- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
برای برقراری ارتباط صحیح و مناسب میان والدین و فرزندان، به راهکارها و مهارت هایی نیازمندیم. از همین روی، ضروری است نیازهای فرزندان را شناسایی کنیم.
مقدمه
با پذیرش استقلال و تقویت عزت نفس آنان از طریق قدردانی، تکریم و گوش دادن فعال به سخنانشان، زمینه ی رشد و بالندگی آنان را فراهم سازیم، و از سوی دیگر، با تأکید بر رفتارهای مثبت، حذف رفتارهای منفی، تأیید باورهای درست و تخریب باورهای نادرست، آنان را به سوی تغییر نگرش یا ارتقای آن سوق دهیم. در این فصل، به راهکارهای وصول به این هدف مهم، می پردازیم.
۱- شناسایی نیاز فرزندان
والدین در همان گام اول ارتباط با فرزندان، باید نیازهای واقعی آنها را تشخیص دهند و پاسخ متناسب با نیاز آنان را ارائه کنند. مهمترین نیازهای فرزندان به این شرح است.
الف) نیاز به استقلال و تشخص
فرزند ما به طور طبیعی، می خواهد خودش تصمیم بگیرد، خودش برنامه ریزی کند و خودش نیز برنامهها را اجرا کند. اگر مانع بر سر راه فرزندان در زمینه ی تصمیم گیری، برنامه ریزی و اجرا نباشد، خود آنها این مسیر را طی می کنند. آنها کسب شخصیت را دوست دارند و برای رسیدن به این مرحله، به دو ویژگی نیازمندند: داشتن توانمندی لازم برای کاری که می خواهند انجام دهند، و اجازه ی والدین و بزرگترها برای این که فرزندان کارهای خود را به تنهایی انجام دهند.
بنابراین کسب مهارت و توانایی مواجهه با دیگران، و نیز طرد نشدن از سوی پدر و مادر و احترام به شخصیت او، از نیازهای اساسی فرزندان است. مشورت کردن با فرزند و انتقاد کردن به او از روی دل سوزی، به استقلال و تشخص او کمک می کند.
ب) نیاز به پذیرش
جوان به مثابه ی کسی که پس از پدر و مادر وارد زندگی شده است، می خواهد کانون پذیرش پدر و مادر باشد. شخصی که می خواهد پذیرش دیگران را احساس کند، با آنها ارتباط برقرار می کند و رشد خود را در همان ارتباط می بیند. با این ارتباط، فرد رشد می کند، تغییرات سازنده در او رخ می دهد، خود و راه حل مشکلش را پیدا می کند، آزادانه حرکت را از نقطهای که در آن هست آغاز می کند و برای رسیدن به آنچه لیاقتش را دارد، تلاش می کند.
ما از طریق گفتار و رفتار می توانیم پذیرش را نشان دهیم. در بخش غیرکلامی، می توان از حالت هایی همچون لبخند زدن، سر تکان دادن و مجاورت بدنی نام برد. پیامهای غیرکلامی، زبان رفتار است و پس از زبان گفتار، مهمترین راه نشان دادن پذیرش است.
پذیرش، از مهمترین پیامدهای گوش دادن است. گوش دادن، محبت را در پی می آورد، همدمی را ارتقا می بخشد و باعث می شود آرامش بر رابطه ی میان والدین و فرزندان حکم فرما شود. وقتی فرزند با بیان احساساتش آن را بروز می دهد، خود نیز برای پذیرش موقعیت، آماده تر می شود. گوش دادن به فرزند فرصت می دهد که از نظر شناختی و عاطفی، زمینه ی مناسب تری برای تغییر مطلوب داشته باشد.
ج) نیاز به توجه
در همه ی افراد، به ویژه در جوان ها، نیاز به مطلوب واقع شدن و کانون توجه بودن، دیده می شود. البته ممکن است این حالت در افراد شدت و ضعف داشته باشد یا نمونهها و مصادیق مورد توجه بودن متفاوت باشد، اما اصل نیاز به پذیرش، همگانی است.
اگر برای جوان ممکن باشد که با رفتارهای مثبت و پسندیده، مطلوب دیگران قرار گیرد، با این روش توجه دیگران را به خود جلب می کند؛ در غیر این صورت، ممکن است مرتکب کارهای منفی شود تا دیگران او را در معرض دید و توجه خود قرار دهند. دانش آموزی با گرفتن نمره ی بیست و دانش آموز دیگر با حرکات نمایشی، طنز یا مسخره کردن دیگران، زبانزد هم کلاسهای خود می شود.
طبیعی است که فرزندان به توجه نیاز دارند. و والدین باید به آنها توجه داشته باشند، ولی این نکته نیز حایز اهمیت است که توجه طلبی فرزندان، چنانچه به طور پیوسته اند. و زمینه ی تحقق بخشیدن به همه ی خواستههای آنها باشد، مشکل ساز می شود.
بسیاری از بچهها به دلیل ناراحتی ناچیز، مسئله ی بزرگی می سازند تا شما را متوجه خویش سازند. توجه طلبی افراطی به جایی می رسد که فرزند، حکمران زندگی والدین می شود. والدین باید توجه طلبی افراطی فرزند را کنترل کرده، درخواست آنان برای ارضای زودرس خواسته هایشان را به شکیبایی سوق دهند.
هر چه شما بتوانید میان خواسته ی فرزند و خواسته ی خود تعادل ایجاد کنید، از توجه طلبی افراطی فرزند جلوگیری کرده اید. باید بدانیم که گاه توجه منفی به فرزند پاداش تلقی می شود، اما در مقابل، بی توجهی، او را به حالت طبیعی نزدیک می کند. توجه افراطی به فرزند، ممکن است جنگ قدرت و خشم را در پی داشته باشد.
د) نیاز به عزت نفس
یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر رفتار اجتماعی ما احساس کفایت و عزت نفس است، که ترکیبی از شناخت و احساسات فرد درباره ی خود است. نگاه به خود، در صورتی که با قضاوت همراه باشد، عزت نفس به شمار می آید. اگر این قضاوت مثبت باشد، به عزت نفس فرد می افزاید و چنانچه منفی باشد، از عزت نفس او می کاهد. ما باید کاری کنیم که فرزندمان احساس شخصیت کند، عزت نفس داشته باشد و از خودپنداره ی مثبت برخوردار باشد.
عزت نفس با مشارکت فرد در تعاملات خانواده ارتباط دارد. هر گاه افراد خانواده دچار استرس می شوند، توانایی آنها در برقراری ارتباط آشکار با یکدیگر، دادن بازخورد و حل مشکلاتشان، در گرو میزان عزت نفس جمعی خانواده است. هر قدر عزت نفس بیشتر باشد، توانایی آنها در این زمینهها بیشتر است.
البته نباید عزت نفس را با خودبرتربینی یک سان دانست. کسی که عزت نفس دارد، خود را آن گونه که هست، می بیند؛ اما کسی که خود را برتر می بیند، خود را بیش از آنچه هست، می بیند و از این طریق، احساس حقارت واقعی خود را که گاه در اعماق وجودش درک می کند، پنهان می سازد.
هـ ) نیاز به محبوب بودن
جوانان و نوجوانان از پدر و مادر می خواهند که آنها را بی قید و شرط دوست بدارند. فرزندان می خواهند به طور کامل از محبت والدین برخوردار باشند و با این نگاه در زندگی خود احساس امنیت کنند. پسر و دختر شما می خواهد همیشه به او بگویید: «دوستت دارم».
حتی زمانی که اشتباهی مرتکب می شود، به او بگویید: «طوری نیست، اشکالی ندارد و هر چند کار بدی کردی، تو را دوست دارم.» اکنون این پرسش مطرح می شود: آیا چنین کاری صحیح است؟
واقعیت این است که پدر و مادر لازم است فرزند خود را از تلاش کامل خویش برای برخورد مناسب با اشتباه فرزندنشان مطمئن کنند و تا آنجا که ممکن است، شخصیت او را به چالش نکشند. آنها باید گاه احتمال دهند فرزند به زشتی کارش آگاه نبوده یا در تشخیص مصداق و نمونه ی کار خوب دچار اشتباه شده است.
در این صورت، می توانند به فرزند اظهار محبت کنند. اما در صورتی که فرزند با علم و عمد و با نوعی خودخواهی کاری انجام می دهد، می توان و باید برای او دل سوزی کرد، اما نمی توان او را از کارش جدا کرد و به او گفت: «من تو را دوست دارم، ولی کار تو را دوست ندارم». شخصیت اکتسابی او بنابر کارهایش پدید آمده و جدا کردن او از کارش در این صورت، بیشتر حس فریب کاری و حیله گری والدین را در ذهن فرزند تداعی می کند.
۲- تقویت عزت نفس
برای این که عزت نفس فرزندان خود را افزایش دهیم، می توانیم از این راهها استفاده کنیم:
الف) به قوّتهای آنها توجه کنیم
نگرش ما به رفتار فرزندان باید جامع و کامل باشد و پیش از این که به وجوه منفی توجه، و آنها را گوشزد کنیم، مثبتها را ببینیم و به آنها اشاره کنیم. تکیه بر موفقیت ها، انگیزه ی درونی تولید می کند. با تعریف و تمجید والدین، فرزندان ترجیح می دهند به جد تلاش کنند و خود را بنمایانند.
ب) به تفاوتهای فردی توجه کنیم
بسیاری از والدین، فرزندان خود را با یکدیگر یا با فرزندان دیگران مقایسه، و ضعفهای آنان را بازگو می کنند، و اصولاً این مقایسه با افرادی صورت می گیرد که پدر و مادر، آنها را دوست دارند و موقعیت بالاتری دارند. این مقایسه به فرزند ما ضربه ی روحی می زند، از عزت نفس او می کاهد و تلاشهای او را دچار تردید می کند.
ج) از فرزند خود نظرخواهی کنیم
با توجه به گسترش علم رویکرد نسل نو به تحصیل و ادامه ی آن، والدین می دانند که فرزندان ممکن است به مطالبی آگاه باشند که پدر و مادر از آن بی خبرند. پس مناسب است از اطلاعات فرزندان بهره گیریم و از آنها نظرخواهی کنیم. این نظرخواهی، نه تنها به انتقال اطلاعات منتهی می شود و آگاهی هایی برای والدین به ارمغان می آورد، بلکه این حس را در فرزندان ایجاد می کند که به آنها احترام گذاشته شده و به حساب آمده اند. در چنین صورتی، فرزندان اعتماد به نفس خوبی پیدا می کنند.
د) به تلاش آنان اولویت دهیم و نتیجه گرا نباشیم
دیدن موفقیتها و نتایج مثبت کار فرزندان، دشوار نیست، اما باید بدانیم موفقیت، همه روزه به چشم نمی آید. اگر والدین بازخوردهای مثبت خود به کار فرزندان را به کارهایی اختصاص دهند که به نتیجه رسانده اند، باعث می شوند فرزندان به کارهای فراوانی که در دست اقدام است، با تردید و دودلی نگاه کنند و اعتماد به نفس نداشته باشند.
مهمتر از به نتیجه رسیدن یا نرسیدن کار، این است که بدانیم آنها تلاش می کنند. توجه دادن بچهها به کسب قطعی نتیجه، اضطراب و نگرانی آنها را افزایش می دهد؛ چرا که حصول نتیجه در اختیار آنان نیست، ولی تلاش کردن در اختیار آنان است و آنها می توانند کوشش خود را مدیریت کنند. قرآن می فرماید: لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى؛(۱) «برای انسان جز تلاش او چیزی نمی ماند.» با این نگرش، مسئولیت پذیری فرزندان افزایش می یابد؛ چرا که احساس می کنند کاری به آنها واگذار شده که در اختیارشان است.
هـ ) به فرزندان مسئولیت بدهیم و به توانمندی آنها اعتماد و اطمینان کنیم
والدین باید از فرزندان انتظار داشته باشند که مسئولیت بپذیرند و درباره ی رفتارهای خود پاسخ گو باشند. این خواسته زمانی برآورده می شود که مسئولیتی به فرزندان واگذار شود و مسئولیت، زمانی واگذار می شود که ما به فرزندانمان اطمینان داشته باشیم. البته منظور این نیست که اطمینان داشته باشیم آنها کار را بی عیب و نقص انجام می دهند، بلکه منظور این است که مطمئن باشیم آنها در صددند تا کار را با تعهد انجام دهند و آن را جدی بگیرند.
و) به آنان مثبت بنگریم
وقتی فرزند شما کار خوبی انجام می دهد، طبیعی است که شما او را تشویق می کنید و از سخنتان، دیدگاه مثبت شما هویداست. این نگرش مثبت را حتی زمانی که فرزندتان به موفقیت نمی رسد، از دست ندهید و با همین نگاه با او سخن بگویید.
۳- تکریم در مواجهه
برای این که فرزند احساس شخصیت و مطلوب بودن کند، لازم است پدر و مادر ابتدا ارتباطهای فیزیکی با او برقرار کنند تا او با والدین فاصلهای احساس نکند. از جمله ی این انواع ارتباط، ارتباط چشمی است که یکی از عناصر مهم تعامل افراد و گاه ضروری برای شروع تعامل اجتماعی است. این ارتباط در هنگام گفت و گو، ممکن است نشانه ی توجه و علاقه باشد و استفاده، مناسب از آن، پیامدهای تقویت کننده داشته باشد.
کلاتیک، در آزمایشی مصاحبه گونه، به مصاحبه گردها آموزش داد تا در یک مرحله، پیوسته به مصاحبه شونده نگاه کنند، در مرحله ی دیگر، به طور متناوب به آنها نگاه کنند و در مرحله ی آخر، اصلاً به آنها نگاه نکنند.
نتایج نشان داد، در زمانی که مصاحبه کننده به مصاحبه شونده نگاه نمی کرد، وی از جملات کوتاه تری استفاده می کرد و کمتر حرف می زد، ولی وقتی مصاحبه گرها پیوسته به مصاحبه شونده نگاه می کردند، آنها تصور می کردند که مصاحبه گر به آنها بسیار توجه دارد و با ولع خاصی صحبت می کردند؛ و چنان که مصاحبه گر اصلاً به آنها نگاه نمی کرد، احساس بی توجهی می کردند.(۲)
ادامه دارد…