- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
بازیگوشى کودکان
حمایت از آزادى و آمریت کودک خردسال در حدى که به خود کودک و دیگران زیان نرساند، نه تنها نکوهیده نیست بلکه از دیدگاه تعلیم و تربیت اسلامى، مطلوب و پسندیده نیز می باشد. لهذا نباید از شیطنت و عدم رعایت نظم و طاعت از ناحیه کودک خردسال، نگران بود.
رسول گرامى اسلام حضرت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم)، همین نکته را به پدران و مادران یادآور می گردد که اگر در فرزند خردسال خود، حالاتى خارج از حدود نظم و نزاکت و بیرون از مرز طاعت و انقیاد و بالاخره طغیان و سرگشى کودکانه مشاهده کردند، باید نسبت به آینده او شادمان گردند، زیرا وجود حالت فعال و جوشان در کودک خردسال، نمایانگر فزونى خرد و اندیشه و کابرد بیشتر و فزاینده آن در بزرگسالى اوست.(۱)
پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «عرامه الصبى فى صغره زیاده فى عقله فى کبره(۲)؛ شیطنت و لجاجت کودک به هنگام خردسالى، نشانه زیادى عقل و اندیشه او در بزرگسالى است.»
و یا صالح بن عقبه روایت میکند که من از عبد صالح امام موسی بن جعفر (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «یستحب عرامه الغلام فى صغره لیکون حلیما فى کبره. ثم قال: لا ینبغى الا ان یکون هکذا؛(۳)
شایسته است، کودک به هنگام خردسالی، بازیگوش و پرتلاطم و متمرد باشد تا در بزرگسالی، صبور و شکیب گردد. سپس آن حضرت فرمود: سزاوار است که کودک خردسال، منحصرا این چنین بوده و بازیگوش و پرجنب و جوش باشد.»
اگر بازی گوشى و بازیطلبى کودک، سرکوب نشود و بتواند به وسیله بازیهاى متنوع، جسم و جان خود را شاداب و پرنشاط سازد، در بزرگسالى از آدمهاى عصبى و تندخو و زود رنج و غیر طبیعی، نخواهد بود، بلکه آدمى معتدل و متین و توانمند خواهد بود.(۴)
امام خمینى(رحمه الله) نیز که آشنا به روحیات، حالات و مراحل رشد کودکان بودند، درباره شیطنت و بازی گوشى بچهها می فرمودند:
«بچه شیطون است، او باید شیطنت کند و بچهاى که یک گوشه بیفتد و بخواهد، چهار زانو بنشیند، این، بچه نیست، بزرگسال است، بچه نباید بنشیند و اگر یکجا نشست شما باید ببینید چرا نشسته و اگر خوابید، ببینید چرا خوابیده؛ بچه باید شیطنت کند»(۵)
رام و مطیع بودن و آرام و ساکت بودن کودک خردسال، نباید به خاطر این که والدین در سایه چنین حالتى در کودکانشان، از آرامش و آسایش بیشتری برخوردار می گردند این تصور را در آنها به وجود آورد که کودک خردسال آنها، واجد سلامت و شخصیت مطلوبى می باشد، بلکه چنین کودکى یا بیمار است و یا این که سرانجام شخصی خواهد شد که سکوت و سازش و طاعت و تسلیم در برابر هر حق و ناحق، شیوه او خواهد گشت و چنین شخصى هرگز نمی تواند حقوق خود را از محیط خویش بگیرید.(۶)
و نیز روایت شده است که زیرکترین کودکان، کودکانى هستند که از مدرسه و محل درس گریزانند، یعنى بازیگوش هستند.(۷) مجلسى دوم در ذیل این روایت، «عرامه» را به بد اخلاقى و شیطنت و بالاخره شدت علاقه کودک به بازى و فرار از مدرسه تفسیر کرده و اضافه می کند که این حالت در کودکان نشانه عقل و استقامت آنها در بزرگسالى است و باید کودک این چنین باشد. اما اگر کودکى مطیع و بی جنب و جوش و به اصطلاح خوش اخلاق، آرام، سر به زیر و مانند بزرگسالان عمل نماید، در بزرگسالى کم هوش و کم استقامت است. چنان که این امر نیز به تجربه رسیده است.(۸)
دکتر فریده مصطفوى درباره نوههاى حضرت امام خمینى(رحمه الله) چنین می گوید: «نوه های آقا، همه شلوغ بودند، امام(رحمه الله) به دختر من که از شیطنت بچه خود گله می کرد می گفتند: من حاضرم ثوابى که تو از تحمل شیطنت حسین می بری، با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم.»(۹)
و باز در همین رابطه، خانم فرشته اعرابى نقل می کند: «گاهى اوقات که من نزد امام(رحمه الله) می رفتم و پسرم را نمی بردم، می گفتند حسین را نیاوردی؟ می گفتم چون پسر من خیلى شیطونى و بدى می کند. می گفتند حسین بدى می کند؟ خوب بچه باید بدی کند، تازه اینها بدى نیست، بچه باید این کار را بکند، شما اشتباه می کنید، مگر بچه بدى می کند؟ می گفتم آخر فکر میکنم شما اذیت میشوید. میگفتند من از این که شما بیایید و بچه هایتان را نیاورید، اذیت میشوم.»(۱۰)
بنابراین طبق تعلیم و تربیت اسلام، هیچ پدر و مادرى حق ندارد روح بازیگوشی(شیطنت) و سرپیچى از اطاعت در دوران خردسالى کودک را در او سرکوب کند و به خاطر تامین آرامش و آسایش خاطر خویش، کودکان سرشار و لبریز از نشاط و جنب و جوش را به موجودی مطیع، آرام، خموده و افسرده دل مبدل سازند. والدین نباید ظرفیتها و استعدادهاى کودکان خویش را که از طریق همین بازیهاى متنوع و بچهگانه به ظهور می رسند، به خاطر آرامش و آسایش خویش، سرکوب نمایند.
علماى تعلیم و تربیت، خصوصا نظریه پردازان روانشناسى بازى، به این نتیجه رسیدهاند که بازیها و تحرکات بچهگانه، موجب رشد و پرورش قواى جسمانی، عقلانی، روانی، اجتماعى و اخلاقى کودکان میباشد. بنابراین، وظیفه والدین است که با غنا بخشیدن به محیط تربیتى کودک، زمینهاى را فراهم نمایند تا استعدادهاى بالقوه و خدادادى کودک، شکوفا گردد.
راجرز درباره نیاز کودک به کنجکاوى و کشف اشیاء معتقد است که: کودک در درون خود، این استعداد و ادراک را دارد که در مورد اشیاء و چگونگى کارکرد آنها، کنجکاوى داشته باشد، به همین دلیل، اسباب بازیهایش را میشکند و میخواهد درون اسباببازیهایش را کشف کند و داخل آن را ببیند، این گونه فعالیتها براى کودک، بسیار رضایتبخش است چون به نیاز درونى پاسخ میدهد.
متاسفانه گروهى از والدین، پاسخهایى به کودک می دهند که با نیاز وى به کنجکاوى و میل به کشف اشیاء، در تضاد است، این پیامها به صورت کلامى( تو بد هستی، اگر این گونه عمل کنى دوستت نداریم و…) یا غیرکلامى(اخم کردن، رو ترش کردن، لب گاز گرفتن و …) ابراز میشوند.
کودک به خاطر تهدید و تحمیقهایى که از سوى والدین می شود، از نیاز به کنجکاوى و کشف اشیاء به خاطر این که نیاز اساسیترى مثل محبت و توجه مثبت والدین را از دست ندهد، صرف نظر میکند. اینجا مساله سرآغاز تحریف از مسیر رشد فطرى و طبیعى کودک است، که آثار مخرب و زیانبارى بر روى سلامت روان و رشد تشخصیی کودک خواهد گذاشت.
متاسفانه عدهاى از والدین، کودکانى را می پسندند که ساکت، آرام و مطیع باشند. این گونه والدین، دوست دارند کودک خردسال آنها، بزرگسالى کوچک شده باشد، غافل از این که کودک است با تمام ویژگیهای کودکى و هرگز بزرگسالى کوچک شده نیست. کودک سالم از سلامت جسمی، ذهنی، عاطفى و روانى کافى برخوردار است، به طور طبیعى نیازهایى دارد که او را از بزرگسالان جدا میکند؛ او به بازى و جست و خیز و ارتباط با همسالان نیاز دارد و همه چیز را از دریچههاى بازی میبیند.
از احادیث و روایات اسلامى چنین استفاده می شود که وجود شیطنت و بازیگوشى و حالت فعال و پر جنب و جوش در کودک، ناشى از سلامت جسمی، ذهنی، عاطفى و روانى اوست و چنین کارهایى – به ویژه برای پسران که از تحرک و انرژى بیشترى برخوردارند – امری طبیعى است و نباید موجب نگرانى والدین باشد بلکه باید با صبر و حوصله و تدبیر، این گونه رفتارها را تحمل کنند، هر چند باید آنها را در مسیر صحیح خود هدایت کنند، تا این رفتارهاى طبیعى آنها به لاقیدی منتهى نشود.
مثلا درست است که کودک باید بازى کند اما باید یاد بگیرد که به دیگران صدمه نزند، حیوانات را نیازارد، براى همسایگان مزاحمت ایجاد نکند، در پارکها، گلها را پرپر نکند و… . تجربه نیز نشان داده است که این گونه کودکان فعال و با نشاط و پرتحرک، اگرچه در دوران خردسالى، برای والدین خود مشکلات و ناراحتی هایى ایجاد می کنند، اما در بزرگسالى، از هوش و استقامت بیشتری برخوردارند.(۱۱)
طبق تحقیقى که توسط موسن و ساسمن(۱۹۸۰) و مرات بارت و دری برى(۱۹۸۱) انجام شده کودکانى که پرجنب و جوش و بی قرار هستند، وقتى که بزرگ شدند و به مدرسه رفتند، لزوما بچههاى شیطان و جنجالبرانگیز نخواهند بود.(۱۲)
پیامها و نتایج
۱- در تعلیم و تربیت اسلامى، حمایت از آزادى و بازیگوشى کودک، امرى پسندیده میباشد و از احادیث و روایات چنین استفاده میشود که وجود شیطنت و بازگوشى و حالت فعال و پر جنب و جوشى در کودک، نشانه سلامت جسمی، ذهنی، عاطفى و روانى اوست و چنین کارهایی، در هوش و استقامت او در بزرگسالى تاثیر دارد.
۲- متاسفانه بعضى از والدین، کودکانى را می پسندند که آرام، ساکت و مطیع باشند تا موجبات زحمت و ناراحتى آنان را فراهم نکنند، این گونه والدین، توقع و انتظار دارند که کودکشان همانند بزرگسالان رفتار نماید در صورتى که کودک آنان، میل و نیاز شدیدى به بازى و جست و خیز دارد و همه را از دریچه بازى میبیند.
۳- کودکانى که آرام و ساکت در گوشهاى بنشینند و مطیع و گوش به فرمان والدین باشند، به احتمال قوى مشکل دارند.
۴- وظیفه والدین است که بستر و فضاى مناسبى براى جست و خیز و آزادسازى انرژى عصبى و روانى کودکان فراهم نمایند و گرنه این انرژى، متراکم شده به صورت مخربى، خودش را نشان خواهد داد.
۵- از سیره عملى و دیدگاههاى امام خمینى(رحمه الله) نیز چنین استنباط میکنیم که:
الف) طبیعت و ماهیت کودک را پاک و مثبت میدانستند.
ب) چون دارای سلامت روح و روان بودند، ادراکشان از جلوههاى خداوندى، بر مبنای سلامت روان بوده و بر همین اساس، همه کودکان را که جلوههای خداوندیاند دوست داشته و کارهاى آنان را منطبق با فطرت و طبیعت میدانستند.
ج) با توجه به آگاهى که از خصوصیات و ویژگیهاى روحى و روانى کودکان داشتند، شیطنت و بازیگوشى آنان را امرى طبیعى و فطرى میدانستند.
د) ایشان حاضرند ثواب عبادات خود را(که بیش از پنجاه سال نماز شبشان ترک نشده و آن مناجاتهاى عارفانه و عاشقانهاى که داشتند) با تحمل بازیگوشى کودک عوض نمایند.
و) دیدگاه و عملکرد ایشان، واقعا پیشرفته و در سطح بالایى است که با دیدگاههاى روانشناسان معاصر هم جهت و همسو است.
ه) ایشان، بهترین و مطمئنترین الگوى رفتارى برای خانوادهها در عصر حاضرند.
همبازى شدن با کودکان
یکى از راههاى پرورش شخصیت کودکان، شرکت بزرگ سالان در بازى آنهاست. موقعى که اولیا و مربیان خود را تا سر حد کودکى تنزل میدهند و با شرکت در بازى کودکان، آنها را در کارهاى کودکانه یارى میدهند، روح و روان کودک سرشار از مسرت و شادى شده و اعتماد به نفس و احساس ارزشمندى در او تقویت میشود.(۱۳)با همبازى شدن با کودکان، میتوانیم دنیا را از دریچه و زاویه اى که کودک نگاه میکند ببینیم و از این طریق میتوانیم با کودک همدلى نموده و خودمان را به جاى او بگذاریم و دنیا را آن طورى که او میبیند، درک نماییم. وقتى که با کودک همبازى میشویم، رفتارها، احساسات، تفکرات تخیلات و تصورات کودک را بهتر پذیرفته و با طبیعى تلقى نمودن تمامى حالات کودک، برخورد صحیحترى با او خواهیم داشت.والدین در ضمن بازى با کودکان، میتوانند بسیار از مفاهیم دینى، اخلاقى، عاطفى، روانى و اجتماعى را به طور مستقیم و غیر مستقیم به آنان منتقل نمایند.پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «من کان عنده صبى فلیتصاب له »؛۱۴) هر کس که کودکى نزد اوست، برایش کودکى کند.(خود را با عوالم او هماهنگ ساخته و رفتارى که در خور درک اوست پیش گیرد.)و در جاى دیگر میفرمایند: «رحمت خداوند بر پدرى که در راه نیکى و نیکوکارى به فرزند خود کمک کند، یعنى به او احسان نماید و هم چون کودکى، رفیق دوران کودکى وى باشد و او را عالم و مؤدب بار آورد.»(۱۵)
سعدى نیز در رابطه با چگونگى برخورد با کودکان میگوید:
چونکه با کودک سر و کارت فتاد
پس زبان کودکى باید گشاد
ادامه دارد…
پینوشتها
۱- حجتى کرمانی، سید محمدباقر، سه گفتار پیرامون برخى از مسائل تربیتى اسلام، ص ۶۵
۲- بحارالانوار، ج ۴، ص ۳۷۸
۳- منبع ۲، ص ۳۷۹
۴- بهشتی، احمد، اسلام و بازى کودکان، ص ۸۵
۵- مجله آشنا، ص ۳۰ به نقل از روزنامه اطلاعات، شماره ۱۹۶۳۱
۶- حجتى کرمانی، پیشین، ص ۶۶
۷- بحارالانوار، ج ۴، ص ۳۷۹
۸- حجتى کرمانی، سید محمدباقر، اسلام و تعلیم و تربیت، ج ۱، ص ۲۵۲
۹- ستوده، امیررضا، پا به پاى آفتاب گفته ها و ناگفته ها از زندگى امام خمینى رحمه الله، ج ۱، ص ۱۰۷
۱۰- اعرابی، فرشته، مجله سروش، ص ۲۰
۱۱- سادات، محمدعلی، راهنماى پدران و مادران، ج ۲، ص ۶۱ تا ۶۳
۱۲- ماسن، هنرى و همکاران، رشد شخصیت کودک، ص ۱۶۵(ترجه مهشید یاسایی)
۱۳-محسن شکوهى یکتا، تعلیم و تربیت اسلامى(مبانى و روش ها)، ص ۱۹۷
۱۴-وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۰۲ و ۲۰۳
۱۵-مستدرک، ج ۲، ص ۶۲۶