- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
در بین شیعه و سنی در جملات اذان اختلاف وجود دارد . مثلاً در مذهب شیعه شهادت به ولایت امام علی (علیه السلام) و جمله حی علی خیر العمل وجود دارد امام در اذان اهل سنت این بندها وجود ندارد و در اذان صبح اهل سنت الصلاه خیر من النوم گفته می شود. در این نوشته به علت این اختلاف اشاره شده است.
دین مبین اسلام برای دعوت پیروان خود جهت انجام فریضه نماز به شعار پرمحتوای اذان و اقامه سفارش نموده، شعاری که با نام خدای بزرگ آغاز می گردد و با شهادت به وحدانیت و یگانگی آفریدگار جهان و گواهی به رسالت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) اوج می گیرد و با دعوت به فلاح و رستگاری و عمل نیک و نماز و یاد خدا پایان می پذیرد.
این شعار توحیدی از طریق وحی و توسط جبرئیل برای پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) آورده شد.[۱] بر این مطلب، همه شیعه اجماع دارند که اذان از طریق وحی بر پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) رسیده است و حال آنکه اهل سنت بر این باورند که اذان از طریق رؤیا گرفته شده است و اینکه از رؤیای چه کسی گرفته شده است اختلاف نظر دارند. بعضی این رؤیا را به «عبدالله بن زید» و بعضی به «عمر بن خطاب» و بعضی به «ابی بن کعب» نسبت داده اند. ولی همه آنها مردود است. به دلیل روایاتی که از امامان معصوم (علیهم السلام) رسیده است.[۲]
در حدیث صحیح زراره و فضیل بن یسار از امام محمد باقر (علیهالسلام) آمده است که حضرت فرمودند: «وقتی پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) به معراج رفت و به «بیت المعمور» که رسید وقت نماز، جبرئیل اذان و اقامه گفت، رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در پیش ایستاد، پیامبران و فرشتگان پشت سر آن حضرت به نماز ایستاده و اقتدا کردند. در این حدیث امام باقر (علیهالسلام) پس از بیان چگونگی اذان و اقامه فرموده اند: پس پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) در زمین دستور داد که بلال اذان گو باشد، او نیز تا هنگام وفات پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) اذان می گفت».[۳]
بعد از اینکه اشاره ای به سابقه تاریخی تشریع اذان از نظر شیعه و اهل سنت شد اشاره ای به محتوای اذان اولیه (که در عصر پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) گفته شده و در احادیث نیز بیان شده است می شود.
از امام صادق (علیهالسلام) وارد شده است که حضرت فرمودند: وقتی که در معراج وقت نماز شد جبرئیل اذان گفت و گفت: الله اکبر، الله اکبر، سپس ملائکه گفتند: الله اکبر، الله اکبر و وقتی گفت: اشهد ان لا اله الا الله، ملائکه گفتند: خلع الانداد، وقتی که جبرئیل گفت: اشهد انّ محمدا رسول الله ملائکه گفتند: نبی بعث، وقتی جبرئیل گفت: حی علی الصلاه ملائکه گفتند: حث علی عباده ربه، وقتی جبرئیل گفت: حی علی الفلاح، ملائکه گفتند: افلح من اتبعه.[۴]
در روایت دیگر ادامه می دهد که جبرئیل بعد از حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل و دو مرتبه الله اکبر و دو مرتبه لا اله الا الله را نیز در اذان گفت.[۵]
بنابراین در اذان اولیه نه «اشهدان ان علیا ولی الله» بوده و نه الصلاه خیر من النوم. ولی اینکه چرا این دو عبارت در اذان شیعه و سنی وارد شده است باید گفت: فقهای شیعه همگی در کتب فقهی خود، اعم از استدلال و غیره تصریح می کنند که شهادت بر ولایت علی (علیهالسلام) جزء اذان و یا اقامه نیست و هیچ کس حق ندارد آن را به عنوان جزء آن دو بر زبان جاری کند.[۶] ولی از آنجا که شهادت به ولایت علی (علیهالسلام) شرط ایمان و ولایت است گفتن آن در اذان بدون قصد جزئیت بلامانع است. چنانکه از برخی روایات استفاده می شود که در زمان خود پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) برخی اصحاب در اذان شهادت به ولایت علی (علیهالسلام) می دادند.
یکی از اصحاب به خدمت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) رسید و عرض کرد: یا رسول الله، امروزه موضوعی را شنیدم که قبلا نشنیده بودم، حضرت فرمود: آن موضوع چیست؟ عرض کرد: دیدم سلمان در اذان، پس از «شهادتین» به ولایت علی (علیهالسلام) نیز شهادت داد:
حضرت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) در جوابش فرمود: «سمعتم خیرا» چیز خوبی شنیده اید.[۷]
بنابراین شیعه چیزی را اضافه بر آنچه که بر پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) وحی شده به عنوان اذان و اقامه، اضافه نمی کند و اگر در اذان شهادت به ولایت علی (علیهالسلام) می دهد بدون قصد جزئیت اذان این ذکر را بیان می کند و آن را شرط ایمان و ولایت می داند بر عکس اهل سنت که بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) جزئی از اذان را حذف کرده و جزء دیگری جایگزین آن نمودند و این امر را به دستور خلیفه دوم انجام دادند. چنانکه تاریخ و روایات صحیح از طریق شیعه و سنی بر این امر که «حی علی خیر العمل» جزء اذان بوده است. گواهی می دهند.[۸] در حالی که در دوران خلافت خلیفه دوم به تصور اینکه مردم با شنیدن آن گمان می برند که نماز بهترین عمل ها است و دیگر به سراغ جهاد نمی روند آن را حذف کرد و به همین حالت باقی ماند.[۹]
و دیگر اینکه جمله «الصلوه خیر من النوم» در زمان رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) جزء اذان نبوده و بعدها بر فصول آن اضافه گردیده است چنانکه شافعی گفته است:
«اکره فی الاذان الصلوه خیر من النوم لأن ابا محذوره لم یذکره».[۱۰] برای من خوشایند نیست که در اذان بگویم الصلوه خیر من النوم (نماز بهتر از خواب است)؛ زیرا ابا محذوره؛ یکی از راویان و محدثان، آن را در حدیث خود نیاورده است.
عمر بن خطاب بر روی منبر مردم را مورد خطاب قرار داد و گفت:
«ای مردم! سه چیز در زمان رسول خدا (صلیالله علیه و آله) بود که من آنها را نهی و تحریم می کنم و انجام دهنده آنها را به مجازات می رسانم. آنها عبارتند از: «متعه زنان» «متعه حج» و «حی علی خیر العمل».[۱۱]
بنابراین می توان این گونه نتیجه گرفت که از آنجا که اذان شیعه با توجه به اینکه فصل «اشهد ان علیا ولی الله» طبق نظر همه فقهای شیعه جزء اذان نیست و اگر هم گفته نشود خللی به اذان و اقامه وارد نمی شود ولی بهتر است گفته شود، لذا همه اجزای آن به همان صورت اولی که بر پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) وحی شده است باقی مانده ولی اذانی که اهل سنت می گویند نسبت به اذانی که در زمان پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) تشریع شد هم نقیصه دارد، حذف «حی علی خیر العمل» و هم اضافه دارد «الصلوه خیر من النوم» چنانچه برخی از رهبران فرقه های اهل سنت هم به گفتن فصل اضافه در اذان اکراه دارند لذا اذان شیعه صحیح تر و کامل تر است.
پی نوشت:
[۱]. سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، جده، دارالمعرفه، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۲۹۴.
[۲]. مجلسی، محمد تقی، روضه المتقین، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ اسلامی، بی تا، ج۲، ص۲۱۳ و ۲۱۸.
[۳]. حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق، ج۵،ص ۳۶۹ و ۴۱۶.
[۴]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش، ص۳۸۷.
[۵]. شیخ طوسی، الاستبصار، قم، دارالکتب الاسلامی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۰۵ و ۳۰۶.
[۶]. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ج۹، ص۸۶.
[۷]. نمازی، شیخ علی، مستدرک سفینه البحار، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج۶، ص۸۵.
[۸]. متقی هندی، کنزالعمال، بیروت، موسسه الرساله، بی تا، ج۸، ص۳۴۲.
[۹]. الحوشی، سید بدر الدین، رسائل سید بدر الدین، بی جا، بی تا، ص۱۱.
[۱۰]. علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، قم، موسسه دارالهجره، بی تا، ص۳۵۱.
[۱۱]. طبری، محمد بن جریر، المستر شد، قم، موسسه الثقافه، الاسلامیه، بی تا، ص۵۱۶.