- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
در بخش اول این مقاله، به منظور موفقیت و تسریع در روند آموزش نماز به کودکان و نوجوانان، به اصول مهمی همچون فطری بودن، اختیاری بودن، تدریجی بودن و نیز اصل اعتدال و میانه روی اشاره شد تا والدین با در نظر داشتن آن ها، فرایند نماز خوان شدن فرزندشان را دنبال کنند. اینک به موارد دیگری از این اصول اشاره می کنیم:
۵ـ اصل تکرار و مداومت در آموزش مسائل دینی
تکرار و استمرار، خود بخود سبب یادگیری درست، سرعت عمل و کسب مهارت در هر زمینه ای می شود. همه، مَثَل معروف: «کار نیکو کردن از پر کردن است» را شنیده اند. و همه نیز واقفند که بازی یا رانندگی روی یخ، فقط در نتیجه تمرین و تکرار ممکن است. هیچ کس نمی تواند منکر باشد که اگر مفاهیم و لغات آموخته شده از زبان بیگانه تمرین و تکرار نشوند، دیر یا زود به دست فراموشی سپرده می شود.[۱]
دکتر قائمی در این باره می نویسد: «برای تقویت و ایجاد رفتاری ثابت و عادتی استوار در کودک و نوجوان، باید از مجرای تکرار وارد شد. بسیار از افکار و اعمال، در سایه تمرین و عمل مکرر در انسان تثبیت می شوند. حتی ایمان آدمی هم، نوعی تثبیت در سایه عمل است، «لا یثبت الایمان إلاّ بالعمل»[۲] هر قدر، عمل، مکرر باشد، امکان تثبیت آن بیشتر خواهد بود. همچنین در تربیت دینی، این اصل وجود دارد که از راه ظاهر و عمل ظاهری، می توان در باطن نفوذ داشت؛ و بر عکس.
باید کودک را به مظاهر عمل و تکرار در این ظاهر انس دهیم تا باطن او شکل گیرد. تجارب و تعالیم علمى نشان داده اند که حتى عمل ریایى، در صورت تکرار در فردى تثبیت می شود. پس از تثبیت، می توان یک عمل ریایى را به صورت واقعى و بى ریا درآورد؛ به شرط این که نیت عمل را عوض کند.
این روش، به ویژه درباره کودک مؤثر است؛ مثلاً ممکن است کودک یا نوجوانى، از طرف امام جماعت تشویق شود و خاطره خوشى در ذهنش شکل بگیرد. لذا، وى مدتى به خاطر همین تشویق، به مسجد می رود. پس از مدتى، جاذبه هاى معنوى مسجد و حالات نمازگزاران به هنگام نماز، این فرد را مجذوب خود می کند و او را فردى مذهبى بار می آورد.
این گونه، ما کودک را به تکرار ظاهر در عبادت سوق می دهیم، تا زمینه براى انس به عبادت، تثبیت عمل و ایجاد عادت، در او فراهم آید[۳].
پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلّم) بزرگ مربى مکتب اسلام، در زمینه آموزش نماز و تکرار آن براى نوه گرامى شان، حضرت امام حسین (علیه السلام) چنین رفتارى داشتند:
«روزى حضرت محمد (صلى الله علیه و آله و سلّم) قصد خواندن نماز را داشتند. امام حسین (علیه السلام) در کنار جد بزرگوارشان بودند و قصد همراهى با پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلّم) را داشتند. پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلّم) تکبیر گفتند، ولى امام حسین (علیه السلام) نتوانستند آن را تکرار کنند. پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلّم) تکبیر دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم را گفتند. بالاخره، در هفتمین بار، تکبیر امام حسین (علیه السلام) صحیح ادا شد و نماز آغاز گردید»[۴].
این شیوه رفتار نبى مکرم اسلام (صلى الله علیه و آله و سلّم)، می تواند الگو و روش خوبى براى والدین و مربیان باشد. آنان باید همانند پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلى الله علیه و آله و سلّم)، مراحل رشد کودک را در نظر بگیرند و سعى کنند با صبر و حوصله، به نیاز فطرى کودکان پاسخ مناسب بدهند.
هنر بزرگ والدین و مربیان این است که دنیاى کودک را درک نمایند و بدانند که برخى از مسائل که ممکن است براى بزرگسالان خسته کننده باشد، براى کودکان لذت بخش است.
کودک از تکرار مکررات همچون خواندن و ذکر مکرر قصه ها و داستان ها اصلاً خسته نمی شود. اگر بیان این داستان ها با صوت خوش و ریتم و آهنگ مطلوب باشد، کودک کاملاً مجذوب و علاقمند می شود.
در این باره، مادران به خوبى می دانند که بعضى قصه ها را صدها بار تکرار کرده اند، ولى باز هم کودک به آن علاقه نشان داده است. لذا، توصیه می شود که والدین نماز را با حال مناسب و صوت و آهنگ موزون قرائت کنند تا کودکان، بیشتر به کلام الهى جذب شوند. در این باره، والدین می توانند به قرائت نمازهاى علماى ربانى گوش دهند و آنها را ضبط کنند تا هم خودشان و هم کوکانشان، بهره مند شوند.
۶ـ اصل آسان گیرى در آموزش مسائل دینى
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلّم) در مناسبت هاى مختلف، تأکید کردند: «دین اسلام، آسان است و دیندارى، مشکل نیست. مبادا، افراد نادان، بر خود سخت بگیرند. مبادا متولیان امور دینى، کارى انجام دهند که مردم تصور کنند دیندارى مشکل است و با سخت گیری هاى بیجا، مردم را از دین فرارى دهند»[۵].
«روزى پس از نماز، مردم اطراف پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلّم) را گرفتند و از ایشان مسئله اى پرسیدند. چندین بار سؤال کردند: آیا فلان کار اشکال دارد؟ آن حضرت فرمودند: اشکال ندارد. اى مردم! دین خدا، در آسانى است[۶]. پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلّم) این سخن را سه بار تکرار کردند. پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «خداوند، اسلام را تشریع کرد، آن را آسان و گشاده قرار داد و سخت و تنگ نگرفت»[۷].
وقتى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلّم) افرادى را براى تبلیغ و ارشاد مردم و آشنا کردن آنان با مبانى اسلام اعزام می کردند، یکى از مهمترین رهنمودهایشان این بود: «مژده بدهید، نترسانید، آسان بگیرید و سخت نگیرید»[۸].
در برنامه هاى جمعى و عبادات اجتماعى اسلام، روى موضوع خوددارى از تندروى و سختگیرى و خسته نکردن افراد، عنایت خاصى شده است. اولیاى گرامى اسلام، توصیه هاى فراوانى کرده اند که مبادا از رعایت حال و حفظ نشاط افراد غفلت شود و از عبادات و مراسم اسلامى به جاى جاذبه، علاقه و سازندگى، تنفر، دافعه و فرار اشخاص حاصل آید.
به همین دلیل در احادیث متعددى، توصیه فراوان شده است که نمازهاى جمعه و جماعات، نباید به گونه اى باشد که به خاطر طولانى شدن آن ها، حقوق ضعیفان، سالمندان و کودکان از بین برود.
در این باب، از سوى اولیاى عظیم الشأن اسلام، توصیه هاى فراوانى رسیده است که براى الگو قرار دادن عمل آن بزرگواران، مواردى را بررسى می کنیم[۹]: انس بن مالک روایت کرده است: «نماز پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلّم)، از همه کاملتر و کوتاه تر بود»[۱۰].
معاذ پسر جبل، در یکى از مساجد مدینه، پیشنماز بود، روزى در نماز جماعت، سوره بزرگى را خواند. وى نماز را آن قدر طول داد، که مردى (پیرمردی) که در آن نماز جماعت شرکت کرده بود، در اثر خستگى و ناتوانى طاقت نیاورد، و نتوانست نماز خود را به جماعت و همراه معاذ به پایان برساند.
از این رو، وى وسط نماز، قصد فرادا نمود و نماز خود را تمام کرد، سوار مرکب شد و به سراغ کار خود رفت. وقتى خبر این گونه نماز جماعت خواندن به اطلاع پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلّم) رسید، آن حضرت (صلى الله علیه و آله و سلّم) بسیار ناراحت شدند و دستور دادند معاذ را حاضر کنند. آنگاه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلّم) با ناراحتى به او فرمودند: «یا معاذ، ایاک ان تکون قتانا» (اى معاذ! دیگر این طور نباشد که مردم را از نماز جماعت فرارى بدهى، بلکه در نماز جماعت سوره هاى کوتاه را بخوان»[۱۱].
آسان گیرى در مسائل دینى کودکان، از اهمیت مضاعف و بسزایى برخوردار است. در دوران خردسالى، در نماز به گونه اى عمل کنیم که کودک، احساس جبر و خستگى نداشته باشد. نماز نباید براى او امرى سنگین و کسل کننده شود.
به مصلحت او است که نمازها، با ذکرها، رکوع و سجود خسته کننده و طولانى نباشد. حتى سفارش شده است که به خاطر چند کودکى که با شما به نماز ایستاده اند، آن را سریعتر بخوانید، و از برخى کارهاى مستحبى صرف نظر کنید. هوشیار باشید که او کودک است و حال و روحیه شما را ندارد؛ به ویژه که از بسیارى حالات و رفتار شما، سر در نمی آورد و معناى عبارات شما را نمی فهمند.[۱۲]
میرزاى نورى در مستدرک الوسائل می نویسد: «امام سجاد (علیه السلام) کودکانى را که نزد او بودند، وا می داشتند که نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشا را با هم بخوانند. به آن حضرت اعتراض شد. فرمود:
این عمل براى آنان سبکتر و بهتر است و سبب می شود که به خواندن نماز پیشى بجویند و براى خوابیدن و یا سر گرمى به کار دیگر، نماز را ضایع نسازند. و امام (علیه السلام)، کودکان را به چیز دیگرى غیر از نماز واجب دستورشان نمی دادند و می فرمود: اگر قدرت و طاقت بر خواندن نمازهاى واجب داشتند، آنان را محروم نسازید»[۱۳].
ابن قداح روایت کرده است که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «ما به فرزندان خود دستور می دهیم مادامى که در حال وضو هستند و مشغول کار دیگرى نشده اند، نماز ظهر را با نماز عصر، و نماز مغرب را با نماز عشا بخوانند»[۱۴].
بعضى والدین و مربیان که اصرار دارند از روى جبر و اکراه و بدون توجه به حال و روحیه کودک او را نماز خوان بار آورند، آنان ناخودآگاه لا مذهب هاى آینده و افرادى عقده اى می پرورانند. چنین افرادى، در نخستین فرصتى که به قدرت و استقلالى دست یابند، دین و عبادت را ترک خواهند کرد. طبیعى است، مسئولیت چنین وضعى، بر عهده کسانى است، که چنین زمینه اى را فراهم کرده اند[۱۵].
دکتر احمدى در این باره نقل می کند:
«شخصى را می شناسم که پزشک متخصص تغذیه است. او فردى است که عِرق ملى خوبى هم دارد و در آلمان زندگى می کند. وى می گفت: پدر من از متدینین سر شناس یکى از شهرهاست، و همه چیز او سر جاى خودش است؛ نماز خواندنش، اعمال عبادى اش و… با وجود آن که در شهر سرد سیرى بودیم، صبح ها ما را از خواب بیدار می کرد تا نماز بخوانیم. بعد، خودش در اتاق دیگرى مشغول نماز خواندن می شد. ما تدبیرى اندیشیدیم تا از وضو گرفتن در آن هواى سرد خلاص شویم. بنابراین، بدون آن که وضو بگیریم، در اتاقمان با صداى بلند در حالى که خوابیده بودیم نماز میخواندیم.
بعد از چند بار، پدرمان فهمید و با کتک ما را وادار کرد که وضو بگیریم و نماز بخوانیم. بعد از مدتى، ما یاد گرفتیم که این کار را بکنیم: براى وضو گرفتن می رفتیم، ولى وضو نمی گرفتیم. سپس، ما می ایستادیم و بلند بلند نماز می خواندیم تا نشان بدهیم که داریم نماز می خوانیم. بدین گونه، پدرم من، خواهران و برادرانم را وادار به نماز خواندن می کرد. و الان، هیچ یک از ما نماز نمی خوانیم[۱۶].
۷ـ اصل هماهنگى خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانه ها و…) در آموزش مسائل دینی
یکى از عوامل مؤثر در تکوین شخصیت علمى، معنوى و جسمى کودک و نوجوان، ایجاد هماهنگى و همکارى مثبت و سازنده بین خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانه ها و…)
براى رسیدن به اهداف تربیت دینى و ترویج فرهنگ نماز، همکارى همه ارگان ها و نهادها به ویژه نهادهاى فرهنگى و تربیتى ضرورت نام دارد. خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانه ها و…) در انجام دادن وظایف تربیتى و پرورش مسائل دینى، مکمل یکدیگرند.
پیوند و ارتباط نزدیک خانه، مدرسه و جامعه (مسجد و رسانه ها و…) با یکدیگر، در واقع پیوند استوانه هاى تربیت صحیح و منطقى است. امروزه، لازم است مدارس یک علاقه واقعى و باطنى، براى حضور مستمر و ارتباط نزدیک دانش آموزان با مساجد، در آنان ایجاد کنند. در این راستا، مدارس نباید فقط به ساختن نمازخانه ها اکتفا کنند. هر چند ساخت و توسعه نمازخانه ها اقدامى مثبت و ارزنده براى رسیدن به ارزش ها و مقدسات والاى دینى است، اما هیچگاه جاى مساجد و اثرات سازنده آنها را نمی گیرد.
لازم است، همه تلاش دست اندرکاران تعلیم و تربیت، بر این باشد که پیوندى واقعى ـ نه ظاهرى و صورى ـ بین خانه، مدرسه و جامعه ایجاد کنند. با این گونه پیوند، هم خانه به فضایى اسلامى و آکنده از ارزش هاى معنوى تبدیل می شود و هم، مدرسه نقش سازنده و هدایتگرى در زمینه ارزش هاى دینى مییابد. از این رو، با هماهنگى و یکسانى فضاى حاکم و ارزش هاى معنوى و دینى در خانه و مدرسه، بسیارى از تعارضات و مشکلاتى که ممکن است براى کودکان در نتیجه ناهماهنگى بین خانه، مدرسه و جامعه ایجاد شود، بر طرف می گردد.
البته، این پیوند باید مستمر باشد نه مقطعى و وابسته به شرایط خاص. چنین پیوندى، کارى گروهى و حرکتى اجتماعى را می طلبد. این گونه کارها، بس پیچیده است و با چند بار بردن دانش آموزان به مسجد و حضور فیزیکى آنان، نمی توان به نتایج مطلوب و رضایتبخش رسید.
فرهنگ انس گرفتن با مسجد و در رأس آن نماز به عنوان یک حرکت ارادى، آگاهانه و مستمر، باید از آغاز دوران کودکى در نظام تربیتى خانه، مدرسه و جامعه به عنوان یک اصل مهم تربیتى مدّنظر قرار بگیرد تا فطرت خداجوى کودک، به گونه اى رشد و پرورش یابد که هیچ عامل و شرایطى، نتواند موجبات انحراف او را فراهم سازد.
در آموزش و پرورش قدیم، همه مسئولیت هاى تربیتى را مدرسه بر عهده می گرفت. در تربیت جدید، این حقیقت پذیرفته شده است که آموزش و پرورش مدرسه بدون همکارى آگاهانه و فعالانه خانواده، نتیجه مطلوبى نخواهد داد. دلیل چنین نگرشى آن است که کودک، بیشتر اوقات فراغت خود را در خارج از مدرسه و اغلب در خانه و جامعه می گذراند. از آنجا که کودک از والدین و جامعه متأثر می شود، خنثى کردن اثرات محیط خارج از مدرسه در مدت محدود درسى، بسیار سخت و گاهى غیر ممکن است.
در واقع، امروزه اگر خانواده، مدرسه و جامعه (مسجد و…)، نسل جدید را به سوى یک هدف و روش واحدى سوق ندهند، نمی توان امیدى به پیشرفت دینى جامعه داشت. اگر این مثلث تربیتى (خانه، مدرسه و جامعه) در برنامه ها و روش ها هماهنگى لازم را نداشته باشند، در روند رشد دینى کودک و نوجوان، اختلال به وجود خواهد آمد که اولین عارضه آن، تعارض است. متأسفانه، باید اذعان کرد که فعالیت ها در این راستا، هماهنگ، همجهت و همخوان نیست؛ حتى در مواردى، ممکن است با فعالیت هاى موازى و گاهى مغایر، انرژى و توان یکدیگر را خنثى و کاهش دهند.
به طور مثال، بعضى خانواده ها، اطلاعات چندانى از دین ندارند. از طرفى، مدرسه تکالیف سختى بر بچه هاى این گونه خانواده ها تحمیل می کند. این تعارض باعث می شود که نوعى دو گانگى، در کودکان و نوجوانان به وجود آید.
نمونه دیگر این که، برخى خانواده ها که به مذهب توجه دقیق و لازم ندارند، در محافل و میهمانی ها ـ بدون توجه به مسائل شرعى ـ براى بچه هایشان لباس هایى انتخاب می کنند که با آن مجالس، تناسب داشته باشند از سویى، اصرار مدارس بر این است که دانش آموزان، پوشش و لباس مناسب با شرع بپوشند. در اینجا نیز اختلاف میان خانه و مدرسه، براى بچه ها تعارض به وجود می آورد.
جمع بندی
تکرار و مداومت، آسان گیری و هماهنگی در تعلیم و تربیت بین خانه و مدرسه، سه اصل دیگر در فرایند آموزش نماز به فرزندان هستند که توجه به این اصول می تواند والدین را در تسریع روند تربیت دینی فرزندانشان و نهادینه کردن نماز در آنها یاری دهد.
پى نوشت ها
۱- شعبانی، مهارت های آموزشی و پرورشی، ۲۳؛
۲- شیخ کلینی، اصول کافی، ج ۱، کتاب الفکر و الایمان.
۳- قائمى، اقامه نماز در دوران کودکى، ۳۶ ـ ۳۷؛
۴- علامه مجلسى، بحار الانوار، ج ۴۳، ۳۰۷؛
۵- محمدى رى شهرى، جشن تکلیف، ۸۶؛
۶- ابن حنبل، مسند، ج ۵، ۶۹؛
۷- ابویعلى، مسند، ج ۳، ۵۰، حدیث ۲۴۵۲؛
۸- ابن هشام، السیره النبویه، ج ۴، ۲۳۷؛
۹- صادقى اردستانى، پیوند، ۵۷ ـ ۵۸؛
۱۰- ابن حنبل، مسند، ج ۳، ۱۰۰؛
۱۱- شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۵، ۴۷؛
۱۲- قائمى، اقامه نماز در دوران کودکى و نوجوانى، ۳۵
۱۳- نورى، مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ۱۶۰، و ج ۳، ۱۹؛ شیخ کلینى، کافى، ج ۲، ۴۰۹؛ شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۳، ۱۴ و ۱۶؛
۱۴- شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ۱۸۳؛
۱۵- قائمى، اقامه نماز در دوران کودکى، ۳۶؛
۱۶- احمدى، مجموعه مقالات دومین کنگره سراسرى انجمن هاى اولیا و مربیان کشور، ۱۹۴؛
منبع: مجله مسجد؛ ش۵۰؛ ص۲۱؛ به قلم محمد رضا مطهرى (تبیان)