- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
چکیده
مقدّمه
تربیت فرزند از دیر زمان، از دغدغههاى مهم بشر و مورد توجه انسانهاى بزرگ بوده است. خداوند به عنوان اولین مربّى و معلم بشر، درباره تربیت انسان، فراوان سخن گفته و با بیان راه کارهاى مناسب در قرآن کریم، آنها را در اختیار مربّیان قرار داده است.
البته، راه کارهاى قرآنى با دقت و تأمّل در آیات قرآن و احادیث و تفاسیر مربوطه قابل وصول مى باشد که کارشناسان امور تربیتى باید به این مهم بپردازند. رهبران دینى و بزرگان و اندیشمندان اسلامى، با الهامگیرى از کلام خدا، هر یک در موضوع تربیت اولاد تلاش نموده و دستورالعمل هایى در این زمینه ارائه داده اند.
از جمله کسانى که در باب تعلیم و تربیت فرزند، اهتمام ورزیده و اصول و روشهاى مؤثر آموزش و پرورش اولاد را بیان کرده، فیلسوف بزرگ اسلامى خواجه نصیرالدین طوسى است. وى در این زمینه تلاش فراوان کرده و رهنمودهاى ارزشمندى را به مربّیان عرضه داشته است. این نوشتار به بررسى نظریات و دستورالعملهاى خواجه در زمینه تربیت فرزند و شیوه ها و راه کارهایى مى پردازد که به نظر ایشان در پرورش کودک مؤثرند.
هر چند کلام خواجه در باب تربیت فرزند، طولانى است و جاى بحث بسیار دارد، ولى این مقاله براى سهولت در ارائه مطالب، پس از بیان مقدّمات بر اساس گفتار خواجه، شیوههاى تربیت فرزند را به دو دسته کلى تقسیم و در قالب شیوههاى «انگیزشى» و «بازدارنده» تبیین نموده است که عمده دستورات ایشان را نیز دربر مى گیرند.
اهمیت تربیت فرزند
تربیت فرزند، از مهمترین وظایفى است که در درجه اول به عهده پدر و مادر و سپس به عهده معلمان و مربّیان نهاده شده است؛ چرا که تربیت اولاد، رابطه مستقیم با صلاح و فساد جامعه دارد و اگر فرزندان در محیط خانواده ها درست تربیت شوند، از این ناحیه مشکلى براى جامعه پیش نمى آید.
اما اگر فرزندانى با تربیت نادرست پا به عرصه اجتماع بگذارند رفتار سوء آنان خواه ناخواه در جامعه سرایت کرده، تأثیر منفى بر آن مى گذارند؛ چنان که بسیارى از نابسامانىهاى اخلاقى و رفتارى موجود در جوامع کنونى، ناشى از انحرافات اخلاقى نسل جوان است که بخش عمده آن ریشه در تربیت خانوادگى آنان دارد. از این رو، پدر و مادر در تربیت فرزند وظیفه اى بس مهم به عهده دارند که باید به آن توجه نمایند.
امام سجاد (علیه السلام) در تربیت فرزند، از خداوند استمداد مى طلبد و عرض مى کند: «الّلهمَّ اَعِّنِى عَلَى تَرْبیتِهِم وَ تَأدیبِهِم وَ بِرِّهِم»؛۱ خدایا! مرا در تربیت و ادب آموزى و نیکوکارى فرزندانم یارى و مدد فرما.
حضرت در این کلام به پدران و مادران مى آموزد که در تعلیم و تربیت فرزند باید از خداوند متعال استعانت جست و با امید به امدادهاى او به این امر اقدام نمود، وگرنه تلاشهاى پدر و مادر بدون کمکهاى الهى به جایى نمى رسد و نمى توانند فرزند صالحى را پرورش داده تحویل جامعه دهند.
اهمیت تربیت فرزند از آنجا روشن مى گردد که انسان وارد جامعه شود و انواع نابسامانى ها و بزهکارى هایى را که در میان مردم وجود دارد مشاهده کند. سرقت، کلاه بردارى، نیرنگ بازى، دروغ و کلک و امثال آن، هر روز بیش از گذشته در اجتماع گسترش مى یابد و بى بند و بارى ها و هوس بازى ها، روز به روز بیشتر مى شود. اغلب این نوع خلاف کارى ها به وسیله جوانان و حتى کودکان و نوجوانان انجام مى گیرد.
اگر این مسئله را ریشه یابى کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که همه این رفتارهاى نابهنجار به چگونگى تربیت خانوادگى نسل جوان منتهى مى شود. از اینجاست که خداى متعال خطاب به مؤمنان مى فرماید: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَهُ) (تحریم: ۶)؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست نگه دارید.
خداوند در این آیه کریمه به پدران و مادران دستور مى دهد که مواظب خود و فرزندان خویش باشند. این دستور، یک دستور تربیتى و در واقع، مربوط به تربیت فرزندان و همه اهل خانه است؛ بدین معنا که هر یک از پدر و مادر به سهم خویش در برابر تربیت فرزندان خود مسئولند و باید به این وظیفه مهم عمل کنند. در این آیه بر دو نکته تأکید شده است: نخست حفظ نفس از آتش؛ دوم نگه دارى اعضاى خانواده از آن. طبیعى است که این دو امر، با تزکیه نفس و تربیت دینى فرزندان و زیردستان امکان پذیر خواهد بود.۲
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) در حدیثى نسبت به مسئولیت عام انسان مى فرماید: «ألا کُلُّکُم راع وَ کُلُّکُم مَسئولٌ عَن رَعیتهِ، فَالاَمیرُ عَلى النّاسِ راع، وَ هُوَ مَسئولٌ عَن رَعیتهِ، وَ الرَّجُلُ راع عَلى اَهلِ بَیتِه وَ هُوَ مَسئولٌ عَنهُم، فَالمَرأَهُ راعِیهٌ عَلى اَهلِ بَیتِ بَعلِها وَ وُلْدِهِ وَ هِى مَسئولَهٌ عَنهُم»؛۳
بدانید همه شما نگهبانید، و همه در برابر کسانى که مأمور نگهبانى آنها هستید مسئولید. امیر و رئیس حکومت اسلامى نگهبان مردم است و در برابر آنها مسئول مى باشد. مرد نگهبان خانواده خویش است و در مقابل آنها مسئول. زن نیز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسئولیت دارد.
از این گونه آیات و روایات ضرورت تربیت فرزندان در محیط خانواده به خوبى روشن مى شود، به نحوى که سعادت و خوش بختى جامعه بسته به آن است و اگر نسل جوان درست تربیت شود، به تدریج زمینه رشد و تکامل مادى و معنوى جامعه فراهم مى گردد.
انتخاب نام نیکو براى فرزند
از وظایف مهم والدین نسبت به فرزند، برگزیدن نام نیکو براى اوست؛ چنان که خداوند نام بعضى از انبیاء را پیش از ولادتشان معین کرده است. درباره حضرت یحیى (علیه السلام) مى فرماید: (یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَام اسْمُهُ یَحْیَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیّاً) (مریم: ۷)؛ اى زکریا! ما تو را به فرزندى بشارت مى دهیم که نامش «یحیى» است و پیش از این، همنامى براى او قرار نداده ایم.
آنچه در باب نام گذارى کودک مهم است این نکته مى باشد که نام انتخابى باید در فرهنگ دینى و اسلامى داراى ارزش و احترام بوده، بیگانه از دین و فرهنگ نباشد. در روایات دینى تأکید شده که نام فرزند مسلمان باید همنام بزرگان دین باشد. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مَن وُلِدَ لَهُ اَربَعَهُ اَولاد لَم یَسَمّ اَحَدَهُم بِاِسمىِ فَقَد جَفانِى»؛۴ کسى که چهار فرزند (پسر) داشته باشد و یکى از آنها را به نام من نام گذارى نکند، بر من جفا روا داشته است.
این حدیث اهمیت نام گذارى به نام پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) را بیان مى دارد؛ چراکه اگر یکى از فرزندان به نام آن حضرت و یا به نام یکى دیگر از خمسه طیبه (علیهم السلام) نام گذارى گردد، با نام زیباى آن بزرگواران فضاى خانه معطر گشته و به فرموده موسى بن جعفر (علیه السلام) فقر وارد آن خانه نمى شود.۵
خواجه نصیر طوسى مى گوید: چون فرزند به وجود آید ابتدا به تسمیه او باید اقدام کرد، به نامى نیکو؛ چه اگر نامى ناموافق بر او نهند مدت عمر از او ناخوش دل باشد.۶
تعیین نامهاى نامناسب براى فرزند، در تمام عمر موجب ناخشنودى و سرافکندگى وى در میان دوستان و همسالان مى شود. هر بار که او را با آن نام بخوانند، احساس حقارت و نارضایتى در چهره اش آشکار مى گردد، به گونه اى که این امر به تدریج در شخصیت وى تأثیر منفى مى گذارد و موجب بروز رفتارهاى نابهنجار از او مى گردد.
مشاهده رفتارهاى نامناسب از فرزند در برخى موارد، در واقع واکنشى است در برابر آن نام ناپسند و غیرمطلوبى که با آن خوانده مى شود. از این رو، لازم است پدر و مادر در این زمینه توجه نموده نام خوبى را براى فرزندانشان برگزینند.
اهمیت نام گذارى و انتخاب نام نیک براى فرزند، از سیره معصومان (علیهم السلام) به خوبى استفاده مى شود و این که آن بزرگواران نسبت به این امر اهتمام ویژه داشتند و در عمل نیز بهترین اسامى را براى فرزندانشان انتخاب مى کردند؛ چنان که مراسم نام گذارى امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و انتخاب نام ایشان از جانب خداوند متعال بهترین گواه بر این امر است.۷
لزوم تربیت فرزند از آغاز زندگى
کارشناسان تعلیم و تربیت بر این امر تأکید دارند که تربیت فرزند، باید از نخستین روزهاى زندگى وى شروع گردد و بدین طریق، آداب و ارزشهاى دینى و اسلامى به تدریج در ذهن و قلب او استقرار یابد؛ چراکه نتیجه آموزش و تربیت در سالهاى آغازین زندگى بسیار ماندگارتر است از انجام آن در بزرگ سالى. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مى فرماید: مَثَلُ الَّذىِ یَتَعَلَّمُ فى صِغَرِهِ کَالنَّقشِ فى الْحَجَرِ»؛۸ حکایت کسى که در کودکى مى آموزد، همانند نقش کندن بر سنگ است.
همان گونه که نقش حک شده در سنگ، به زودى از بین نمى رود، آموختههاى دوره کودکى نیز سال ها باقى و همیشه در ذهن انسان ماندگار است. بقاى آموختههاى کودک اختصاص به تعلیم ندارد، بلکه آثار تربیت در کودکى نیز در وجود او ماندگار و اثربخش خواهد بود.
خواجه نصیرالدین طوسى در این زمینه مى گوید: چون ایام رضاع او تمام شود به تأدیب و ریاضت اخلاق وى مشغول باید شد پیش تر از آن که اخلاق تباه کننده فرا گیرد؛ چه، کودک به سبب نقصان و حاجتى که در طبیعت دارد مستعد آن بود و به اخلاق ذمیمه میل بیشتر کند.۹
به نظر خواجه، فرایند تربیت در دوره کودکى و همزمان با پایان شیرخوارگى که دو سال کودک تمام مى شود و قدرت فهم و درک مسائل ساده و اغلب حسى را واجد مى گردد، باید شروع شود.
آداب اخلاقى و اسلامى را باید از همان نخستین روزهاى زندگى به تدریج به او ارائه دهند تا بدین طریق با ارزشهاى دینى آشنا گشته و به اهمیت آن پى ببرد. اگر تأخیر در تربیت فرزند روا دارند، ممکن است وى در اثر غرایز و گرایشهاى طبیعى که در نهاد دارد، به کارهاى ناشایست و اخلاق رذیله روى آورد و فرایند تربیت با مشکل مواجه گردد؛ چه این که به فرموده حضرت على (علیه السلام) قلب و دل انسان در کودکى و نوجوانى مانند زمین مستعد، پذیراى هر بذرى است که در آن افشانده شود.۱۰
حضرت على (علیه السلام) به یکى از فرزندانش مى فرماید: «فَبادَرْتُکَ بِالاَدَبِ قَبْلَ اَن یَقسُوَ قَلبُکْ»؛۱۱ فرزندم! من در آغاز زندگى به ادب و تربیت تو مبادرت کردم، پیش از آن که عمرى از تو بگذرد و دلت سخت شود.
همچنین امام صادق (علیه السلام) در این زمینه فرمود: «بادِروا اَحْداثَکُمْ بِالْحَدیثِ قَبلُ أَنْ یَسبِقُکُم اِلَیهِم الْمُرجِئَه»؛۱۲ احادیث و معارف اسلامى را به کودکان و نوجوانان خود بیاموزید، پیش از آن که مخالفان بر شما پیشى گیرند و مطالب گمراه کننده خویش را در ضمیر پاک آنان وارد سازند.
بنابراین، پیش از نفوذ افکار انحرافى و بروز رفتار غیر اخلاقى، تعجیل در تربیت فرزند و سرعت بخشیدن به اجراى آن لازم است.
انتخاب دایه اى مناسب براى فرزند
یکى از امور مربوط به تربیت فرزند که در عصر معصومان (علیهم السلام) رایج بوده و در شکل دهى شخصیت کودک تأثیر بسزایى داشته، انتخاب دایه و شیردهنده براى نوزاد است. در قدیم رسم بر این بود که اعراب نوزاد را پس از تولد بلافاصله براى ارضاع به زن دیگرى مى سپردند تا او را شیر دهد؛ چنانکه پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) دوره کودکى را در میان طایفه بنى سعد، در خارج شهر مکه به سر برد و از پستان حلیمه سعدیه شیر نوشید و در دامان او پرورش یافت.۱۳
شیر مادر و دایه، بر جسم و روح کودک نقش اساسى دارد و در سعادت و شقاوت او تأثیرگذار است. از این رو، معصومان (علیهم السلام) به توجه و دقت در انتخاب مادر و دایه براى فرزندان تأکید فراوان کرده اند. حضرت على (علیه السلام) در اهمیت شیر دادن مى فرماید: «الرِّضاعُ یُغِیّرُ الطِّباعَ»؛۱۴ شیر، سرشت آدمى را دگرگون مى سازد.
از همین روست که از دایه انتخاب کردن زن ناصبى براى فرزند شیعه به شدت نهى شده است.۱۵ امام باقر (علیه السلام) ضمن دستورى به خانواده ها مى فرماید: «عَلَیکُم بِالوَضّاءِ مِنَ الظَّئُورَهَ فَاِنَّ اللَّبَنَ یَعدىِ»؛۱۶ بر شما لازم است دایه پاکیزه و نظیف براى شیرخوارگى کودکان خود برگزینید؛ زیرا شیر در فرزند تأثیر مى گذارد.
خواجه نصیر طوسى در انتخاب دایه براى فرزند مى نویسد: پس دایه اى اختیار باید کرد که احمق و معلول نباشد؛ چه عادات بد و بیشترِ علت ها با شیر از دایه به فرزند تعدّى کند.۱۷
دستورالعمل خواجه در انتخاب دایه مناسب براى شیر دادن فرزند در حقیقت، مبتنى بر روایات مربوط به این باب است که به اهمیت موضوع تأکید دارند. دایه باید از عقل و فکر درست برخوردار بوده و هیچ گونه عیب و نقصى در اندیشه و رفتار او نباشد، وگرنه در کودک سرایت مى کند. از این رو، خواجه مى گوید:
زنهار! که از براى فرزند *** معلول و لئیم دایه مپسند
خویى که به شیر در بدن رفت *** آن دم برود که جان زتن رفت.۱۸
توجه به همبازىهاى فرزند
بازى، خواسته طبیعى انسان است و هر کس در دوره کودکى گرایش به بازى و تفریح دارد و مى خواهد با کودکان دیگر همبازى شود. بازى در رشد جنبههاى گوناگون کودک، اعم از عاطفى، اخلاقى، و اجتماعى و نیز کسب مهارت دوستى و دوست یابى نقش اساسى دارد و زمینه رشد فرد را فراهم مى سازد.
از این رو، در روایات معصومان (علیهم السلام) بر این امر تأکید شده و به پدر و مادر دستور داده اند که تا هفت سالگى فرصت بازى را از فرزند نگیرند و مانع بازى او نشوند. امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «دَعْ اِبْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنینْ»؛۱۹ فرزندت را بگذار تا هفت سالگى بازى کند.
ادامه دارد…