطه معنایی تقوا، بر و احسان را ثابت نمود.
۳- مصادیق احسان
۳ -۱- قول کریم
قول کریم یکی از مهمترین مصادیق احسان به والدین و شیوه برخورد با آنان است که قرآن، توجه ویژهای به آن نشان داده و در مواردی که توصیه و تأکید به خیرخواهی نموده، از این واژه یا واژههای جانشین استفاده کرده است.
کریم از نظر لغوی به انواع خیر و شرف و فضل گفته میشود و اسمی است برای کارهای نیک که ظاهر و مشخص است. قول کریم گفتاری را گویند که سنجیده و بزرگوارانه و در نهایت فروتنی و تواضع باشد. در قرآن کریم” لا تنهر” از ماده نهر به معنای راندن توأم با خشونت، رنجاندن(طریحی، ۱۳۷۵، ج۳: ۵۰۳)، فریاد زدن، درشت حرف زدن و بی احترامی است که با قول کریم تقابل معنایی دارد.(الزمخشری، ۱۴۰۷، ج۲: ۶۵۸) احتمالاً ریشه آن با نهر آب جاری یکی است؛ زیرا در نهر هم آب با شدت رانده میشود. «و فجّرنا خلالَهما نهَرا»(الکهف/۳۳) (۲۴).
«و قضی ربک ألا تعبدوا الا ایاهُ و بالوالدین احسانا إما یبلُغنّ عندک الکبرَ احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اُفٍّ و لا تنهرهما و قل لهما قولاً کریما»(الاسراء/۲۳) (۲۵).
این آیه یکی از روشنترین مصادیق احسان به والدین و شیوه برخورد با آنان را نام میبرد و از کمترین اهانتی به آنان حتی به اندازه افّ نهی کرده و آن را بعد از شرک ورزیدن به خدا از بزرگترین گناهان کبیره معرفی میکند.(طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۱۳: ۱۷۹) چنانکه در روایات آمده است: «کوچکترین عملی که موجب عاق و نفرین پدر و مادر میشود گفتن کلمه اف است چنانچه خداوند از این کلمه کوچکتر میدانست هر آینه از آن نهی میکرد»(کلینی، ۱۳۶۵، ج۲: ۳۴۸) (۲۶).
ادامه دارد…