- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
یکى از مسائل مهم و پیچیده تربیتى که اکثر پدران و مادران در آن دچار تردیدند، چگونگى برخورد با آنان با کارهاى نادرست کودکان است، به طورى که بیشتر اوقات والدین متحیر مى مانند که در مقابل خطاها و کجروى هاى فرزندانشان و روى برتافتن آنان از توصیه ها و راهنمایى ها چه واکنشى نشان دهند.
اگر در مقابل کارهاى زشت و ناپسند آنان سکوت کنند کودکان بر خطاهاى خود افزوده و جسارت بیشترى پیدا مى کنند، و اگر عکس العمل نشان داده و فرزندان را تنبیه کنند چه بسا که مشکلات دیگرى هم بیافرینند.
چرا والدین فرزندانشان را تنبیه می کنند؟
علىرغم آموزههای دینى ما و با وجود آموزشهایى که در جامعه داده مى شود، هنوز هم کم نیستند پدر و مادرهایى که تنبیه را به زعم خود بهترین راه آدم کردن فرزندانشان مى دانند و آموزش درس زندگى به کودکان خود را از طریق کتک زدن یا توهین کردن جایز مى دانند.
شاید تصور کنید در حال حاضر گرایش والدین به تنبیه بدنى، کمتر باشد اما واقعیت این است که فرهنگ نادرست تنبیه، به دلیل عدم شناخت از راههای تربیتى معقول، هنوز هم یک راه کار مهم براى والدین محسوب مى شود.
فضاى خشونتآمیز در خانواده، انتظارهاى غیر واقعى و نابجا از کودکان بدون توجه به توانایىهای آنها، برآورده نشدن آرزوهاى دوران کودکى والدین و انتظار تجلى آنها در فرزندان، به سرپرستى و طلاق، ازدواجهای مجدد، بیکارى، فقر معیشتى و کیفیت نامطلوب زندگى، بیمارىهای روانى و عدم تعادل شخصیتى، بروز رفتارهاى شدید عصبى نظیر جنون آنى در والدین و تجربه مورد آزار قرار گرفتن خود والدین در دوران کودکى، از دلایل عمده آزار کودکان از سوى والدین است.
به گفته کارشناسان، در کشور ما بیش از ۸۰ درصد کودکآزارى ها در درون خانواده بر روى کودکان ۴ تا ۱۴ سال اتفاق مى افتد که این آزارها به صورت جسمى، جنسى و روانى از سوى ناپدرى، نامادرى و بعضاً به وسیله پدر و مادر واقعى، بر روى کودک اعمال مى شود.
بر طبق آمار، ۶۶ درصد کودکآزارىهای در کشور ما از سوى مردان اعمال مى شود که در این زمینه، دختران بیش از پسران، در معرض این آزارها قرار دارند و همچنین خانوادههای طلاق، ۲۵ درصد کودکآزارى ها را به خود اختصاص مى دهند.
کودکآزارى جسمى و بدنى، اولین و شایعترین کودکآزارى است که بیشتر در خانوادههای نیازمند و در معرض از هم پاشیدگى اتفاق مى افتد. کودکآزارى عاطفى، نوع دوم کودکآزارى است که شامل، تحقیر، سرزنش و خدشهدار کردن شخصیت کودک است که علاوه بر خانوادههای فقیر، در خانوادههای نسبتاً مرفه جامعه نیز دیده مى شود و تقریباً شایعترین شکل کودکآزارى است.
همچنین در این میان، کار پیش از موعد کودکان در مزرعه، کارگاههای زیرزمینى و خیابان ها پیش از ۱۵سالگى و نیز کودکربایى به منظور انتقام گرفتن از والدین یا باجخواهى مالى، از مصادیق دیگر کودکآزارى در تمام کشورهاى جهان است.
«علىرغم تأکید فراوان دین مبین اسلام نسبت به تکریم کودک و محبت به او، به دلیل فقر فرهنگى و غفلت برخى خانواده ها نسبت به اخلاق دینى و آموزههای تربیتى و اسلامى، کودکآزارى در جامعه، روز به روز روند افزایش به خود مى گیرد.»
فضاى خشونتآمیز در خانواده، انتظارهاى غیر واقعى و نابجا از کودکان بدون توجه به توانایىهای آنها، برآورده نشدن آرزوهاى دوران کودکى والدین و انتظار تجلى آنها در فرزندان، بیسرپرستى و طلاق، ازدواجهای مجدد، بیکارى، فقر معیشتى و کیفیت نامطلوب زندگى، بیمارىهای روانى و عدم تعادل شخصیتى، بروز رفتارهاى شدید عصبى نظیر جنون آنى در والدین و تجربه مورد آزار قرار گرفتن خود والدین در دوران کودکى، از دلایل عمده آزار کودکان از سوى والدین است.
البته خلاء قانونى در رابطه با حقوق کودک نیز مضاف بر علت است که حدود تنبیه را براى خانوادهها مشخص نمى کند و عملاً تنبیه شدید کودکان توسط پدر و مادرها، به دلیل فقدان قانون در این مورد است.
اما تعداد زیاد فرزندان و پر جمیعتى خانواده، فقدان آموزش مهارتهای زندگى مخصوصاً در رابطه با زوجهای جوان به دلیل عدم تجربه لازم در برخورد با کودکان، غفلت از مسایل تربیتى و پژوهشى در مدارس و معلولیتها، از دلایل دیگر بروز کودکآزارى در میان خانوادههاست و کمتر کسى را مى توان یافت که در کودکى، قربانى یکى از این موارد نبوده باشد.
در ادامه مطلب، در پرتو کلام نورانى معصومین (علیهم السلام) نخست به موارد منع و جواز تنبیه و سپس به بهترین راه حل ها در این زمینه اشاره مى کنیم و در خاتمه به سیره معصومین (علیهم السلام) نظر مى افکنیم.
موارد منع تنبیه بدنى کودکان
در روایات به چند مورد اشاره شده که نباید در آن موارد کودکان را زد.
ذکر این مورد، براى آن نیست که در سایر موارد کتک زدن بى اشکال است، بلکه به طور کلى اصل اساسى و عمومى و اولیه ى اسلامی- که نقش تربیتى و اصلاحى بس عظیمى دارد – همان تشویق و تحریک مثبت و اشتیاق انگیز در کارهاى خوب است. تنبیه جز در موارد خاص – که به برخى از آنها اشاره خواهد شد – غالبا تأثیر منفى دارد و اگر گفته مى شود در موارد زیر تنبیه بدنى کنار گذاشته شود از باب تأکید بر ترک آن است، نه تأیید آن در موارد دیگر.
۱- یکى از مواردى که نباید کودکان را کتک زد آن جاست که نام هاى پاک و مقدسى بر کودکان نهاده شده باشد. در بخش نامگذارى کودکان اشاره کردیم که اهل بیت (علیهم السلام) تأکید فراوانى داشتند بر این که مبادا کودکان همنام پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) و حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) و ائمه ى معصومین (علیهم السلام) مورد آزار و تنبیه بدنى قرار گیرند.
۲- فرزند را قبل از ده سالگى براى نماز نباید زد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: أدب صغار أهل بیتک بلسانک على الصلاه و الطهور، فاذا بلغوا عشر سنین، فاضرب و لا تجاوز ثلاثا؛(۱) فرزندان خردسالت را با زبان بر نماز و وضو انس و عادت دهید و آن گاه که به ده سالگى رسیدند آنها را به خاطر سستى و سهل انگارى در نماز بزن، ولى از سه ضربه فراتر نرو.
از این روایت استفاده مى شود که قبل از ده سالگى، زدن کودک براى نماز جایز نیست. البته سنى که بدین منظور مشخص شده، در روایات، متفاوت ذکر شده است (هفت، هشت، نه و سیزده سالگى) بنابراین، لزوم رعایت جانب احتیاط اقتضا دارد که تا آن جا که ممکن است از زدن اجتناب کرده و از روش هاى مناسب تر استفاده کرد.
موارد جواز
۱- براى جلوگیرى از انحراف
از امام صادق (علیه السلام) درباره کودک که به مرحله ى جوانى رسد و مسیحیت را برگزیند – در حالى که یکى از پدر و مادرش یا هر دو مسلمان بوده باشند – فرمود: جوان به حال خود رها نمى شود بلکه براى قبول اسلام او را تنبیه مى کنند»(۲)
۲-براى تربیت
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) در بخشى از توصیه هاى خود به امیر مؤمنان على (علیه السلام) فرمود: براى تأدیب و تربیت بیش از سه ضربه (به کودک) نزن».(۳)
همچنان که در این روایت ملاحظه مى شود، تنها در موارد خاصى که براى کودک سرنوشت ساز است – و نه براى هر عملى که از فرزند سر مى زند واحیانا مورد رضاى والدین نیست – اجازه داده شده که والدین از شیوه تنبیه استفاده کنند.
حدود تنبیه بدنى
از روایات گذشته روشن شد که زدن فرزندان در مواردى – حتى براى تربیت و تأدیب – بلامانع است؛ اما باید دید که حدود تنبیه بدنى تا کجاست؟ و پدر و یا مادر تا چه مقدار و با چه وسیله اى مى توانند کودک را تنبیه کنند؟ آیا آنان مجاز هستند که با چوب یا شلاق، وحشیانه کودکان را به اصطلاح خود ادب و در حقیقت شکنجه کنند و بدن آنان را کبود و زخمى نمایند؟
آیا والدین اجازه دارند در هر سنى کودک را تنبیه بدنى کنند؟
آیا مى توانند هر گاه که از نافرمانى فرزندانشان به خشم آمدند، دیوانه وار به جان کودکان معصوم بیفتند و علاوه بر دشنام و ناسزاگویى، آنان را به باد کتک بگیرند؟ بى تردید پاسخ منفى است و چنین تصورى که برخى والدین ناآگاه درباره ى تأدیب و تربیت فرزند خود دارند، به کلى غلط است، روایاتى که از پیامبر و ائمه هدى (علیهم السلام) رسیده حد و مرز تنبیه را کاملا روشن مى کند.
محدودیت تنبیه بدنى
تنبیه مجاز شرایط خاصى دارد که با در نظر گرفتن آنها مى بینیم این اصل، یک اصل حکیمانه است، نه شیوه ى خشونت آمیزى براى جبران ناتوانى هاى والدین در تربیت و هدایت کودکان. تنبیه بدنى کودکان پیش از ده سالگى، مجاز نیست و مقدار زدن نیز کاملا محدود است، و اگر بیش از آن باشد، یا منجر به سرخى و کبودى یا نقص عضو گردد، کیفر دارد و…
الف) حماد بن عثمان مى گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره ى تأدیب و زدن کودک و بنده زر خرید، پرسیدم ؟ حضرت فرمود: پنج یا شش ضربه بیشتر نزن و در همین اندازه نیز نرمش نشان ده.
۲- بیش از سه ضربه زدن قصاص دارد.(۴) از جمله وصایاى پیامبر به على (علیه السلام) این بود که فرمود: «براى تأدیب بیش از سه ضربه نزن زیرا اگر چنین کردى روز قیامت قصاص خواهى شد».(۵)
۳-على (علیه السلام) به کودکانى که نوشته هاى خود را نزد آن حضرت آورده بودند – تا بهترینشان را برگزیند – فرمود: به معلم خود بگویید که اگر براى تأدیب، بیش از سه ضربه به شما بزند، از او قصاص خواهد شد.(۶)
ثبوت دیه بر پدر
هر گاه تأدیب و تنبیه فرزند جز با زدن او میسر نباشد، اگرچه با رعایت شرایط ضرورى آن بى اشکال به نظر مى رسد، اما پدر باید به این نکته متوجه باشد که اگر در اثر زدن، بدن فرزند سرخ یا کبود و یا زخمى گردد یا آسیب ببیند و یا احیانا فرزند زیر ضربات پدر، فوت کند، اگر چه بدین منظور پدر قصاص نمى شود (این حکم فقط مختص به پدر است) اما یقینا باید دیه بپردازد، گرچه زدن فرزند به قصد دیگرى جز تأدیب هم نبوده باشد.(۷)
فتواى حضرت آیه الله العظمى اراکى (ره) در این باره چنین است: سؤال: هر گاه پدر، فرزند خود را به قصد تأدیب مورد ضرب قرار دهد آیا دیه دارد یا نه؟ جواب: هرگاه تأدیب طفل متوقف باشد بر ضرب، جایز است، ولى باید سرخ و کبود نشود و در فرض جواز، حکم تکلیفى با حکم وضعى منافات ندارد، مثل اکل در مخمصه… که با ضمان منافات ندارد، پس هر گاه سرخ یا کبود یا سیاه شود دیه مقرره را دارد.(۸)
یادآورى
۱- روایات اسلامى تنبیه بدنى را فقط در موردى تجویز مى کند که جنبه ى تربیتى و هدایتى داشته باشد، نه این که هرگاه فرزند به دلخواه پدر و مادر و طبق سلیقه هاى شخصى یا تمایلات نفسانى آنان عمل نکرد، مجاز باشند او را تنبیه بدنى بکنند؛ زیرا دیگر تنبیه به عنوان عامل بازدارنده ى از کارهاى بد و وادار شدن به کارهاى خوب مطرح نیست، بلکه فقط وسیله اى است براى فرونشاندن خشم و غضب والدین.
۲- والدین مجاز نیستند کودکان کمتر از هفت سال (و بلکه براى رعایت احتیاط، کودکان کمتر از سیزده سال) خود را براى وادار کردن به نماز خواندن کتک بزنند.
۳- حداکثر تنبیه بدنى کودکان شش ضربه است. البته معلم و مربى حق ندارد بیش از سه ضربه بزند(۹) و اگر بیشتر از این اندازه بزند، علاوه بر این که مرتکب حرام شده، بلکه باید قصاص هم بشود.
پدر اگر چه تا زدن شش ضربه مجاز است، اما در صورتى که از این حد تجاوز کند در روز قیامت قصاص خواهد شد و قصاص خداوندى، بسیار شدیدتر و دردناک تر از قصاصى است که در دنیا به دست بشر انجام مى گیرد.
روش هاى تنبیه
تنبیه ممکن است به صور گوناگون انجام گیرد و منحصر به کتک زدن نیست؛ زیرا ترش رویى و اخم نیز نوعى تنبیه است، همچنان که محروم کردن کودکان از بعض امور خوشایند و پر جاذبه نیز تنبیه دیگرى است؛ اما در تنبیه جسمانى نیز مراد توسل به شیوه هاى خشن و وحشیانه و ضربه زدن با ترکه انار و شیلنگ و شلاق و… نیست. مثلا در مورد وسیله تنبیه زن به وسیله شوهر که قرآن در آیه «و اضربوهن…» به آن اشاره کرده، مرحوم طبرسى در مجمع البیان از امام باقر (علیه السلام) نقل مى کند که مقصود «زدن با مسواک» (۱۰) است.
بنابراین، اگر در باب تنبیه زن توسط شوهر بدین گونه برخورد شود. شیوه ى خاص تنبیه کودک نیز معلوم است. به اولیا و مربیان توصیه مى شود که:
اولا: تنبیه و به ویژه تنبیه بدنى را به عنوان شیوه اى عمومى و اصل اولیه ى برخورد با خطاهاى کودکان به کار نگیرند.
ثانیا: بر اعصاب و احساسات خود مسلط باشند و در صورت لزوم از تنبیه استفاده کنند تا جلو کجروى کودک را بگیرند، نه این که خشم خود را بر کودک خالى کنند.
ثالثا: به حداقل تنبیه اکتفا کنند و از آن فراتر نروند.
رابعا: براى تنبیه کودک از هر وسیله اى استفاده نکنند، هم چنین بر صورت و مواضع آسیب پذیر کودک نزنند و از شدت عمل و تنبیهات خشن جدا پرهیز کنند.
قهر، بهترین راه حل
بهترین راه حلى که مى توان در این مسأله مهم و پیچیده ارائه کرد و از درس هاى تربیتى اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) است که این حتى اگر نیازى به تنبیه فرزندان باشد، آنها را نزنید؛ آنان غنچه هاى بهشتى هستند که زندگى را شیرین کرده اند، در چنین مواقعى با آنها قهر کنید؛ زیرا این عمل در روحیه ى کودک تأثیر به سزایى دارد و کودک احساس مى کند با قهر کردن پدر یا مادر از او، گویى تمام درها به رویش بسته مى شود و هیچ راهى جز دست کشیدن از کارهاى خلاف خود ندارد، پس مى کوشد از کارهاى زشت خود دست بردارد و از پدر و مادر یا مربى هم پوزش بخواهد، اما نباید قهر کردن خیلى طول بکشد وگرنه بازتاب هاى منفى دیگرى در بر خواهد داشت.
امام موسى بن جعفر (علیه السلام) به یکى از یاران خود که از دست فرزندش به ستوه آمده بود و شکایت مى کرد فرمود: «لا تضربه و اهجره و لا تطل؛(۱۱) او را نزن، بلکه با او قهر کن، اما خیلى طول نکشد».
روش اهل بیت در تنبیه
اما روش اهل بیت (علیهم السلام) این نبوده که فرزندانشان را تنبیه بدنى کنند، و موردى سراغ نداریم و نقل نشده که چنین کارى کرده باشند. پس باید دید که شیوه ى تربیتى آن بزرگواران چگونه بوده است. با این که بعضى از آنان فرزندان زیادى داشتند، اما هرگز نیازى نمى دیدند بچه هایشان را تنبیه بدنى کنند و این مسأله بسیار مهم و درس آموز است و این ما هستیم که چون با راه و روش تربیت والاى اسلامى آشنایى درست نداریم فکر مى کنیم که زدن تنها راه تربیت فرزند است.
امامان معصوم (علیهم السلام) نه تنها با کودکان با رأفت و نرمى رفتار مى کردند، بلکه با غلامان خود نیز خوش رفتار و نرم خوى بوده اند، و در آن روزگار که در جامعه با بدترین روش ها یا بردگان رفتار مى شد، آن بزرگواران هرگز نسبت به بردگان خشونت به خرج نمى دادند و جز با نرمى و ملایمت با آنان رفتار نمى کردند.
پى نوشت ها
۱- مجموعه ى ورام، ص ۳۵۸
۲- «عن أبى عبدالله فى الصبى: اذا شب فاختار النصرانیه و أحد أبویه نصرانى أو مسلمین قال: لا یترک ولکن یضرب على الاسلام». وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۴۶
۳- عن النبى فیما أوصى به أمیرالمؤمنین «لا تضربن أدبا فوق ثلاث.» مجموعه ى ورام، ص ۳۵۸
۴- «قلت لأبى عبدالله فى أدب الصبى و المملوک، فقال: خمسه أو سته و ارفق به» وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۸۱
۵- عن النبى (صلى الله علیه و اله) فیما أوصى به أمیرالمؤمنین: «لا تضربن فوق ثلاث فانک ان فعلت فهؤ قصاص یوم القیامه». مجموعه ى ورام، ص ۳۵۸
۶- «قال على (علیه السلام) لصبیان ألقوا ألواحهم بین یدیه لینظر فیها یخیر بینهم…: أبلغوا معلمکم ان ضربکم فوق ثلاث ضربات فى الأدب اقتص منه» وسائل الشیعه، ج ۸۱، ۵۸۲
۷- ر.ک. شرایع الاسلام، ج ۴، ص ۱۹۲ (این مسأله جزء مسلمات فقهى است. براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به بخش دیات کتب فقه، که مقدار دیه براى هر بخش از بدن در آن جا مشخص شده است.)
۸- توضیح المسائل، بخش استفتاءات، ص ۵۷۱
۹- آیه الله العظمى خویى رحمه الله مى فرماید: «هذا فى غیر المعلم، و أما فیه فالظاهر عدم جواز الضرب بأزید من ثلاثه…» مبانى تکمله المنهاج، ج ۱، ص ۳۴۱
۱۰-تفسیر صافى، ج ۱، ص ۳۵۴ به نقل از مجمع البیان.
۱۱- عده الداعى، ص ۷۹
منابع اقتباس: منبع: همشهرى؛ کتاب حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) به نقل از پایگاه راسخون