- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
ادیان و مکاتب متعددی وجود دارند که تناسخ زیربناى عقیده آنها است مانند: دائو، بوداگرایی، هندوگرایی، مانوی، برهمایی، جینیسم، سیکیسم، اهل حق (یارسان) و غُلات. این نوشته مسئله تناسخ در این مکاتب را به صورت مختصر بیان کرده است.
تناسخ در لغت از ماده (نَسْخ) به معناى انتقال است. [۱] و یا به معناى زایل کردن یک چیز به وسیله چیز دیگرى که جایگزین آن مىشود، مانند زایل شدن سایه به وسیله نور خورشید، و از بین رفتن جوانى به وسیله پیرى. [۲] و در اصطلاح عبارت است از انتقال نفس مادّى و طبیعى به بدن دیگر. [۳]
نظرات در مورد جایگاه تناسخ
بنا به نظر جان بی ناس « ریشه های این عقیده ، نخستین بار به صورت مکتوب در اوپانیشادها به چشم می خورد . ولی احتمالا این ایده ، بر آمده از اندیشه آریاییها نیست و آنها این فکر را از دراویدی ها یعنی بومیان قدیم و ساکنان اصلی هندوستان بر گرفته اند و نزد آریاییها تحول و تکامل یافته است.[۴]
در کتاب حقیقت روح آمده است « عقیده به تناسخ از هندوستان و چین و اغلب ممالک آسیائى ظهور کرده و کمکم به پارهاى از ممالک شرق و غرب هم رسیده است، لذا تناسخ زیربناى عقیده آئینهایى مانند: بودائى و برهمائى (برهمنى) را تشکیل مىدهد». [۵]
این عقیده از قدیم الایام رایج شده است پاره از حکماء هندى و یونانى معتقدند که ارواح آدمى پس از خروج از کالبد وارد در کالبدهائى شود که مناسب با خلق و خوى آن شخص است، ارواح بعضى در کالبد انسانها رود و از بعضى در کالبد حیوانات با رعایت تناسب خلق و خوى او این نوع عقیده در طول تاریخ رنگهاى مختلفى به خود گرفته است.[۶]
بنابراین اعتقاد به تناسخ از باورهاى کهن برخى ملل است و هم اکنون نیز هواخواهانى دارد؛ امّا از میان فرقه هاى معتبر اسلامى، کسى بدان معتقد نیست.[۷]
با توجه به مواردی که عنوان شد می توان نتیجه گرفت که: تناسخ در اقوام گوناگون وجود داشته و در طول تاریخ اشکال گوناگونی نیز به خود گرفته است.شاید تفاوت های آشکاری بین تفکر تناسخی بین ادیان مختلف وجود داشته باشد؛ معتقدان به تناسخ همواره به عنوان گروهی مشخص در حوزه عقاید و کلام مطرح بوده وهستند حتی در بین فرقه های اسلامی هم برخی معتقد به این عقیده برشمرده شده اند.
دانشمندان و مورخان، معتقدند زادگاه اصلی این عقیده کشور هند و چین بوده ، ریشه آن در ادیان باستانی آن ها وجود داشته ، اکنون نیز موجود است. سپس از آن جا به میان اقوام و ملل دیگر نفوذ نموده است . به گفته شهرستانی نویسنده ملل و نحل این عقیده در غالب اقوام کم و بیش رخنه کرده است.[۸]
اصولا تناسخ در میان اقوام باستان ،به عنوان راهکاری برای پاسخ دادن به یک حقیقت نیمه مکشوف ،مطرح شده و رشد پیدا کرد و آن حقیقت ،مساله بقای روح بود. در واقع این اقوام برای یافتن پاسخی به این دغدغه ذهنی که روح انسان پس از مرگ نابود نشده ، به نوعی ادامه حیات می دهد ، به تناسخ رسیده ودر طول تاریخ سعی شده که این عقیده شکل منطقی تر و مستدل تری به خود بگیرد، اما باید دید این عقیده در برابر تفکر معاد تاب تحمل ویارای مقاومت دارد ؟
در تناسخ دو رویکرد و رویه کاملا متفاوت وجود دارد:
رویکرد اول: تناسخ یعنی حلول روح موجود درگذشته به موجودی دیگر در عین قبول وپذیرش معاد وجهان آخرت مثلا یک معتقد به معاد و آخرت به تناسخ در دنیا نیز معتقد گردد.
رویکرد دوم: تناسخ به عنوان اعتقادی در برابر و تقابل با معاد و بقای روح در جهان دیگر مطرح گردد که ظاهرا عمده گروه های تناسخی به همین نظر گرایش دارند.[۹]
این گروه در عین اعتقاد به موضوع پاداش و کیفر، منکر معاداند. مىگویند: انسان نتیجه اعمال تلخ و شیرین خود را در همین جهان مىچشد، زیرا اگر نیکوکار باشد، روح او به بدن انسان سعادتمند و خوشبختى که غرق در عزت و نعمت است و یا بدن حیوان مفید و سودمندى مانند: گوسفند و گاو، متعلق مىگردد[۱۰]. اما اگر شرور و بدکار باشد، روح او به بدن انسان بدبخت مانند افراد معلول و بیمار و تنگدست و یا حیوان پست و موذى مانند خوک و موش تعلق مىگیرد، و پاداش و کیفر خود را در این جهان مىبیند. از نظر این گروه، جهان توالى نفس است، یعنى روحها پیوسته از بدنى جدا شده، و از طریق زاد و ولد به بدنهاى دیگرى، خواه انسان و خواه حیوان، تعلق مىگیرد. [۱۱]
آیینهای معتقد به تناسخ
هندوئیسم: در هندوئیسم، روح (آتمن) جاودانه و نامیرا است، در حالی که جسم تولد و مرگ دارد. روح جسم را مانند لباس کهنه ترک میگوید و لباس نو میپوشد.[۱۲]
برهمنها به ایده وازایش (تناسخ) معتقد هستند؛ یعنی هر وقت موجودی از بین برود، روح آن از کالبد جدا شده و در همین دنیا به کالبد موجود دیگری درمیآید.[۱۳]
بودایی: به استناد کتب مقدس، بودا معتقد به نوعی از وازایش (تناسخ) بود.. . در آیین بودا، وازایش، مطلقاً به معنای حرکت روح یا «نفس» از یک کالبد به کالبد دیگر نیست. این برداشت شبهه انگیز، از اخلاط اندیشه هندو و فلسفه بودایی ناشی شده، حال اینکه در آیین بودا، موجودات دارای «خود» یا بخش پایدار وجود، نبوده، بنابر این انتقالی صورت نمیگیرد.[۱۴]
تائوئیسم: در تائوئیسم افرادی را میبینیم که در قالب افراد متفاوت در زمانهای مختلف زندگی کردهاند. در متن مقدس چانگ تزو آمده است: تولد آغاز نیست، مرگ پایان نیست، وجود داشتن بدون محدودیت است. ادامه یافتن بدون آغاز است.[۱۵]
یارسان« اهل حق » : «دونادون»، «دون به دون» یا «جامه به جامه» مفهومی در آیین یارسان یا اهل حق است که ارتباط نزدیکی با مفهوم تناسخ و حلول روح دارد. در دین یارسان یا اهل حق، تناسخ به این مفهوم که روح بی هدف از یک کالبد به کالبد دیگر منتقل شود کاملاً نفی شده و از اساس رد میشود. اما مفهوم دیگری به نام دون به دون شدن (که در ظاهر به فلسفه تناسخ شباهت دارد) حقیقتی جدا نشدنی از جهان بینی یارسانی است. یارسان میگوید که هر روحی باید در زمانی محدود (۵۰ هزار سال) سیری را برای تکامل خود طی کند و آن را با دونادون میشناسند. معتقدان به یارسان آیه ۴ سوره معارج را دلیلی بر همین مدعای خود میدانند.[۱۶]
غُلات: برخی فرقه ها معروف به غُلات نیز به باززایی اعتقاد دارند و آن را با رجعت یکی میدانند.[۱۷]
پی نوشت:
[۱] . اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، سعید خوریشرتونیلبنانی،تهران،۱۳۸۵،دوم، ج ۲، ماده نسخ.
[۲] . المفردات الفاظ فى غریب القرآن، حسین بن محمد، المعروف بالراغب الاصفهانى، المکتبه المرتضویه، ص ۴۹۰، ماده نسخ.
[۳] . الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، صدر الدین محمد شیرازى، دار احیاءالتراث العربى، بیروت – لبنان، ۱۴۱۰ ه . ، ۱۹۹۰م، چاپ چهارم، ج ۹، ص ۴.
[۴] . تاریخ جامع ادیان ، جان بی ناس ، ترجمه علی اصغر حکمت ، تهران ، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی ، ۱۳۷۰،ص۱۵۴
[۵] . حقیقت روح، احمد زمردیان، چاپ سوم، ۱۳۷۲، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص ۴۳۷.
[۶] . فرهنگ معارف اسلامى، جعفر سجادی، ج۱، ص: ۲۱۰.
[۷] . حقیقت روح، ۴۳۹؛ دائره المعارف تشیّع، ۵/ ۹۸.
[۸] . ر. ک. کشّاف اصطلاحات الفنون، ۱۳۸۰؛ الملل والنّحل، ۲/ ۵۵. (فرهنگ شیعه، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص: ۱۹۷
[۹] . ناصر مکارم شیرازی ، عود ارواح ،موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)،قم ،بی تا، ص ۱۲.
[۱۰] . معاد انسان و جهان، استاد جعفر سبحانى، انتشارات مکتب اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۳، ص ۱۸۴.
[۱۱] .همان
[۱۲] . عالم عجیب ارواح، فصل ۱: روح در عوالم قبل از این عالم، قسمت زندگیهای متوالی، ص ۵۶
[۱۳] . کتاب آفتاب و سایهها، دکتر محمدتقی فعالی
[۱۴] . ر.ک : (تناسخ ( بودن یا نبودن، مسأله این است)، نویسنده: مرتضی فتحی فر، چاپ و نشر غرب،تهران، بی تا.
[۱۵] . ر.ک: تناسخ (بودن یا نبودن، مسأله این است)، نویسنده: مرتضی فتحی فر، چاپ و نشر غرب؛ رجعت از دیدگاه متکلمان برجسته شیعی و رابطه آن با تناسخ، اصغر بهمنی، انتشارات زائر، قم
[۱۶] . دائرهالمعارف تشیع، تناسخ.
[۱۷] . تناسخ (بودن یا نبودن، مسأله این است)، نویسنده: مرتضی فتحی فر، چاپ و نشر غرب،تهران، بی تا. ص ۳۰.
منبع: سایت اندیشه قم.