- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
در دشمنی پولس با دین مسیحیت و مسیحیان هیچ تردیدی وجود ندارد. او پیش از آنکه مسیحی شود یکی از بزرگان یهودی بود و بر طبق دستور راهبان یهودی فعالیت می کرد.
دشمنی پولس با مسیحیان پیش از مسیحی شدنش
در متون اصلی مسیحیان دشمنی پولس با دین مسیحی و مسیحیان به وضوح بیان گردیده و سالها پیروان حضرت مسیح را مورد آزار و شکنجه و کشتن قرار می داده است.
پولس آن گونه که در اعمال رسولان آمده است در ابتداء یک یهودی متعصب و بی باکانه دشمن سرسخت مسیحیان بود و آنان را تا سرحد مرگ آزار می داده است[۱]. به گفته خود مسیحیان او هرگز حضرت عیسی (علیه السلام) را ندیده و با هیچ یکی از حواریون که نزدیک ترین افراد به حضرت مسیح (علیه السلام) بودند آشنا نشده بود.
او با توجه به این که در رأس دژخیمان یهودی قرار داشت در مراسم سنگسار «استیفان» که از پیروان راستین مسیح (علیه السلام) بود حضور داشته و در همین زمان مسئول شکنجه جامعه مسیحیت بوده و کلیساها را ویران کرده و گستاخانه وارد خانه های مردم شده و زنان و مردان را بیرون کشیده و به زندان می برد.[۲]
دشمنی پولس با مسیحیان پس از مسیحی شدنش
دشمنی پولس با مسیحیان پس از مسحی شدنش به گونه دیگری ادامه یافت. هنگامی که پولس مسیحی شد مسیحیان اولیه از مسیحی شدن او نگران شدند و نگرانی مسیحیان اولیه بی مورد نبود؛ زیرا پولس بعد از اعلام مسیحیت اش که در فاصله سال های ۳۳-۳۷م. اتفاق افتاد[۳] بی درنک در دمشق در موعظه هایش ابراز داشت که عیسی پسر خداست.[۴]
او در مناطق مختلف آسیا و اروپا برای مسیحی کردن مردم به موعظه و تبلیغ پرداخت و در شهرهای مهم این مناطق کلیساهایی تاسیس کرد که عمدتا از نوگرویدگان غیر یهودی تشکیل می شدند و در موعظه هایش میآموخت که عیسی مسیح را باید خداوند (lord) اعلام کرد و تنها از راه تعمید در استفاده از مواهب مرگ او شریک شده و به وسیله ایمان از آمرزش لطف آمیز خدا بهره برده شود و تاکید بر این داشت که موانع دینی و اجتماعی میان یهودیان و غیر یهودیان برچیده شده است و این فرایند تنشی میان پولس و مسیحیان پدید آورد.[۵]
دشمنی پولس با شریعت دین مسیحی
پولس بر پایه ایمان به مسیح و بدون التزام به عمل به شریعت موسی(علیه السلام)، مسیحیان یونانی را ترغیب می کرد تا به اظهار علنی آزادی از قید و بند سنت فرهنگی یهود بپردازند. او با این فعالیت خود ثابت کرد که «رسول» غیر کلیمیان است و پیروان پولس بر عیسی (علیه السلام) «رب – ارباب» (خداوندگار) همان لقبی که در مورد خدایان مورد پرستش فرقه ها و آیین های سرزمین مدیترانه شرقی به کار گرفته می شد، اطلاق می کردند.[۶]
دشمنی پولس با پیروان راستین حضرت مسیح (علیه السلام)
وقتی که پولس مسیحیت یونانی مآب را تاسیس نمود، این اجبار را به وجود آورد که شورای رسولان اورشلیم در سال ۴۸م. علیه او قطعنامه ای صادر کنند؛[۷] پولس با دوست مبلغ خود برناباس به بیت المقدس سفر کرد تا دفاعیات خود را در محضر رهبران جامعه مسیحی عرضه نمایند و آنان را قانع سازند که قبول شریعت حضرت موسی(علیه السلام) لازمه پذیرش مسیحیت نیست.[۸]
او در نهایت بر مسیحیان واقعی غلبه پیدا می کند و به این ترتیب جدایی مسیحیت از یهودیت به دست پولس صورت گرفته[۹] و مسیحیت از قید شریعت آزاد شد تا بتواند به یک دین جهانی تبدیل شود و عنوان رسول امت های غیر کلیمی را به خود اختصاص دهد.[۱۰]
خائن بودن پولس در نزد مسیحیان اولیه
دشمنی پولس با دین حضرت مسیح (علیه السلام) برای مسیحیان موحدآشکار بود پولس و از این رو در نزد مسیحیان اولیه یک خائن به افکار عیسی (علیه السلام) بوده و در مدارک یهودی – عیسوی، او به دشمن توصیف و متهم به نفاق تاکتیکی شده است.[۱۱] نیچه در آخرین اثر خود به نام دجال(The Antichrist) پولس را بنیان گذار واقعی مسیحیت و در عین حال بزرگترین تخریب کننده آن توصیف میکند و با قرار دادن او در برابر عیسی (علیه السلام) نقادی جدی را متوجه او می سازد و پولس را فردی «ضد انجیل» و کینه جو می خواند.[۱۲]
دشمنی پولس با تاریخ مسیحیت
از نظر نیچه پولس پیام آور تباهی است که اموری را قربانی نفرت خود کرد و به ویژه آن رستگار کننده (مسیح) را به صلیب خود کشید. این تحریفگر از سر نفرت دریافت که به واقعیت و حقیقت تاریخی نیازی ندارد و جنایت بزرگ یهودیان را در حق تاریخ تکرار کرد و گذشته را کنار گذاشته و خود تاریخ جدید برای مسیحیت جعل کرد و حتی تاریخ اسرائیل را دیگر بار تحریف نمود تا خود را محق بر این کار بشناساند و کلیسا نیز بعدها تاریخ بشریت را برای پیشینه مسیحیت تحریف کرد.[۱۳]
و پس از مرگ عیسی نخستین تقلب و کژنمایی عیسای واقعی ایجاد گردید و آموزه های شخصی پولس که عیسی یک سره با آن بیگانه بود محور مسیحیت قرار گرفت.[۱۴]
سوالات ما
۱. با وجود دشمنی پولس با مسیحیان چرا مسیحیان او را به عنوان فرستاده حضرت مسیح (علیه السلام) و رهبر خود پذیرفته اند؟
۲. پولس که سال ها مسیحیان را مورد اذیت و آزار قرار می داد و آنان را می کشت، آیا صلاحیت جانشینی و فرستاده حضرت مسیح (علیه السلام) را دارد؟
۳. چرا پولسی که تخریب کننده آیین مسیحیت است در نزد مسیحیان جایگاه بالاتر از حضرت مسیح (علیه السلام) دارد؟
۴. در واقع پولس با این فعالیت خود، کافران را به دین مسیح دعوت نکرد بلکه با حذف شریعت و اعلام الوهیت حضرت مسیح (علیه السلام) مسیحیت را بر فرهنگ و عقاید آنان منطبق کرده و آن را جهانی نمود. بنابراین دین مسیحیت نه تنها در جهان گسترش پیدا نکرده بلکه به وسیله پولس کاملا از بین رفت و آنچه که گسترش پیدا کرده است مسیحیت پولسی است که با مطابقت دادن آن با عقاید شرک آلود آن زمان به راحتی مورد پذیرش مشرکین قرار گرفت.
مسیحیان که ادعای پیروی از حضرت مسیح (علیه السلام) را دارند در برابر این مطلب چه پاسخی دارند؟
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱]. اعمال رسولان، ۲۲،: ۴ .
[۲] . اعمال رسولان، ۸: ۱.
[۳]. ادیان در جهان امروز(جهان مذهبی)، ص۷۰۳.
[۴]. اعمال رسولان، ۹: ۲۰.
[۵]. فرهنگ ادیان جهان، ص۱۶۶.
[۶]. راهنمای ادیان زنده، ج۱ص۱۵۸.
[۷]. متفکران بزرگ مسیحی، ص۲۲.
[۸]. ادیان در جهان امروز(جهان مذهبی)، ص۷۰۴.
[۹]. مبانی مسیحیت، ص۱۳۷.
[۱۰]. ادیان زنده جهان، ص۳۴۷؛ تاریخ جامع ادیان، ص۶۱۶.
[۱۱] . مقایسه میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص۷۵ و ۷۸.
[۱۲] . متفکران بزرگ مسیحی، ص۱۶و۱۷.
[۱۳] . دجال«تلاشی برای نقد مسیحیت»، ص۹۲؛ ، نیچه و مسیحیت، ص۹۳.
[۱۴] . نیچه و مسیحیت، ص۹۵.
منابع
۱. کتاب مقدس
۲. اکادمی علوم اتحاد شوروی، مبانی مسیحیت، ترجمه: از فرانسه به فارسی: اسدالله مبشری، انتشارات حسینیه ارشاد، [بیتا].
۳. جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چهاردهم، ۱۳۸۶ش
۴. جان ر. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ترجمه: عبدالرحیم گواهی، مؤسسه بوستان کتاب، چ۱، ۱۳۸۵ش.
۵. جان ر. هینلز، فرهنگ ادیان جهان، ترجمه: گروه مترجمان، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ۱، ۱۳۸۶ش.
۶. رابرت هیوم، ادیان زنده جهان، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، ص ۳۶، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، اول، ۱۳۶۹ش.
۷. ریچارد بوش و دیگران، ادیان در جهان امروز(جهان مذهبی)، ترجمه: عبدالرحیم گواهی.
۸. فریدریش ویلهلم نیچه، دجال« تلاشی برای نقد مسیحیت»، ترجمه: سعید فیروزابادی.
۹. کارل یاسپرس، نیچه و مسیحیت، ترجمه عزت الله فولادوند.
۱۰. موریس بوکای، مقایسه میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه: ذبیح الله دبیر، تهران، دفتر نشر فرهنگی ، چ۱۳، ۱۳۸۸ش
۱۱. هانس کونگ، متفکران بزرگ مسیحی، ترجمه: گروه مترجمان، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، چ۱، ۱۳۸۶ش.