- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
پولس که نام اصلی شائول است، یک یهودی متعصب بوده که سال ها مسیحیان را در شهرهای و مناطق مختلف با دستور راهبان یهودی مورد آزار ، شکنجه و اعدام قرار می داد. پولس با شگرد خاصی پس از آنکه متوجه شد نمی تواند در برابر دین حضرت مسیح (علیه السلام) بایستد و از گسترش آن جلوگیری کند راهی دیگری را در پیش گرفت و بدون اینکه حضرت مسیح (علیه السلام) و حتی حواریون آن حضرت را دیده باشد مسیحی شدنش را اعلام می کند.
تحریف دین حضرت مسیح (علیه السلام) توسط پولس
او پس ازاینکه مسیحی می شود خود را فرستاده حضرت مسیح (علیه السلام) قلمداد کرده و به تبلیغ دین حضرت مسیح (علیه السلام) با سبک و روش خود می پردازد. پولس با این تبلیغات خود در صدد تحریف دین حضرت مسیح (علیه السلام) برآمده و آن را کاملاً زیر و رو می کند. پولس تا زمانی که زنده بوده است تلاش نموده که دین حضرت مسیح را از مسیر اصلی اش منحرف کرده و به آینهای بت پرستان روم نزدیک نماید.
پولس در این کار خود کاملا موفق شده و دین توحیدی حضرت مسیح (علیه السلام) را به آیین شرک و بت پرستی تبدیل کرده و تمام آموزه های که در مسیحیت رایج مورد پذیرش است از افکار شرک آلود پولس نشات گرفته است. او بالاخره با این روش ماهرانه دین توحیدی حضرت مسیح (علیه السلام) از بین برد.
نفی شریعت توسط پولس
بنابراین آیین مسیحیتی که امروز در دنیا رایج است هیچ ارتباطی به حضرت مسیح (علیه السلام) ندارد. یکی از تلاش های که پولس انجام داد دین مسیح (علیه السلام) را از شریعت آسمانی خالی نمود و ازاین رودر آیین مسیحیت امروزی شریعت کم ترین جایگاهی ندارد. به همین دلیل در این آیین در مورد خوردنی ها هیچگونه حلال و حرامی و نیز نجاست و طهارتی وجود ندارد و آنچه در تورات حضرت موسی (علیه السلام) آمده است کاملا از سوی پولس نفی گردید.
از نظر پولس با آمدن مسیح بشر از قید شریعت موسی(علیه السلام) رها شده و برائت در پیشگاه خداوند از طریق ایمان مذهبی قابل تحقق است.[۱]
بنا بر تفکر پولس، با مرگ و رستاخیز مسیح (علیه السلام) شریعت یهود پایان یافته است[۲] و مدعی است که حقیقت مسیح در باطن فرد مومن تجلی می کند و او را به سر منزل رستگاری رهبری می نماید و برای او ضرورت ندارد که دایما به دستورهای رسمی و قوانین دینی رجوع کرده، حلال و حرام را از روی آن ها تشخیص دهد، بلکه باید بندهای پوسیده شریعت موسی را رها کند و طلبکار آزادی روح و ضمیر شود از این رو صریحا اعلام می کند که دیگر عمل ختان وجوبی ندارد و رعایت حلال و حرام در طعام و شراب ضرورت نخواهد داشت و افراد بشری را به نجس و طاهر نباید تقسیم کرد.[۳]
از نظر پولس شریعت جنبه منفی دارد و بخشایش گناهان از روی فیض محض صورت می گیرد که بر ایمان به خدا (مسیح) مبتنی است نه با رعایت امور شرعی و پیروی از آن و علت آن را مرگ عیسی (علیه السلام) بر روی صلیب می داند که به نام شریعت و به دست نگهبانان آن اعدام گردید.[۴]
از نظر پولس و مسیحیت رایج نجات یک هدیه ای رایگان است که خدا با خواست خود آن را عطا می کند و بشر نمی تواند با هیچ وسیله و عمل صالحی آن را به دست آورد. بنابراین مسیحیان خواه یهودی باشد و خواه غیر یهودی نباید به شریعت موسی پای بند باشند.[۵]
تاکید حضرت مسیح و حواریون بر شریعت
از سوی در عهد جدید بر عمل به شریعت تاکید شده است اما مسیحیان به آن اعتنایی ندارند و به دستور پول فقط به ایمان بدون عمل اکتفا می کنند. مثلاً از حضرت مسیح (ع) نقل شده است:
«گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم، نیامدهام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما میگویم تا آسمان و زمین زایل نشود همزه یا نقطه ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود اما هر که به عمل آورد و تعلیم نماید او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد».[۶]
علاوه بر حضرت عیسی(ع)، حواریون و پیروان اولیه ایشان نیز بر همین مبنا بوده و نه تنها دست رد بر شریعت نمیزدند بلکه به احکام پایبند بودهاند. در کتاب مقدس به نقل از یکی از همین افراد آمده:
«ای برادران من، چه سود دارد اگر کسی گوید ایمان دارم وقتی که عمل ندارد؟ آیا ایمان میتوانداو را نجات بخشد. … همچنین ایمان نیز اگر اعمال ندارد در خود مرده است … آیا پدر ما ابراهیم به اعمال عادل شمرده نشد وقتی که پسر خود اسحاق را به قربانگاه گذرانید؟ میبینی که ایمان با اعمال او عمل کرد و ایمان از اعمال کامل گردید. و آن نوشته تمام گشت که میگوید: ابراهیم به یَهُوَه ایمان آورد و برای او به عدالت محسوب گردید و دوست یَهُوَه نامیده شد. پس میبینید که انسان از اعمال، عادل شمرده میشود نه از ایمان تنها و زیرا چنانکه بدن بدون روح مرده است همچنین ایمان بدون اعمال نیز مرده است»[۷]
سوالات ما
بعد از این مطالب سوالات زیر متوجه مسیحیان می شود:
۱. تمام ادیان آسمانی دارای شریعت است چرا دین مسیحیت عاری از شریعت است؟
۲. خود حضرت مسیح(علیه السلام) تأکید بر شریعت حضرت موسی داشته است، چرا مسیحیان از پولسی که یهودی بوده است در این مسئله پیروی می کنند؟
۳. با نبود شریعت بین آیین مسیحیت ومادی گرایی چه تفاوتی وجود دارد. تنها عشق به حضرت مسیح مشکلی را حل نمی کند؟
۴. با نبود شریعت و عمل به آن مسیحیان با چه معیاری بین انسان صالح و انسان جانی تفاوت قائل می شود؟
۵. با کدام معیار مزد بدون عمل به کسی تعلق می گیرد؟ آیا این کار خداوند ظالمانه نیست؟
نویسنده حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . ادیان در جهان امروز(جهان مذهبی) ، ص۷۰۵.
[۲] . متفکران بزرگ مسیحی، ص ۳۳.
[۳] . تاریخ جامع ادیان، ص۶۱۶ .
[۴] . متفکران بزرگ مسیحی، ص۲۸
[۵] . کلام مسیحی، ص۵۶و۵۷.
[۶]. متی، ۵: ۱۷ – ۲۰.
[۷]. رساله یعقوب، ۲: ۱۴ – ۲۴.
منابع
۱. کتاب مقدس.
۲. جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه: علی اصغر حکمت، شرکت انتشارات علمی فرهنگی، تهران، چهاردهم، ۱۳۸۳ش
۳. ریچارد بوش و دیگران، ادیان در جهان امروز(جهان مذهبی) ، ترجمه عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگی، تهران، سوم، ۱۳۸۶ش
۴. میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه: حسین توفیقی ، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، سوم، ۱۳۸۷ش.
۵. هانس کونگ، متفکران بزرگ مسیحی، گروه مترجمان، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، اول، ۱۳۸۶ش.