- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
جلب محبت همسر، موضوعی مهم در همسرداری است. تردیدی نیست که وجود مهر و محبت و تداوم آن بین همسران، ضامن سعادت ایشان و باعث ایجاد خانواده اى سالم و پرورش نسلى پاک در فضایى گرم و صمیمی می شود. محبت و رحمت و شیوه هاى نمایاندن آن محبت که اساس آسودگى و آرامش است، همچون کشتى نجاتى است که بر امواج خشمگینِ مشکلات زندگى در حرکت است.
کشتی اى که یک زن مهربان و هنرمند، ناخداى آن می باشد؛ زیرا تسکین و آرامش بخشى به زندگى، رسالتى است که بر دوش زنان نهاده شده است. «فأن تعلم أنّ اللّه جعلها لکَ سکنا و أنسا فتعلَمَ أنّ ذلک نعمه من اللّهَ؛(۱) خداوند متعال زن را براى شوهرش، مایه آسودگى و آرامش قرار داده، او نعمت بزرگ الهى است.»
دست حکیم پروردگار، همخوان با رسالتى که بر دوش زنان قرار داده، استعداد مهرورزى، محبوبیت و مطلوبیت را نیز در فطرت و غریزه ایشان نهاده است. به قول استاد شهید مطهرى(ره): «طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن… غریزه مرد، طلب و نیاز است و غریزه زن جلوه و ناز.»(۲)
روشن است اگر زنان در مسیر طبیعى فطرت خویش و در پرتو آشنایى با معارف دینى و آموزه هاى روانشناسى ـ که روشنگر راه زندگى خانوادگى است ـ بتوانند به وظایف خویش عمل کنند و به جاى آن که وزیر اقتصاد یا مأمور نظافت باشند، نماد رحمت و مهربانى باشند، بسیارى از مشکلات و موانع را در مسیر زندگى عاشقانه از سر راه برداشته اند.
«بدون تردید غالب کشاکش هاى خانوادگى، سردی ها، بی اعتنایی ها، بی رغبتی ها، خانه گریزی ها، ستیزها، جدایی ها و طلاق هاى بین زن و شوهرها به دلیل فقدان آرامش روانى در کانون خانواده و عدم تأمین نیازهاى عاطفى و روانى به وجود می آید.»(۳)
اما براى چاره این گونه مشکلات، فقط شناخت ریشه مشکلات و پى بردن به ضرورت و اهمیت محبت کافى نیست بلکه زنان باید شیوه هاى جلب محبت همسر و به کارگیرى عواطف سرشار خود را بیاموزند. در این مبحث، به بیان دو شیوه مهم نمایاندن محبت می پردازیم: الف) ابراز زبانى ب) ابراز عملى.
الف) ابراز عشق و محبت از راه زبان
زبان عاطفى (مثبت یا منفى) به خاطر ارتباط مستقیمی که با قلب و جان شنونده دارد تأثیر بسیارى در ایجاد یا سلب محبت می گذارد. دو کاربرد مهم زبان عاطفى (مثبت) در ایجاد و ازدیاد عشق و محبت از این قرار است:
۱- ابراز عشق
مهمترین شیوه جلب محبت همسر، ابراز عشق است. با صراحت و صداقت (جملات عاشقانه) که لحظه هاى یکنواخت زندگى را شیرین و لبریز از لذت و هیجان می کند. به قول «مترلینگ»: «زندگى وقتى لذتبخش است که در آن لذات کوچک و عشق هاى کوچک وجود داشته باشد و همین چیزهاى کوچک است که ما را به زندگى پاىبند می کند.»(۴)
واژه هاى عاشقانه و دلنشین به طور شگفت انگیزى می تواند آفریننده لذتهاى کوچک بوده و سبب جلب محبت همسر باشند. ابراز محبت با صراحت و در عین صداقت و راستى در حالى که آمیخته با هیجانات روحى است، محبت را تا مرز عشق می رساند که شیرینى و حلاوت لذت آن را باید در عمق دلها جستجو کرد ولى پنهان کردن عشق، محبت را خفه می کند و می میراند. هیچ گاه نباید غرور و یا کمرویى، مانع ابراز عشق و علاقه شود، یا در طول زمان مشکلات زندگى و گاه مشاجرات و درگیری ها باعث شود ابراز عشق و علاقه ترک شود.
بلکه باید همواره و در همه حالات زندگى طورى رفتار کنیم که فضاى عاطفى از بین نرود و جایى براى گفتن جملات عاشقانه و البته صادقانه بماند؛ چرا که برخى زنان می پندارند مردها به خاطر روحیه خاص مردانه شان، اهمیتى به این حرف ها نمی دهند و نیازى به شنیدن عبارات محبت آمیز و دلنشین ندارند در حالى که تجربه و تحقیقات روانشناسى، نادرستى این مطلب را اثبات کرده است، چنانکه برخى معتقدند: «در مردان هر چقدر هم که به ظاهر والامقام و قوى باشند، باز هم لایه هایى از دوران کودکى باقى می ماند که آنها را نیازمند دلدارى می کند.»(۵)
امام صادق (ع) می فرماید: «… لا غنى بالزّوجه فیما بینها و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال و هُنّ… و اظهار العشق له بالخلابه؛… زن در روابط بین خود و شوهرِ همدلش، از سه خصلت بی نیاز نمی باشد که یکى…، اظهار عشق با دلربایى است.»(۶)
۲- تعریف و تحسین
شیوه مهم دیگر در جلب محبت همسر، تعریف و تحسین اوست. از آنجا که همه انسانها دوست دارند مورد توجه، تعریف و تحسین قرار گیرند، خیلى زود می توانیم از این راه، در دلهاى دیگران جا باز کنیم. معمولاً افراد براى به خاطر سپردن اشخاص با اسم و مشخصات، حافظه خوبی ندارند ولى اگر از شخصى تعریفى در باره خود شنیده باشند حتما آن فرد در خاطرشان خواهد ماند.
بنابراین اگر تعریف و تحسین صادقانه باشد و همراه توقع و چشمداشتى نباشد، می تواند باعث جلب محبت همسر و محبت و دوستى بیشتر شود، به ویژه اگر تعریف، تأثیرگذار و بااهمیت باشد؛ مثلاً مردها به خاطر اهمیت زیادى که براى خلقیات و ویژگیهاى مردانه مثل شجاعت، دلیرى، مهارت هاى شغلى و… قائلند تعریف و تحسین آنها در این موارد خیلى ارزشمند می باشد.
یک خانم روانشناس که شیوه هاى صحیح همسردارى و جلب محبت همسر را به شاگردانش می آموزد در این زمینه می نویسد: «روزى در کلاس درس به خانمها پیشنهاد کردم که امشب سعى کنید از اندام شوهرتان تعریف و تمجید کنید. یکى از خانمها که تصمیم گرفته بود تکالیفش را به طور دقیقى انجام دهد، آن شب در کنار همسرش روى مبل نشست و در همان حال بازوى شوهرش را نوازش می کرد.
بعد از مدتى بازوى او را فشار داد، مرد ناگهان عضلات دستش را سفت کرد. [زن که مترصد فرصتى بود گفت]: «اوه، من تا حالا نمی دانستم عضلاتت این قدر قوى است.» مرد روزنامه را به کنارى گذاشت و گفت: «دیگر چى.» او واقعا در انتظار تحسین بود و می خواست جملات بیشترى بشنود… بعد از گذشت دو شب وقتى آن مرد هنگام شام دیر به منزل آمد همسرش فهمید که او در آن وقت در گاراژ بوده و با وزنه ها تمرین می کرده تا عضلاتش قوى تر شود و بیشتر مورد تعریف واقع شود.»(۷)
ب) ابراز عملى محبت
نمایش عملى محبت ـ که بیشترین تجلى آن در احسان و فداکارى است ـ شامل هر نوع نیکى و خوبی که نشان از اخلاص و عشق درونى داشته باشد، می شود. ابراز عملى پشتوانه ابراز زبانى است اما نمایاندن محبت، بدون پشتوانه عملى، فریبی بیش نیست. عشق و محبت هر گاه با عمل همراه شود تأثیرگذار خواهد بود حتى ناسپاس ترین انسانها در مقابل احسان دیگران واکنش نشان می دهند.
امام على (ع) می فرماید: «الانسان عبید الاحسان؛(۸) انسان، بنده کسى است که به او احسان می کند.» توجه کردن به علاقمندی هاى همسر اعم از غذاى مورد علاقه او، رنگ لباس و… رعایت حال او در مواقع استرس هاى روحى و روانى، بیمارى، مشکلات شغلى، چشم پوشى از کمبودها و کاستى هاى مادى که مربوط به اوست، به پیشواز وى به هنگام ورود به منزل رفتن، گرامی داشت خانواده و دوستان وى، احترام به او بخصوص در حضور دیگران، نمونه هایى از ابراز عملى محبت هستند و موجب جلب محبت همسر می شوند.
بینش صحیح در روابط جنسى و تأثیر آن در جلب محبت همسر
بدون شک روابط خاص، در ایجاد عشق و محبت تأثیر مستقیم و بسزایى دارد که به علت روشنى، نیازى به اثبات ندارد؛ چنانکه بسیارى از اختلافات خانوادگی جزیى، پیش پا افتاده و روزمره بین زن و شوهرها که گاه منشأ اختلافات بزرگ و حتى طلاق می شود، ریشه در همین روابط غریزى دارند که به صورت هاى مختلفى بروز و ظهور می کنند.
عدم رضایت غریزى در روابط زناشویى، مهربانترین مردها را سختگیر و بدخلق می کند و بر عکس، مردى که از روابط زناشویى با همسرش رضایت کامل داشته باشد، چشمش را به روى بسیارى از خطاهاى همسرش می بندد (البته این مطلب در مورد زنان هم صادق است).
البته هرگز نباید عشق و محبت بین زوجین در روابط جنسى خلاصه شود. یک زن علاوه بر نقش همسرى باید یک دوست خوب، غمخوار، همصحبت و همفکر، مشاور و بالاخره شریک خوبی براى شوهرش باشد و هرگز تنها به عشقى که حاصل لذت غریزى است اعتماد نکند. او باید همسرش را عاشق اخلاق و رفتار خود کند و یقین داشته باشد پایه هاى یک عمر زندگى باید بر محبتى عمیق تر بنا نهاده شود.
برخى می نویسند: «عشق جنسى صرف و به تعبیر عرفاى شامخ، عشق مجازى که مبدأ آن به قول «ویل دورانت» ترشح غدد جنسى و پایان آن ارضاى زودگذر است، هرگز نمی تواند مایه استوارى و پایدارى روابط انسانى به ویژه در امر زناشویى باشد.»(۹)
حفظ نشاط و شادابی در روابط غریزى
عدم اشتیاق و بی حوصلگى، از آفت هاى مهم زندگى زناشویى است که گاهى باعث می شود زنان فقط براى رفع تکلیف و صرفا پاسخ به نیاز غریزى همسر، تن به این گونه امور بدهند.
اگر این حالت ادامه پیدا کند در طرف مقابل هم نفوذ می کند و در میزان محبت دو طرف نسبت به همدیگر تأثیرگذار خواهد بود. همواره باید توجه کرد که جاى امر زناشویى و مقدمات آن در زندگى حفظ شود و فشار مشکلات و گاه دلزدگى ها، بی حوصلگى ها و افسردگی هاى ناشى از حالت یکنواخت زندگى باعث کمرنگ شدن کشش غریزى نشود، بلکه هر از گاهى با ایجاد تنوع در نوع لباس پوشیدن، آرایش چهره و ظاهر، پیش کشیدن خاطرات خوش و حرفهاى محبت آمیز دیگر و… می توان تا اندازه اى شادابی و طراوت را به محیط استراحت بازگرداند و از این طریق، جلب محبت همسر نمود.
به خاطر اهمیت زیاد این مسائل در حفظ آرامش و سلامت و محبت خانواده، در شرع مقدس اسلام سفارش هاى زیادى آمده است از جمله حضرت رسول اکرم (ص) می فرماید: «علیها أن تطیّب بأطیب طیبها و تلبس أحسن ثیابها و تزیّن بأحسن زینتها و تعرض نفسها علیه غدوه و عشیّه؛ بر عهده زن است که خود را به بهترین عطرى که در اختیار دارد خوشبو سازد، زیباترین لباس خود را بپوشد، به بهترین وجه خود را بیاراید و هر صبح و شام خود را بر شوهر عرضه کند.»(۱۰)
نباید روابط زناشویى را فقط به عنوان یک تفریح و سرگرمی تلقى کرد که در صورت بروز هر پیش آمدى قبل از هر چیز، این روابط متأثر شود. در بررسی هاى روانشناسى و پزشکى بسیارى از بیماری هاى روحى و جسمی به نبود روابط سالم غریزى و مسائل مربوط به آن نسبت داده شده است.
امام على (ع) فرمود: «إذا کان بأحدکم أوجاع فى جسده و قد غلبته الحراره، فعلیه بالفراش، قیل للباقر (ع): یابن رسول اللّه ما معنى الفراش؟ قال: غشیان النساء فانّه یسکنه و یطفئه؛ هر گاه یکى از شما احساس ناراحتى جسمی نمود و حرارتش بالا رفت، باید به بسترش پناه ببرد. از امام باقر (ع) سؤال شد منظور از بستر چیست؟ فرمود: منظور، رفتن سراغ همسر است، که سبب آسودگى و آرامش می شود.»(۱۱)
هرگز نباید نیاز جنسى همسر را یک برگ برنده در دست خود دانست. بزرگترین دشمن عشق، داد و ستد و تجارت در امر زناشویى است و مانعی جدی در مسیر جلب محبت همسر تلقی می شود. اگر این رفتار در زندگى دو زوج پیش بیاید به یقین آنچه که مرد را به دنبال زن می کشاند، نیازش است نه عشقش. در این صورت ممکن است براى بعضى مردها فرقى نداشته باشد کسى که نیازش را برآورده می کند، همسرش باشد یا دیگرى! پذیرش روابط جنسى (تمکین) برخى تفاوتهاى جنسیتى بین زن و مرد باعث شده فشار غریزى بر مرد بیش از زن باشد و او حریص تر و نیازمندتر از زن در این مسائل گردد.
خدا به زنان قدرت خوددارى و خویشتندارى بیشترى بخشیده که حاصل حیاى زنانه است. استاد شهید مطهرى(ره) می نویسد: «مرد، بنده شهوت خویش است و زن، در بند محبت مرد. زن بیش از مرد، قادر است بر شهوت خود مسلط شود. شهوت مرد، ابتدایى و تهاجمی است و شهوت زن، انفعالى و تحریکى.»(۱۲) شاید در سالهاى اولیه زندگى مشترک، این تفاوت چندان نمایان نشود اما بیشتر زنان پس از گذر سالها، بی میلى کمترى به روابط زناشویى از خود بروز می دهند.
در حالى که بعضى مردها در میانسالى حریص تر هم می شوند به طورى که گفته اند چهل سالگى براى مرد، جوانى دوم است! بنابراین منطقى است اسلام در مورد اطاعت زنان در امر تمکین، فراوان سفارش کند از جمله پیامبر (ص) فرمود: إذا دعَا الرَّجلُ زوجَتَهُ لحاجتِهِ فلتأتِهِ و إنْ کانتْ على التنور؛(۱۳) وقتى مرد همسرش را به نیاز خویش فرا خواند، اجابت کند اگر چه در کنار تنور باشد.»
نیز: «لا تُطَوّلنّ صلَوتکنَّ لِتَمْنَعْنَ أزواجکنّ؛(۱۴) نمازهایتان را طولانى نکنید تا مانع خواست شوهرانتان باشید.» «شرّ الزّوجات مَن لا توانى؛(۱۵) بدترین زنان، کسى است که بدتمکین باشد.»
البته این اطاعت و تسلیم، از نوع اطاعت سرباز از مافوقش نیست که باید بدون هیچ اراده و اختیارى، اطاعت امر کند بلکه به معنى دریغ نکردن و نیازردن شوهر است. روشن است مردان هم از همسر خود، رفتارى همچون «محبوبه عشوه گر» طلب می کنند که مانند آهویى رمیده و گاهى سرکش، شیر در حال شکار را مجذوب اندام خویش می کند و به دنبال خود می کشاند. اطاعت در زندگى زناشویى، از هنرهاى ظریف زنانه است که باید همراه با سرکشى ملایم و حتى گاهى جسورانه باشد که البته نهایتش تسلیم و پذیرش است.
پذیرش تفاوتها و درک و تفاهم زوجین
اگر زن و شوهر پى به وجود تفاوتهاى طبیعى و فطرى یکدیگر ببرند و از نقش آنها در تشدید محبت و تشکیل زندگى بهتر آگاه شوند، حتما به شناخت تفاوتها و استفاده درست از آنها بهاى بیشترى خواهند داد. شایسته است گذرا به بررسى تفاوتهاى بین زن و مرد بپردازیم:
أ) تفاوتها و ایجاد محبت و جذابیت
بین زن و مرد مانند موجودات دیگر، تفاوتهاى بسیارى وجود دارد. حتى برخى فمینیست ها که سعى در پوشاندن و از بین بردن تفاوتها دارند، به وجود آنها معترفند. آنچه مهم است نوع نگرش و برخورد ما با تفاوتهاست. تفاوتهاى بین دو جنس مخالف، به گونه اى طراحى شده است که هر یک از زوجین، به وسیله دیگرى، به تکامل و تعادل می رسد.
روانشناسان معتقدند: «سردى بدن مرد، با گرمی بدن زن، متعادل می شود و تهاجمی بودنش، با کیفیت همسازى همسرش و قاطعیت او با انتقادپذیرى زن و قدرتش با عشق زن، متوازن می گردد.»(۱۶)
تفاوتهاست که زندگى را با جنس مخالف شیرین و جذاب می کند به طورى که اگر تفاوتها نبودند، کشش و جذابیتى بین دو طرف به وجود نمی آمد. به اعتقاد جان گرى: «این تفاوتهاى مکمل که سبب جذب و کشش به طرف شخص دیگر می شود، احساس مرموزى را به نام عشق به وجود می آورد.»(۱۷) حتى گفته شده که هر چه توان و قوّت این تفاوتهاى فطرى و طبیعى بیشتر باشد، درجه جذب و کشش افزایش خواهد یافت: «مردانى که از «مردانگى» بیشترى برخوردارند، از زنانى که زنانگى بیشترى دارند خوششان می آید.»(۱۸)
«هنگامی که زنان و مردان، خیلى شبیه یکدیگر شوند، آن جاذبه مرموز را از دست می دهند. زندگى کردن با شخصى که مثل خودمان است، بسیار خسته کننده است.»(۱۹) «به راستى اگر زن داراى ویژگیهاى جسمی و روانى و اخلاقى مردانه بود هرگز هنر ایجاد شیفتگى براى وصال در مرد را نمی توانست داشته باشد و اگر مردها همانند زنان بودند ممکن نبود عالیترین هنر خود که صید و شکار و تسخیر قلب زن است را جلوه دهند.»(۲۰)
شرع مقدس اسلام نیز در این زمینه فراوان سخن گفته است از جمله حضرت على (ع) می فرماید: «… فإنّ المرأه ریحانه لیستْ بقهرمانه؛(۲۱) زن، گل بهارى است نه تدارکچى و مسئول دخل و خرج.» در جاى دیگر سه صفت بد مردان را بهترین صفات زنان برمی شمرند. (۲۲)
بنابراین وجود تفاوتها، موهبت الهى است که باید حفظ شود و مورد استفاده بهینه قرار گیرد نه آن که با تصور نادرست (ظلم و تبعیض از راه تفاوتها)، سعى در نابودى آنها شود.
ب) تفاوتها و اختلافات
اما تفاوتها در عین حال که باعث ایجاد جذابیت و کشش انسانها به سوى هم می شود، برخوردها و تنشهایى را هم به وجود می آورد به طورى که نمی توان دو زوج را یافت که هیچگونه اختلافى با یکدیگر نداشته باشند ولى نه بدان معنا که تفاوتها به صورت طبیعى تنش زا هستند و گریزى از آنها نیست چرا که ایجاد اختلاف و تنش در اثر نگرش نادرست به تفاوتها و عدم آگاهى از وجود برخى فرقهاست.
اگر زوجین با آگاهى از تفاوتهاى یکدیگر سعى در پذیرش آنها کنند، بسیارى از مشکلات را نخواهند داشت و می توان گفت که شاید بیش از نیمی از خوشبختى را به دست آورده اند. دکتر جان گرى می گوید: «باید زن و مرد یاد بگیرند که به تفاوتهاى یکدیگر احترام گذارند تا با هم نزدیکتر و صمیمی تر شوند.»(۲۳)
ج) تفاهم
تفاهم به معنى اختلاف نداشتن و توافق کامل با همسر نیست بلکه تفاهم یعنى فهمیدن و فهماندن. تفاهم یعنى فهم درست واقعیت ها. تفاهم بین زوجین یعنى: ۱-فهم درست شخصیت همسر؛ ۲-فهماندن و بروز دادن واقعیت درونى خود به همسر.
فهم درست شخصیت همسر
وقتى می توانیم شخصیت افراد را همان طور که هست بشناسیم که آن شخصیت را در مجموعه شرایط محیط زندگى، فرهنگ خانوادگى، وضع شغلى، تفاوتهاى فردى و جنسیتى و ویژگیهاى مهم دیگر نگاه کنیم. بسیارى از توقعات بیجا، سوء تفاهم ها، قضاوت هاى منفى، نگرانی هاى بی مورد، مقایسه هاى غلط و مشکلات دیگرى که باعث کدورت و مشاجره می شود و فضاى عاطفى خانه را آلوده می کند، برخاسته از شناخت نادرست زن و شوهر از یکدیگر است.
کمترین فایده شناخت درست براى زنان این است که در فضایى سالمتر و آرامتر و به دور از ترس و اضطراب می توانند درباره رفتارهاى خود و همسرشان بیندیشند، نیز به جاى این که با حالتى عصبی و البته بی نتیجه برخورد کنند، در فضایى دوستانه به مذاکره بپردازند.
مردان وقتى ببینند توسط همسرشان درست شناخته شده اند آرامش بیشترى دارند و بهتر می توانند با همسرشان ارتباط برقرار کنند؛ بر عکس وقتى مردى احساس کند که همسرش درباره او اشتباه می کند، در مقابل او رفتارى نابهنجار و عصبی خواهد داشت. یک روانشناس فرانسوى در این باره می نویسد:
«به محض این که شوهرى احساس کند که تشخیص اخلاقى همسر از وى، به طور افراطى شکل گرفته است و هیچ چیزى نمی تواند نظرش را تغییر دهد، تمام صراحت و ابراز احساسات شخصى وى به نابودى خواهد گرایید. در چنین موقعى است که شوهر ممکن است سر صحبت را با خانمی باز کند که در اداره یا باشگاه ورزشى ملاقات می کند.
چه بسا با وى راجع به مسائلى صحبت کند که مدتهاست جرأت بروز آنها را پیش همسرش نداشته است و بعد از مدتى، احساس تفاهم و احساس خویشاوندى را که همه انسانها با ولع دنبال آن هستند، در خود مجددا کشف کند و حتى ممکن است مشکلات زناشویى خود را نیز بیان کند. مردها با بیان ناکامی ها و شکست ها در ازدواج، به سهولت قلب زن ها را به ترحم وا می دارند.
بعید نیست چنین مردى بعد از مدتى به دفتر من بیاید و بگوید: من بدون این زن جوان، نمی توانم زندگى کنم. او خیلى خوب مرا درک می کند در حالى که همسرم از درک من عاجز است.»(۲۴)
وظیفه زنان در این مورد آن است که با بروز دادن واقعیت درونى خود و صراحت و صداقت در گفتار و رفتار، به شناخت بهتر و بیشتر کمک کنند. برخى معتقدند: در سرتاسر جهان زیادند افرادى که از نبود تفاهم رنج می برند ولى وقتى وضع آنها را از نزدیک بررسى کنیم مشخص می شود حداقل تا حدودى خودشان مقصرند یعنى اگر دیگران آنها را درک نمی کنند به علت این است که خود را بروز نداده اند.
جمع بندی
جلب محبت همسر، دغدغه برخی از زوجین به ویژه تازه عروسهاست. آنها دوست دارند معشوقی بی همتا برای همسرشان باشند. از این رو در تلاشند تا با جلب محبت همسر، به اصطلاح او را برای همیشه مال خود کنند. بدیهی است جلب محبت همسر، شیوه های درست و نادرستی دارد که در این نوشتار سعی شد تا به دو شیوه صحیح جلب محبت همسر و نکات تکمیلی آن اشاره شود.
پی نوشت ها
۱ ـ مکارم اخلاق، ص۴۲۰؛
۲ ـ مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص۱۵؛
۳ ـ پل تورنیر، راز تفاهم در زندگى زناشویى، ص۷۸؛
۴ ـ راز تفاهم در زندگى زناشویى، ص۹۹؛
۵ ـ راز تفاهم، ص۷۷؛
۶ ـ بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۳۷؛
۷ ـ مارابل مورگان، زن کامل، ص۶۵؛
۸ ـ بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۱۷؛
۹ ـ سیدمجتبی رکاوندى، مقدمه اى بر روانشناسى زن، ص۲۳۷؛
۱۰ ـ کافى، ج۵، ص۵۰۸؛ وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۵۸؛
۱۱ ـ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۹۱؛
۱۲ ـ نظام حقوق زن در اسلام، ص۱۷۹ (مجموعه آثار، ج۱۹).
۱۳ ـ کنزالعمال، ج۱۵، ص۳۳۵؛
۱۴ ـ فروع کافى، ج۵، ص۳۰۵؛
۱۵ ـ غررالحکم، حکمت ۵۱؛
۱۶ ـ دکتر جان گرى، زنان، مردان، روابط، ص۸۸؛
۱۷ ـ همان، ص۵۴؛
۱۸ ـ پروفسور روژه پیره، روانشناسى اختلافى زن و مرد، ص۳۹؛
۱۹ ـ زنان، مردان، روابط، ص۸۶؛
۲۰ ـ نظام حقوق زن در اسلام، ص۱۷۷؛
۲۱ ـ نهج البلاغه، نامه ۳۱/۱۱۸؛
۲۲ ـ همان، حکمت ۲۳۴؛
۲۳ ـ زنان، مردان، روابط، ص۱۲؛
۲۴ ـ راز تفاهم در زندگى زناشویى، ص۸۱؛
منبع: انسى نوش آبادى؛ پیام زن؛ شماره ۱۶۴؛ (حوزه نت؛ با تغییراتی در متن)