- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
ازدواج موقت و دائم، در پاره اى از آثار با هم یکى هستند و در قسمتى اختلاف دارند. آنچه در درجه اول این دو را از هم متمایز می کند، یکى این است که زن و مرد تصمیم می گیرند به طور موقت با هم ازدواج کنند و پس از پایان مدت، اگر مایل بودند تمدید کنند، تمدید می کنند و اگر مایل نبودند، از هم جدا می شوند.
استقبال از شبهه و تشکیک
من بر خلاف بسیارى از افراد، از تشکیک ها و ایجاد شبهه هایى که در مسایل اسلامى می شود – با همه علاقه و اعتقادى که به این دین دارم – به هیچ وجه ناراحت نمی شوم، بلکه در ته دلم، خوشحال می شوم زیرا معتقدم و در عمر خود به تجربه مشاهده کرده ام که این آیین مقدس آسمانى، در هر جبهه از جبهه ها که بیشتر مورد حمله و تعرض واقع شده، با نیرومندى و سرافرازى و جلوه و رونق بیشترى آشکار شده است.
خاصیت حقیقت، همین است که شک و تشکیک، به روشن شدن آن کمک می کند. شک، مقدمه یقین و تردید، پلکان تحقیق است. در رساله زنده بیدار از رساله میزان العمل غزالى نقل می کند که:
«…گفتار ما را فایده این بس باشد که تو را در عقاید کهنه و موروثى به شک می افکند زیرا شک، پایه تحقیق است و کسى که شک نمی کند، درست تامل نمی کند. و هر که درست ننگرد، خوب نمی بیند و چنین کسى، در کورى و حیرانى بسر می برد.»
بگذارید بگویند و بنویسند و سمینار بدهند و ایراد بگیرند تا آن که بدون آن که خود بخواهند، وسیله روشن شدن حقایق اسلامى گردند.
تفاوت ازدواج موقت و دائم
یکى از قوانین درخشان اسلام از دیدگاه مذهب جعفری – که مذهب رسمى کشور ماست – این است که ازدواج، به دو نحو می تواند صورت بگیرد: دائم و موقت.
ازدواج موقت و دائم، در پاره اى از آثار با هم یکى هستند و در قسمتى اختلاف دارند. آنچه در درجه اول این دو را از هم متمایز می کند، یکى این است که زن و مرد تصمیم می گیرند به طور موقت با هم ازدواج کنند و پس از پایان مدت، اگر مایل بودند تمدید کنند، تمدید می کنند و اگر مایل نبودند، از هم جدا می شوند.
دیگر این که از لحاظ شرایط، آزادى بیشترى دارند که به طور دلخواه به هر نحو که بخواهند، پیمان می بندند. مثلا در ازدواج دائم، خواه ناخواه مرد باید عهده دار مخارج روزانه و لباس و مسکن و احتیاجات دیگر زن از قبیل دارو و طبیب بشود، ولى در ازدواج موقت، بستگى دارد به قرارداد آزادى که میان طرفین منعقد می گردد؛ ممکن است مرد نخواهد یا نتواند متحمل این مخارج بشود یا زن نخواهد از پول مرد استفاده کند.
در ازدواج دائم، زن خواه ناخواه باید مرد را به عنوان رییس خانواده بپذیرد و امر او را در حدود مصالح خانواده اطاعت کند، اما در ازدواج موقت، بسته به قراردادى است که میان آنها منعقد می گردد. در ازدواج دائم، زن و شوهر خواه ناخواه از یکدیگر ارث می برند، اما در ازدواج موقت، چنین نیست.
پس تفاوت اصلى و جوهرى ازدواج موقت با ازدواج دائم، در این است که ازدواج موقت، از لحاظ حدود و قیود، « آزاد » است، یعنى وابسته به اراده و قرارداد طرفین است، حتى موقت بودن آن نیز در حقیقت، نوعى آزادى به طرفین می بخشد و زمان را در اختیار آنها قرار می دهد.
در ازدواج دائم، هیچ کدام از زوجین بدون جلب رضایت دیگرى حق ندارند از بچه دار شدن و تولید نسل جلوگیرى کنند، ولى در ازدواج موقت، جلب رضایت طرف دیگر ضرورت ندارد. در حقیقت، این نیز نوعى آزادى دیگر است که به زوجین داده شده است. اثرى که از این ازدواج تولید می شود یعنى فرزندى که به وجود می آید، با فرزند ناشى از ازدواج دائم هیچ گونه تفاوتى ندارد.
مهر، هم در ازدواج دائم لازم است و هم در ازدواج موقت، با این تفاوت که در ازدواج موقت، عدم ذکر مهر موجب بطلان عقد است و در ازدواج دائم، عقد، باطل نیست، مهرالمثل تعیین می شود.
همان طورى که در عقد دائم، مادر و دختر زوجه بر زوج، و پدر و پسر زوج بر زوجه حرام و محرم می گردند، در عقد منقطع نیز چنین است و همان طورى که خواستگارى کردن زوجه دائم بر دیگران حرام است، خواستگارى زوجه موقت نیز بر دیگران حرام است. همان طورى که زناى با زوجه دائم غیر، موجب حرمت ابدى می شود زناى با زوجه موقت نیز موجب حرمت ابدى می شود.
همان طورى که زوجه دائم بعد از طلاق باید مدتى عده نگه دارد، زوجه موقت نیز بعد از تمام شدن مدت یا بخشیدن آن باید عده نگه دارد با این تفاوت که عده زن دائم، سه نوبت عادت ماهانه است و عده زن غیر دائم، دو نوبت یا چهل و پنج روز.
در ازدواج دائم، جمع میان دو خواهر جایز نیست، در ازدواج موقت نیز روا نیست. این است آن چیزى که به نام ازدواج موقت یا نکاح منقطع در فقه شیعه آمده است و قانون مدنى ما نیز عین آن را بیان کرده است.
بدیهى است که ما طرفدار این قانون با این خصوصیات هستیم و اما این که مردم ما به نام این قانون، سوء استفاده هایى کرده و می کنند، ربطى به قانون ندارد. لغو این قانون، جلوى آن سوء استفاده ها را نمی گیرد بلکه شکل آنها را عوض می کند، به علاوه صدها مفاسدى که از خود لغو قانون بر می خیزد.
ما نباید آنجا که انسان ها را باید اصلاح و آگاه کنیم، به دلیل عدم عرضه و لیاقت در اصلاح انسان ها مرتبا به جان مواد قانونى بیفتیم، انسان ها را تبرئه کنیم و قوانین را مسئول بدانیم.
اکنون ببینیم با بودن ازدواج دائم، چه ضرورتى هست که قانونى به نام قانون ازدواج موقت بوده باشد. آیا ازدواج موقت – به قول نویسندگان «زن روز» – با حیثیت انسانى زن و با روح اعلامیه حقوق بشر منافات دارد؟ آیا ازدواج موقت اگر هم لازم بوده است، در دوران کهن لازم بوده است اما زندگى و شرایط و اقتضاى زمان حاضر با آن موافقت ندارد؟
ما این مطلب را تحت دو عنوان بررسى می کنیم:
الف. زندگى امروز و ازدواج موقت؛
ب. مفاسد و معایب ازدواج موقت؛
زندگى امروز و ازدواج موقت
چنانکه قبلا دانستیم ازدواج دائم، مسئولیت و تکلیف بیشترى براى زوجین تولید می کند. به همین دلیل، پسر یا دخترى را نمی توان یافت که از اول بلوغ طبیعى که تحت فشار غریزه قرار می گیرد، آماده ازدواج دائم باشد. خاصیت عصر جدید این است که فاصله بلوغ طبیعى را با بلوغ اجتماعى و قدرت تشکیل عائله زیادتر کرده است.
اگر در دوران ساده قدیم یک پسر بچه در سنین اوایل بلوغ طبیعى از عهده شغلى که تا آخر عمر به عهده او گذاشته می شد بر می آمد، در دوران جدید، ابدا امکان پذیر نیست.
یک پسر موفق در دوران تحصیل که دبستان و دبیرستان و دانشگاه را بدون تاخیر و رد شدن در امتحان آخر سال و یا در کنکور دانشگاه گذرانده باشد، در ۲۵ سالگى فارغ التحصیل می گردد و از این به بعد می تواند درآمدى داشته باشد.
قطعا سه چهار سال هم طول می کشد تا بتواند سر و سامان مختصرى براى خود تهیه کند و آماده ازدواج دائم گردد. همچنین است یک دختر موفق که دوران تحصیل را می خواهد طى کند.
جوان امروز و دوره بلوغ و بحران جنسى
شما اگر امروز یک پسر محصل هجده ساله را که شور جنسى او به اوج خود رسیده است، تکلیف به ازدواج بکنید، به شما می خندند. همچنین است یک دختر محصل شانزده ساله. عملا ممکن نیست این طبقه در این سن زیر بار ازدواج دائم بروند و مسئولیت یک زندگى را – که وظایف زیادى براى آنها نسبت به یکدیگر و نسبت به فرزندان آیندهشان ایجاد می کند – بپذیرند.
کدامیک؟ رهبانیت موقت یا کمونیسم جنسى یا ازدواج موقت؟
از شما می پرسم: آیا با این حال، با طبیعت و غریزه چه رفتارى بکنیم؟ آیا طبیعت حاضر است به خاطر این که وضع زندگى ما در دنیاى امروز اجازه نمی دهد که در سنین شانزده سالگى و هجده سالگى ازدواج کنیم، دوران بلوغ را به تاخیر بیندازد و تا ما فارغ التحصیل نشده ایم، غریزه جنسى از سر ما دست بردارد؟
آیا جوانان حاضرند یک دوره « رهبانیت موقت »را طى کنند و خود را سخت تحت فشار و ریاضت قرار دهند تا زمانى که امکانات ازدواج دائم پیدا شود؟ فرضا جوانى حاضر گردد رهبانیت موقت را بپذیرد، آیا طبیعت حاضر است از ایجاد عوارض روانى سهمگین و خطرناکى که در اثر ممانعت از اعمال غریزه جنسى پیدا می شود و روانکاوى امروز از روى آنها پرده برداشته است، صرف نظر کند؟
دو راه بیشتر باقى نمی ماند: یا این که جوانان را به حال خود رها کنیم و به روى خود نیاوریم؛ به یک پسر اجازه دهیم از صدها دختر کام برگیرد و به یک دختر اجازه دهیم با ده ها پسر، رابطه نامشروع داشته باشد و چندین بار سقط جنین کند؛
یعنى عملا کمونیسم جنسى را بپذیریم؛ و چون به پسر و دختر «متساویا» اجازه داده ایم، روح اعلامیه حقوق بشر را از خود شاد کرده ایم، زیرا روح اعلامیه حقوق بشر از نظر بسیارى از کوته فکران، این است که زن و مرد اگر بناست به جهنم دره هم سقوط کنند، دوش به دوش یکدیگر و بازو به بازوى هم و بالاخره «متساویا» سقوط کنند!
آیا این چنین پسران و دخترانى با چنین روابط فراوان و بی حدى در دوران تحصیل، پس از ازدواج دائم، مرد زندگى و زن خانواده خواهند بود؟!
راه دوم، ازدواج موقت و آزاد است. ازدواج موقت در درجه اول، زن را محدود می کند که در آن واحد، زوجه دو نفر نباشد. بدیهى است که محدود شدن زن، مستلزم محدود شدن مرد نیز خواه ناخواه هست.
وقتى که هر زنى به مرد معینى اختصاص پیدا کند قهرا هر مردى هم به زن معینى اختصاص پیدا می کند، مگر آن که از یک طرف، عدد بیشترى باشند. بدین ترتیب، پسر و دختر، دوران تحصیل خود را می گذرانند بدون آن که رهبانیت موقت و عوارض آن را تحمل کرده باشند و بدون آن که در ورطه کمونیسم جنسى افتاده باشند.
ازدواج آزمایشى
این ضرورت اختصاص به ایام تحصیل ندارد، در شرایط دیگر نیز پیش می آید. اصولا ممکن است زن و مردى که خیال دارند با هم به طور دائم ازدواج کنند و نتوانسته اند نسبت به یکدیگر اطمینان کامل پیدا کنند، به عنوان ازدواج آزمایشى براى مدت موقتى با هم ازدواج کنند؛ اگر اطمینان کامل به یکدیگر پیدا کردند ادامه می دهند و اگر نه از هم جدا می شوند.
من از شما می پرسم: این که اروپاییان وجود یک عده از زنان بدکار را در محل معین از هر شهرى تحت نظر و مراقبت دولت لازم و ضرورى می دانند براى چیست؟ آیا جز این است که وجود مردان مجردى را که قادر به ازدواج دائم نیستند، خطر بزرگى براى خانواده ها به حساب می آورند؟
راسل و نظریه ازدواج موقت
برتراند راسل فیلسوف معروف انگلیسى در کتاب زناشویى و اخلاق می گوید:
«…در واقع اگر درست بیندیشیم، پى میبریم که فواحش، معصومیت کانون خانوادگى و پاکى زنان و دختران ما را حفظ می کنند. هنگامى که این عقیده را لکى در بحبوحه عصر ویکتوریا ابراز کرد، اخلاقیون سخت آزرده شدند بى آن که خود علت آن را بدانند، اما هرگز نتوانستند خطاى عقیده لکى را به ثبوت رسانند.
زبان حال اخلاقیون مزبور با تمام منطقشان این است که «اگر مردم از تعلیمات ما پیروى می کردند، دیگر فحشاء وجود نمی داشت» اما ایشان به خوبى می دانند که کسى توجه به حرفشان نمی کند».
این است فرمول فرنگى چارهجویى خطر مردان و زنانى که قادر به ازدواج دائم نیستند و آن بود فرمولى که اسلام پیشنهاد کرده است. آیا اگر این فرمول فرنگى به کار بسته شود و گروهى زن بدبخت به ایفاى این وظیفه اجتماعی! اختصاص داده شوند، آن وقت زن به مقام واقعى و حیثیت انسانى خود رسیده است و روح اعلامیه حقوق بشر شاد شده است؟!
برتراند راسل رسما در کتاب خود، فصلى تحت عنوان ازدواج تجربى باز کرده است. وى می گوید:
«قاضى لیندزى که سالیان متمادى مامور دادگاه دنور بوده و در این مقام، فرصت مشاهده حقایق زیادى داشته، پیشنهاد می کند که ترتیبى به نام «ازدواج رفاقتی» داده شود. متاسفانه پست رسمى خود را (در آمریکا) از دست داد، زیرا مشاهده شد که او بیش از ایجاد حس گناهکارى، در فکر سعادت جوانان است. براى عزل او، کاتولیک ها و فرقه ضد سیاه پوستان، از بذل مساعى خوددارى نکردند.
پیشنهاد ازدواج رفاقتى را یک محافظه کار خردمند کرده است و منظور از آن، ایجاد ثباتى در روابط جنسى است. لیندزى متوجه شده که اشکال اساسى در ازدواج، فقدان پول است. ضرورت پول فقط از لحاظ اطفال احتمالى نیست، بلکه از این لحاظ است که تامین معیشت از جانب زن، برازنده نیست و به این ترتیب، نتیجه می گیرد که جوانان باید مبادرت به ازدواج رفاقتى کنند که از سه لحاظ با ازدواج عادى متفاوت است:
اولا منظور از ازدواج، تولید نسل نخواهد بود. ثانیا مادام که زن جوان، فرزندى نیاورده و حامله نشده، طلاق با رضایت طرفین میسر خواهد بود. ثالثا زن در صورت طلاق، مستحق کمک خرجى براى خوراک خواهد بود…
من هیچ تردیدى در موثر بودن پیشنهادات لیندزى ندارم و اگر قانون آن را می پذیرفت، تاثیر زیادى در بهبود اخلاق می کرد.» آنچه لیندزى و راسل آن را «ازدواج رفاقتی» می نامند گر چه با ازدواج موقت اسلامى اندک فرقى دارد اما حکایت می کند که متفکرانى مانند لیندزى و راسل، به این نکته پی برده اند که تنها ازدواج دائم و عادى، وافى به همه احتیاجات اجتماع نیست.
جمع بندی
ازدواج موقت از دیدگاه اسلام، یکی را راه های پیشگیری و برون رفت جامعه از فساد است. ازدواج موقت بر اساس برخی مصالح فردی و اجتماعی انسان تقنین شده و از این نظر، تابع شرایط خاصی است. همچنین ازدواج موقت از نظر احکام و قوانین، با ازدواج دائم تفاوت هایی دارد. اندیشمندان جوامع غیراسلامی ضمن درک نیاز به چنین ساز وکاری در روابط زن و مرد و ضرورت نظام مند کردن این روابط به راهکارهای مشابه ازدواج موقت مانند ازدواج رفاقتی اشاره کرده اند.
منبع: استاد شهید مرتضى مطهرى(ره)؛ کتاب زن در اسلام؛ ص۵۵-۶۰ (با تغییراتی در متن)؛ تهیه و تنظیم: حسین فاضلی