- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : امیرعباس قاسمی
- 0 نظر
اشاره:
سادهزیستی، پاسخ انسانهای دانا به زندگی ناپایدار دنیاست که در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل میشود. بنابراین، سادهزیستی با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگی دنیا مرتبط است.
در عصر حاضر، دو نگاه افراطی و تفریطی به بهرهمندی از مواهب الهی و مادیات دیده میشود. عدهای در مادیات دنیا غوطهور شده و اسیر زرقوبرق و تجملات آن گردیدهاند و برخی مانند راهبان مسیحی و صوفیان مزوّر، تارک دنیا شده و از جهان ماده یا به کلی بیخبرند و یا میخواهند با زندگی زاهدانه، افکار مردم را به خود جلب کنند. رشد فزاینده عوامل قدرت و ثروت و ترویج مصرفگرایی در عصر حاضر، خطر روی آوردن به زندگی تجملاتی و فرو رفتن در مرداب دنیا را افزایش داده است. وضعیت فوق و آثار زیانبار زندگی تجملاتی میطلبد که ویژگیهای سادهزیستی و آثار مثبت آن را بررسی کنیم تا از خطرات دلبستگی تام و تمام به مواهب دنیوی و تجملگرایی در امان بمانیم. سادهزیستی مورد نظر اسلام عبارت است از: عدم دلبستگی به مظاهر دنیا و رهایی از تجملات و تشریفات زایدِ زندگی و بیپیرایه بودن که مقابل آن، تجملگرایی و رفاهزدگی است.
پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم: مىفرمود: «اللّهمّ احینى مسکینا و امتنى مسکینا واحشُرنى فى زمره المساکین۱؛ خدایا! مرا مسکین و فقیر، زنده نگاهدار، فقیر بمیران و در زمره فقیران محشورم نما.» به راستى این خواست و پیام رسول اللّه صلى الله علیه وآله وسلم سیره عملى وى در زندگى بابرکت و پررحمتش بود که تجلّى آن در تمام سالها، ماهها، روزها، و… در وجود آن خورشید دو عالَم هم چنان روشن ماند و مىتوان جلوه این اخلاق حضرت را با یک بررسى مختصر در تمامى شئون زندگانى آن حضرت نظاره کرد. قرآن نیز در تبیین جایگاه واقعى و تکوینى رسول گرامى مىآورد:
«اى پیامبر! وجود تو براى تمام عالم هستى، رحمت است.»۲
پیامبر گرامى صلى الله علیه وآله وسلم نه تنها در زندگى، مسکین گونه زیست؛ بلکه در هنگامه وفات هم فقیرانه به دیدار معبود شتافت. چنانچه ابن عباس مىگوید:
«انّ رسول اللّه صلى الله علیه وآله وسلم تَوَفَّى و درعه مرهونه عند رجلٍ من الیهود على ثلاثین صاعاً من شعیر اخذها رزقاً لعیاله۳؛ حضرت هنگام وفات زره مبارک را در برابر ۳۰ پیمانه۴ جو (که براى برآوردن نیازهاى تغذیهاى خانواده، قرض گرفته بود) نزد مرد یهودى در گرو نهاده بود.»
عایشه مىگوید:
پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم در حالى از دنیا رفت که از خویش دینار، درهم، گوسفند و شترى به جا نگذاشته بود.۵
اگر در درستى آنچه که گذشت، تردیدى به خویش راه ندهیم و به توجیه و تأویل نپردازیم، چهبسا بتوان از آنچه که در سیره رفتارى آن حضرت یافت مىشود، بهره جست و براى تحقّق آن در زندگى رهروان و الگوپذیران آن حضرت، به تلاش و کوشش پرداخت و با ارادهاى قاطع و نفى هر توجیه و تأویلى، بدان عمل نمود.
در این راستا به کلامى از امام باقر علیه السلام در بیان نخستین اصلِ اقتصاد در زندگى مىپردازیم که مىفرماید:
«در بررسى وضعیت اقتصادى خویش ملاک و الگوى خود را آن کس که بیش از تو مال دارد، قرار نده؛ به گونهاى که آرزوى داشتن آنچه را او دارد، بنمایى و بر آنچه خود دارى، خشنود نباشى!»
در پى این دستورالعمل، امام باقر علیه السلام به آیاتى از قرآن استناد نموده، و نحوه زندگى رسول گرامى را یادآور مىشود:
«فانّما کان قُوتُه الشَّعیر و حلواه التَّمر و وقودُهُ السَّعف اذا وجده۶؛ غذاى رسول گرامى، جو و شیرینى ایشان، خرما و سوخت وى براى تهیه غذا و گرما، شاخههاى درخت خرما بوده، البته تهیه اینها هم اگر برایش امکانپذیر مىبود.»
تکیه و تأکید بر جو و خرما۷ به عنوان مهمترین مواد غذایى مورد استفاده حضرت، بیانگر نوع زندگى و سیره تغذیهاى ایشان است. در زمانى که پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم بالاترین جایگاه اجتماعى را دارا بود و رهبرى یک حکومت و بزرگترین مسئولیت اجرایى را در دست داشت و ساکنان شهر مدینه، از انواع گوشتها، لبنیات و غذاهاى دیگر استفاده مىکردند، خرما و جو، ارزانترین و فراوانترین کالاى موجود بود که تهیه آن براى محرومترین ساکنان مدینه امکانپذیر بود.
با بررسى بیشتر در مىیابیم که این نوع زندگى تنها ویژه شخص ایشان نبوده، بلکه خانواده آن حضرت نیز همین روش را داشتهاند.
عایشه مىگوید:
«والذى بعث محمّداً بالحقّ ما رأى مُنخلاً ولا اَکَلَ خُبزاً منخولاً منذ بعث اللّه الى ان قُبِضَ صلى الله علیه وآله وسلم …۸؛
سوگند به خدایى که محمّد صلى الله علیه وآله وسلم را به حق برگزید، از آن زمان که خداوند وى را به پیامبرى برگزیده تا آنگاه که فراخوانده شد، آرد جوى نرم شده (الک شده) و نان جوىِ با آرد نرم در منزل ایشان دیده نشده است!»
عروه، تعجّب کنان مىپرسد: پس چگونه جوىِ سخت را مىخوردید؟
عایشه در پاسخ مىگوید: پیوسته آخ، آخ، مىگفتیم!
پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم زمانى براى خانواده، چنین برنامه غذایى را اجرا مىنماید که توانایى استفاده از هر نوع امکانات و لوازم را براى بهترین زندگى اقتصادى دارد. روزى زنى از انصار براى منزل پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم زیراندازى هدیه مىآورد، پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم ضمن آنکه از عایشه مىخواهد آن را به وى برگرداند، مىفرماید:
«فواللّه لو شئتُ لأجرى اللّه معى جبال الذّهب والفضّه۹؛ به خدا سوگند! اگر اراده مىکردم، خداوند براى من کوههاى طلا و نقره را فراهم مىنمود.»
پیامبر گرامى به ما مىفهماند که این گونه زیستن، بر اساس نداشتن و محرومیت نیست، بلکه تفکّر و خواست قلبى و عملى خاتم پیامبران این چنین بوده است. حضرت در کلامى فرمود:
«والقُربه الى اللّه حُبّ المساکین والدّنو منهم۱۰؛ نزدیکى به پروردگار، با عشق ورزیدن و نزدیک شدن به مسکینان به دست مىآید.»
رسیدن به این «حُبّ» با استفاده از انواع بهترین خوراکىها، صورت نمىگیرد. چگونه مىتوان انتظار هم نشینى و همراه شدن با مسکین را داشت و از طرف دیگر به مانند آنان زندگى نکرد؟ حضرت فرمودند: دوست داشتن و نزدیک شدن به مسکینان، عاملى در تحقّق قرب به خداوند است. زمانى مىتوان به مسکین نزدیک شد که مانند او به تغذیه خویش بپردازیم. گروه مسکین علاوه بر ناتوانى مالى، امکان استفاده از مواد غذایى را به طور کمّى و کیفى نیز ندارد. در این راستا پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است:
«والتّباعد من اللّه الشّبع۱۱؛ سیر خوردن، باعث دورى از خداوند مىشود.»
پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم نه تنها خود بر این کلام جامه عمل پوشاند، بلکه در خانواده به چنین سیرهاى دست یافت، چنانچه عایشه مىگوید:
«ما شبع آل محمّد صلى الله علیه وآله وسلم غداءً و لاعشاءً من خبز الشّعیر ثلاثه ایام، متتابعات حتى لحق باللّه عزّوجلّ۱۲؛ خانواده محمّدصلى الله علیه وآله وسلم سه روز پىدرپى از نان جو نیز سیر نخوردند، تا اینکه ایشان به خداوند عزّوجل پیوست و رحلت کرد.»
عایشه در جاى دیگر آورده است:
«خانواده محمّد صلى الله علیه وآله وسلم، یک شب با شکم سیر نخوابیدند.»۱۳
عایشه در مورد زمان شروع این رفتار پیامبر به صراحت مىگوید:
از ابتداى ورود به مدینه، این وضعیت موجود بوده است.»۱۴
اگر کارگزاران، رهرو و احیاگر سیره الهى پیامبران علیهم السلام نباشند، چه کسانى توانایى زنده نمودن این تفکّر الهى را دارند، تا بدانسان به سیر نمودن گرسنگان و نجات محرومان دست یازند؟! البته این سخن بدان معنا نیست که این الگو، ویژه مسئولان نظام اسلامى است و بس؛ بلکه هر انسانِ معتقد به خدا و پیرو ادیان الهى باید چنین باشد؛ زیرا پیامبران الهى علیهم السلام نیز در جامعه خویش، این گونه بودند. چنانچه، یاور محرومان و گرسنگان، امیرمؤمنان علیه السلام مىفرماید:
«واِن شئتَ ثَنَّیتُ بموسى کلیم اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم اذ یقول:
«ربِّ انّى لِما اَنزلتَ الىّ من خیرٍ فقیر»۱۵ و اللّه ما سأله الاّ خُبزاً یأکُلُهُ لانّه کان یأکُلُ بقله الارض…؛ و اگر خواهى دومین را موسى علیه السلام مَثَل آرم که گفت:
«پروردگارا! من به چیزى که برایم فرستى نیازمندم.» به خدا، که از او نخواست جز نانى که آن را بخورد که موسى علیه السلام از سبزى زمین مىخورد، چندانکه به خاطر لاغرى تن و تکیدگى گوشت بدن، رنگ آن سبزى از پوست تُنُکِ شکم او نمایان بود. و اگر خواهى سومین را داود علیه السلام گویم، خداوند (صاحب) مزامیر و زبور و خواننده بهشتیان، که به دست خود از برگ خرما زنبیلها مىبافت و مجلسیان خویش را مىگفت: کدام یک از شما در فروختن آن مرا یارى مىکند؟ و از بهاى آن زنبیل، گردهاى نان جوین مىخورد. و اگر خواهى از عیسى بن مریم علیه السلام گویم: که سنگ را بالین مىکرد و جامه درشت به تن داشت و خوراک ناگوار مىخورد و نان و خورشت او گرسنگى بود و چراغش در شب ماه، و در زمستان مشرق و مغرب زمین او را سایبان۱۶ بود و جاى پناه، و میوه و ریحان۱۷ او آنچه زمین براى چهارپان رویاند از گیاه…»۱۸
به راستى سیره رفتارى پیامبر گرامى و سایر پیامبران بیانگر چگونه زیستن اند.
پى نوشت:
۱. مشکاه الانوار، ص ۲۲۸، ح ۶۳۹.
۲. و ما ارسلناک الاّ رحمه للعالمین؛ (انبیاء / ۱۰۷)
۳. مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۶۵، ح ۶۶.
۴. پیمانهاى که به اندازه چهار مُد باشد.
۵. توفى رسول اللّه(ص) و ما خَلَّف دیناراً و لادرهماً و لاشاهً و لابعیراً. (سیره ابن عساکر، ج ۴، ص ۷۰).
۶. اصول کافى، ج ۲، ص ۱۳۷، ح ۱، باب القناعه، (با اختلاف اندک در اصول کافى، ج ۸، ص ۱۶۸، ح ۱۸۹.)
۷. دانستنىهاى تغذیه براى بهبود رشد کودکان، اداره بهبود تغذیه جامعه، چاپ فروردین ۱۳۸۰ ش.
۸. سیره ابن عساکر، ج ۴، ص ۷۱.
۹. همان، ص ۷۴.
۱۰. مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۳۲۰، ح ۱۰۲۴.
۱۱. همان.
۱۲. سیره ابن عساکر، ج ۴، ص ۷۱.
۱۳. همان.
۱۴. همان، ص ۷۲.
۱۵. قصص / ۲۴.
۱۶. جائى نداشت که آن را پناه گیرد.
۱۷. ریحان: هر گیاه خوشبو.
۱۸. نهج البلاغه، ترجمه دکتر شهیدى، خ ۱۶۰، ص ۱۶۱ و ۱۶۲.
منبع: کوثر ـ شماره ۶۱