- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
چکیده
خانواده، محل رشد و تعالی افراد یک جامعه است اگر جامعه بسته به افرادش است، افراد نیز وابسته به خانواده خویشند. مکتبی که به خانواده بها میدهد و برای آن، ارزشهای ویژهای قائل است و تمام سعیش، آن است که خانواده محل امن و آرامش برای افراد باشد، بدون شک مکتبی است که خانواده در آن، جایگاه ممتازی دارد و اسلام، چنین مکتبی است.
اسلام که ۱۴۰۰و اندی سال پیش ظهور پیدا نمود، احکام و دستوراتی را برای خانواده پیشنهاد میکند که حتی امروز هم قابل اجرا و مفید است. این مقاله از آن جهت که آرامش، اصل بنیان خانواده است، به این موضوع مهم از دیدگاه اسلام پرداخته و در صدد است مشکلات بر هم زدن آرامش خانوادهها و حل و رفع آنها را مورد بحث قرار دهد.
کلید واژهها: اسلام، خانواده، فطرت، آرامش؛
مقدمه
چرایی نظر اسلام درباره خانواده
اسلام، مجموعه احکام، اعتقادات و اخلاقیاتی است که از جانب پروردگار عالم به عنوان آخرین و کاملترین ادیان برای بشریت تشریع شده است. اسلام مانند مسیحیت یا ادیان دیگر نیست که تاریخ مصرف آن گذشته باشد و انسانها برای تداوم و ثبات زندگی خود بخواهند به عقل خود رجوع کنند گرچه عقل بشری جایگاه ویژهای در اسلام دارد اما ظرفیت آن محدود میباشد احکام و دستورات الهی دو دسته هستند:
دستهای که عقل انسانی توان یافتن دلیل و علت آن را ندارد مانند این که نماز صبح دور کعت است و یا مناسک و اعمال حج. و دسته دیگر احکامی که مصلحت آن را عقل درک میکند مثلا پرداخت زکات و خمس که مصلحتش به سود جامعه مسلمین میباشد.
در این راستا اگر کسی آشنا به دین مبین اسلام البته با قرائت تشیع باشد خواهد دید که این دین برای تمام ابعاد زندگی انسان دستورات و احکامی صادر نموده از قبل از تولد یک انسان تا زمان مرگ و حتی پس از آن برای او دستورات وآدابی را معین کرده است. سئوالی که در اینجا ممکن است مطرح شود آن که اسلام دینی است که در حدود ۱۴۰۰ سال پیش در سرزمین حجاز و در قومی مانند قوم عرب که بیسواد و بیتمدن ظهور نموده و لذا هم به لحاظ زمانی و هم به لحاظ جغرافیایی نمیتواند دستوراتش برای ما و زمان ما قابل اجرا باشد،
بنابراین بهتر است مانند مسیحیت اسلام را منحصر در مسجد کنیم و خود قوانین و دستورات جدیدی را بر طبق زمان و عقل عرفی خویش صادر نماییم. در نظر اول شاید سئوالکننده خود را محق بداند و هر گونه پاسخ به این سئوال را توجیهی بیش نداند اما اگر با تقکر و تدبر بیشتر به سئوال و جواب آن دقت کنیم، سئوال را بیپایه و بیاساس خواهیم دید زیرا اولا قرآن، کتاب مسلمان ها، هیچ گونه تحریفی نشده و این مطلب با دلیل و برهان اثبات شده است ثانیا روایات و احادیث مجعول و غیر مجعول توسط دو علم درایه و رجال مشخص شده و اساتید فن میتوانند تشخیص دهند چه روایت و حدیثی قابل استناد است و چه حدیثی قابلیت استناد را ندارد.
فطری بودن احکام اسلام
از سوی دیگر، اسلام دینی است بر پایه فطرت بشری همان طور که انسان غرایز و ویژگیهای مادی دارد مانند گرسنگی، تشنگی و غرایز دیگر و اینها در طول زمان هیچ تغییری نمیکنند زیرا انسان هزار سال پیش همان طور گرسنه میشد که انسان امروز گرسنه میشود و یا غرایز دیگر نیز به همین شکل است. در نهاد و وجود انسان، این اشرف مخلوقات، ویژگیهای منحصر به فردی قرار داده شده که به آن سرشت طبیعت نوع بشری و یا همان فطرت میگوییم، امور فطری اموری هستند که در همه زمانها همه مکانها و در همه انسانها قرار داده شده است.
به عبارت بهتر، نوع انسان بر اساس این امور خلق شده است. اگرچه گاهی به لحاظ غفلت و یا سرکوبی و سرپوشی بر خواستهها و گرایشهای فطری این امور در وجود بعضی انسانها خاموش میشود اما اگر این حجاب برداشته شود فطرت بیدار شده و به جستجوی گرایشهای خود میپردازد. تاجایی که امیر المومنین(علیه السلام) فلسفه بعثت انبیاء را بیدار نمودن فطرت بشریت دانسته اند. (خطبه ۱/۳۲)
مسئله فطرت، بسیار بحث مهم و مفصلی در اندیشه و تفکر اسلامی دارد که در اینجا مجال بحث آن نیست و همین قدر میخواهیم بگوییم که تمام دستورات و احکام اسلامی، بر اساس فطرت بشری است و همان گونه که فطرت قابل تغییر در طول زمان نخواهد بود، احکام اسلامی نیز به همین نحو میباشد. البته ناگفته پیداست که مصادیق امور فطری، ممکن است در طول زمان تغییر پیدا کند مثلا یکی از گرایشهای فطری، حقیقتجویی است.
انسانها در همه زمانها به دنبال حقیقت هستند اما مصادیق آن در هر زمانی تفاوت میکند. احکام اسلامی نیز به طور کلی مبتنی بر فطرت است. البته جزییات و فرعیات آن میتواند در هر زمانی تغییر کند. لذاست که معصوم(علیه السلام) میفرماید: علینا بالاصول و علیکم بالفروع(محمد تقی مدرسی: مولفات: فصل اول) خاصیت فقه شیعی، آن است که در هر زمانی، بر اساس اصول مورد قبول اسلام، احکام نو و جدیدی را صادر کند.
اهمیت و جایگاه خانواده در اسلام
اما یکی از مسائلی که اسلام بسیار بر آن اهمیت قرار داده و در قرآن و روایات متعددی به آن پرداخته است، مسئله خانواده میباشد. جایگاه خانواده در اسلام، جایگاه متفاوت از نگاه عرفی بشریت و یا مذاهب دیگر است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: ما بنی فی الاسلام بناء احب الی الله و اعز من التزویج(بحارالانوار۱۰۳/۲۲۰)
در اسلام، هیچ بنایی ساخته نشد که نزد خداوند محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد. در حدیث دیگر از همان حضرت است که ازدواج، سنت من است و هر کس از سنت من روی گرداند، از امت من نیست.(همان) در روایت دیگر حضرت میفرمایند: هرگاه کسی ازدواج کند، نصف دینش را کامل کرده است و برای حفظ نصف دیگر، باید تقوای خدا پیشه کند.(کنزالعمال: ۴۴۴۴۸)
یا در حدیث دیگر است که همسردار خفته نزد خدا، فضیلت دارد بر بیهمسر روزه گیر شب زنده دار. (بحار۱۰۳/۲۵) امام صادق(علیه السلام) فرمود: دو رکعت نمازی که همسردار میخواند برتر از هفتاد رکعتی است که فرد بیهمسر بخواند(همان) از سوی دیگر، کسی که اهمیت به تشکیل خانواده ندهد، از نگاه اسلام بدترین افراد است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شرارکم عزابکم(کنزالعمال ۴۴۴۴۸)
بنابراین از این روایات و صدها روایت دیگر برمی آید که جایگاه خانواده و تشکیل آن از نظر اسلام، بسیار جایگاه پراهمیت و مهمی است.
در آیهای، قرآن همه مردم را مخاطب قرار داده و دستور داده که کمک کنید تا افرادی که ازدواج نکردهاند ازدواج کنند و حتی اگر از فقر هم میترسند خداوند داناست و از فضل خود آنان را بینیاز میکند: «و أنکحوا الأیامى منکم و الصالحین من عبادکم و إمائکم إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله و اللّه واسع علیم»(۳۲، سوره نور).
این آیه نشان میدهد که حتی اگر مشکلی از جمله فقر و نداری سبب عدم تشکیل خانواده میشود، باید همگی کمک کنند تا این مشکل رفع شود و حتی خداوند هم وعده میدهد که از فقر نترسید و به واسطه ازدواج رزق و روزی شما را زیاد میکنم چرا که در حدیثی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ازدواج کنید زیرا که این کار، روزی شما را بیشتر میکند.(بحار۱۰۳/۲۲۱)
هم چنین ازدواج، سبب حفظ تقوى و عفاف و همچنین سبب اجتناب از بسیارى از کبائر مثل زنا، لواط و استمنا مىشود.
خانواده عامل آرامش
یکی از مسائل مهم دیگری که اسلام روی آن به سبب تشکیل خانواده تأکید میکند، کسب آرامش است. با ایجاد خانواده زن و مرد احساس آرامش و سکونت میکنند. بد نیست بدانیم همه چیز در عالم طبق نقل قرآن کریم به صورت زوج خلق شده است(ذاریات/۴۹).
انسان هم از این قاعده مستثنی نیست خداوند در سوره نبا آیه ۸ چنین میفرماید: «و خلقناکم ازواجا؛ ما شما را جفت جفت آفریدیم.» تعبیر به جفت یعنی آن که هر یک از جفتها به تنهایی ناقصند و هر وقت در کنار هم قرار گیرند و تشکیل خانواده دهند آنگاه مکمل هم خواهند بود.
بنابراین زن و مرد، کاملکننده یکدیگرند و با وجود هر یک، دیگری به کمال رسیده و همین که یکدیگر را از نظر روانی- جسمی و بقیه ابعاد کامل میکنند مایه آرامش هم خواهند بود. لذاست که در آیه دیگر میفرماید: هو الّذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها».(۲) یا در سوره روم آیه ۲۱ میفرماید: و من آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجاً لتسکنوا إلیها و جعل بینکم موده و رحمه)
یکی از نشانههای خداوند این است که برای شما از جنس خودتان، همسرانی آفرید تا درکنارشان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد.
از مجموع این آیات میتوان فهمید که فلسفه وجودی تشکیل خانواده رسیدن به آرامش برای زوجین است پس از نگاه اسلام ازدواج بر پایه آرامش و سکونت است. البته این آرامش در همه ابعاد روحی و جسمی و اجتماعی و سایر ابعاد است. زیرا که به طور مطلق فرمود تا در کنار هم به آرامش برسید. بنابراین از نظر اسلام، اصل در زندگی خانوادگی، وجود فضایی آرام و محبتآمیز است که زن و شوهر یاید سعی کنند در محیط خانواده میان اعضا آرامش به وجود آید و روز به روز این آرامش و محبت بیشتر شود.
البته مشکلات و عواملی سبب خواهد شد این آرامش به خطر افتد و اگر ادامه پیدا کند ممکن است پایههای مهر و محبت همسران را فرو ریزد. لذا لازم است مشکلات و آسیبهایی که سبب اخلال در آرامش خانواده میشود را از نظر اسلام شناخته و سپس راه حلهایی که خود او برای ایجاد دوباره آرامش و برگشت آن به خانواده میشود را بشناسیم.
عوامل مخل آرامش در خانواده از نظر اسلام
میتوان عوامل مخل آرامش خانواده را طبق نگاه اسلام به دو دسته تقسیم نمود:
۱- مشکلاتی که عامل بروز آن قبل از ازدواج است.
۲- مشکلاتی که عامل بروز آن بعد از ازدواج میباشد که خود به دو دسته میتواند تقسیم شود.
الف-مشکلاتی که سبب وجود آن درون خانواده و اعضای خانواده هستند.
ب-مشکلاتی که سبب وجود آن بیرون از خانواده میباشد.
حال به توضیح هر یک از این مشکلات میپردازیم:
۱-مشکلاتی که عامل آن قبل از ازدواج است
این نوع از عوامل مخل آرامش عاملی است که پیش از ازدواج زوجین ایجاد میشود و در حین زندگی دو طرف چه در دوران عقد و چه در دوران عروسی مشکلاتی را برای هر یک از طرفین ایجاد میکند یعنی وقتی ازدواج صورت گرفت مشکلاتی یا در دوران عقد و یا پس از آن به وجود میآید که پس از بررسی این نوع مشکلات عامل و سبب آن به قبل از ازدواج بر میگردد که میتوان این عوامل را به موارد زیر تقسیم نمود:
الف ـ عدم انتخاب مناسب
یکی از عوامل ایجاد اختلاف و ناسازگاری، عدم انتخاب مناسب زوجین است اگر این انتخاب شایسته و مناسب نباشد بعدا در زندگی مشترک ایجاد اختلاف نموده آرامش خانواده را به هم خواهد زد. اسلام اهمیت بسیار مهمی برای انتخاب قائل شده است هم این انتخاب برای مرد مهم است و هم برای زن. چه به لحاظ زندگی زناشویی و چه به لحاظ فرزندداری و بچهدار شدن این انتخاب مورد توجه قرار گرفته است.
به نظر میرسد سبب این اهمیت ایجاد سلامت روانی و برقراری آرامش در خانواده میباشد. لذا در روایات متعددی میبینیم وجود زن صالح و شاسیته و مناسب بهترین سعادت و خوشبختی مرد شمرده شده است.
امام علی(علیه السلام) میفرمایند: زنی که مورد موافقت شوهرش باشد(یعنی هر دو مورد توافق باشند.) یکی از دو راحتی و آسایش است(غرر۱۶۳۳) یا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در احادیث متعدی فرمود: بهترین متاع دنیا زن شایسته است(کنزالعمال ۴۴۴۵۱) از خوشبختی مرد داشتن زن شایسته است(کافی ۵/۳۲۷) از دعاهای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز این بود: خدایا به تو پناه میبرم از زنی که پیش از آن که زمان پیری ام فر رسد مرا پیر کند.(همان)
البته ملاکها و معیارهای مختلفی را اسلام برای هر یک از زوجین شمرده که اگر این ملاکها به نسبت در آنها وجود داشته باشد، ازدواج در این مرحله موجب آرامش شده و این عامل نفی خواهد شد. در اینجا به مهمترین این ملاکها اشاره میکنیم: دیندار بودن، دارا بودن صفات اخلاقی وحالات و رفتارهای مناسب، دوشیزه بودن، فرزندآوری، زیباییهای ظاهری، کم بودن مهریه از برخی اقوام نبودن مانند کرد. اصیل بودن خانواده.
در اسلام تأکید زیادی بر کفو بودن زن و شوهر شده است و بهتر است زن و مرد در ویژگیهای مناسب برای ازدواج، مشابه و همتای هم باشند:(الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات نور ۲۶)
ب ـ مهریه سنگین
گرفتن یک مهریه سنگین و بیش از اندازه معقول آن، خود یکی از موجبات بهم زدن آرامش در خانواده هاست آسیبهای روحی و اجتماعی این مسئله برای خانواده بسیار میتواند اثرگذار باشد. فلسفه گذاشتن مهر برای زن طبق نظر قران کریم چیزی جز هدیه و پیشکشی نیست زیرا قرآن میفرماید: و اتوا النساء صدقاتهن نحله(نسا/۴) و مهر زنان را به طور کامل بعنوان یک بدهی(عطیه) به آنان بپردازید.
در این آیه از مهر به عنوان صدقه(به ضم دال) یاد نموده وبه مهر” صدقه” گفته میشود به خاطر این که نشانه راستین بودن علاقه مرد است از سوی دیگر مهر را به خود زنان بدهید و فلسفه مهر را هم پیشکش و هدیه میشمارد. (نظام حقوق زن در اسلام: ۲۳۸) حال اگر چنین مهریهای که اصل در ازدواج نیست و فلسفه وجودی آن هم جنبه اقتصادی ندارد از حالت عادی خود خارج شد و به عنوان یک اصل در ازدواج مطرح گشت، خود موجب سلب آرامش و آسایش از خانواده میشود.
این جمله که معروف است «مهر را کی گرفته و کی داده است» بسیار جمله اشتباهی است البته اگر زن، تمام مهر یا بخشی آن را بخشید، در آن صورت مشکلی نیست اما مهر حقی است که بر گردن مرد میباشد و باید هر وقت زن آن را مطالبه نمود، پرداخت نماید. الان درصدی از زندانیان افرادی هستند که به خاطر عدم توان پرداخت مهر، زندانی شدهاند و این خود، یک معضل اجتماعی شده است. البته وجود مهر، در اسلام واجب است و باید مرد، مهر را پرداخت کند؛ لذا اسلام، اخذ مهر سنگین را نکوهش نموده است.(معانی الاخبار ۱۵۲/۱) پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بهترین مهریه، سبکترین آن است(بحار۱۰۳/۲۳۷)
ج ـ عدم آشکارسازی ازدواج
یکی از آداب و دستورات و شرایط عقد، آن است که در حضور شاهدان برگزار گردد در این صورت همه میدانند که این دو زوج همدیگر هستند و محل اتهام قرار نمیگیرند شاید به همبن دلیل بوده است که اسلام مسلمانان را تشویق به آشکارسازی ازدواج نموده است. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: این ازدواجها را آشکارا انجام دهید و آنها را در مساجد برگزار کنید.(کنزالعمال ۴۴۶۱۷)
د ـ سالم بودن روابط زن و شوهر قبل از ازدواج
از عوامل مخل آرامش، میتوان به روابط قبل از ازدواج زن و شوهر اشاره نمود. زن و شوهری که به لحاظ روابط با دیگران، روابط سالمی نداشتهاند، در صورت ازدواج ممکن است مشکلاتی را برای یکدیگر فراهم کنند. در صورتی که زن و مرد قبل از ازدواج با یکدیگر، یا با افراد غیر هم جنس خود رابطه عاطفی و صمیمی برقرار نموده که به اصطلاح، مرد، دوست دختر داشته باشد و یا زن، دوست پسر داشته باشد، میتواند این عاملی باشد که پس از ازدواج، آرامش را از زندگی آنها دور نماید؛ لذا قرآن کریم یکی از شرایط ازدواج را با زنان پاکدامن میداند که دوست پنهانی و نامشروع نگرفته باشند. (مائده /۵)
ه ـ کتمان نمودن حقایق
اگر زن یا مردی قبل از ازدواج با حقایقی را از زندگی یکدیگر کتمان نموده باشند مثلا زنی کچل است و خود را پر مو جلوه دهد یا مرد مثلا صرع دارد و آن را به همسرش در هنگام خواستگاری نگوید، پس از ازدواج، آرامش زندگی طرفین را به هم میزند.
بنابراین اسلام، کتمان نمودن حقایق را در هنگام خواستگاری حرام میداند(مکاسب محرمه ۱/۱۶۷) و هر گونه حقیقتی را که لازمه زندگی زناشویی است، باید طرفین قبل ازدواج بازگو نمایند. به همین خاطر است که غیبت با آن عقاب شدیدی که برای آن ذکر شده، در هنگام تحقیق برای ازدواج، نه تنها حرام نیست بلکه لازم شمرده است که اگر در مورد زن یا مردی نکتهای لازم است گفته شود و لو آن که غیبت باشد، باید طرفین را از آن مطلع نمود.(مکاسب محرمه ۱/۳۱۹)
۲-مشکلاتی که عامل بروز آن بعد از ازدواج و درون خانواده میباشد
دسته دوم از عوامل، عواملی بودند که بعد از ازدواج و درون خانواده ایجاد میشدند. منظور آن است که پس ازدواج و تشکیل خانواده، بروز این عوامل سبب میگردد آرامش خانواده از بین برود که به تعدادی از این موارد اشاره میشود:
۲- الف -۱- عدم رعایت حقوق اعضای خانواده
بدون شک هر یک از اعضای خانواده، حقوقی دارد که دیگران باید این حقوق را رعایت کنند و در صورتی که این حقوق رعایت نشود، اعضا دچار استرس شده و در کل، آرامش خانواده از بین خواهد رفت. ما در اینجا به تک تک حقوق اعضای خانواده از نظر اسلام میپردازیم. اعضای خانواده به دو دسته کلی تقسیم میشوند: دسته اول زن و شوهر که هر یک جداگانه نسبت به یکدیگر حقوقی دارند و دسته دوم، والدین و فرزندان که دارای حقوق متقابل هستند.
دسته اول: حقوق زن و شوهر
حقوق شوهر
در اسلام، بالاترین و بزرگترین حق را بر زن، شوهر او دارد تا جایی این مسئله اهمیت دارد که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر قرار بود دستور دهم کسی در برابر کسی سجده کند حتما به زن دستور میدادم که به شوهرش سجده کند.(کافی/۵/۵۰۸)
اگر روایات و آیات در زمینه حقوق شوهر مطالعه شود نتیجه میگیریم که اسلام، پیوندی میان رعایت حقوق شوهر و عدم آن با قبولی عبادات یا رد آن و خوشبختی یا شقاوت همسرش قرار داده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر که شوهرش را بیازارد خداوند نماز آن زن را قبول نکند و کار نیکش را نپذیرد تا زمانی که به شوهرش کمک کند و او را خشنود سازد. یا امام صادق(علیه السلام) فرمود: ملعون است ملعون است آن زنی که شوهر خود را بیازارد و غمگین کند و خوشبخت است آن زنی که شوهر خود را احترام نهد و آزارش ندهد و در همه حال از او فرمان برد.(بحار۱۰۳/۲۵۱)
ادامه دارد…