- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
به موجب احادیث وارده از ناحیه پیامبر اکرم، (صلى الله علیه وآله)، و ائمه معصومین، (علیهم السلام)، مندرج در مصادر حدیثى و کتب اختصاصى پیرامون حضرت بقیه الله مهدى منتظر، (عجل الله تعالى فرجه)، یکى از ویژگیهاى قیام جهانى آن حضرت رویارویى و جنگ با کفار و مشرکین و مفسدین فى الارض است با سلاحهاى جنگى عصر پیغمبر (از جمله ذوالفقار یعنى شمشیر پیغمبر) و دیگر وسائل از این قبیل که جهت آگاهى تفصیلى خوانندگان محترم را به مصادر مربوطه ارجاع مى دهیم.[۱]
امام باقر، (علیه السلام)، در این زمینه مى فرماید: … و اما شبهه من جده المصطفى، (صلى الله علیه وآله)، فخروجه بالسیف و قتله اعداء رسوله، (صلى الله علیه وآله)، و الجبارین و الطواغیت و انه ینصر بالسیف و الرعب و انه لا ترد له رایه.[۲]
مهدى از این جهت با جدش محمد مصطفى، (صلى الله علیه وآله)، شباهت دارد که با شمشیر قیام مى کند و دشمنان خدا و رسولش و زورگویان و طاغوتیان را به قتل مى رساند و با شمشیر و ایجاد رعب و وحشت نصرت مى یابد و یارى مى شود و هیچ یک از پرچمهایش شکست خورده بر نخواهد گشت.
همچنین امام صادق، (علیه السلام)، در پاسخ ابو خدیجه که از ایشان درمورد حضرت قائم سؤال کرده بود، فرمودند: کلنا قائم بامر الله واحد بعد احد حتى یجى ء صاحب السیف فاذا جاء صاحب السیف جاء بامر غیر الذى کان.[۳]
همه ما یکى پس از دیگرى قائم به امر خدا هستیم تا زمانى که صاحب شمشیر بیاید; پس آنگاه که صاحب شمشیر آمد برنامه و دستورى غیر از آنچه بوده به اجرا درمى آورد.
گویا مراد حضرت از این عبارت آن باشد که پدرانش مامور به تقیه و مدارا بودند و او مامور به جهاد و براندازى ظلم و زور.
دهها حدیث دیگر از این قبیل وجود دارد که همگى بیانگر قیام حضرت مهدى و رویارویى او با دشمنانش به وسیله شمشیر و سلاح جنگى پیامبر اکرم و امیر مؤمنان است. شکى نیست که حضرتش هیچگونه استفاده اى از وسائل و نیروهاى تاخت و تاز فعلى دنیا نخواهد کرد.
با توجه به قیام عدل مآبانه اسلامى و انسانى آن بزرگوار به منظور برچیدن بساط ظلم و ستم و برقرارى عدل و داد از یک سو و ظالمانه بودن استفاده از هر نوع سلاحهاى جنگى فعلى از سوى دیگر معقول و قابل قبول نیست که حضرتش از سلاحهاى جنگى – غیر شمشیر و نیزه – این چنینى استفاده نماید و قطره خونى را بنا حق بریزد یا ظالمانه به جان و مال مردم آسیب رساند.
آرى به شرحى که برخوردهاى جنگى پیامبر و امیر مؤمنان و درگیریهاى آن دو بزرگوار را با کفار و مشرکین و یهود و نصارى و منافقین – در رابطه با نشر و گسترش اسلام – در مصادر تاریخى و حدیث سنى و شیعه ملاحظه مى کنیم، حضرت مهدى موعود، روحى له الفداء، هم عینا براى ادامه خط و رسم آن دو بزرگوار بدون هیچگونه اقدام ظالمانه اى به گسترش اسلام و برقرارى عدل و داد جهانى مى پردازد و حدیث: یملا الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا.
و دیگر احادیث و پیشگوییهاى پیامبر اکرم، (صلى الله علیه وآله)، و پیامبران پیشین و ائمه اطهار، (علیهم السلام)، را تحقق مى بخشد.
اکنون این سؤال مطرح است که: چگونه حضرت مهدى با شمشیر و نیزه در مقابل آن همه سلاحهاى جنگى و هواپیماهاى بمب افکن و موشک انداز و نیروهاى آتش زا و مخرب و وسائل نقلیه زمینى، هوایى، و دریایى مى تواند استقامت کند و جمعیتها و گروههاى منحرف و بیراهه رو و ضد اسلام را به اسلام و قرآن گرایش دهد و در صورت تمرد و تخلف آنها از پذیرش اسلام به کار آنها خاتمه دهد؟
در پاسخ این سؤال باید گفت که: اگر بخواهیم از بعد معجزه و استفاده از نیروى معنوى و یارى الهى وارد شویم، مى توانیم بگوییم: همانطورى که به شرح مندرج در آیات قرآنى، خداوند با یک قطعه چوب (عصا) حضرت موسى و هارون را بدون همکارى بنى اسرائیل و یارى آنها بر فرعون و دارودسته و نیروى یک میلیون و ششصد هزار نفرى او مسلط و پیروز کرد.[۴]
چنانکه مى دانید بعد از آنکه فرعون هشتاد نفر از نیروهاى ساحر و جادوگر خود را احضار کرد و آنها در مقابل حضرت موسى با گستردن طناب و چوب و دیگر چیزها صحنه جست و خیزى در شکل مارها و دیگر حیوانات وحشتزا را به نمایش درآوردند; حضرت موسى به امر الهى عصاى خود را بر زمین زد و فورا عصا به شکل اژدهاى عظیمى به حرکت درآمد و تمام وسائل و مایه هاى جادویى جادوگران را بلعید، آن چنانکه آنها به شگفت آمده و وحشتزده شدند و همه در مقابل حضرت موسى تسلیم شدند و به سجده افتادند و گفتند ما به خداى موسى و هارون ایمان آوردیم و معتقد به خداى راستین حضرت موسى شدند و در پاسخ فرعون که آنها تهدید به قطع دست و پا و به دارآویختن نموده بود، گفتند: مهم [۵] نیست هر کارى مى خواهى بکن، ما گناهانى کرده ایم که مى خواهیم با ایمان به خدا و تسلیم در مقابل پیغمبرش ما را ببخشد و بیامرزد.
و نیز حضرت موسى به امر الهى عصا را بر آب رود نیل زد و آبهاى آن مثل کوه روى هم انباشته شد و دوازده جاده خشک به وجود آمد، پس حضرت موسى با دوازده فرقه بنى اسرائیل وارد جاده هاى خشک شدند و فرعون هم به همراه لشکرش در تعقیب موسى وارد جاده هاى خشک رود نیل شد و بالاخره پس از آنکه آخرین نفر از بنى اسرائیل از دریا خارج شد و پا بیرون نهاد آخرین نفر از نیروها و دنباله روان فرعون وارد دریا شد، آنگاه خداوند با موجى لحظه اى دریا را پر از آب و فرعون – همان خداى دروغین را – با انبوه زر و زیورهاى وزنه دار آویخته به خود و سلاحهاى سنگین و همراهانش همه را غرق کرد و جثه فرعون را مثل پر کاه روى آب قرار داد که کافر و مؤمن همه به حیرت درآمدند. در حالى که موسى و هارون و تعداد ششصد هزار نفر بنى اسرائیل همه نجات یافتند و بنى اسرائیل وارث و مالک تشکیلات فرعون و سرزمین مصر شدند.[۶]
به فرموده امام رضا، (علیه السلام)، حضرت مهدى، (علیه السلام)، عصاى موسى و انگشتر سلیمان را در دست دارد; و طبعا همانند موسى از عصا[۷] و همانند سلیمان از انگشتر استفاده معجزه آسا خواهد کرد.
بدین ترتیب براى خداوند خیلى سهل و آسان است که حجتش امام زمان، (علیه السلام)، را بر دنیاى کفر و استعمار و زور و قلدرى مسلط و پیروز فرماید; آن چنانکه دنیاى کفر و ایمان به حیرت درآید و اسلام راستین هر چه سریع تر و گسترده تر در سراسر جهان به نمایش درآید و بساط ظلم و کفر برچیده شود.
اکنون اگر با گذشت بیش از سه هزار سال از تاریخ ماجراى برچیده شدن بساط خدایى خیالى و دروغین فرعون به وسیله حضرت موسى تجسم ذهنى جزئیات قضیه و به وقوع پیوستن آن براى ما مشکل است به سراغ ماجراى از هم پاشیده شدن دستگاه وسیعترین حکومت جهانى، یعنى شوروى – آنهم بدون جنگ و خونریزى – مى رویم.
آرى، این شوروى بود که با تشکل و به هم پیوستگى زورمندانه پانزده کشور از کشورهاى آسیایى و اروپایى که جمعا بالغ بر دویست و سى و پنج میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت آن بود، به اضافه جمعیتهاى تعدادى جمهوریهاى خودمختار و چند منطقه ملى و گسترش یافتن آن به وسعت سه برابر آمریکا و همانند قاره اى در مقابل قاره هاى آسیا و آفریقا و اروپا با انواع قدرتهاى نظامى و سلاحهاى جنگى فعلى و درآمدهاى مالى، مخازن گسترده نفت، تولیدات وسیع مواد معدنى، کشاورزى، مواد غذایى، صنایع فلزکارى، کشتى سازى، اسلحه سازى، دامپرورى، و دیگر چیزهاى سرنوشت ساز یکى از دو حکومت فوق قدرت جهانى تلقى و قلمداد شده و با جمعیتى بالغ بر ۰۰۰،۴۱۴،۷۴۰ نفر بر اساس برآورد سال ۱۹۶۹ میلادى توسط سازمان ملل متحد یکى از دو قدرت بزرگ[۸] جهان بود.
اما بر اثر بیراهه رویهاى مختلف نظام حکومتى شوروى و کوبیدن راه و رسم انسانى و نارسائیهاى قانونى و ندانم کارى و قلدرى مسؤولان درجه بالا و سرنوشت ساز و آن فشار اقتصادى و از همه بدتر و زیان بخش تر فاصله اندازى بین دین و مردم دیدیم که ناگهان از هم پاشیده شد و سقوط کرد.
اینگونه قضایا که در گذشته به طور فراوان به وقوع پیوسته و دنیاى کنونى هم در گوشه و کنار جهان دست به گریبان آن مى باشد هر یک مى تواند سرنخى باشد براى قابل قبول بودن قیام جهانى حضرت مهدى موعود و امکان آغاز آن با تجمع سیصد و سیزده نفر از عوامل[۹] اصلى قیام از بلاد اسلامى و مناطق مختلف در مکه معظمه و رسیدن آمار اصحاب و تجمع کنندگان به ده هزار نفر یا کمى بیشتر که در این موقع از[۱۰] مکه خارج مى شوند و آنگاه پیروزى حضرتش در رابطه با برقرارى عدل جهانى و نابودى حکومتهاى ظلم و کفر و استعمار و استبداد به حقیقت مى پیوندد و به نمایش عملى در مى آید.
آرى قرآن مجید با ایراد آیه شریفه: کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله.[۱۱]
خاطر نشان فرموده است که چه بسیار گروه اندک که به اذن الهى بر گروه فراوان و رقم چند صد برابر یا چند هزار برابر چیره و پیروز شدند و نمونه هاى متعددش پیروزیهاى حیرت انگیز پیامبر گرامى اسلام بود با نیروهاى کم بر نیروهاى چند برابرى کفار و مشرکین و بالاخره گسترش هر چه بیشتر اسلام و برچیده شدن بساط شرک و بت پرستى از صحنه حجاز و عربستان و بعدا دیگر مناطق و بلاد دور و نزدیک به حجاز.
پى نوشت ها :
[۱] . المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۴۲، ح۲۴۲; ص۳۰۱، ح۶۶; ص۳۰۴، ح۷۲; ص۳۰۷، ح۸۰; ص۳۲۱، ح۲۶; ص۳۳۸، ح۱۱۳-۱۱۶; ص۳۶۱، ح۱۲۹; ص۳۷۲، ح۱۶۴٫
[۲] . همان، ج۱، ص۲۱۸٫
[۳] . الکلینى، محمدبن یعقوب، الکافى، ج۱، ص۵۳۳٫
[۴] . المجلسى، محمدباقر، همان، ج۱۳، ص۱۲۲٫
[۵] . «لاقطعن ایدیکم و ارجلکممن خلاف و لاصلبنکم اجمعین»، سوره شعرا(۲۶)، آیه۴۹٫
[۶] . ر.ک: آیات ۱۰ تا ۶۸ سوره شعراء و تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۱۹۴-۲۵۰ و دیگر تفاسیر فارسى و عربى.
[۷] . الشیخ الصدوق، محمدبن على بن الحسین، کمالالدین، ج۲، ص۴۸; الطبرسى، ابوعلى الفضل بن الحسن، اعلامالورى، ص۴۰۷; الاربلى، کشفالغمه، ج۳، ص۳۶۴; المجلسى، محمدباقر، همان، ج۵۲، ص۳۲۲; الفیض الکاشانى، الوافى، ج۲، ص۱۱۳; الحر العاملى، محمدبن الحسن، اثباتالهداه، ج۳، ص۴۷۸٫
[۸] . ر.ک: شاملویى، حبیبالله، جغرافیاى کامل جهان، ص۷۱۷-۷۱۸٫
[۹] . ر.ک: الصافى الگلپایگانى، لطفالله، منتخبالاثر، ص۴۷۵-۴۷۶٫
[۱۰] . النورى، حسین، کشفالاستار; الصافى الگلپایگانى، لطفالله، همان، ص۴۶۶٫
[۱۱] . سوره بقره (۲)، آیه۲۴۹٫
نویسنده: مهدى فقیه ایمانى
منبع: پایگاه مهدیه تهران