- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 16 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
مقدمه
۱ـ برای مبارزه با فساد و تجاوز و ستم از یک سو، لازم است پایه های ایمان و اخلاق تقویت شود و از سوی دیگر، یک سیستم صحیح و نیرومند قضایی با هشیاری کامل و احاطه وسیع به وجود آید.
مسلّما پیشرفت کامل صنایع، وسایلی را در اختیار بشر می گذارد که با آن به خوبی می توان در مورد لزوم، حرکات همه مردم را تحت کنترل قرار داد و هر حرکت ناموزون و نابجایی را که به فساد و تجاوز منتهی می شود، زیر نظر گرفت. علائم و آثاری را که مجرمان در محلّ جرم باقی می گذارند می توان شناسایی و از آن ها عکسبرداری کرد، صدای آن ها را ضبط نمود و آن ها را به خوبی تجزیه و تحلیل کرد. قرار گرفتن چنین ابزار پیشرفته ای در اختیار یک حکومت صالح، عامل مؤثرتری برای پیش گیری از فساد و ستم است؛ به گونه ای که می توان در صورت وقوع جرم یا تضییع حقی، حق را به صاحب آن رساند.
شکّی نیست که در عصر آن مصلح بزرگ جهان، آموزش های اخلاقی با وسایل ارتباط جمعی بسیار پیشرفته، آن چنان گسترش می یابد که اکثریت مردم جهان را برای یک زندگی صحیح انسانی و آمیخته با پاکی و عدالت اجتماعی آماده می سازد.
ولی از آن جا که انسان آزاد آفریده شده و در تصمیم ها و اعمال خویش از اصل جبر پیروی نمی کند، خواه ناخواه افرادی ـ هر چند انگشت شمار ـ در هر اجتماع صالحی ممکن است پیدا شوند که از آزادی خود سوء استفاده کنند و از آن برای وصول به مقاصد شوم خود بهره گیرند. به همین دلیل جامعه باید به یک دستگاه قضایی سالم و کاملاً آگاه و مسلّط مجهّز باشد تا حقوق مردم به آن ها برگردانده شود و ستمگر به جزای خود برسد.
۲ـ با دقت در جرائم و جنایات و مفاسد اجتماعی راه های پیش گیری از آن ها، روشن می شود که: اولاً، با اجرای عدالت اجتماعی و تقسیم عادلانه ثروت، ریشه بسیاری از مفاسد اجتماعی که از کشمکش بر سراندوختن ثروت و استثمار طبقات ضعیف، حیله و تزویر و انواع تقلّب ها، دروغ، خیانت و جنایت برای در آمد بیشتر سرچشمه می گیرد، برچیده می شود. مفاسدی که شاید رقم بیشتری از فساد و ظلم در هر جامعه ای را تشکیل می دهد. این مفاسد به عنوان سرچشمه و ریشه بسیاری از جرایم و جنایات مطرحند که با از میان رفتن ریشه اصلی، شاخ و برگ ها خود به خود می خشکند.
ثانیا: آموزش و تربیت صحیح اثر عمیقی در بهبود مبارزه با فساد و تجاوز و انحرافات اجتماعی و اخلاقی دارد؛ یکی از علل مهمّ توسعه فساد در جوامع کنونی این است که نه تنها از وسایل ارتباط جمعی برای آموزش صحیح استفاده نمی شود، بلکه بیش تر آن ها در خدمت کثیف ترین و زشت ترین برنامه های استعماری فاسد قرار دارد. برنامه هایی که شب و روز از طریق ارایه فیلم های بدآموز و داستان ها و برنامه های گمراه کننده و حتّی اخبار دروغ و نادرستی که در خدمت مصالح استعمار جهانی است، به ظلم، تبعیض و فساد خدمت می کنند.
البته این موارد نیز از جهتی ریشه اقتصادی دارد و برای تحذیر مغزها و به ابتذال کشاندن مفاهیم سازنده و نابود کردن نیروهای فعّال و بیدار هر جامعه، برای بهره گیری بیشتر غول های استعمار اقتصادی حرکت می کند، بدون آن که با مانع مهمّی روبرو شوند. هرگاه این وضع دگرگون شود، به طور قطع در مدت کوتاهی قسمت مهمّی از مفاسد اجتماعی از بین خواهد رفت. این کار تنها از یک حکومت صالح و سالم جهانی بر می آید. حکومتی که در مسیر منافع توده های جهان ـ و نه استثمارگران ـ برای ساختن جهانی آباد و آزاد و مملوّ از صلح و عدالت و ایمان حرکت می کند.
ثالثا: وجود یک دستگاه قضایی بیدار و آگاه با ابراز مراقبت دقیق که نه مجرمان بتوانند از چنگ آن فرار کنند و نه ستمگران از عدالت سر باز زنند، نیز عامل مؤثری در کاهش میزان فساد، گناه و سرپیچی از قانون است.
اگر این سه جنبه دست به دست هم دهند، تأثیر آن فوق العاده زیاد خواهد بود.
از مجموع احادیث مربوط به دوران حکومت مهدی(عج) استفاده می شود که او از تمام این سه عامل بازدارنده، در عصر انقلابش بهره می گیرد؛ به گونه ای که ضرب المثل معروفی که می گوید: “زمانی فرا می رسد که گرگ و میش در کنار هم آب می خورند” تحقق می یابد.
مسلّما گرگ های بیابان تغییر ماهیت نمی دهند و لزومی هم ندارد که چنین شود، میش ها هم از حالت کنونی در نمی آیند، بلکه این جمله اشاره دارد به برقراری عدالت در جهان و تغییر روش گرگ صفتان خونخوار. که در سازش با حکومت های جبّار، قرن ها به خوردن خون قشرهای مستضعف جامعه انسانی مشغول بودند.[۱]
۳ـ آگاهی به روش داوری و سیره قضایی امام محمّدمهدی(عج) تنها با بررسی روایات وارده در این باب میسر است؛ چرا که عقل را در این نوع مسایل راهی نیست تا با بررسی عقلانی به حقیقت آن آگاه شویم. بنابراین، در این مقاله نخست روایات مربوطه را (تا جایی که به آن ها دست یافته ایم) ذکر نموده و سپس با دقت و کاوش در آن ها به شیوه قضایی امام(علیه السلام) آگاهی پیدا می کنیم:
روایات
روایات وارده در رابطه با روش داوری آن حضرت و امور مربوطه به داوری بسیار است که ما به بخشی از آن ها اشاره می کنیم:
۱ـ قالَ الصّادِق(علیه السلام): اذا قامَ القائِمُ حَکَمَ بِالعَدلَ وَارتَفَعَ فی اَیامِهِ الجَورُ وَاَمَنَت بِهِ السُّبُلُ وَاَخرَجَتِ الأَرضُ بَرَکاتِها وَرَدَّ کُلَّ حَقٍّ اِلی اَهلِهِ… وَحَکَمَ بَینَ النّاسِ بِحُکمِ داوُد وَحُکْمِ مُحَمَّدٍ…[۲].
وقتی که قائم قیام کند، داوری را بر اساس عدالت قرار می دهد و ظلم و جور در دوران او برچیده می شود و جاده ها در پرتو وجودش امن و امان می گردد و زمین برکاتش را خارج می سازد و حق هر کس را به او بر می گرداند، و در بین مردم همانند داود و محمد(صلّى اللّه علیه و آله) داوری می کند… .
۲ـ جابر از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند که فرمود: اِنَّما سُمِّی المَهدِی لاِءنَّهُ یهدی اِلی اَمرٍ خَفی حَتّی اَنَّهُ یبعَثُ اِلی رَجُلٍ لایعلَمُ النّاسُ لَهُ ذَنبٌ فَیقتُلُهُ حَتّی اَنَّ اَحَدَکُمْ یتَکَلَّمَ فی بَیتِهِ فَیخافُ اَنْ یشهَدَ عَلَیه الجدارُ[۳].
حضرت امامِ عصر، به این جهت مهدی نامیده شده است که به امور مخفی و پنهان هدایت می شود، تا جایی که گاه به سراغ مردی می فرستد (و او را) به قتل می رساند که مردم او را بی گناه می دانند، (زیرا از گناه پنهانی او همانند قتل نفس که موجب قصاص است، آگاه می باشد تا آن جا که بعضی ها هنگامی که در خانه خود سخن می گویند، می ترسند دیوار بر ضد آن ها شهادت دهد (و از کارهای خلاف و توطئه آنان امام را با خبر سازد).
۳ـ قالَ ابوعَبدِاللّه(علیه السلام): اِنَّهُ اِذا تَناهَتِ الأمُورُ اِلی صاحِبِ هَذَا الامر رَفَعَ اللّه تَبارَکَ و تَعالی لَهُ کُلَّ مُنْخَفَضٍ مِنَ الأَرضِ وَخَفَّضَ لَهُ کُلَّ مُرتَفَعٍ حَتّی تَکُونَ الدُّنیا عِندَهُ بِمَنزِلَهِ راحَتِهِ فَاَیکُمْ لَو کانَتْ فی راحَتِهِ شَعرَهٌ لَمْ یبصُرها[۴].
وقتی کارها به صاحب اصلی ولایت رسید خداوند بزرگ هر نقطه فرورفته ای از زمین را برای او مرتفع و هر نقطه مرتفعی را پایین می آورد؛ آن چنان که تمام دنیا نزد او همانند کف دستش خواهد بود. کدام یک از شما اگر در کف دستش مویی باشد آن را نمی بیند؟
۴ـ امام صادق و امام کاظم (علیه السلام): فرمودند: لَوْقَد قامَ القائمُ لَحَکَمَ بِثَلاثٍ لَم یحکُمْ بِها اَحَدٌ قَبلَهُ: یقتُلُ الشَّیخَ الزّانی وَیقتُلُ مانِعَ الزَّکاتِ وَیوَرِّثُ الأَخُ اَخاهُ فِی الأَظِلَّهِ[۵].
هرگاه قائم قیام کند، سه حکم خواهد کرد که احدی پیش از او نکرده است (و آن ها عبارتند از): پیر زناکار و مانع الزکات را می کشد و به برادرانی که در عالم اشباه و ارواح (عالم ذر) برادر بودند (نه برادر صلبی) ارث می دهد.
۵ـ در روایات بسیاری وارد شده است که امام مهدی ذریه ها و نواده های قاتلان سیدالشهداء را به خاطر رضایت به کار پدران می کشد. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «اِذا خَرَجَ القائِمُ قَتَلَ ذراری قَتَلَهِ الحُسین(علیه السلام) بِفِعالِ آبائِها…»[۶].
۶ـ یکی از کارهای آن حضرت اجرای حدود بر مردگان است؛ یعنی حکم حضرت این است که اگر کسی حدی بر عهده داشت و حد اجرا نشده بود، در هنگام ظهور و رجعت آنان، حد را جاری می کند، چنان که درباره حُمیراء چنین می کند به خاطر افترایی که به امّ ابراهیم زوجه صالحه رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) زده بود.
امام باقر فرمود: اَما لَو قامَ قائِمُنا لَقَدْ رُدَّت اِلیهِ الحُمیراء حَتّی یجَلِّد الحَدّ وَحَتّی ینتَقِمَ لاِنتیه مُحَمَّدٍ فاطِمَه(سلام الله علیها)، مِنها، قُلتُ: جُعِلتُ فَداک وَلِمَ یجَلِّدُها الحَدَّ؟ قالَ: لِفریتَها عَلی اُمِّ ابراهیم، قُلتُ: فکیفَ اَخَّرَهُ اللّه لِلقائِمِ(علیه السلام)؟ فقالَ لَهُ اِنَّ اللّه تبارک و تعالی بَعَثَ مُحمّدً(صلّى اللّه علیه و آله) رَحمَهً وَبَعَثَ القائِمَ نِقمَهً.[۷].
آگاه باشید اگر قائم ما قیام کند، حمیراء برای او برگردانده خواهد شد تا اینکه او را تازیانه حد زند و برای فاطمه دختر پیامبر از او انتقام بگیرد. راوی می گوید عرض کردم فدای تو شوم، تازیانه حد برای چه؟ فرمود: برای افترایی که بر مادر ابراهیم فرزند پیامبر زد. گفتم: پس چرا حد او تا قیام قائم به تأخیر افتاده است؟ فرمود: برای این که خداوند محمّد را رحمت فرستاده و قائم را نقمت.
۷ـ عَن اَبان قالَ: سَمِعتُ اَبا عَبدِاللّه (علیه السلام) یقُولُ: لایذهَبُ الدُّنیا حَتّی یخرُجَ رَجُلٌ مِنّی یحکُمُ بِحُکومَهِ آلِ داوُد لایسأَلُ عَن بَینهٍ، یعطی کُلَّ نَفسٍ حُکمَها.[۸].
ابان می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: دنیا به پایان نمی رسد تا این که مردی از تبار من قیام کند و در حکومت خود به حکم آل داود حکم نماید. از کسی مطالبه بینه و شاهد نکند و هر کسی را به حکم واقعی او محکوم نماید.
۸ـ امام صادق (علیه السلام) فرمود: اِذا قامَ قائمٌ آلِ محمّدٍ حَکَمَ بِحکمِ داوُد وَسُلَیمان لایسئَلُ النّاسَ بَینهً.[۹]
وقتی قائم آل محمد قیام کند به حکم داود و سلیمان حکم می کند و از مردم گواه نمی خواهد.
۹ـ قالَ اَبوعَبدِاللّه (علیه السلام): اِذا قامَ القائمُ (علیه السلام) لم یقُم بَینَ یدیهِ اَحَدٌ مِن خَلْقِ الرَّحمنِ اِلاّ عَرَفَهُ صالِحُ هُوَ اَمْ طالِحٌ؟ اَلا وَفیه آیهٌ لِلمُتوَسّمینَ وَهِی السَّبیلُ المُقیمُ.[۱۰]
هرگاه قائم قیام کند احدی از خلق خدا در پیش او نایستد مگر این که آن حضرت، او را بشناسد که صالح است یا طالح، آگاه باشید که در شأن او است آیه «اِنَّ فی ذالِک لاَیاتٍ للمتوسّمینَ».
و در حدیث دیگر فرمود: لَو قامَ قائمُنا اَعطاهُ اللّهُ السّیماءَ فَیأمَرَ بِالکافِرِ فَیؤخَذُ بِنواصیهِمْ وَاَقدامِهِم ثُمَّ یخبِطُ بِالسَّیفِ خبطا.[۱۱]
چون قائم ما قیام کند، خداوند علم سیما به او عطا کند، پس امر می کند بر کافر، پس موهای پیشانیشان را می گیرند و به پاهای ایشان می چسبند و می کشانند به سوی شمشیر و شمشیر را در میان ایشان می نهد.
۱۰ـ در حدیثی امام صادق(علیه السلام) فرمود: اِنَّ قائِمَنا اِذا قامَ مَدَّاللّهُ لِشیعَتِنا فی اَسماعِهِم وَابصارِهِم حَتّی لایکُونَ بَینَهُم وَبینَ القائِمِ بَریدٌ یکَلِّمُهُم فَیسمَعُونَ وَینظُرونَ اِلَیهِ وَهُوَ فی مکانِهِ.[۱۲]
هنگامی که قائم ما قیام کند خداوند آن چنان گوش و چشم شیعیان ما را تقویت می کند که میان آن ها و قائم (رهبر و پیشوایشان) نامه رسان نخواهد بود. با آن ها سخن می گوید سخنش را می شنوند و او را می بینند؛ در حالی که او در مکان خویش است (و آن ها در نقاط دیگر دنیا).
یعنی وسایل انتقال صدا و تصویر، به طور همگانی و آسان در اختیار همه پیروان او قرار دارد؛ آن چنان که در عصر حکومت او اداره پست چیز زایدی محسوب می گردد.
بنابراین، همه برنامه ها با سیستم «شهود و حضور» اجراء می شود؛ در چنین حالتی هیچ امری از حاکم آن زمان مخفی نخواهد بود هر چند برای دیگران مخفی باشد. امام به طور طبیعی (با قطع نظر از علم غیب) بر همه چیز آگاه است و همانند داود و سلیمان، بر اساس علمش داوری می نماید.
۱۱ـ عَن اَبی عبدِاللّه (علیه السلام) قالَ: اِذا قامَ قائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ حَکَمَ بَینَ النّاسِ بِحُکمِ داوُد لایحتاجُ اِلی بَینَهٍ، یلهِمُهُ اللّهُ تَعالی فَیحکُمُ بِعِلمِهِ وَیخبِرُ کُلَّ قَومٍ بِما استَبطَنوهُ، وَیعرِفَ وَلِیهُ مِنْ عَدُوّهِ بِالتِّوَسّمِ، قالَ اللّهُ سُبحانَه اِنّ فی ذالِکَ لاَیاتٍ لِلمُتَوَسّمینَ وَاِنَّها لِسَبیلٍ مُقیمٍ.[۱۳]
امام صادق (علیه السلام) فرمود: هرگاه قائم آل محمد قیام کند، میان مردم به حکم داود حکم می کند و در حکمش نیاز به بینه و گواه ندارد. خداوند بزرگ به او الهام می کند، پس به علم خود حکم می کند.
و هر قومی را به آن چه پنهان کرده اند آگاه می کند. دوست خود را از دشمن با توسّم می شناسد (یعنی بافر است و نگاه از سیما تشخیص می دهد). این است که خدای سبحان فرمود «اِنّ فی ذالِکَ لاَیاتٍ للمُتَوَسِّمینَ».
۱۲ـ عَن اِبنِ تَغلِب قالَ: قالَ لی اَبوعَبدِاللّه (علیه السلام): دَمانِ فِی الأِسلامِ حَلالٌ مِنَ اللّه لایقضی فیهما اَحَدٌ حَتّی یبعَثَ اللّهُ قائِمنا اهلَ البیتِ، فَاِذا بَعَثَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ قائمنا اَهلَ البیتٍ حَکَمَ فیهما بِحُکمِ اللّهِ لایریدُ عَلَیهِما بَینَهٌ: الزّانِی المُحصِن یرجُمُهُ وَمانِعُ الزّکاتِ یضرِبُ عُنُقَه.[۱۴]
ابان بن تغلب گفت: امام صادق(علیه السلام) برای من چنین فرمود: دو خون است که در اسلام از خداوند حلال شناخته شده است، ولکن هیچ کس در آن دو خون حکم نکند، تا این که خدای عزیز و بزرگ قائم اهلبیت را بر انگیزاند، پس او به دستور خدا در [باره] آن دو، حکم کند و در این رابطه از کسی بینه و گواه نطلبد (یعنی به علم خود عمل کند) زنا کننده محض را سنگسار کند و مانع زکات را گردن زند.
۱۳ـ قالَ اَبُوجَعفَر(علیه السلام): یقُومُ القائِمُ بِأَمرٍ جَدیدٍ، وَکِتابٍ جَدیدٍ، وَقَضاءٍ جَدیدٍ.[۱۵]
امام باقر(علیه السلام) فرمود: قائم امام مهدی قیام می کند به امر جدید و کتاب جدید و داوری جدید که بر عرب بسیار سختگیر است.
۱۴ـ عَنْ اَبی جعَفَر(علیه السلام) قالَ: یقضِی القائِمُ بِقَضایا ینکِرُها بَعَضُ اَصحابِهِ مِمَّن قَدْ ضَرَبَ قُدّامَهُ بِالسَّیفِ وَهُوَ قَضاءُ آدَمَ(علیه السلام) فَیقَدِّمُهُمْ فَیضرِبُ اَعناقَهُمْ، ثُمَّ یقضِی الثّانِیهَ فَینکِرُها قَوْمٌ آخَروُنَ مِمَّنْ قَدْ ضَرَبَ قُدامَهُ بِالسَّیفِ وَهُوَ قَضاءُ داوُد(علیه السلام) فَیقَدِّمُهُمْ فیضربُ اَعناقَهُمْ ثُمَّ یقضِی الثّالِثَهَ فَینکِرُها قَومٌ آخَروُنَ مِمَّن قَدْ ضَرَبَ قُدّامَهُ بِالسَّیفِ وَهُوَ قَضاءُ اِبراهیم فَیقَدِّمُهُمْ فَیضرِبُ اَعناقَهُم، ثُمَّ یقضی الرّابِعَهَ وَهُوَ قَضاءُ مُحمَّدٍ (صلّى اللّه علیه و آله) فَلا ینکِرُها اَحَدٌ عَلَیه.[۱۶]
امام باقر(علیه السلام) فرمود: قائم به گونه ای قضاوت می کند که بعضی از اصحاب او همان هایی که در جلو او شمشیر زده اند، آن قضاوت ها را نادرست می شمارند و مورد انکار قرار می دهند. و آن قضاوت آدم (علیه السلام) است؛ پس گردن آنان را می زند. باز در مرتبه دیگر قضاوت می کند به قضاوت هایی که آن را جمع دیگر از کسانی که در جلو حضرت شمشیر زده اند انکار می کنند و آن را منکر می شمارند، و آن قضاوت داود (علیه السلام) است؛ پس گردن ایشان را هم می زند.
بار سوم به قضایای دیگری به سبک و روش ابراهیم(علیه السلام) قضاوت می کند؛ این بار نیز جمعی دیگر از کسانی که در جلو او شمشیر زده اند (آن را) نادرست (و خلاف شرع) می شمارند و بر وی انکار می کنند، پس گردن ایشان را نیز می زند.
بار چهارم به قضاوت های محمد(صلّى اللّه علیه و آله) قضاوت می کند، هیچ کس بر وی انکار نمی کند.
۱۵ـ در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: اِذا قامَ القائِمُ بَعَثَ فی اَقالیمِ الأَرضِ فی کُلّ اِقلیمٍ رَجُلاً یقُولُ عَهدَکَ فی کَفِّکَ فَاِذا وَرَدَ عَلَیکَ مالا تَفهَمُهُ وَلاتَعرِفُ القَضاءَ فیهِ، فَانظُر اِلی کَفِّکَ وَاعمَل بِما فیها.[۱۷]
هرگاه قائم قیام کند، در هر اقلیمی از اقالیم زمین مردی را بفرستد و بگوید عهد تو در کف دست تو است، هرگاه بر تو وارد شود [کسی و تو] چیزی را نفهمی و قضاوت آن را ندانی، به کف [دست] خود نظر کن و به آن چه در وی است عمل نما.
۱۶ـ قالَ الباقِرُ(علیه السلام): …ثُمَّ یرجِعُ اِلَی الکُوفَه فَیبْعَثُ الثَلاثَ مِأهَ وَالبَضْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً اِلَی الأفاقِ کُلِّها فَیمْسَحُ بَینَ اَکتافِهِم وَعَلی صُدوُرِهِم فَلا یتَعایونَ فی قَضاءٍ…[۱۸]
امام باقر(علیه السلام) فرمود: پس از آن که امام(علیه السلام) به کوفه بازگشت و در آن جا مستقر شد، بیش از سیصد و ده نفر را به اطراف عالم (برای حکمروانی و اجرای احکام الهی) می فرستد و در هنگام فرستادنِ آن ها، شانه ها و سینه های آن ها را با دست مبارک مسح می کند.
پس آنان در هیچ حکمی و قضایی عاجز نمی مانند (قضا و داوری در هر امر مشکلی برای آنان آسان خواهد بود).
۱۷ـ عَن اَبی جَعفَر(علیه السلام) قالَ فی حَدیثٍ: … فَاِنَّما سُمِّی المَهدی لاِءَنَّهُ یهدی بِاَمرٍ خَفِی یستَخرِجُ التَّوراهَ وَسایرَ کُتُب اللّهِ مِنْ غارٍ بِأنطاکیه فَیحکُمُ بین اَهلِ التَّوراتِ بِالتَّوراتِ، وَبین اَهلُ الأنجیلٍ بِالأِنجیلِ، وَبَینَ اَهلِ الزَّبُورِ بِالزَّبُورِ، وَبَینَ اَهلِ الفُرقانِ بِالفُرقانِ…[۱۹]
در حدیثی از امام باقر(علیه السلام) می خوانیم که فرمود: علت نام گذاری او (امام دوازدهم) به مهدی، این است که خدا او را به امور مخفی هدایت کرده است. از جمله این که تورات و دیگر کتاب های آسمانی را از غاری در انطاکیه خارج می سازد و میان پیروان تورات به تورات و پیروان انجیل به انجیل و پیروان زبور به زبور و پیروان قرآن به قرآن، قضاوت و داوری می کند.
۱۸ـ عَنِ الصّادِقِ (علیه السلام) قالَ: … اَما وَاللّهِ لَیدخِلَنَّ عَلَیهِمْ عَدْلَهُ جَوفَ بُیوتِهِمَ کَما یدخُلُ الحَرُّ وَالقَرُّ.[۲۰]
آگاه باشید، قسم به خدا مهدی عدالت را وارد خانه ها می کند؛ هم چنان که سرما و گرما وارد خانه ها می شود (یعنی دادگری او همه جا را فرا می گیرد)
بررسی
از کنکاش در روایات بالا مطالب ذیل به دست می آید:
۱ـ عدالت از اصول مهم و از تعالیم اساسی و اهداف بزرگ اسلام است.
تعالیمی که قرآن مجید و احادیث معتبر، با تأکید و صراحت همکاران به اجرای آن در تمام زمینه های زندگی به آن مأمور متعهد ساخته است. پیامبران الهی همگان در مأموریت آسمانی خود، خواهان برپا داشتن عدل در بین تمام انسان های جهان بوده اند و می خواستند مردم را به گونه ای تربیت کنند که آنان خود قسط و عدل را بپا دارند، ولی هیچ یک از انبیا و اولیای الهی در این مأموریت خطیر، به طور کامل موفق نبودند.
تنها کسی که می تواند با موفقیت تمام عدالت را برقرار کند، امام مهدی(علیه السلام) است؛ تا جایی که جمله «یملأ اللّهُ الأَرضَ قِسطا وَعَدلاً» برای تأکید این حقیقت در بسیاری از روایات آمده است. در احادیث فوق نیز، با صراحت به فراگیر شدن عدل در عصر ظهور اشاره شده است.
اجرای عدالت در زمان آن حضرت منحصر به روابط اجتماعی منحصر نیست؛ بلکه اصول عدالت در تمام زمینه های کلی و جزیی به طور شگفت آوری اجرا می شود.
در حدیث آمده است که وقتی مهدی بیاید نه تنها جوامع بشری و آبادی ها، بلکه همه زمین را پر از عدل و داد نماید؛ تا جایی که قطره ای آب، از چشمه ساری به هدر نرود و میوه ای از درختی به ستم یا اسراف چیده نشود. او همه مکان ها و همه زمان ها را پر از عدالت کند؛ آبادی ها، هامون ها، دشت ها، درّه ها، جنگل ها، کوهساران، بامدادان و غروب ها و… را.[۲۱]
و چنان که در حدیث ۱۸ اشاره شد، عدل و داد همانند سرما و گرما وارد خانه ها می شود؛ یعنی همان گونه که گرما و سرما خود به خود، وارد خانه ها می شود و همه جای آن را پر می کند و روی همه چیز اثر می گذارد، امام مهدی نیز دادگری و عدل خویش را، این چنین به درون زندگی ها می برد و نفوذ می دهد و می گستراند. همه چیز در عدل و داد فرو می رود و جوهر عدل و داد می پذیرد.
می گویند در حکومت حضرت مهدی سخن گویان نخستین مرحله دولت او در مکه فریاد می زنند: “هر کس نماز فریضه خود را در کنار حجرالأسود و محل طواف خوانده است و می خواهد نافله بخواند، به کناری رود و آن کس که می خواهد نماز واجب خود را بخواند، بیاید و بخواند تا حق کسی ضایع نشود.[۲۲]
یعنی تا این حد حقوق مردم مراعات می شود. بنابراین، در داوری و حکومت او به اندازه سوزنی به کسی ستم نمی شود و هر کس به حق خود می رسد.
۲ـ طبق حدیث شماره ۱، ۷، ۸، ۱۱ و ۱۴ امام مهدی (عج) هم بر اساس حکم داود و سلیمان حکم می کند (یعنی بر اساس علم خود قضاوت می کند و از مدّعی بنیه و از منکر سوگند مطالبه نمی کند) و هم بر اساس حکم محمد (صلّى اللّه علیه و آله) که بر اساس بنیه و قسم است، داوری می کند؛ یعنی او هم به قواعد دادرسی اسلامی هم چون اقرار، گواهی گواهان و سوگند منکر و هم از روش های روانی و علمی برای کشف مجرمان اصلی بهره می برد.
۳ـ بر اساس حدیث شماره ۲ و ۳، در عصر ظهور، با پیشرفت علوم، فناوری و تکنیک و صنعت، وسایل کشف جرم آن قدر کامل می شود که کمتر مجرمی می تواند ردپایی که با آن شناخته شود از خود به جا نگذارد. به دلیل مراقبت شدیدی که در عصر حکومت او اعمال می شود، مجرمان در خانه خود نیز در امان نیستند؛ چرا که ممکن است با وسایل پیشرفته تحت کنترل باشند. حتی ممکن است امواج صوتی آن ها از پشت دیوار قابل کنترل باشند.
این خود اشاره دیگری به گستردگی ابعاد مبارزه با فساد در عصر حکومت او است و نیز معلوم می شود که لازم نیست امام در تمام موارد قضا، نه علم غیب خود استفاده کند، بلکه در بسیاری از موارد داوری حضرت بر اساس علمی است که از راه های عادی آن عصر به دست آمده است.
بدیهی است بدون چنین سلطه اطلاعاتی بر تمام جهان، تشکیل حکومت واحد جهانی و برقراری صلح و امنیت و عدالت، به طور همه جانبه دور از دست رس نخواهد بود. چنان که از حدیث شماره ۳ استفاده می شود؛ در عصر حکومت امام مهدی (عج) یک سیستم نیرومند و مجهز برای انتقال تصویرها به وجود می آید که شاید تصور آن هم برای ما مشکل باشد.
با کمک این فناوری جهان برای او مثل کف دست خواهد بود؛ نه موانع مرتفع و نه گودی زمین ها، هیچ کدام مانع از دیدن موجودات روی زمین نخواهد شد. معلوم است کسی که چنین امکاناتی در اختیار دارد، برای داوری خود به اقرار یا گواهی گواهان یا سوگند منکر نیاز نخواهد داشت.
۴ـ امام صرفا با نگاه به چهره افراد، مجرم را از غیر مجرم و صالح را از طالح و دوست را از دشمن می شناسد؛ زیرا خداوند علم سیما به او عطا فرمود، حدیث شماره ۹ و حدیث ذیل آن و حدیث شماره ۱۱، گواه درستی این مطلب است. روشن است کسی که با نگاه، شخص را می شناسد، قطعا در داوری خود به بینه و سوگند نیاز نخواهد داشت.
۵ـ طبق حدیث های شماره ۳ و ۱۰، در عصر حکومت او همه چیز برای شیعیان روشن است، چه رسد برای خود آن حضرت؛ به همین دلیل قُضات منصوب آن حضرت هم، بیشتر به علم خود عمل می کنند.
۶ـ طبق حدیث های شماره ۴ و ۵، حضرت حکم قتل کسانی را صادر می کند که پیش از او هیچ قاضی نتوانست چنین حکمی بدهد؛ یعنی داوری ویژه ای است که تنها آن حضرت انجام می دهد و طبق حدیث شماره ۱۱ حکم حضرت بر اساس الهام و وحی الهی است.[۲۳]
۷ـ از جمله داوری های آن حضرت، حکم به حدّ مردگانی است که در زمان زندگانی حدی بر گردنشان بوده ولی اجر نشده است. حدیث شماره ۶ دلیل این مدعا است.
۸ـ حضرت در دوران حکومت خود برای تمام ایالت ها حاکم و قاضی نصب می کند و هنگام فرستادن قاضی دست محبت خود را به شانه و سینه او می کشد و می فرماید: هرگاه در امر قضا درمانده شدی و حکم آن برای تو روشن نبود، به کف دست خود نگاه کن؛ زیرا همه آن چه که در باره قضا نیاز داری، در آن وجود دارد؛ به همین دلیل قاضی های منصوب حضرت در هیچ واقعه ای درمانده نمی شوند و بیشتر مسایل را می دانند.
آنان بر اساس علم خود داوری می کنند، البته از گواهی گواهان سوگند منکران هم که شیوه؛ دادرسی در اسلام است، بهره می گیرند، ولی هرجا از این طریق به نتیجه نرسیدند، به کف دست خود نگاه می کنند و مطلب روشن می شود. (حدیث شماره ۱۵ و ۱۶)
۹ـ بر اساس حدیث شماره ۱۷، حضرت درباره هر قومی طبق آیین و کتاب آن قوم حکم می کند؛ بر یهود طبق تورات، بر نصارا بر اساس انجیل، بر اهل زبور طبق زبور، و بر مسلمانان بر اساس قرآن حکم می کند.
۱۰ـ چون شیوه قضا و داوری آن امام همام بر خلاف شیوه دیگر حکّام و قضاوت جهان است، در حدیث شماره ۱۳، آمده است که حضرت با کتاب جدید و قضاء جدید می آید.
۱۱ـ طبق حدیث های شماره ۴ و ۱۲ حضرت مانع الزکات را به قتل می رساند؛ از آن جا که زکات از ضروریات دین است اگر کسی منکر آن شود و یا مانع پرداخت آن شود، چنین کسی مرتد می شود و حکم مرتد فطری قتل است. هرچند قبل از ظهور، چنین حدّی اجرا نمی شد، ولی آن حضرت در عصر خود حد مرتد فطری را جاری می کند و او را به قتل می رساند.
۱۲ـ طبق حدیث شماره ۵، حضرت مهدی نوادگان قاتلان حضرت سید الشهداء را به قتل می رساند؛ وقتی از امام رضا (علیه السلام) سؤال می شود، چگونه به خاطر جرم آبا و اجداد، فرزندان را می کشند، حضرت در پاسخ می فرماید: “آنان به اعمال پدرانشان راضی هستند و هر کسی به فعل قومی راضی باشد، از آن ها و محکوم به حکم آن ها است.[۲۴]
البته این حکم نیز مخصوص آن حضرت است وگرنه امروزه نمی شود به حرف رضایت به عمل خلاف دیگری، آن شخص را حد زد.
خداوند ظهور آن حجه اللّه و ولی اللّه اعظم را در دوران زندگی ما مقرر فرما!
و ما را جزو سربازان فداکار و شهدای در رکاب او قرار ده؛
و اعمال ما را مورد رضا و پسند آن امام همام قرار ده،
و در فرج او که فرج همه بندگانت می باشد، تعجیل فرما!
پی نوشت ها:
[۱] . مکارم، ناصر، مهدی انقلابی بزرگ، قم انتشارات مطبوعاتی هدف، ۱۳۵۶٫
[۲] . مجلسی، محمدباقر. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۳۸٫
[۳] . همان، ص ۳۹۰، حدیث ۲۱۲٫
[۴] . همان، ص ۳۲۸، حدیث ۴۶٫
[۵] . همان، ص ۳۰۹، حدیث ۲٫
[۶] . همان، ص ۳۱۳، به نقل از علل الشرایع و عیون اخبار الرضا.
[۷] . عللالشرایع، ج ۲، ص ۲۶۷، بحار، ج ۵۲، ص ۳۱۴٫
[۸] . بحار، ج ۵۲، ص ۳۲۰٫
[۹] . بصائرالدرجات، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۰٫
[۱۰] . بحار، ج ۵۲، ص ۳۲۵ به نقل از کمال الدین صدوق.
[۱۱] . همان، ص ۳۲۱٫
[۱۲] . روضه کافی، ص ۲۴۱، منتخب الاثر، ص ۴۸۳، بحار، ج ۵۲، ص ۳۳۶٫
[۱۳] . ارشاد مفید، ص ۳۴۵، بحار، ج ۵۲، ص ۳۳۹٫
[۱۴] . کافی، ج ۳، ص ۵۰۳، من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵، محاسن برقی، ص ۸۷، معجماحادیث الامام المهدی(عج)، ج ۴، ص ۶۹، بحار، ج ۵۲، ص ۳۷۱٫
[۱۵] . بحار، ج ۵۲، ص ۳۵۴، حدیث ۱۱۴٫
[۱۶] . بحار، ج ۵۲، ص ۳۸۹ حدیث ۲۰۷، اثبات الهدی، ج ۳، ص ۵۸۵، معجم احادیث الامام المهدی(عج)، ج ۳، ص ۳۰۹، حدیث ۸۴۸٫
[۱۷] . معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج ۵، حدیث ۱۴۵۳، ص ۲۹٫
[۱۸] . بحارالانوار، ج ۵۲، حدیث ۹۱، ص ۳۴۵٫
[۱۹] . معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ص ۳۲۲، حدیث ۸۶۶، بحار، ج ۵۱، ص ۲۹، حدیث ۲۰، غیبت نعمانی، ص ۱۵۷٫
[۲۰] . بحار، ج ۵۲، ص ۳۶۲، حدیث ۱۳۱٫
[۲۱] . بعثت، غدیر، عاشورا و مهدی، مقدمه خورشید مغرب، ص ۳۶٫
[۲۲] . کافی، ج ۴، ص ۴۲۷؛ خورشید مغرب، ص ۳۳٫
[۲۳] . البته وحی، از نوع وحی نبوت نیست، بلکه از نوع وحی به مادر موسی است.
[۲۴] . بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۱۳ به نقل از عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۷۳ و علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۱۹٫
نویسنده:حبیب الله طاهری
منبع: نشریه انتظار (نشریه بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) ) ، شماره ۱۰