- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 13 دقیقه
- توسط : امیرعباس قاسمی
- 0 نظر
اشاره:
زندگى پیامبر اکرم(ص) در نوشته هاى بیشمار، از ابعاد گوناگون بررسى شده است. در این نوشتار تلاش شده از دیدگاه امور خانوادگى به این مسأله توجه شود، زیرا پیامبر اکرم(ص) نه تنها همسران متعدد داشته . و این خود طبعا در محیط خانه مشکلساز است . بلکه برخى از آن زنان از ویژگیهاى روحى خاصى برخوردار بودند که حتى جنگ بزرگى نظیر جَمَل را رهبرى کرده و در میدان جنگ حاضر شده و در امور ریز و درشت دخالت میکردند.
به همین جهت براى هر مسلمانى شایسته است بداند پیامبر اکرم(ص) در خانه، با همسران چه برخوردى داشتند. آیا خانه پیامبر اکرم(ص) هر روز پر از نزاع، زد و خورد و حرفهاى ناشایست بود؟ آیا زنان . از آنرو که ایشان پیامبر خدا و حکم او حکم خدا و داراى لشکر و امکانات و فرماندهى بود، کاملاً تسلیم او بودند و هیچ تخلفى نمیکردند و تنشى در خانه وجود نداشت؟ یا اینکه از طرف همسران یا برخى از آنان پیوسته سعى در ایجاد نزاع، اختلاف و درگیرى بود، ولى آن حضرت با گذشت، محبت و بزرگوارى، آنان را شرمنده میساخت و از همین راه توانسته بود چندین همسر را اداره کند، بدون اینکه نیاز باشد وقت خود را صرف دعواهاى خانوادگى کند و یا اینکه آنان را مجبور کند در نکاح او باقى باشند، و نیز بدون اینکه با امکانات مادى فراوان، آنان را به سکوت بکشاند؛ همچنین بدون اینکه نیاز باشد آزادى آنان را محدود یا شخصیت آنان را تحقیر کند؛ بلکه آنچنان اخلاق حسنه و کرامت و بزرگوارى او بر خانه سایه افکنده بود که همگان را تسلیم خود ساخته بود و حتى هنگامى که برخى از همسران توطئه عظیمى علیه او تدارک دیدند و خداوند پیامبر اکرم(ص) را از آن توطئه آگاه ساخت، آن حضرت(ص) تنها قسمتى از ماجرا را براى آنان بازگو کرد و با بزرگوارى تمام از گفتن بقیه مراحل توطئه خوددارى کرد و حتى آنان را به خاطر توطئه مورد عتاب، طلاق و غیره قرار نداد. به هر حال در این سلسله نوشتار سعى بر نشان دادن سازگاریها و بزرگواریهاى پیامبر اکرم(ص) در خانواده است. در انتخاب نمونهها تلاش شده است مواردى ذکر شود که از مسلمات تاریخ و یا داراى شاهد قرآنى است و هر دو گروه شیعه و سنى به گونهاى آن را بیان کرده باشند.
به امید اینکه همگان از اخلاق کریمه و رفتار بزرگوارانه پیامبر اکرم(ص) درس بیاموزیم و با پیاده کردن اندکى از آن روشها به زندگى خانوادگى طراوت بخشیم و از نزاعهاى بیهوده بپرهیزیم و سعى کنیم بر خوبیهاى خود بیفزاییم و از بدیها دورى کنیم.
قبل از شروع بحث، ذکر یک نکته بسیار ضرورى به نظر میرسد و آن اینکه توجه داشته باشیم در امور اجتماعى نمیتوان علتها را از یکدیگر کاملاً جدا کرد و سهم هر علت را در معلول و در حوادث بعدى به طور کامل، ردیابى کرد. در آزمایشگاهها و علوم طبیعى، همه عوامل و شرایط را ثابت میکنند و تنها یکى را متغیر قرار میدهند و اثر آن را بررسى میکنند. در آزمایش بعدى این عامل را ثابت و عامل دیگرى را متغیر قرار میدهند؛ اما در بررسى امورى که مربوط به جامعه انسانى است، عوامل به دست ما نیست، تا برخى را ثابت و برخى را متغیر قرار دهیم. از طرف دیگر بشر چون داراى ذهن و عقل و شعور است، براى خود برنامهریزى میکند و آنها را از دیگران مخفى میکند. گاه در گیر و دار مسایل روزمره حوادثى پیش میآید که موجب میشود پرده از اسرار کنار رود و درون وى آشکار شود، ولى بسیارى از مکنونات و اسرار افراد پیوسته مخفى میماند. در حالى که این برنامهها و تصمیمهاى درونى، اثرات فراوانى در خارج گذاشته و کارهاى مختلفى بر اساس آن انجام گرفته، ولى انگیزه و علت اصلى این کارها ظاهر نشده است. براى نمونه هر کس میتواند به زندگى شخصى خود سرى بزند و یا زندگینامه برخى سیاستمداران شکست خورده را . که در اواخر عمر نوشته اند . مطالعه کند. عکس این مسأله نیز ممکن است، یعنى حادثهاى در زمانى اتفاق میافتد، ولى عوامل آن بر ما پوشیده است و نمیدانیم چرا چنین حادثهاى اتفاق افتاده است.
در بررسى سازگاریهاى پیامبر(ص) با همسرانش و اعمال و رفتار آنان با پیامبر اکرم(ص) همه این امور وجود دارد؛ خصوصا با گذشت هزار و چهار صد سال و نیز وجود دستهاى مرموزى که پیوسته براى حمایت از شخصى و منکوب کردن شخص دیگرى در طول تاریخ دست به کار است، یافتن عوامل و نقش هر یک و بررسى و توجیه هر کار، با مشکلات بسیارى مواجه است.
در این نوشتار براى اینکه مشکلى بر مشکلات افزوده نشود و حتی المقدور در حل مشکلات و آسان کردن آنها تلاش شود، سعى شده است در هنگام بررسى هر عامل، از سایر عوامل چشم پوشى شود و آن عامل در وقت و جاى مناسب خود بررسى شود. به عبارت دیگر اگرچه جامعه و تأثیرات افراد در یکدیگر به صورت آزمایشگاه علوم طبیعى نیست، ولى سعى شده است هنگام بررسى براى سهولت در فهم، نظیر آزمایشگاه عمل شود. همچنان که سعى شده است حوادثى که ناگهان به وقوع میپیوست، تحلیل شود و عوامل مخفى آن با توجه به قراین و شواهد روشن شود.
این نوشتار، دربردارنده سه فصل است:
۱. نمونه هایى از ناسازگارى همسران پیامبر، شامل دو بخش: با استناد به آیات، و روایات؛
۲. نگاهى به مباحث مطرح شده از دیدگاهى دیگر، شامل دو بخش: علت تعدد همسران پیامبر، دستاوردهاى ازدواجها و چند پرسش در باره زندگى خصوصى پیامبر؛
۳. بزرگوارى و اخلاق نیکوى پیامبر، شامل دو بخش: نمونههایى از برخورد پیامبر با دیگران، و برخوردهاى پیامبر در خانواده.
فصل اول
نمونه هایى از ناسازگاریهاى همسران پیامبر(ص) با استناد به آیات و روایات
در این فصل سعى میشود نمونههایى از ناسازگاریهاى همسران پیامبر اکرم(ص) با استفاده از آیات و روایات ذکر شود.
این فصل به دو بخش تقسیم میشود: در بخش اول نمونه هایى از آیات قرآن را که در آنها برخى کارهاى همسران پیامبر(ص) و آزار و اذیتهاى آنان بیان شده است، مطرح میکنیم. در این بخش سعى بر این است که در مرحله اول بدون نظر به شأن نزولها و سایر مسایل جنبى، خود آیات مورد تحلیل قرار گیرد، سپس به شأن نزولها نظرى افکنده شود و در مواردى که شأن نزولهاى مختلفى ذکر شده، با کمک خود آیه یکى از آنها ترجیح داده شود.
در بخش دوم، به ذکر نمونههایى از ناسازگاریهاى همسران حضرت با استفاده از روایات پرداخته شده است. روشن است در هیچ یک از دو بخش، نه در صدد برشمردن تمامى موارد ناسازگارى و نه در صدد بیان مهمترین موارد آن بودهایم، بلکه هر آنچه ذکر شده، تنها نمونهاى است، بدون هیچ ویژگى خاص دیگر.
بخش اول
نمونه هایى از ناسازگارى با استفاده از آیات
نمونه اول:
آیههاى سوره تحریم
«یآ أَیهَا النَّبِى لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ اللّهُ لَکَ تَبْتَغِى مَرْضَاتَ أَزْوجِکَ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحیمٌ، قَدْ فَرَضَ اللّهُ لَکُمْ تَحِلَّهَ أیمنِکُمْ وَ اللّهُ مَوْلکُمْ وَ هُوَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ، وَ إذْ أَسَرَّ النَّبِى إِلَى بَعْضِ أَزْوجِهِ حَدِیثا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللّهُ عَلَیهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَکَ هَذا قالَ نَبَّأَنِى الْعَلیمُ الْخَبیرُ، ۳ إِن تَتُوبَآ إِلى آللّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَ إِنْ تَظَهَرَا عَلَیهِ فَإِنَّ اللّهَ هُوَ مَوْلَئهُ وَ جِبرِیلُ وَ صَلِحُ الْمُؤْمِنینَ و الْمَلئِکَهُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهیرٌ؛۱
اى پیامبر! چرا براى جلب رضایت همسرانت آنچه را که خدا به تو حلال کرده است، حرام میکنی؟ و خداوند بخشاینده و مهربان است! خداوند گشودن این گونه سوگندها را بر شما واجب کرده و خدا مولاى شما و دانا و حکیم است. و هنگامى که پیامبر سرّى را با برخى همسرانش در میان نهاد و هنگامى که او آن را (به دیگران) خبر داد و خداوند پیامبر را (از افشاى سرّ) باخبر ساخت، پیامبر برخى را به او شناسانده و از گفتن برخى خوددارى کرد. هنگامى که پیامبر، وى را از آن باخبر ساخت، (او) گفت: این خبر را چه کسى به تو داد؟ (پیامبر) گفت: خداى داناى آگاه مرا باخبر ساخت. اگر شما دو زن توبه کنید، بهتر است، اما دلهاى شما سخت شده است و اگر با پشتیبانى هم علیه او (پیامبر) قیام کنید، خداوند یاور اوست و نیز جبرئیل و مؤمنان شایسته و فرشتگان نیز پشتیبان وى خواهند بود.»
قبل از مراجعه به تفاسیر و شأن نزولها امورى را که از خود آیات میتوان به دست آورد، مرور میکنیم، تا با کمک آن بتوانیم شأن نزول واقعى را بیابیم؛ زیرا شأن نزولهاى گوناگونى در اینجا نقل شده است؛ اگرچه همه آنها در این مشترکند که برخى از همسران . به طور مشخص حفصه و عایشه . موجبات ناراحتى پیامبر(ص) را فراهم کردند، ولى دانستن شأن نزول حقیقى در این آیات بسیار مهم است، تا معلوم شود نوع آزار چه بوده است.
نکته ها:
۱. پیامبر اکرم براى جلب رضایت همسرانش چیزى را که بر وى حلال بود، حرام کرد.
۲. نحوه حرام کردن این بود که پیامبر اکرم سوگند یاد کرد دیگر آن حلال را که خداوند براى وى قرار داده بود، مرتکب نشود.
۳. با اینکه عمل به مفاد سوگند واجب است و مخالفت کننده با سوگند باید کفاره بدهد، خداوند بر پیامبر(ص) واجب کرد این سوگند را بشکند . و همان طور که در روایات هست، کفاره آن را هم بدهد، که حضرت چنین کرد.
۴. پیامبر اکرم به یکى از همسرانش سرّى را بیان کرد و از او خواست آن سرّ را فاش نکند.
۵. او سرّ پیامبر را فاش کرد.
۶. خداوند پیامبر را از فاش شدن سرّ باخبر ساخت.
۷. پیامبر قسمتى از سرّ فاش شده را به آن همسر گفت.
۸. او با تعجب پرسید: از کجا دانستى و پیامبر(ص) جواب داد: خداوند مرا باخبر ساخت.
۹. سرّى که بیان شد، داراى پیامدهاى متعدد بود و پیامبر از برخى از آنها پرده برداشت و باقى را پوشیده نگه داشت.
۱۰. همسر پیامبر این سرّ را با یکى دیگر از همسران آن حضرت در میان گذاشت.
۱۱. سرّ فاش شده یا تبعات آن داراى گناهى عظیم بود که نیاز به توبه داشت.
۱۲. آن همسران در اثر این مسأله به بازگشت دل از حق گرفتار شدند که توبه کردن براى آنان کار مشکلى بود.
۱۳. یاور پیامبر(ص)، خداوند و جبرئیل و افرادى که مؤمنان شایستهاند، میباشد. از تفاسیر و روایات و مفرد بودن «صالح» معلوم میشود آن یاور، تنها حضرت علی(ع) است.
۱۴. در صورت ادامه ماجرا و تصمیم آن دو زن براى توطئه علیه پیامبر(ص) ملائکه به یارى حضرت میشتابند.
۱۵. شاید «وَ اِذْ» دلالت کند بر اینکه دو حادثه اتفاق افتاده که مشابه یکدیگر بوده و در یکى پیامبر(ص) چیزى را بر خود حرام کرده و در دیگرى سرّى از اسرار را با همسرش در میان گذاشته است.
۱۶. از لحن آیات و خصوصا با توجه به آیات دیگر همین سوره . که از زنان حضرت لوط و حضرت نوح که شوهرانشان را اذیت کردند و به آنان خیانت روا داشتند، ذکرى به میان میآید . روشن میشود برخورد و عمل این همسران کارى بسیار زشت و ناپسند بوده و نوعى خیانت است و آنان در حد زن حضرت لوط و زن حضرت نوح سقوط کردهاند.
توضیح نمونه اول با استفاده از شأننزولها
مفسران در شأننزول این آیات اختلاف زیادى دارند و موارد مختلفى را ذکر کردهاند، از جمله:
۱. رسول اکرم(ص) پس از نماز صبح به حجرههاى همسرانش سر میزد. نزد یکى از همسرانش۲ ظرف عسلى بود که برایش هدیه آورده بودند. او براى پیامبر از آن عسل شربتى
درست میکرد. بنابراین وقتى پیامبر(ص) وارد میشد تا سلام بکند و بگذرد، او پیامبر(ص) را نگه میداشت، تا شربت را به او بدهد. عایشه حسادت کرد و به همسران دیگر رسولاللّه گفت: وقتى پیامبر(ص) نزد شما آمد تا سلام کند، بگویید دهانت بوى «مَغافیر» میدهد، که گیاهى بدبو است، تا به این وسیله پیامبر(ص) را از ماندن بیشتر در یک جا و نوشیدن شربت منع کنند. عایشه همین که پیامبر(ص) را دید، بینى خود را گرفت و گفت: مغافیر خوردهای؟ پیامبر(ص) فرمود: نه، نزد فلان زن شربت عسل خوردهام. گفت: حتما زنبور آن از شیره غُرْفُط مکیده است. پیامبر اکرم(ص) براى رضایت همسرانش سوگند یاد کرد دیگر از آن شربت نخورد.۳
نکته ها:
۱. طبق این شأن نزول سرّى را که رسول اللّه به برخى همسرانش گفت، مربوط به تحریم شربت بود و حضرت نخواست که خبر به گوش صاحب عسل برسد و او ناراحت شود. اما اینکه چگونه پیامبر اکرم(ص) پس از فاش شدن سرّ، برخى را براى فاش کننده سرّ گفت و برخى را نگفت و چگونه یک جمله خبرى که بیانگر یک چیز است، قابل تقسیم است، که برخى را بیان کند و برخى را نه، معلوم نیست؛ به همین جهت این شأننزول با «عَرَّفَ بَعْضَه وَ اَعْرَضَ عَنْ بَعْض» ناسازگار است و قابل قبول نیست.
۲. از شأننزول ذکر شده معلوم میشود عایشه در خانه پیامبر داراى موقعیت بوده است، زیرا وقتى او تصمیم میگیرد پیامبر(ص) را از ماندن بیشتر در یکى از حجره ها منع کند و به دیگران میگوید به پیامبر بگویید دهانت بوى مغافیر میدهد، آنان گوش میکنند و چنین کارى را انجام میدهند.
۳. عایشه در برخورد با پیامبر(ص) ماهرانه عمل میکند: اول با گرفتن دست جلوى بینى، پیامبر را حساس میکند و وقتى حضرت میفرماید مغافیر نخوردهام و عَسَل خورده ام، با مهارت میگوید: حتما زنبور عسل از شیره غُرفُط مکیده است!
۴. پیامبر(ص) به هیچ وجه نمیخواست دهانش بوى بد بدهد و با متوجه شدن بوى دهان، عسل را بر خود حرام میکند؛
۵. پیامبر(ص) هیچ گاه آزرده خاطر شدن همسرانش را نمی پسندد و از همین رو می خواهد خبر این تحریم فاش نشود، تا آن همسر ناراحت نشود و از طرفى دیگر مردم تصور نکنند عسل حرام شده است.
۶. علاوه بر اینکه عایشه در نزد سایر همسران پیامبر موقعیت داشت و براحتى توانست توطئه خود را با کمک آنان اجرا کند، معلوم میشود همسران پیامبر نسبت به زنى که داراى عسل بوده، حساسیت داشته و میخواستند او را از گردونه خارج کنند، یا خودشان را همرتبه او قرار دهند.
دومین شأننزول:
رسول اکرم(ص) هر روز نزد یکى از همسرانش میماند، تا رعایت عدالت بشود. روزى که نوبت حفصه بود، بر او وارد شد، ولى حفصه از حضرت اجازه خواست براى کارى نزد پدرش برود و در نبود او، ماریه قبطیه که مادر ابراهیم فرزند رسول اللّه بود و به خدمت حضرت مشغول بود، پیامبر را نزد خود خواند. حفصه برگشت و وقتى فهمید ماریه نزد پیامبر بوده است، بناى ناسازگارى را گذاشت و گفت: در روز من، در حجره من و با غیر من؟! هرگز نمیشود. پیامبر اکرم براى راضى کردن او گفت: ماریه را بر خود حرام میکنم و سوگند یاد میکنم دیگر با او خلوت نکنم و این مسأله را با کسى در میان مگذار. ولى حفصه بلافاصله عایشه را از این حادثه باخبر کرد.۴
سومین شأننزول:
شأن نزول سومى که نقل شده مانند شأن نزول دوم است، فقط مقدارى اضافه دارد.۵
نکتهها:
۱. از این شأن نزول استفاده میشود حفصه و عایشه در یک خط و در یک راستا کار میکردند و اخبار را سریعا به یکدیگر منتقل میکردند و عایشه نقش مرکزیت داشته و زود در جریان کارها قرار میگرفت.
۲. حفصه و عایشه نسبت به ماریه حساسیت داشتند و از اینکه پیامبر او را بر خود تحریم کرد، بسیار خوشحال شدند؛ به طورى که وقتى پیامبر از حجره حفصه خارج شد، او با مشت به دیوار اتاق عایشه زد و وى را از این خبر مهم آگاه کرد.
۳. شاید حساسیت عایشه و حفصه . خصوصا عایشه . از آنرو ناشى شد که هیچ کدام از همسران پیامبر(ص) در مدینه از ایشان داراى فرزند نشدند و تنها ماریه بود که صاحب فرزندى به نام ابراهیم شد. در این صورت عایشه . که عقیم بود . جا داشت بیشترین حساسیت را نشان بدهد.
نمونه دوم:
آیههاى ۲۸ و ۲۹ سوره احزاب
«یا اَیهَا اَلْنَبِى قُلْ لأَِزواجِکَ اِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاهَ الدّنیا وَ زینَتَها فَتَعالَینَ اُمَتَّعکُنَّ و اُسَرِّحْکُنَّ سَراحا جمیلاً. وَ اِنْ کُنتُنَّ تُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الأخِرَهَ فَأِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْرا عَظیما؛۶
اى پیامبر! به هسمرانت بگو: اگر خواهان زندگى دنیا و زینت آن بودهاید، بیایید شما را با متاع دنیوى بهرهمند سازم و شما را به طلاقى نیکو طلاق دهم. و اگر خواهان خدا و رسول او و آخرت بودهاید، خداوند براى نیکوکاران پاداش عظیمى تدارک دیده است.»
شأن نزول:
هنگامى که رسولاللّه در غزوه خیبر پیروز شد و بر گنجهاى آلابیالحقیق دست یافت، همسرانش . یا برخى از آنان . گفتند: آنچه را که به دست آوردى، به ما بده. پیامبر به آنان
فرمود: بین مسلمانان آن طورى که خداوند دستور داده بود، تقسیم کردم. زنان غضبناک شدند و گفتند: شاید فکر میکنى اگر ما را طلاق دهى، همطرازهایى از قوم خود پیدا نمیکنیم که ما را به همسرى برگزینند؟! خداوند براى رسولش حمیت و غیرت به خرج داد و دستور داد حضرت از آنان کنارهگیرى کند.
پیامبر اکرم از آنان کنارهگیرى کرد و در «مشربه امّابراهیم»۷ بیست و نه روز باقى ماند، تا زنان حایض شوند و پاک گردند، تا طلاقدادنشان جایز باشد. آنگاه آیه تخییر آمد و آنان را بین زندگى ساده و فقیرانه پیامبر اکرم همراه با آخرت و بین دنیاخواهى و بهرهورى از متاع دنیا و طلاق، بدون نزاع و کشمکش مخیر ساخت. «امسلمه» برخاست و گفت: خدا و رسول را برگزیدم. دیگران نیز برخاستند و دست در گردن پیامبر انداختند. در روایات اهل سنت آمده است: پیامبر اول آیه تخییر را بر عایشه خواند و او پیامبر را برگزید.
آیا همه همسران پیامبر از او نفقه بیشترى طلب کردند، یا تنها برخى از آنان این خواسته را داشتند؟
از تفسیرها چیزى معلوم نشد، ولى روشن است که پیامبر از همه آنان کناره گرفت و همه را بین همسرى خود با زندگى ساده و یا طلاق محترمانه و بهرهمند شدن از متاع دنیا مخیر ساخت.
روایتهاى مبغوض بودن طلاق
اگر آیه قرآن را کنار روایاتى که طلاق را مبغوضترین اشیا میداند، قرار دهیم، زمینه براى بحثهاى بعدى آمادهتر میشود.
احادیث شیعه
امام صادق(ع): «ان اللّه عز و جل یحِبّ البیت الذى فیه العُرس و یبغض البیت الذى فیه الطلاق و ما من شئٍ ابغض الى اللّه عز و جل من الطلاق؛۸ خداوند خانهاى را که در آن عروسى باشد، دوست دارد و خانهاى را که در آن طلاق باشد، دوست ندارد و هیچ چیز نزد خدا از طلاق مبغوضتر نیست.»
امام صادق(ع): «سمعتُ ابى یقول: ان اللّه عز و جل یبغض کلَّ مِطلاق و ذَوّاق؛۹ از پدرم شنیدم: خداوند هر انسان مطلاق (زیاد طلاقدهنده) و ذوّاق . که هر لحظه هوس زنى را دارد . مبغوض میدارد.»
احادیث اهل سنت از رسول اکرم(ص)
ان اللّه تعالى یبغضُ الطّلاقَ و یحِبُّ العتاق؛۱۰ خداوند طلاق را مبغوض میدارد و آزادسازى را دوست میدارد.
ما احلّ اللّه شیئا ابغضَ الیه من الطلاق؛۱۱ خداوند چیزى مبغوضتر از طلاق را حلال نکرده است.
ابغض الحلال الى اللّه الطلاق؛۱۲ مبغوضترین حلالها نزد خداوند طلاق است.
تزّوجوا و لا تطلّقوا فانّ الطلاق یهتزّ منه العرش؛۱۳ ازدواج کنید و طلاق ندهید، زیرا طلاق عرش خدا را به لرزه میآورد.
وقتى که طلاق مبغوضترین راه حلال است . نظیر: آخِرُ الدواء اَلْکَی؛ آخرین دوا داغ کردن و سوزاندن است . و تا راههاى مسالمتآمیز دیگرى باشد، کسى این راه را پیشنهاد نمیکند؛ از اینرو روشن میشود چقدر زنانِ پیامبر یا برخى از آنان براى ایشان مشکل آفریده و چقدر او را اذیت کردهاند که خداوند به مبغوضترین راههاى حلال رضایت داده است و حتى پیامبرش را تشویق میکند آنها را طلاق گوید: «عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یبْدِ لَهُ أَزْواجا خیرا مِنْکُنَّ؛۱۴ خداوند امیدوار است که اگر او شما را طلاق دهد، بهتر از شما را نصیب او کند.» بنابراین مسأله نباید منحصر به زیادهخواهى در سهم غنیمت یا اتهام بد بویى دهان پیامبر باشد؛ اگرچه اینها نیز مهم است. دنیاخواهى زنان پیامبر را آیه ۲۸ سوره احزاب با صراحت بیان میکند. در واقع پیامبر را به سوى زندگى تجملاتى کشیدن، پوچ کردن دین از درون و تضعیف کردن ارزشهایى است که اسلام براى احیاى آنها آمده است.
براى اینکه با اخلاق، کارها و روحیات همسران پیامبر بیشتر آشنا شویم، بحث را با احادیثى از این همسران یا پدران آنان پى میگیریم، تا مقدارى از زوایاى ناگفته زندگى پیامبر و آزار و اذیتهاى آنان روشن و معلوم شود حوادث سهمگین در خانواده پیامبر اکرم اتفاق میافتاد و حرفهاى گوناگونى زده میشد که هر کدام از آنها براى تخریب بناى خانواده کافى بود، ولى بزرگوارى، مدیریت و متانت پیامبر(ص) نمیگذاشت آن حادثه یا سخن در جامعه راه یابد. و از طرفى نشان میدهد هیچ پیامبرى مانند ایشان اذیت نشد، و این تنها مربوط به اذیتهاى مشرکان و کفار نبود.
نمونه سوم:
آیه ۱۱ سوره حجرات
«یآ أَیهَا الَّذینَ آمَنوُا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قوْمٍ عَسَى أَن یکُونُوا خَیرا مِنْهُمْ وَ لا نِسَآءٌ مِن نِسآءٍ عَسَى أَن یکُنَّ خَیرا مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنَابَزُوا بِالأَلقبِ بِئسَ الإسْمُ الأِفُسُوقُ بَعْدَ الأِیمنِ؛۱۵ اى اهل ایمان! گروهى (از شما) گروه دیگر را مسخره نکند؛ شاید آن مسخره شدگان از اینها بهتر باشند و زنان، زنان دیگر را (مسخره نکنند) شاید آنها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهاى زشت ندهید. چه ناپسند است نام زشت پس از ایمان!»
از انس نقل شده است که «و لانساء من نساء …» در مورد عایشه و حفصه نازل شده است که امسلمه را مسخره کردند. او با پارچهاى سفید دو کشاله ران خود را میبسته و دو طرف پارچه از پشتش آویزان بود. عایشه میگفت: ببینید چه چیزى مانند زبان سگ از پشت او آویزان است!
و گفته شده است: عایشه او را به خاطر کوتاهى قد مورد تمسخر و عیبجویى قرار میداد.۱۶
در مورد این آیه ابنعباس نقل کرده است: روزى صفیه گریان نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و گفت: عایشه مرا سرزنش کرد و گفت: اى یهودى، فرزند یهودى! پیامبر اکرم فرمود: چرا به او جواب ندادى که پدرم هارون است و عمویم موسى و شوهرم محمد؟! آنگاه آیه فوق نازل شد.۱۷
کسى که در آیات قرآن و تفاسیر و شأننزولها تفحص کند، نمونههایى اینچنین پیدا میکند، ولى قصد ما شمارش تمامى موارد نیست و حکم به صحت تمامى موارد نمیکنیم و فعلاً در صدد تفکیک بین شأننزول و سبب نزول نیستیم، ولى از برخى آیات بخوبى روشن میشود پیامبر از دست برخى همسرانش بشدت آزرده خاطر بود
پی نوشت ها:
۱ . تحریم (۶۶)، آیه ۱ . ۴٫
۲ . در اینکه آن زن چه کسى بود، نیز اختلاف است. برخى گفتهاند زینب بنت جحش، برخى گفتهاند: سوده، و برخى: امسلمه و برخى گفتهاند او حفصه بود.
۳ . مجمعالبیان، ذیل آیه؛ درّالمنثور، ذیل آیه؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۲۸٫
۴ . بحارالانوار، ج۲۲، همان، ص۲۲۹٫
۵ . تفسیر على بنابراهیم، ج۲؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۳۹٫
۶ . احزاب، آیه ۲۸ . ۲۹٫
۷ . مشربه امابراهیم: منزل مسکونى ماریه همسر پیامبر.
۸ . وسائلالشیعه، ج۱۵، ص۲۶۷٫
۹ . همان.
۱۰ . کنزالعمال، ج۹، ص۶۶۱٫
۱۱ . همان.
۱۲ . همان.
۱۳ . همان.
۱۴ . تحریم، آیه ۵٫
۱۵ . حجرات، آیه ۱۱٫
۱۶ . مجمعالبیان، ج۹، ص۱۳۵٫
۱۷ . همان.
منبع :پیام زن شماره ۹۳،آذر ماه ۱۳۸۳