- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : کارشناس محتوایی شماره پنج
- 0 نظر
آیه تطهیر یکی از آیات مهمی است که شیعیان برای اثبات عصمت امامان معصوم (علیهم السلام) به آن استناد می کنند. آیه تطهیر در قرآن کریم، سوره احزاب، آیه ۶۶ آمده است و می فرماید: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد».
شیعیان معتقدند که «اهل بیت» در این آیه به پیامبر اکرم (ص) و خاندان ایشان، به ویژه حضرت فاطمه زهرا (س) و دوازده امام معصوم اشاره دارد. برخی از مخالفان این تفسیر را قبول ندارند و معتقدند که «اهل بیت» در این آیه تطهیر به همسران پیامبر (ص) یا به طور کلی به همه مسلمانان پاک و مطهر اشاره دارد.
اراده تکوینی در آیه تطهیر
اراده اى که در آیه تطهیر مطرح شده، اراده تکوینى است نه اراده تشریعى. خداوند متعال داراى دو گونه اراده است:
۱. اراده تکوینى: اراده اى است که متعلق اراده دنبال آن واقع شود، مانند اینکه خداوند اراده کرد آتش بر ابراهیم سرد و سالم شود، و این چنین هم شد.
۲. اراده تشریعى: اراده اى است که در مورد تکالیف انسان ها وجود دارد. بدیهى است در این قسم، اراده ملازم با مراد نیست. خداوند خواسته است انسان ها نماز بگزارند، اما بسیارى از آنان نماز نمى گزارند. در اراده تشریعى، تخلف اراده از مراد امکان دارد، بر خلاف اراده تکوینى که اراده از متعلق آن قابل تخلف نیست.
اراده در آیه تطهیر، اراده تکوینى است نه تشریعى، و معناى آن این است که: «خداوند خواسته است اهل بیت از هر گونه پلیدى از جمله پلیدى گناه و معصیت دور باشند و آنان را پاک و پاکیزه قرار داده است».
به دنبال این خواست از ناحیه خداوند، بر کنارى و دورى از آلودگی ها و پلیدی ها و طهارت و پاکیزگى معنوى براى آنان محقق گردیده است؛ نه اینکه خداوند خواسته است که آنان خویشتن را از پلیدی هاى گناه بر کنار دارند و با امتثال دستورات و وظایف الهى، خویشتن را پاک و پاکیزه سازند.
دلایل تکوینى بودن اراده در آیه تطهیر
۱. اراده تشریعى مانند تکلیف، به کار دیگران تعلق مى یابد، در حالى که اراده در آیه کریمه به اِذْهاب رجس و دور ساختن پلیدى ـ که فعل الهى به شمار مى آید ـ تعلق یافته است، و این دلیل آن است که اراده به کار رفته در این آیه تشریعى نیست.
۲. اراده تشریعى خداوند براى دور بودن پلیدی ها و پاکیزگى انسان ها ویژه خاندان پیامبر (ص) نیست، بلکه خداوند خواسته و طلب کرده است که همه انسان ها از پلیدی ها بر حذر بوده و به طهارت و پاکیزگى متصف باشند، در حالى که از آیه تطهیر استفاده مى شود تنها این اراده ویژه خاندان پیامبر (ص) است و این به دلالت حصرى است که در آغاز آیه تطهیر آمده است. این به روشنى مى رساند که متعلق این اراده ـ که دورى از پلیدی ها و تطهیر ویژه الهى است ـ در خارج تحقق یافته است.
۳. آیه تطهیر – به گواهى روایات و احادیث بسیارى که در منابع حدیثى و تفسیرى شیعه و اهل سنت آمده است – متضمن تمجید و ستایش خاندان پیامبر (ص) است و اگر اراده در آیه تطهیر اراده تشریعى باشد، تمجید و ستایشى را در بر نخواهد داشت.
بر این اساس، آنچه از آیه تطهیر مى آموزیم تحقق اراده خداوند بر طهارت و پاکیزگى ویژه خاندان پیامبر (ص) و برکنارى آنان از آلودگی ها و پلیدی ها است، و این همان مصونیت الهى و عصمت آن انسان هاى برگزیده است.
گواه قطعى دیگر براى این که اراده، تکوینى است، احادیثى است که دلالت بر تحقق این طهارت ویژه الهى در مورد اهل البیت دارد، از این احادیث دو نمونه را یادآور مى شویم:
حدیث اول
ترمذى، طبرانى، ابن مردویه، ابونعیم و بیهقى در کتاب «الدلائل» از ابن عباس روایت کرده اند که پیامبر (ص) فرمود:
«خداوند خلایق را به دو بخش تقسیم فرمود و مرا در بخش برتر قرار داد و این است قول خداوند: «وَ أَصْحَابُ الْیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیَمِینِ…»[۱] «وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ…»[۲] و من از اصحاب یمین و بهترین آنان هستم، سپس دو قسم مذکور (اصحاب یمین و اصحاب شمال) را سه بخش و مرا در بهترین آنان قرار داد و این است قول خداوند: «فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ مَا أَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ وَ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَهِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَهِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»[۳] و من از سابقین و بهترین آنان هستم سپس این سه گروه را قبیله هایى چند قرار داد.
چنان که فرمود: «وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»[۴] شما را شعبه ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید همانا گرامى ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما است و من پرهیزکارترین فرزندان آدم و گرامى ترین آنان نزد خداوند هستم و فخر نمى کنم.
سپس قبیله ها را خانه ها و مرا در بهترین آنها قرار داد و فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»[۵] جز این نیست که خداوند مى خواهد پلیدى را از شما اهل بیت دور و شما را به گونه اى ویژه پاک قرار دهد پس من و اهل بیتم از (پلیدى) گناهان پاک قرار داده شدیم.[۶]
حدیث دوم
«… از عمر بن على از پدرش على بن الحسین (ع) روایت است که گفت: «حسن بن على (ع) پس از شهادت (پدر گرامیش) على (ع) براى مردم خطبه خواند، حمد و ثناى الهى را به جاى آورد سپس فرمود:
«در این شب مردى از دنیا رفت که نه از انسان هاى گذشته کسى در عمل از او پیشى گرفته بود و نه از آیندگان کسى به وى خواهد رسید».
پیامبر (ص) چنین بود که پرچم خویش را (در جنگ ها) به وى مى داد و او به مقاتله بر مى خاست در حالى که جبرئیل (فرشته واسطه فیض الهى در امور تشریع) از جانب راست وى و میکائیل (واسطه فیض الهى در امور ارزاق) در جانب چپ وى قرار داشت. از این رو باز نمى گشت جز این که خداوند پیروزى را به دست وى قرار مى داد.
او از خویشتن زرد و سفیدى [طلا و نقره] جز هفتصد درهم که از عطایاى وى افزون آمده بود از خویشتن به جا نگذاشت، که مى خواست با آن براى اهل خویش خادمى خریدارى کند. سپس فرمود: «اى مردم کسى که مرا مى شناسد مى شناسد و کسى که نمى شناسد من حسن بن على هستم، من فرزند پیامبر و فرزند جانشین وى و فرزند بشیر (بشارت دهنده) و فرزند نذیر (ترساننده) و فرزند کسى که به اذن خداوند مردم را به خدا دعوت مى کرد، فرزند چراغ روشن الهى هستم.
من از اهل بیتى هستم که جبرئیل به سوى ما نازل مى گشت و صعود مى کرد. من از هل بیتى هستم که خداوند پلیدى را از آن زدوده و آنان را به گونه اى ویژه پاکیزه ساخته است.
من از اهل بیتى هستم که خداوند دوستى آنان را بر هر مسلمانى واجب قرار داد و خداى تبارک و تعالى به پیامبرش فرمود: «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا؛ بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم]؛ و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی اش می افزاییم»[۷] پس انجام کار نیک دوستى ما اهل البیت است.[۸]
با توجه به این دو حدیث نتیجه گیرى مى شود که تحقق طهارت ویژه الهى در مورد اهل البیت در خارج، چیزى جز عصمت آنان نیست و این بیان به وضوح روشن مى سازد که اراده مطرح شده در آیه تطهیر اراده تکوینى است.
مصادیق اهل البیت در آیه تطهیر
مصادیق خارجى اهل بیت در آیه تطهیر چه کسانى هستند و به چه افرادى این عنوان اطلاق مى شود؟
در این زمینه سه قول وجود دارد:
۱. منظور از «اهل البیت» تنها همسران پیامبرند.[۹]
۲. منظور از «اهل البیت» پیامبر و على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) به ضمیمه همسران پیامبر (ص) مى باشند.[۱۰]
۳. نظر شیعه امامیه این است که «اهل البیت»: پیامبر (ص) و دختر گرامى اش حضرت فاطمه و امامان دوازده گانه معصوم (علیهم السلام) هستند.
برخى از علماى اهل سنّت هم مانند طحاوى در «مشکل الآثار» و حاکم نیشابورى در «المستدرک» منظور از «اهل البیت» را تنها پنج تن دانسته اند.
براى روشن شدن مدلول «اهل البیت» لازم است به بحث در دو جهت بپردازیم:
بحث در مفاد آیه تطهیر
در بحث از مفاد آیه اشاره به چند نکته ضرورى است:
اولا: با توجه به مفهوم «اهل البیت» از نظر لغوى و عرفى ، این عنوان پنج تن را شامل مى شود.
ثانیاً: به لحاظ وجود ضمیر «عنکم» در آیه که جمع مذکر است، آیه همسران را در بر نمى گیرد.
ثالثاً: روایات بسیارى وجود دارد که اهل بیت را پنج تن معرفى کرده اند. این قول که اهل البیت تنها همسران پیامبر (ص) باشند، سخنى بى دلیل بلکه بر خلاف دلیل است؛ این قول از عکرمه روایت شده است که وى مى گفت:
«هر که بخواهد من با او مباهله مى کنم که اهل البیت در آیه در انحصار همسران پیامبر (ص) است»؛[۱۱]
و اى کاش که او (بر فرض صحت استناد این قول به وى) مباهله کرده بود و به عذاب الهى گرفتار شده بود! چه اینکه وى این همه احادیث را که در شأن پنج تن وارد شده و نزول آیه تطهیر در آنها مطرح است، همه را نادیده گرفته و انکار نموده است.
اما قول دوم را که اهل البیت همسران پیامبر (ص) و على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) را شامل شود، بسیارى از اهل سنت بلکه اکثر آنان گفته اند.
اهل سنت براى اثبات این نظر به سیاق آیات استدلال کرده اند. توضیح اینکه آیات قبل از آیه تطهیر و آیه بعد از آن مربوط به همسران پیامبر (ص) است. آیه تطهیر که در میان این آیات قرار گرفته هم به لحاظ صلاحیت مفهوم اهل بیت و هم به لحاظ قرینه سیاق، همسران آن حضرت را شامل مى شود.
ابن کثیر در تفسیر خویش، همسران آن حضرت را به قرینه سیاق، قدر متیقن از اهل البیت دانسته است.
سیاق در آیه تطهیر
آیا سیاق ادعا شده در آیه تطهیر قابل انعقاد است؟ و مى تواند شمول اهل البیت نسبت به همسران پیامبر (ص) به اثبات برسد؟ براى روشن شدن مطلب اشاره به نکاتى لازم است:
اولا: تنها واقع شدن یک آیه به دنبال آیات قبل نمى تواند موجب انعقاد سیاق شود و از سوى دیگر نمى توان یقین پیدا کرد که این آیات با هم و یک جا نازل شده اند، زیرا در تشکیل سیاق شرط آن است که نزول آیات با یکدیگر صورت گرفته باشد
همین که در این جهت شک کنیم نمى توانیم وجود سیاق را احراز کنیم؛ و با توجه به اینکه نظم کنونى قرآن با ترتیب نزول متفاوت بوده است، هیچ گاه نمى توان به این مسأله اطمینان پیدا کرد که نزول آیه تطهیر پس از آیات مربوط به همسران پیامبر (ص) صورت گرفته است.
اگر گفته شود: گرچه این آیات در نزول، همراه یکدیگر نباشد ولى قرار گرفتن هر آیه و سوره اى در جایگاه ویژه خویش که تحت نظر پیامبر (ص) صورت گرفته است، به لحاظ رابطه معنوى آیات با یکدیگر است با این وصف، سیاق در آیات، انعقاد یافته و اهل البیت شامل همسران پیامبر و پنج تن (علیهم السلام) خواهد گردید.
پاسخ این است که: دلیلى وجود ندارد که قرار گرفتن آیه تطهیر در این جایگاه خاص به لحاظ پیوند معنوى آیات باشد آنچه برهان بر آن قائم است این است که پیامبر (ص) بر اساس مصلحتى این آیه را میان آیات مربوط به همسران خویش جاى داده است، اما این که مصلحت تنها ارتباط معنوى آیات باشد، هیچ دلیلى بر آن وجود ندارد. و ممکن است مصلحت آن هشدارى باشد نسبت به همسران آن حضرت که شما با این «اهل البیت» انتساب و ارتباط دارید از این رو باید مراقب اعمال و کارهاى خویش باشید نه اینکه خود آنان مصداق اهل البیت باشند.
ثانیاً: در آیه تطهیر از چند جهت احراز مى کنیم که سیاق آیه تطهیر با سیاق آیات قبل و بعد از آن متفاوت است و دو سیاق مُجزّا وجود دارد و هر یک از آنها داراى سیاق مستقلى است که به دیگرى مربوط نیست. آن جهات از این قرار است:
جهت اوّل
سیاق آیات مربوط به همسران پیامبر (ص) همراه با عتاب است (چنانکه از دقت و تأمل در آیات ۲۸ به بعد استفاده مى شود) و هیچ گونه تمجید و ستایشى از همسران در آن آیات مطرح نیست، در حالى که سیاق آیه تطهیر سیاق مدح و تمجید است و این مطلب با توجه به احادیث ذیل آیه تطهیر نیز جلوه بیشترى مى یابد.
جهت دوّم
آیه تطهیر شأن نزول مستقلى دارد، و آیات مربوط به همسران آن حضرت نیز شأن نزول مستقلى دیگر، که بر حسب آن همسران آن حضرت از وى بیش از حد استحقاق خویش درخواست نفقه کرده بودند و آیات مذکور به این مناسبت نازل گردید. براى آگاهى از این شأن نزول به تفاسیر شیعه و اهل سنت مى توان مراجعه کرد.
جهت سوم
جهت سومى که انعقاد سیاق را دستخوش اختلال مى سازد، اختلاف ضمیر در آیات مربوط به همسران پیامبر (ص) و آیه تطهیر است. در مجموع آیات کریمه ۲۲ ضمیر جمع مؤنث مخاطب وجود دارد که ۲۰ ضمیر مربوط به آیات قبل از آیه تطهیر و ۲ ضمیر مربوط به بعد از آن است، در حالى که در آیه تطهیر دو ضمیر مخاطب وجود دارد که هر دو مذکرند. با این اختلاف، چگونه ممکن است سیاق تحقق یابد؟
اشکال
در آیه تطهیر منظور از «عنکم» و «یطهرکم» تنها مردان نیستند، چرا که علاوه بر زنان، پیامبر و على و حسن و حسین (علیهم السلام) نیز داخل بودند. از این رو ضمیر «کم» آمده است و در متون ادبى چنین نحوه استفاده از ضمایر را تغلیب نامند و معناى آن این است که اگر بخواهند حکمى را ذکر کنند و دو جنس مطرح باشند، مذکر را بر مونث غلبه داده لفظ مذکر را ذکر مى کنند و هر دو جنس را اراده مى کنند.
اضافه بر این، به کار رفتن ضمیر مذکر در جایى که مؤنث هم اراده شده باشد، در موارد دیگر قرآن نیز دیده مى شود مانند این آیات:
«قَالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۖ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ[۱۲] ؛ گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجب میکنی؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است» کـه پـس از خطـاب بـه همسر حضرت ابراهیم (ع)، ضمیر جمع مذکر مخاطب و عنوان اهل البیت آورده شده است.
«فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا[۱۳]؛ و به خانواده خود گفت: «(اندکی) درنگ کنید که من آتشی دیدم!» که پس از ذکر اهل حضرت موسى (که منظور همسر وى است) خطاب با عنوان جمع مذکر آورده شده است.
پاسخ
اصل در هر کلام و سخنى این است که الفاظ بر معانى حقیقى آنها حمل شود و اصاله الحقیقه یک اصل عقلایى است که در تمام محاورات و مکالمات در هر لغت و زبانى مورد استناد است.
بر اساس این اصل عقلایى، هر لفظى را که شک کنیم در معناى حقیقى آن استعمال شده است یا خیر باید آن را بر معناى حقیقى آن حمل کنیم. از این رو باید منظور از ضمیر «کم» که در دو جاى آیه تطهیر به کار رفته است، جمع مذکر مخاطب باشد که معناى حقیقى آن است و اینکه تمام افراد اهل بیت در آیه مذکر بوده اند.
جز اینکه از روى قرینه خارجى و با توجه به احادیث ذیل آیه قطعى است که حضرت فاطمه (س) نیز در اهل البیت داخل بوده است، و جز آن حضرت هیچ مؤنثى در اهل البیت داخل نیست. و قاعده اقرب المجازات در آیه جارى خواهد بود.
اما در آیاتى که به عنوان شاهد آورده شد، به دلیل قرینه، ضمیر مذکر درباره مؤنث به کار رفته و کاربرد مجازى است و کاربرد مجازى یک لفظ همراه با قرینه نمى تواند دلیلى باشد بر این که بدون قرینه نیز این کار صورت گیرد و چنان که گفته شد اصل در استعمال این است که لفظ در معناى حقیقى آن استعمال شده باشد. و با میسر نبودن آن اقرب المجازات را باید مراعات کرد.
نتیجه گیری
اراده خداوند در آیه تطهیر، اراده تکوینی است و به معنای تحقق قطعی طهارت و پاک شدن خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از هرگونه پلیدی و گناه است. این امر، مبنای عصمت و مصونیت الهی امامان معصوم را تشکیل میدهد. با توجه به دلیل تعلق اراده به فعل الهی، حصر اراده در خاندان پیامبر (ص)، تمجید و ستایش خاندان پیامبر (ص)، اراده تکوینی است. با توجه به بررسی ادله، نظر اکثریت شیعه امامیه مبنی بر اینکه «اهل بیت» در آیه تطهیر شامل پیامبر (ص)، حضرت فاطمه (س) و پنج امام معصوم (ع) میشود، از نظر روایی و قرآنی قوی ترین قول است.
پی نوشت ها
[۱]. واقعه، آیه ۲۷.
[۲]. واقعه، آیه ۴۱.
[۳]. واقعه، آیه ۸ – ۱۰.
[۴] .حجرات، آیه ۱۳.
[۵]. احزاب، آیه ۳۳.
[۶]. سیوطی، الدر المنثور، ج ۵، ص ۳۷۸؛ شوکانی، فتح القدیر، ج ۴، ص ۳۵۰؛ فسوی، المعرفه و التاریخ، ج ۱، ص ۴۹۸.
[۷]. شورى، آیه ۲۷.
[۸]. حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ج ۳، ص ۱۷۲.
[۹]. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۴۹۱.
[۱۰]. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۴۹۲.
[۱۱]. آلوسی، روح المعانى، ج ۲۲، ص ۱۳.
[۱۲]. هود، آیه ۷۳.
[۱۳]. قصص، آیه ۲۹.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، قم، دارالقرآن، ۱۳۷۳ش.
- ابن کثیر، أبو الفداء إسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
- آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانى، بیوت، داراحیاء التراث العربى، ۱۴۱۵ق.
- حاکم نیشابوری، أبو عبد الله محمد بن عبد الله، المستدرک على الصحیحین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۴ق.
- شوکانی، محمد بن علی بن محمد بن عبد الله، فتح القدیر، بیروت، دار الکلم الطیب، ۱۴۱۴ق.
- فسوی، أبو یوسف یعقوب بن سفیان، المعرفه والتاریخ، محقق أکرم ضیاء العمری، بغداد، مطبعه الإرشاد، ۱۹۷۴م.
منبع اقتباس: کاردان، رضا، امامت و عصمت امامان (ع) در قرآن، چ۳، قم، مجمع جهانى اهل بیت (ع)، ۱۳۹۴ش، صفحات ۲۱۹ – ۲۲۷.