- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : محمد ارباب
- 0 نظر
دیدگاه های نظریه پردازان غربی در مورد وضعیت جهان و جوامع در آخرالزمان، حاصل انفعال آنان در برابر پیشرفت های مادی بوده و بدون پشتوانه و پیشینه فکری است. اینان در حالی سخن از پایان تاریخ و جامعه پایانی می گویند که گویی گوش های خود را بر صدای لرزش و فروریختن پایه های لیبرال دموکراسی فروبسته اند.
اما آموزه های وحیانی اسلام، جامعه آرمانی و مطلوب خود را پیشتر توصیف کرده و با بشارت به بشریت به ویژه مومنان و مستضعفان، نور امید را در دل های آنان دمیده و از هر جهت آنان را برای ساختن چنین جامعه ای آماده کرده است. به دیگر سخن جامعه موعود و حکومت پایانی در آیات الهی از پشتوانه عقلی و نقلی برخوردار بوده و همراه با سیر تکاملی تاریخ و مطابق با فطرت بشریت است.[۱]
به اتفاق مفسران امامیه و اهل سنت مقصود از وعده خداوند در آیات شریفه قرآن مانند آیه ۵۵ سوره نور، آیات ۱۰۵ و ۱۰۶ سوره انبیا و آیه ۵ سوره قصص، حکومت و فرمانروایی است که بی شک این وعده خلل ناپذیر است و مجال ظهور خواهد یافت؛ چراکه کسی راست وعده تر از خداوند نیست: «وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِیلا»؛[۲]
در این نوشتار به بیان ویژگی های این حکومت و جامعه موعود خواهیم پرداخت.
جامعه موعود و حاکمیت دینی
جامعه موعود صالحان از زمامداری حاکمان دینی برخوردار و دین اسلام دینی فراگیر در آن جامعه خواهد بود که رهبرانش در اجرای کامل دین مصمم خواهند بود و در پی زمامداری حاکمان دینی عموم انسان ها نیز با تبعیت از حاکمان خود دیندار و اهل صلاح خواهند شد؛ زیرا به گواه «الناس بامرائهم اشبه من آبائهم»[۳]، مردم بیش از پدران خود به حاکمان خود شباهت دارند.
اهمیت مدل و نوع حکومت بر کسی پوشیده نیست؛ تفاوت حکومت ها در نوع قانونگذاری، شکل اجرا و پشتوانه و ضمانت اجرایی نمود و بروز پیدا می کند. حکومت های استبدادی از قانون خاصی پیروی نمی کنند و اراده فردی پادشاه و سلطان، بر کلیه ارکان حکومت سایه افکنده و جز آن قانون معنا و مفهومی ندارد. در حکومت های دموکراتیک با اندک تفاوتی، قانون نه پرتو اراده و شعاع شخصیت پادشاه، بلکه برخاسته از اراده جمعی انسان هاست. مقصود ما از تفاوت اندک تغییر اراده انسانی از فرد خاص به جمع خاص است.
روشن است در حکومت های دموکراتیک نیز منافع گروهی از افراد جامعه یا جهان از اولویت برخوردار است که سیاستمداران غربی بارها به آن تصریح کرده اند؛ هجوم آمریکا و هم پیمانان غربی اش به افغانستان و عراق و سایر کشورها و حمایت های یکجانبه از حکومت های دیکتاتوری در جهان عرب و سایر نقاط دنیا تنها نمونه ای از صدها گواه بر این ادعاست.
احاطه علمی قانونگذار به زوایای وجودی ابعاد شخصیتی و نیازهای اساسی انسان، تاثیر شگرفی در چگونگی قانونگذاری و نحوه اجرای آن خواهد داشت. خداوند به عنوان آفریننده بشر بیش از هر کسی حتی خود انسان به وی احاطه دارد. این حقیقت نیز در آیاتی از قرآن بیان شده است. به عنوان نمونه: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»[۴]؛ و همانا ما انسان را آفریدیم و می دانیم نفس او چه وسوسه ای به او می کند و ما از رشته رگ ها به او نزدیک تریم.
از سوی دیگر آموزه های وحیانی بر اجرای احکام الهی به دست فردی الهی تاکید می ورزند. اختلاف اساسی دیدگاه شیعه با اهل سنت نیز در همین نکته نهفته است. اهل سنت بر ولایت فقه بسنده کرده؛ ولی شیعه بر ولایت فقه و فقیه تاکید ورزیده، اجرای فقه را تنها به دست فقیه جایز می داند. اعطای خلافت الهی به حضرت داود و حضرت سلیمان (علیهما السلام) به همین حقیقت اشاره می کند؛[۵] «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِى الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ»[۶]
چنان که قرآن کریم مراجعه به طاغوت را در حل دعاوی باطل می داند و بر ضرورت مراجعه به پیامبر تاکید می کند: «یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَ یُرِیدُ الشَّیطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِیداً»؛[۷] «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً»؛[۸]
همچنین آیاتی بر نفی حکومت استبدادی و رعایت دستورهای الهی حاکمان اشاره می کنند: «ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّهَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لِى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ * وَ لا یَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِکَهَ وَالنَّبِیِّینَ أَرْباباً أَ یأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»؛[۹]
از سوی دیگر آیات قرآن علاوه بر تعیین احکام جزایی و مجازات مجرمان از سوی حاکمیت با تربیت صحیح انسان ها، ضمانت اجرای احکام الهی را در درون انسان ها نهادینه می کند: «أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یرى»؛[۱۰] این آیات و آیاتی مشابه، احساس حضور خداوند در همه حال و آگاهی خداوند از برون و درون انسان ها را کانون توجه و تمرکز خود قرار داده است[۱۱].
از این رو میراث بری زمین از سوی صالحان در آیاتی از جمله آیه ۵ سوره قصص و آیه ۵۵ سوره نور به حاکمیت صالحان اشاره می کند که در پی اجرای احکام دینی سبب گسترش دین اسلام و فراگیری آن در پهنه زمین خواهند بود. روایات نیز در تفسیر این آیات به همین معنا اشاره کرده اند؛ از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که خدای متعال زمین را برای من جمع کرد، به گونه ای که مشرق و مغرب آن را دیدم. فرمانروایی امت من تا آنجا که مشاهده کردم، خواهد رسید.[۱۲]
توحید و یکتاپرستی در جامعه موعود
گسترش توحید و یکتاپرستی در جامعه سبب توسعه عدالت اجتماعی، وحدت، همدلی و یکپارچگی شده که زدوده شدن مظاهر فسق و فساد و شرک از دستاوردهای مهم چنین اعتقادی است. این مهم را می توان از این آیات به دست آورد: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ َقائِماً بِالْقِسْط …»[۱۳]،[۱۴]. «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ منافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِى عَزِیزٌ»[۱۵].
از سوی دیگر تفرقه و پراکندگی نتیجه محتوم نفاق است: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نافَقُوا یَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ وَ لا تُطِیعُ فِیکُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّکُمْ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ * لَیْنْ أَخْرِجُوا لا یَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَ لَئِنْ قُوتِلُوا لا یَنْصُرُونَهُمْ وَ لَیْنْ نَصَرُوهُمْ لَیُوَکُنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یُنْصَرُونَ * لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَهً فِى صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ. لا یُقاتِلُونَکُمْ جَمِیعاً إِلا فِی قُرى مُحَصَّنَهٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدْرٍ بَأْسُهُمْ بَینَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ».[۱۶]
گسترش معنویت و یکتاپرستی از مهم ترین ویژگی هایی است که صالحان پس از قدرت یافتن، خود را سخت به آن پایبند می دانند: «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکَاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَهُ الأمور».[۱۷] تمکن در زمین به معنای حکومت و تسلط در زمین تفسیر شده است که دوستان خداوند با دست یافتن به حکومت، ارتباط با خداوند (اقامه نماز) و رسیدگی به محرومان جامعه (پرداخت زکات) و ترویج نیکی ها و زدودن زشتی ها را سرلوحه برنامه های خود قرار می دهند.
چنان که از آیات پیشین به دست آمد؛ صالحان وارث سرزمین کفار شده و به رغم خواست مشرکان و کافران، نور خدا (دین توحیدی اسلام) در سراسر زمین بر سایر ادیان غلبه خواهد کرد و خدای سبحان با استقرار و تثبیت دین توحیدی، مومنان شایسته کردار را به رهبری مصلح از همه امکانات برخوردار خواهد ساخت. عبارت «یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شیئا» در آیه ۵۵ سوره نور ناظر به همین امر است؛ بدین معنا که آنان اهل توحید و به دور از هر گونه شرکی هستند و نظر به فراگیری حکومت آنان در سراسر زمین، توحید و یکتاپرستی نیز فراگیر خواهد شد.
این در حالی است که جان مایه نظریه های معاصر غربی، تاکید بر برتری و سلطه یافتن لیبرال دموکراسی در پایان تاریخ است. گاهی این تلاش های مذبوحانه و جانبدارانه، برخی صاحب نظران را واداشته تا آینده رهبری جهان را نیز پیش بینی کنند و مشعل این رهبری را در دست آمریکا و اروپا ببینند و احتمال می دهند مرکز قدرت به فدراسیون اروپا برسد و پس از آن ژاپن، چین و روسیه قرار می گیرند.[۱۸]
آنان عموما یا به زمامداران و ویژگی هایشان اشاره نمی کنند یا آن را نه در دستان رهبری خاص که در حوزه جغرافیایی خاصی محدود می کنند. این دیدگاه ها از درون تهی است و به تعبیر برخی منتقدان غربی آنان با ارائه این آرا به جایگاه علمی خود صدمه زده اند.
جامعه ای ویژه، امن و عاری از کفر و نفاق
برخی مفسران مقصود آیه ۵۵ سوره نور را تشکیل جامعه ای ویژه و منحصر به فرد می دانند که خداوند به مومنان نیکوکار وعده داده است. ایشان با اشاره به محل نزول آیه یعنی مدینه گفته اند: بر همین اساس خداوند به مومنان نیکوکار وعده داده است جامعه شایسته ای برای آنان فراهم خواهد آورد که ویژه آنان باشد؛ آنان را به خلافت در زمین رسانده، دینشان را تثبیت و ترسشان را به امنیت تبدیل خواهد کرد و توطئه کافران و منافقان را از آنان دور خواهد ساخت تا در جامعه ای توحیدی و عاری و مبرا از شرک باشند.[۱۹]
آنان در ادامه پس از توصیف مقصود آیه و فقرات آن نتیجه می گیرند جامعه ای که خداوند به مومنان نیکوکار بشارت می دهد، جامعه ای پیراسته از نشانه های کفر، نفاق و فسق بوده و آنان وارث زمین خواهند بود. در این جامعه موعود آموزه های دین بر اندیشه و رفتار ساکنان حاکم خواهد بود و افراد در امنیت کامل و بدون هراس و واهمه از دشمنان داخلی و خارجی یا توطئه خائنان و ظلم ظالمان و زورگویی زورمداران به سر خواهند برد.[۲۰]
جوامع بریده از وحی ناگزیر از به کارگیری ابزار خشونت به منظور بقای خویش هستند و این خشونت زمانی شدت پیدا می کند که فردی مستبد و خودکامه بر ارکان جامعه سلطه یابد؛ ولی حاکمیت ولی خدا که بی واسطه یا با واسطه با جهان غیب در ارتباط است با فطرت بشری هماهنگ است و بقای خویش را در پذیرش دل ها می جوید و به کارگیری خشونت و ایجاد ناامنی برای شهروندان را برنتافته آن را در تنافی با اهداف عالیه خود می داند.
از اساسی ترین نیازهای روانی انسان نیاز به امنیت و آرامش است؛ چنان که روان شناسان نیز بر این نکته تاکید فراوان کرده اند. از سوی دیگر اهمیت تامین امنیت اجتماعی در همه حوزه های فردی و اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. امروزه تامین امنیت اجتماعی سبب جذب سرمایه های داخلی و خارجی شده، رونق اقتصادی و رفاه عمومی را در پی خواهد داشت. نیز گزاردن مناسک عبادی، فراهم آوری امکان تحصیل و صدها مورد دیگر از نتایج امنیت و آرامش در جامعه است.
بر این اساس جامعه موعود و نمونه، جامعه ای است که حاکمیت دینی فردی الهی را پذیرفته و توحید و یکتاپرستی به همراه امنیت شهروندان در آن حاکم باشد. برابر آنچه از آموزه های وحیانی به دست آمد، این مهم جز در پرتو حاکمیت فردی الهی که منصوب خدای سبحان باشد میسور نیست.
برآوردن همه نیازهای انسان در جامعه موعود
برتری جوامع را باید در نوع برنامه ها و نگاه جامع آنها به تامین نیازهای اساسی انسان جستجو کرد. عمده ترین اشکال نظریه های معاصر در همین نکته نهفته است که با نگاه تک بعدی به انسان، نیازهای وی را در تمنیات مادی محدود کرده، با تجربه دستاوردهای مادی و حسی از پایان تاریخ سخن می گویند. اما جامعه موعود صالحان جامعه ای عاری و پیراسته از شرک و نفاق در بعد معنوی و سرشار از برکات مادی و نعمت های طبیعی در بعد مادی خواهد بود.
علامه طباطبایی در این خصوص می فرماید:
«مراد از وراثت زمین این است که تسلط بر منافع زمین از دیگران به صالحان منتقل می شود و استقرار برکات زندگی به سبب این وراثت در میان آنان محقق می شود. این برکات در دنیا به معنای استفاده شایسته از نعمت ها و زینت های آن و در آخرت رسیدن به مقامات قرب الهی است که البته آن هم از برکات جامعه شایسته در همین دنیاست.[۲۱]
مفهوم آیه شریفه این است: به زودی زمین از آلودگی شرک و گناه پاک شده، جامعه بشری صالح که به بندگی خدا گردن نهند و به وی شرک نورزند در آن ساکن می شوند؛ چنان که آیه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْأَرْضِ … یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً».[۲۲] از آن خبر می دهد. با توجه به آنچه گذشت روشن شد آیه مورد بحث اختصاص به یکی از دو وراثت دنیایی و آخرتی ندارد و هر دو را شامل می شود.»[۲۳]
پاکسازی جامعه از آلودگی های شرک و تلاش در جهت بندگی خداوند در واقع توجه به تامین نیازهای اساسی انسان از جمله نیازهای روانی اوست. آرامش از اساسی ترین نیازهای روانی انسان است و جستن آن جز در یاد الهی، کوششی بیهوده و بی حاصل است: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».[۲۴]
گفتیم بندگی خداوند و پیراستگی از شرک بارزترین ویژگی جامعه صالحان است. خداوند در تشبیهی نتیجه شرک را این گونه به تصویر می کشد: «… وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ کس الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ»؛[۲۵] هر کس به خدا شرک ورزد چنان است که گویی از آسمان فرو افتاده و مرغان او را ربوده اند یا باد او را به جایی دور افکنده است.
همچنین در قرآن شرک با وصف ظلم عظیم توصیف شده است: «إِنَّ الشِّرى لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»[۲۶]. روشن است در جامعه آلوده به شرک، اجرای عدالت و تساوی حقوق انتظاری بیهوده است.[۲۷]
نباید از نظر دور داشت که شکوفایی استعدادهای آدمی دستاورد تامین صحیح عموم نیازهای اساسی اوست؛ چنان که یافته های روان شناسی نیز بر این نکته تاکید می ورزد.[۲۸] تامین این نیازها در پرتو عدالت برای همگان میسور خواهد شد و این مهم از وجوه تمایز حکومت صالحان از قدرت های طاغوتی است.
شایستگی زمامداران
از دیگر ویژگی های جامعه موعود صالحان شایستگی زمامداران و کارگزاران آن جامعه است. آیه شریفه «وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِى الصَّالِحُونَ».[۲۹] بدون اشاره به نوع حکومت در پایان تاریخ، ویژگی زمامداران آن را کانون توجه خود قرار داده است. صلاح و شایستگی تنها ویژگی مورد اشاره در این آیه شریفه است که مقصود از آن شایستگی در همه حوزه های شناختی و رفتاری است.[۳۰]
زمامداران و کارگزاران شایسته، راهبردها و برنامه های جامعه را به شایستگی مدیریت کرده و آن را به سوی سعادت و خوشبختی رهبری می کنند. این برنامه ها برخاسته از اندیشه های پاک و رهیده از وابستگی های نفسانی و مادی است. از سوی دیگر رفتارهای رهبران خودساخته در این جامعه، پیراسته از تعارض و تناقض است و ایشان قبل از دیگران خود عامل به برنامه های خویش هستند؛ چنان که از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده است: «و الله ما أمرتکم بطاعه إلا و قد انتمرت بها و لا نهیتکم عن معصیه إلا و قد انتهیت عنها».[۳۱]
در آیه ۵۵ سوره نور نیز بر ایمان و کردار شایسته زمامداران و کارگزاران اشاره کرده است. برابر با آیه ۵ سوره قصص، آنان پس از گذراندن دوره استضعاف در زمین به پیشوایی و زمامداری جهانیان برگزیده خواهند شد. شاید این ویژگی استضعاف و چشیدن سختی ها بر اهتمام آنان به اجرای عدالت و قوانین الهی افزوده و آنان را شایسته پیشوایی و زمامداری کرده است.
نتیجه گیری
قرآن کریم با بیان ویژگی های جامعه موعود صالحان، به مومنان و مستضعفان بشارت داده و نور امید را در دل های آنان دمیده و از هر جهت آنان را برای ساختن چنین جامعه ای آماده کرده است. ویژگی های جامعه موعود صالحان بر اساس آیات قرآن عبارتند از: حاکمیت دین اسلام، توحید و یکتاپرستی به معنای واقعی کلمه و به دور از هر گونه شرک و بت پرستی، جامعه ای ویژه، امن و عاری از کفر و نفاق، تامین همه نیازهای انسان و شایستگی زمامداران.
پی نوشت ها
[۱]. ر.ک: محمد صادقی؛ الفرقان؛ ج ۱۹، ص ۳۸۳.
[۲]. نساء: ۱۲۲.
[۳]. ابن شعبه حرانی؛ تحف العقول؛ ص ۲۰۸. محمدباقر مجلسی؛ بحار الانوار؛ ج ۷۵، ص۴۶.
[۴]. ق: ۱۶.
[۵]. ر.ک: سید محمد تقی مدرسی؛ من هدى القرآن؛ ج ۱۱، ص ۳۴۶-۳۴۷. محمد حسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج ۱۷، ص۱۹۴-۱۹۵.
[۶]. ص: ۲۶.
[۷]. نسا: ۶۰.
[۸]. نسا: ۶۵.
[۹]. آل عمران: ۷۹-۸۰.
[۱۰]. علق: ۱۴.
[۱۱]. برای آگاهی بیشتر در این باره رک: احمد بهشتی؛ حکومت در قرآن، قم، دفتر نشر پیام [بی تا].
[۱۲]. مسلم بن حجاج نیشابوری؛ صحیح مسلم؛ ج۸، ص۱۷۱. ملا محسن فیض کاشانی؛ التفسیر الصافی، ج۳، ص ۴۴۵.
[۱۳]. آل عمران: ۱۸
[۱۴]. ر.ک: محمد صادقی؛ الفرقان، ج ۵، ص ۶۶. نیز ر.ک :اعراف: ۲۹، مائده: ۸ و ۳۵، یونس: ۴۷، نور: ۶۲، فتح: ۲۹.
[۱۵]. حشر: ۱۱ – ۱۴.
[۱۶]. حج: ۴۱.
[۱۷]. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج ۷، ص ۱۴۰.
[۱۸]. ساموئل هانتینگتون؛ نظریه برخورد تمدن ها هانتینگتون و منتقدانش؛ ص۱۲۲-۱۲۴.
[۱۹]. سید محمد حسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج ۱۵، ص ۱۵۲.
[۲۰]. همان، ص۱۵۵.
[۲۱]. همان، ص ۳۰.
[۲۲]. نور: ۵۵.
[۲۳]. سید محمد حسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج ۱۴، ص ۳۲۹ – ۳۳۰.
[۲۴]. رعد: ۲۸.
[۲۵]. حج: ۳۱.
[۲۶]. لقمان: ۱۳.
[۲۷]. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی؛ من وحى القرآن؛ ج ۱۸، ص۱۹۰. سید محمدتقی مدرسی من هدى القرآن؛ ج ۱۰، ص ۱۴۲-۱۴۳.
[۲۸]. هدایت الله ستوده؛ روان شناسی اجتماعی؛ ص۲۶۰.
[۲۹]. انبیا: ۱۰۵.
[۳۰]. ر.ک: محمد صادقی؛ الفرقان؛ ج۱۹، ص ۳۷۶-۳۷۷. ناصر مکارم شیرازی و دیگران؛ تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۵۱۷_۵۱۸.
[۳۱]. محمد قمى مشهدى؛ کنز الدقائق؛ ج ۲، ص۱۹۴.
منابع
- قرآن کریم.
- صادقی، محمد؛ الفرقان، تهران: فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ش.
- فضل الله، سید محمد حسین؛ من وحى القرآن، بیروت: دار الملاک: ۱۴۱۹ق.
- حرانی، ابن شعبه؛ تحف العقول، قم: نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
- مجلسی، محمدباقر؛ بحار الانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- مدرسی، سید محمدتقی؛ من هدى القرآن، تهران: دار محبى الحسین الله، ۱۴۱۹ق.
- طباطبایی، سیدمحمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: اعلمی، ۱۳۹۳ق.
- بهشتی، احمد؛ حکومت در قرآن، قم: دفتر نشر پیام، بیتا.
- نیشابوری، مسلم بن حجاج؛ صحیح مسلم؛ بیروت: دار الفکر، بیتا.
- فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر الصافى، قم: مکتب الاعلام الاسلامى، ۱۴۱۸ق.
- طبرسی، فضل بن حسن؛ جوامع الجامع، به کوشش گرجی، تهران، ۱۳۷۸ ش.
- مغنیه، محمد جواد؛ التفسیر الکاشف، بیروت: دار العلم للملایین، ۱۹۸۱م.
- هانتینگتون، ساموئل؛ نظریه برخورد تمدن ها، مجله گفتمان، ش۳۲، ۱۳۹۰.
- طنطاوی، سید محمد؛ التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، قاهره: دارالمعارف، ۱۴۱۲ق.
- زحیلی، وهبه بن مصطفى؛ التفسیر المنیر، بیروت: دار الفکر المعاصر، ۱۴۱۱ق.
- ستوده، هدایت الله؛ روان شناسی اجتماعی، چ ۷، تهران: آوای نور، ۱۳۸۲ش.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران؛ تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
- قمی مشهدی، محمد؛ کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران: وزارت ارشاد، ۱۳۶۸ش.
- مازندرانی، محمد صالح؛ شرح اصول کافی به کوشش سید علی عاشور، بیروت: دار احیاء التراث العربى، ۱۴۲۱ق.
اقتباس از کتاب واپسین روزهای تاریخ از نگاه قرآن و نظریه های معاصر، رضا مهدیان فر، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. ص ۱۰۹ الی ۱۲۳.