- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مشاهده انواع شوهرآزاری در بسیاری از خانواده ها، حکایت از چالشی نو در حوزه آسیب شناسی خانواده جوامع امروزی دارد. شاید در گذشته، عمدتا این شوهر بود که متهم به همسرآزاری و خشونت علیه همسرش می شد اما امروزه با مشاهده انواع شوهرآزاری از سوی برخی خانم های خانه، می توان دریافت که روش تعامل همسران با یکدیگر در حال دگرگونی است.
شوهرآزاری عبارتست از رفتاری آزاردهنده از سوی زن علیه شوهر که در محیط خانواده به وقوع می پیوندد و حقوق او را پایمال می کند. البته ممکن است جنبه روانی، جنسی، اقتصادی، جسمی داشته باشد که در قالب «مصادیق و انواع شوهرآزاری» مطرح می شود. در این نوشتار، ضمن بررسی مصادیق و انواع شوهرآزاری، به واکنش های متفاوت شوهران در قبال همسرآزاری همسرانشان اشاره می شود
انواع شوهرآزاری
۱-بعد روانی
این جنبه یکی از شایع ترین انواع شوهرآزاری است. درصد قابل توجهی از خشونت های زنان، به روح و روان شوهر آسیب می رساند و او را تحت فشارهای روحی و روانی قرار می دهد. معمولاً این نوع آزردگی، شیوع بیشتری داشته و به صورت غیرمستقیم اثرات مخربی برجای می گذارد. جلوه های مختلف این نوع آزار عبارتست از:
الف) تخریب حیثیت و آبروی شوهر
برخی از زنان به جای حفظ احترام و منزلت شوهر، با گفتار، کردار و یا از طریق اشاره و کنایه او را تمسخر کرده و شخصیت و جایگاه شوهر را نزد دیگران مخدوش می نمایند.
یکی از بارزترین انواع شوهرآزاری روانی، از بین بردن حرمت و احترام نقش پدری مرد خانواده است. رفتارهای اهانت آمیز و پرخاشگرانه از سوی زن در نزد فرزندان، می تواند اقتدار و ابهت پدر را در محیط خانواده مخدوش کند و ضمن شکستن غرور و شخصیت وی، عزت نفس او را لگد مال نماید.
ب) فحاشی و انتساب صفات ناشایست
گاه برخی از زنان، اذیت و آزار را به مرحله بالاتری می رسانند و به جای سخنان احترام آمیز، از پاره ای الفاظ ناشایست، فحاشی و انتساب صفات منفی استفاده می کنند.
ج) عدم توجه به خواست و انتظارات شوهر
یکی دیگر از انواع شوهرآزاری روانی، نادیده گرفتن خواسته ها و نیازهای منطقی شوهر است. این در حالیست که محبت و صمیمیت در کانون خانواده، از طریق شناخت و توجه به خواسته ها و انتظارات همسر و در حد امکان تأمین آنها ایجاد می شود. گاهی برخی از زنان، علیرغم آگاهی نسبت به حساسیت شوهر و این که با انجام آن رفتار خاص، به شدت آزرده و ناراحت می شود، برای آزار و اذیت و رنجش خاطر او همان رفتار را انتخاب می کنند.
د) تبعیض بین خویشاوندان خود و شوهر
خویشان و بستگان هر یک از زوجین که در نزد او ارزش و احترام والایی دارد، به همان نسبت باید برای همسرش ارزشمند باشد. در غیر اینصورت اگر زنی برای بستگان خویش، جایگاه ویژه ای قائل شود و آنها را برتر و بالاتر از بستگان همسر خویش به حساب آورد و بیشتر با آنها مراوده داشته باشد و در مقابل، بستگان همسر را بیگانه فرض کند و تمایلی به ارتباط با آنها نداشته باشد و راه را برای روابط آنان مسدود کند و از انجام هر خدمتی از جانب شوهر نسبت به آنها مخالفت ورزد، از این طریق ممکن است فشارهای روحی و روانی زیادی بر شوهر وارد شود؛ زیرا وی با این رفتار درمی یابد که علاقه و دوستی همسرش، نمی تواند صادقانه باشد.
ه) مقایسه نامناسب همسر با سایر مردان
یکی از بدترین انواع شوهرآزاری که برخی زنان مرتکب می شوند، مقایسه همسرشان با همسر بستگان یا همکاران و دوستان خود است و در این شرایط تنها جنبه های منفی شوهر خود را می بینند و آنها را برجسته می کنند و به دنبال آن، خود نیز احساس کمبود و محرومیت در زندگی می نمایند. در چنین شرایطی، تفاوت های فردی و فرصت های نابرابر افراد مورد توجه قرار نمی گیرد. با ادامه این روش، به تدریج زبان به شکایت و اعتراض گشوده و امتیازات دیگران را به رخ شوهر می کشند و با گفتار و کردار خود، موجب اذیت و آزار شوهر می شوند.
و) بزرگنمایی مسائل جزیی
یکی دیگر از انواع شوهرآزاری، بزرگنمایی مسائل ناچیز زندگیست. از جمله مسائلی که لازم است هر یک از زوجین برای استحکام بنیان خانواده بدان توجه کنند، چشم پوشی از مسائل جزیی و کم اهمیتی است که در زندگی زناشویی پدید می آید. در حالی که برخی از زنان در قبال این مسائل حساسیت بیش از اندازه داشته و آنها را به عنوان مسائلی بزرگ و مهم جلوه می دهند؛ در نتیجه نمی توانند برای حل آنها برخورد مناسبی داشته باشند و موفقیتی کسب کنند، لذا احساس ناراحتی و فشار حاصل از آن، موجب سلب آرامش و شادابی زن شده و بر سلامت و بهداشت روانی او تأثیر منفی می گذارد؛ در چنین شرایطی زن نمی تواند برخورد مناسبی با همسر خویش داشته باشد و رضایت او را جلب کند.
ز) بدبینی و سوء ظن
بدگمانی و سوء ظن که نقطه مقابل حسن ظن و اعتماد است، یکی دیگر از انواع شوهرآزاری و اختلالات روانی به حساب می آید. فرد مبتلا به این بیماری، صاحب یک فکر یا فاعل یک رفتار را بدون دلیل و شاهد، به داشتن اغراض سوء متهم می نماید. زنانی که به این بیماری مبتلا هستند، به شوهر خود اعتمادی ندارند و حتی از رفتارهای دلسوزانه و محبت آمیز وی، احساس رضایتمندی نمی کنند و نارضایتی خود را در گفتار و رفتار خود ظاهر می سازند.
۲-بعد جسمانی
الف) ضرب و جرح
این نوع از انواع شوهرآزاری، اغلب در خانواده هایی مشاهده می شود که زن دارای تسلط و قدرت بیشتری است. در این خانواده ها، زن نقش اصلی را در خانواده ایفا می کند و توقع دارد که سایر اعضای خانواده، تصمیمات وی را پذیرفته و به آن احترام گذارند، همچنین در واردی که زن احساس می کند دستورات و تصمیمات او، توسط شوهرش نقض می گردد، این حق را برای خود محفوظ می داند که با او درگیری فیزیکی پیدا کند.
ب) همسرکشی
همسرکشی پدیده ای است که همراه با نرخ زن کشی رو به تزاید می باشد. تحقیقات اخیر در ایران که توسط مرکز تحقیقات جرم شناسی دانشگاه تهران در ۱۵ استان کشور انجام شده است، نشان می دهد که جرم همسرکشی در بین زنان و مردان مساوی است. تنها تفاوت بین دو پدیده شوهرکشی و زن کشی، در نحوه ارتکاب جرم می باشد.
بر اساس این پژوهش، مردان در کشتن همسران خود مستقل و مباشر هستند، ولی زنان در شوهرکشی، مباشر نبوده، بلکه از طریق تطمیع، تحریک و… معاون جرم بوده اند. مطابق این تحقیق مشخص گردید که علیرغم آن که درصد جرائم ارتکابی به وسیله زنان در کشور بسیار پایین است، اما نرخ جرم همسرکشی، توسط زنان بالاست و بالاترین سطح فراوانی آن در کل کشور به شهرهای تهران، کرج، خراسان، آذربایجان و کرمانشاه مربوط می شود.
۳-بعد اقتصادی
نوعی دیگر از انواع شوهرآزاری، صبغه اقتصادی دارد که عمدتاً شامل تصرف بدون اجازه، تخریب و نابودی اموال شوهر می باشد:
در برخی موارد زن به قصد انجام کار خیر، بدون مشورت و کسب رضایت از شوهر، اموال وی را به افراد نیازمند و محروم می بخشد و از آنان دستگیری می کند. در موارد دیگری، زن بدون اطلاع شوهر و کسب اجازه از او، مقداری از اموالش را به خود اختصاص می دهد.
نوع دیگر از انواع شوهرآزاری اقتصادی زنان، اسراف است، به این صورت که در مصرف اموال همسر، از حد اعتدال خارج می شوند و اسراف یا تبذیر می نمایند. چنانکه «اسراف به معنای خروج از حد، در هر کاری است که انسان انجام می دهد و مراد از حد، همان حد وسط بین سخت گیری و زیاده روی است». معیار تشخیص در این موارد، عرف است که مصرف مال را به اندازه احتیاج و متناسب حال شخص می داند. از جمله مصادیق اسراف عبارت است از:
– تضییع، به مفهوم ضایع و خراب کردن مال؛ نظیر دور ریختن مواد خوراکی و پوشاک و…
– مصرف بیش از حد و خارج از شأن؛ در این شرایط مال برای چیزی دارای فایده مصرف می شود؛ اما مصرف، با حال و شأن آن فرد متناسب نیست.
– مصرف چیزی که نیازی به آن نیست، یعنی انسان اموال خود را در راهی مصرف کند که مناسب حال او می باشد، ولی نیازی به آن ندارد، مانند کسی که یک ماشین برای رفع نیاز دارد، ولی ماشین دیگری هم خریداری می کند.
تبذیر (پراکنده کردن) مصرف مال بدون جهت و فایده است. به بیان دیگر تبذیر، به آن قسم از اسراف گفته می شود که همراه اتلاف مال باشد و هیچ هدف عقلانی نداشته باشد، در این صورت با مصداق یافتن تبذیر، اسراف هم صادق خواهد بود، از این رو برخی از اندیشمندان تبذیر را همان اسراف دانسته اند.
در مجموع، زن در این نوع از انواع شوهرآزاری، با مصرف بی رویه، موجب نارضایتی شوهر می شود و چه بسا از نظر مالی وی را در تنگنای اقتصادی قرار دهد، به حدی که برای تأمین مخارج زندگی خویش تلاش مضاعفی کند و احساس خستگی جسمی و روحی نماید.
۴-بعد جنسی
نوع دیگر از انواع شوهرآزاری زن، می تواند در روابط جنسی با شوهر به اشکال ذیل بروز کند:
الف) محرومیت جنسی
محرومیت شوهر از ارضای نیاز جنسی، بدترین و آسیب زننده ترین نوع از انواع شوهرآزاری است. یکی از وظایف اساسی زن، به جهت نقش آن در جلوگیری از انحرافات اخلاقی همسر، ارضای نیاز جنسی شوهر است؛ زیرا تأمین این نیاز ضمن آن که یکی از کارکردهای اصلی خانواده محسوب می شود، از آلودگی های اخلاقی و جنسی افراد جامعه جلوگیری می کند.
در برخی از موارد، اجتناب همسر از انجام این وظیفه، می تواند مرد را به جهت مواجهه با زنان دیگر و تحریک غریزی، دچار عصیان و گناه کند و یا در اثر مقاومت و خودداری از ارضای نامشروع، با مشکلات روحی و روانی مواجه نماید، به ویژه اگر چنین رفتاری در سال های اولیه ازدواج رخ دهد که تمایل همسر به برقراری ارتباط جنسی بیشتر است، اثرات تخریبی محرومیت جنسی بیشتر خواهد بود؛ به طوری که یکی از روانشناسان در این رابطه می نویسد:
«اشتیاق به تمتع جنسی، خصوصاً در سال های اول زندگی مشترک، در مرد نسبت به زن قوی تر احساس می شود. این خصوصیت جنسی مرد را باید به زن آموخت. استنکاف زن از آمیزش، هنگامی که مرد متمایل به آن است، فقط در مواردی مناسبت دارد که علل معینی (از قبیل ناخوشی، قاعدگی، بارداری) در بین باشد.»
از این رو در اسلام مسأله تمکین زن از شوهر در هنگام نیاز مرد، از حقوق شوهر محسوب می شود. ولی اگر مرد در آمیزش جنسی رضایتمندی زن را نادیده بگیرد و به شرایط روحی و روانی و جسمی او توجهی نکند و یا زمینه لازم را برای ارضای جنسی زن فراهم نکند و فقط درصدد ارضای جنسی خود باشد، زن احساس می کند که تنها ابزاری است تا نیاز مرد را فراهم کند و اغلب در ارضای جنسی، ناکام میماند و این رفتار مرد را خودخواهی او بر می شمارد، در نتیجه از عشق و علاقه زن به شوهر کاسته شده و فضا برای ایجاد درگیری و تنش و رفتار آزاردهنده زن فراهم می شود.
ب) بی میلی جنسی
در برخی موارد، گرچه زن از آمیزش جنسی با همسر خودداری نمی کند و به ظاهر با آن مخالفتی ندارد، اما این عمل را با سردی و بی میلی تمام انجام می دهد که در چنین وضعیتی، میزان اطفاء شهوت مرد بسیار پایین است و احساس محرومیت می کند، از این رو برخی از روانشناسان معتقدند:
«عقیده زنانی که خود لذتی نمی برند، ولی ظاهراً به امیال شوهرشان پاسخ می دهند و تصور می کنند که بدین وسیله به او خدمت می کنند، غلط و اشتباه است… سردی جنسی زن و بی میلی او در لذت رساندن به شوهر می تواند سبب سردی همسرش شود؛ زیرا شوهر در واقعی بودن احساس او تردید می کند.»
واکنش شوهر در برابر انواع شوهرآزاری زن
به اعتقاد «مرتن» اگر افراد جامعه، از طریق هنجارها و ابزارهای استاندارد شده کنش، به ارزشها و اهداف جامعه دست یابند و با هنجارهای آن جامعه همنوا شوند، آن جامعه از یک نظام اجتماعی متعادل برخوردار خواهد بود، اما اگر اعضای جامعه نتوانند از طریق راه های مشروع، به آن اهداف دست یابند، ممکن است به انزواطلبی یا طغیانگری سوق داده شوند.
در نظام خانواده نیز اگر شوهر احساس کند که همسر مناسبی دارد و می تواند به کمک او، کارکردهای اصلی خانواده را محقق کند و با داشتن خانواده سالم، احساس آرامش، آسایش و رضایت خاطر کند و با عشق و علاقه تمام و با قبول همه سختی ها و مشکلات، در راه رفع نیازهای خانواده تلاش نماید، خانواده متعادل شکل می گیرد؛ اما روابط آزاردهنده زن با شوهرش می تواند، عشق و علاقه آنها را به یکدیگر کاهش دهد و به تدریج زمینه تزلزل خانواده فراهم شود؛ زیرا شوهر در شرایط نابسامان خانواده یکی از دو گزینه انزواطلبی یا طغیانگری را انتخاب می کند که می تواند به صورت های ذیل و بروز یابد:
۱-انزواطلبی
انزواطلبی، رویکردی منفعلانه است که برخی شوهران در مواجهه با انواع شوهرآزاری همسرشان در پیش می گیرند:
الف) تأخیر در بازگشت به خانه
در نخستین روزهای ازدواج، به جهت وجود عشق و علاقه متقابل زن و مرد و شدت وابستگی طرفین به یکدیگر، شوهر، زودتر یا به موقع در منزل حضور می یابد، اما به طور طبیعی با گذشت روزهای اولیه ازدواج، تا حدودی از میزان و شدت این روابط کاسته می شود و به همان نسبت نیز میل افراطی مرد برای مراجعه زود هنگام به خانه کاهش می یابد.
این موضوع زمانی به مرحله حاد می رسد که رفتار محبت آمیز زن، جای خود را به رفتار تند و خشونت آمیز دهد و شوهر رغبتی به حضور در خانه و برخورد با همسر و فرزندان نداشته باشد و ترجیح دهد که بیشتر اوقات خود را در بیرون از منزل و در غیاب همسر سپری کند و از این طریق خود را از فضای آزاردهنده خانواده رها کند؛ از این رو ممکن است حتی برخی شبها به خانه نیاید و اوقات خود را با دوستانش سپری کند.
ب) اعتیاد
همزمان با همسرستیزی زن، ممکن است شوهر به جهت کمبود محبت از سوی زن، جذب گروه های نابهنجار از جمله معتادان شده و با آنها ارتباط برقرار کند و تحت تأثیر رفتار آنها معتاد شود و به مواد مخدر روی آورد. اعتیاد شوهر، نقطه شروع نزاع و درگیری جدی بین زن و شوهر است. به دنبال شدت درگیری، مرد، احساس اذیت بیشتری می کند، در نتیجه برای فرار از تنازعات، هرچه بیشتر اوقات خود را در خارج از منزل سپری می کند. این موضوع می تواند زمینه بسیاری از کجروی های دیگر را فراهم کند.
ج) سردی جنسی
سردی جنسی و کاهش رغبت جنسی مرد نسبت به همسر، یکی از پیامدهای شوهرآزاری است. یعنی شرایط نابسامان خانواده و فشارهای روانی، علاقه شوهر به روابط جنسی را تضعیف می کند و انگیزه وی را کاهش می دهد.
به اعتقاد روانشناسان شرایط روحی و روانی، بر کاهش یا افزایش تمایلات جنسی تأثیرگذار است. به اعتقاد آنان «غریزه جنسی در طی زندگی، تحت تأثیر نوسانات زیادی قرار می گیرد و قوی تر یا ضعیف تر می شود. از جمله، به هنگام ناخوشی های گوناگون یا پس از آن و در موقع وارد آمدن لطمات روحی و حوادث زندگی».
د) خودکشی
بعضی از مردان که منزلت اجتماعی بالایی دارند و در بین اقوام و خویشاوندان و دوستان خود، از احترام زیادی برخوردارند، کمتر راضی می شوند که اختلافات خانوادگی خود را برای دیگران مطرح کنند و همیشه هراس دارند که بستگان یا دوستان آنها متوجه این درگیری ها شوند، لذا از بروز آن جلوگیری می کنند و همین مسئله در طول زمان موجب می شود که صبر و تحمل آنها لبریز شده و در اثر فشارهای بیش از اندازه، دچار اختلال روانی گردیده و دست به خودکشی زنند.
۲-طغیانگری
واکنش دیگری که مردان در قبال انواع شوهرآزاری در پیش می گیرند، جنبه تهاجمی دارد که می توان از باب نمونه به موارد زیر اشاره کرد:
الف) طلاق
رفتار ناپسند زن با شوهر یکی از علل اصلی طلاق و جدایی است؛ زیرا موجب می شود تا شوهر در معرض ناراحتی های شدید روانی قرار گرفته و محبت و صمیمیت زوجین رخت بربندد. در این صورت امکان ادامه زندگی سلب می گردد و شوهر برای رفع کشمکش و مخاصمه، به ناچار طلاق را بر می گزیند.
ب) همسرگزینی مجدد
بعضی از مردان برای جبران خلأ روابط محبت آمیز با همسرشان و یا رفع محرومیت غرائز جنسی، همسر دیگری را انتخاب می کنند، اتخاذ این رویه می تواند نتیجه شوهرآزاری پنهان و آشکار باشد.
ج) ایجاد مضیقه اقتصادی
در برخی موارد، شوهر، توانایی طلاق یا همسرگزینی مجدد را در برابر همسرآزاری ندارد و یا از نتایج آن هراسناک است، لذا زن را در تنگنای اقتصادی قرار داده و از دادن نفقه و مخارج زندگی خودداری می کند و از این رو به عنوان ابزار پشیمانی زن نسبت به این روابط ناسالم استفاده می نماید تا زن را وادار کند از روابط نادرست خود دست بردارد.
د) ضرب و شتم همسر یا فرزندان
در خانواده هایی که زن تمکن مالی خوبی دارد و از جهت تأمین نیازهای اقتصادی، هیچ وابستگی به شوهر ندارد، طبیعی است که مضیقه اقتصادی، نمی تواند وسیله مناسبی برای کنترل رفتار زن باشد. بنابراین شوهر ممکن است در قبال اذیت های همسر خویش، عکس العمل نشان دهد و به ضرب و شتم همسر یا فرزندان خود بپردازد.
ه) تخریب حیثیتی
بعضی از افراد ممکن است راه دیگری را برای برخورد با ناسازگاری همسر خود انتخاب کنند، خصوصاً در مورد زنانی که از حیثیت اجتماعی بالایی برخوردار هستند، عکس العمل مردان از طریق تخریب جایگاه همسر در نزد بستگان، همکاران یا دوستان انجام می شود تا جهت حفظ شخصیت و موقعیت اجتماعی خود، رفتارهای نامناسب خود را کنترل نموده و بستر را برای وقوع درگیری و نزاع مسدود کند.
جمع بندی
شوهرآزاری، رفتاری آزاردهنده از سوی زن علیه شوهر و پایمال کننده حقوق اوست. انواع شوهرآزاری در ابعاد جسمی، روحی، اقتصادی و جنسی قابل طرح و بررسی است و هر یک به نوبه خود به نهاد خانواده و روابط زوجین، آسیب جدی وارد می کند. در کنار این موضوع، نوع واکنش شوهر به انواع شوهرآزاری همسر خود از تنوع و تفاوت معناداری برخوردار است و برخی شوهران، رویکرد انفعالی و برخی دیگر رویکرد تهاجمی در قبال آن اتخاذ می کنند.
منبع اقتباس: (راسخون) فصلنامه کتاب زنان؛ شماره ۲۰؛ پدیدآور: قاسمی روشن، ابراهیم