- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : محمد ارباب
- 0 نظر
یکی از مشکلات مهم اقتصادی و معیشتی جامعه امروز ما، وابستگی مالی شدید مردم به دریافت وام و تسهیلات بانکی از بانک ها و موسسات مالی و اعتباری است. در این فرایند، وام گیرنده علاوه بر پشت سر گذاشتن مسیر پیچیده و دشوار تشریفات قانونی جهت دریافت وام، در صورت بروز تنگناهای معیشتی و عدم پرداخت به موقع اقساط، با چالش هایی نظیر جریمه دیرکرد و به اجرا گذاشته شدن اسناد ضمانتی خود روبرو می شود.
صرف نظر از اینکه در یک نظام اجتماعی برای جلوگیری از مشکلات و معضلات پرداخت وام و یا حتی قرض دادن باید قواعد و قوانینی وجود داشته باشد، می بایست توجه داشت که در دین مبین اسلام برای بدهکاران و کسانی که در پرداخت دین خود حقیقتا دچار مشکل شده اند، توصیه به کمک و یاری شده است.
در این نوشتار به برخی از توصیه های کمک به بدهکاران اشاره می شود.
پرداخت بدهی بدهکاران
یکی از راه های حل مشکل بدهکاران، پرداخت دیون آنان با ضمانت آن است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مِنْ أَحَب الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ إِشْبَاعُ جَوْعَتِهِ أَوْ تَنْفِیسُ کُرْبَتِهِ أَوْ قَضَاءُ دَیْنِهِ»؛[۱] از دوست داشتنی ترین کارها به سوی خداوند عزوجل، وارد کردن سرور بر مومن است: سیر کردن گرسنگی یا رفع گرفتاری یا پرداخت بدهی او .
هر سه عمل در این روایت مقید به مومن شده است؛ ولی ادای دین بدهکاران در سخن و سیره معصومین (علیهم السلام) به مومن اختصاص ندارد و درباره عموم مسلمانان نیز جاری می شود.
بر طبق روایت زیاد بن ابی سلمه، امام موسی کاظم (علیه السلام) همکاری با دستگاه خلافت جور بنی عباس را تنها برای رفع گشایش از گرفتاری مومن یا برداشتن قید بندگی از او یا برآوردن بدهی اش تجویز کرده است.[۲]
ضمانت دین میت و محتضر بدهکار
همچنان که می دانیم بدهکاری به مردم با مرگ انسان پایان نمی پذیرد و به حال خود باقی است و حتی شهادت در راه خدا نیز بدهکاری انسان را پاک نمی کند؛ همچنان که در صحیحه سدیر از امام باقر (علیه السلام) چنین آمده است:
«کُلُّ ذَنْبٍ یُکَفِّرُهُ الْقَتْلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا الدَّیْنَ [فَإِنَّهُ][۳] لَا کَفَّارَهَ لَهُ إِلَّا أَدَاؤُهُ أَوْ یَقْضِیَ صَاحِبُهُ أَو یَعْفُوَ الَّذِی لَهُ الْحَقُّ»؛[۴] شهادت در راه خداوند عزوجل هر گناهی را می پوشاند، جز بدهی را که کفاره ای ندارد، جز ادای آن یا قضای آن توسط صاحبش یا عفو کردن کسی که حق دارد.
فیض کاشانی در شرح این حدیث می گوید: «یَقْضِیَ صَاحِبُهُ»[۵]؛ یعنی دیگری از جانب او قضا کند و علامه مجلسی هم در شرح آن می گوید: «صاحبه»؛ یعنی ولی و وارث او یا امام یا متبرع.[۶]
بنابراین از مواردی که می توان بدهی افراد را ضمانت کرد و آن را پرداخت، درباره مرحومین است که دستشان از این دنیا کوتاه است.
در روایتی آمده است امام سجاد (علیه السلام) در هنگام وفات عبدالله بن حسن همه بدهی های وی را متقبل شد و چون در آن زمان مالی برای ادای آن نداشت، در هنگام برداشت محصولات کشاورزی که وضعش بهبود یافت آن را ادا کرد.[۷]
در روایت فضیل و عبید از امام صادق (علیه السلام) آمده است: هنگامی که محمد بن اسامه به حالت احتضار افتاد، بنی هاشم بر او وارد شدند و به آنان گفت: خویشاوندی ام و جایگاهم را نسبت به خودتان می دانید[۸] و بر من دینی است که دوست دارم آن را از جانب من ضمانت کنید.
علی بن حسین (علیه السلام) گفت: هان به خدا سوگند که ثلث بدهی ات بر من؛ سپس ساکت شد و جماعت نیز ساکت شدند. علی بن حسین (علیه السلام) [دوباره] گفت: همه بدهی ات بر من. سپس فرمود: به درستی که مرا باز نداشت از اینکه از ابتدا آن را ضمانت کنم، مگر به دلیل کراهت از اینکه بگویند بر ما پیشی گرفت.[۹]
بخشش همه یا بخشی از دین بدهکاران
یکی از کارهای پسندیده دیگر در این زمینه، تخفیف در دین و بخشش آن بر بدهکاران است؛ همچنان که در روایتی از اهل سنت چنین آمده است: «وَهَبَ الحسنُ بن على (علیهما السلام) لِرَجُلٍ دَینَهُ»؛[۱۰] حسن بن على (علیهما السلام) بدهی مردی را به او بخشید.
بخشش بدهی فردی که از دنیا رفته
بخشش بدهی نیز به شیوه های متعدد امکان پذیر است که یکی از آنها حلال کردن و گذشتن از بدهکارانی است که از دنیا رفته و مالش به دینش وفا نمی کند؛ یعنی مقدار بدهی از مالی که از خود گذاشته بیشتر است. همچنان که حسن بن خنیس می گوید به امام صادق (علیه السلام): گفتم عبد بن الرحمن بن سیابه طلبی دارد از مردی که مرده است. با او گفتگو کردیم که حلالش کند؛ ولی ابا کرد. امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«وَیْحَهُ أَمَا یَعْلَمُ أَنَّ لَهُ بِکُلِّ دِرْهَم عَشَرَهً إِذَا حَلَّلَهُ فَإِذَا لَمْ یُحَلِّلُهُ فَإِنَّمَا لَهُ دِرْهَمٌ بَدَلَ دِرْهَم»؛[۱۱] وای بر او! مگر نمی داند در برابر هر در همی که او را حلال کند، ده درهم دارد و اگر حلالش نکند [و مالش را بخواهد] به جای هر درهم فقط همان یک درهم [خودش را] دارد.
بخشش مهریه
یکی دیگر از گونه های بخشش دین، بخشش بخشی از مهریه است که از جمله سخاوت ها و فداکاری های زنانه است و در حین زندگی با شوهر یا در هنگام جدایی از او رخ می دهد؛
همچنان که قرآن کریم می فرماید: «وَ آتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنیئاً مریئاً»؛[۱۲] و مهر زنان را با رغبت و بلاعوض به آنان بدهید؛ پس اگر چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما بخشیدند، آن را حلال و گوارا بخورید.
و برای بخشش مهر در هر در هنگام طلاق نیز می فرماید: «وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَهً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ النِّکَاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ لَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصیر»؛[۱۳]
اگر آنان را پیش از دست زدن به آنان (آمیزش) طلاق دهید در حالی که مهریه واجبی برایشان قرار داده اید، نصف آن مهریه بر شماست، مگر اینکه عفو کنند یا کسی که عقد نکاح به دست اوست عفو کند. و اینکه عفو کنید به تقوا نزدیکتر است و فضل میانتان را فراموش نکنید، به درستی که خدا بدانچه می کنید بیناست.
یعنی مهریه حق زن است و بر گردن مرد واجب است؛ ولی زن به اختیار خود می تواند بخشی از آن یا همه آن را ببخشد.
بخشش دیه
از انواع دیگر بخشش دین، بخشش دیه است که قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأَ فَتَحْرِیرُ رقبه مُؤْمِنَهٍ وَ دِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إلى أَهْلِهِ إِلا أَنْ یَصَّدَّقُوا»؛[۱۴] هر که مومنی را از سر خطا بکشد، پس آزاد کردن برده مومنی است و دیه ای است که به اهلش تسلیم می شود، مگر اینکه آنان (اهل او) صدقه بدهند. صدقه دادن دیه، همان بخشش آن است و فضیلت صدقه را دارد.
آسانگیری بر بدهکاران
یکی از آداب پس گرفتن بدهی، آسانگیری بر بدهکاران در حسابرسی و تسویه بدهی آنها و بخشش بخشی از بدهی است که در برخی روایات بیان شده است. حماد بن عثمان می گوید:
«دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَشَکَا إِلَیْهِ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ فَلَمْ یَلْبَثْ أَنْ جَاءَ الْمَشْکُوُّ فَقَالَ لَهُ ابو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) مَا لِفَلَانٍ یَشْکُوکَ فَقَالَ لَهُ یَشْکُونِی أَنِّی اسْتَقْضِیْتُ مِنْهُ[۱۵] حَقِّى قَالَ فَجَلَسَ ابو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) مُغْضَباً ثُمَّ قَالَ کَأَنَّکَ إِذَا اسْتَقْضَیْتَ حَقَّکَ لَمْ تُسِى أَرَأَیْتَ مَا حَکَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ «یَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ»[۱۶] أَتَرَى أَنَّهُمْ خَافُوا اللَّهَ أَنْ یَجُورَ عَلَیْهِمْ لَا وَاللَّهِ مَا خَافُوا إِلَّا الاسْتِقْضَاءَ فَسَمَّاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سُوءَ الْحِسَابِ فَمَنِ اسْتَقْضَى بِهِ فَقَدْ أساء»؛[۱۷]
مردی بر امام صادق (علیه السلام) وارد شد و از مردی از اصحابش به نزد ایشان شکایت کرد. چیزی نکشید که مردی که از او شکایت شده آمد و امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: فلانی را چه شده که از تو شکایت می کند؟ گفت: شکایت می کند که من حقم را از او به تمام و کمال گرفتم. امام صادق (علیه السلام) غضبناک نشست و گفت: گویا هنگامی که تو حقت را تمام و کمال بستانی، بد نکرده ای؛ آیا ندیده ای آنچه خداوند عزوجل در کتابش بازگو می کند که از حسابرسی بد می ترسند؟ آیا اعتقاد داری آنان از ستم کردن خدا بر خودشان می ترسند؟ خیر! به خدا قسم آنان نترسیدند جز از ستاندن تمام؛ پس خداوند عزوجل آن را «سوء الحساب»؛ نامید؛ پس بد کرده است کسی که تمام و کمال بستاند.
تخفیف در مدت و مبلغ بدهی بدهکاران
از گونه های دیگر کمک به بدهکاران، مهلت دادن به بدهکار تنگدست است تا دستش باز شود و بتواند بدهی خود را بی مشقت بدهد.
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای پروردگار و صلوات بر پیامبرانش فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ لِیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمُ الْغَائِبَ أَلَا وَ مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ صدقه بِمِثْلِ مَالِهِ حَتَّى یَسْتَوْفِیَهُ»؛
ای مردم، حاضران از شما به غایبانتان برسانند: هان بدانید کسی که تنگدستی را مهلت دهد، در هر روز [که مهلت می دهد] برای او صدقه ای بمانند مالش بر خداوند عزوجل است، تا زمانی که آن را بازستاند؛
سپس امام صادق (علیه السلام) با تلاوت آیه ۲۸۰ سوره بقره، بخش دوم آن را چنین تفسیر کرد: «إِنْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُعْسِرٌ فَتَصَدَّقُوا عَلَیْهِ بِمَالِکُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»؛[۱۸] اگر می دانید که او تنگدست است، از مالتان بر او صدقه بدهید که این برایتان بهتر است.
یعنی آیه فوق دو حکم را بیان می کند:
- مهلت دادن به معسر و بدهکاران
- بخشش بدهی معسر به عنوان صدقه بر او که این کار بهتر از کار نخست است.
همچنین عبدالرحمن بن ابی عبدالله از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل می کند: «إِنَّ رَسُولَ اللّه (صلى الله علیه و آله و سلم) قَالَ فِی یَوْمٍ حَارٍ وَ حَنَّى کَفَّهُ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَسْتَظِلَّ مِنْ فَوْرِ جَهَنَّمَ قَالَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ النَّاسُ فِی کُلِّ مَرَّهٍ نَحْنُ یَا رسولَ الله فَقَالَ مَنْ أَنْظَرَ غَرِیماً أَوْ تَرَکَ الْمُعْسِرَ»؛
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روزی داغ در حالی که دستانش را حرکت می داد، فرمود: چه کسی دوست دارد از فوران جهنم در سایه [امن] باشد[۱۹] و این جمله را سه بار تکرار کرد و مردم در هر بار می گفتند: ما ای رسول خدا، پس آنگاه فرمود: کسی که بدهکاری را مهلت دهد یا تنگدستی را رها کند [از حق خود بگذرد]؛
در روایت ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین نقل شده است: «الدَّیْنُ ثَلَاثَهٌ رَجُلٌ کَانَ لَهُ فَأَنْظُرَ وَ إِذَا کَانَ عَلَیْهِ فَأَعْطَى وَ لَمْ یَمْطُلْ فَذَاکَ لَهُ وَلَا عَلَیْهِ وَ رَجُلٌ إِذَا کَانَ لَهُ اسْتَوْفَى وَ إِذَا کَانَ عَلَیْهِ أوْفَى فَذَاکَ لَا لَهُ وَ لَا عَلَیْهِ وَ رَجُلٌ إِذَا کَانَ لَهُ اسْتَوْفَى وَ إِذَا کَانَ عَلَیْهِ مَطَلَ فَذَاکَ عَلَیْهِ وَ لَا لَهُ»؛[۲۰]
دین سه گونه است: ۱. فردی که در هنگام بستانکاری مهلت می دهد و در هنگام بدهکاری خود، آن را می پردازد و به تاخیرش نمی اندازد، این شخص سود می برد و زیان نمی کند. ۲. فردی که در هنگام بستانکاری تمام می ستاند و در هنگام بدهکاری تمام می دهد، این شخص نه سود می کند و نه زیان. ۳. فردی که در هنگام بستانکاری تمام می ستاند و در هنگام بدهکاری به تاخیر می اندازد، این شخص زیان می کند و سودی نمی کند. این بر اوست و برای او نیست.
گفتنی است اهل بیت (علیهم السلام) در کنار کمک های مالی یا زبانی یا نوشتاری برای بدهکاران، گاه فنون بازپس گیری طلب را نیز به آنان می آموختند. مردی به امام صادق (علیه السلام) گفت: من بر گردن برخی سادات حسنی مالی دارم که از گرفتنش عاجز شده ام و میان من و او کلامی در گرفت و می ترسم دوباره میان ما کلامی جاری شود سبب اندوهم شود.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «لَیْسَ هَذَا طَرِیقَ التَّقَاضِی وَ لَکِنْ إِذَا أَتَیْتَهُ أَطِلِ الْجُلُوسَ وَ الْزَمِ السُّکُوتَ»؛ راه گرفتن حقت این [راهی که می روی یعنی سر و صدا کردن] نیست؛ بلکه وقتی نزدش رفتی، به مدت طولانی بنشین و چیزی نگو. آن مرد می گوید: من فقط مدت کوتاهی چنین کردم و مالم را پس گرفتم.[۲۱]
نتیجه گیری
در دین مبین اسلام برای بدهکاران و کسانی که در پرداخت دین خود حقیقتا دچار مشکل شده اند، توصیه به کمک و یاری شده است. در آیات و روایات نیز راهکار هایی برای کمک به بدهکاران در هنگام عدم توانایی آنها برای پرداخت دین خود ذکر شده است که عبارتند از پرداخت بدهی آنان، ضمانت دین میت و محتضر، بخشش همه یا بخشی از دین بدهکار در مواردی مانند مهریه، دیه و زمانی که بدهکار فوت می کند و در نهایت آسانگیری بر بدهکاران و تخفیف در مدت و مبلغ بدهی.
پی نوشت ها
[۱]. الکافی؛ ج ۲، ص۱۹۲، باب إدخال السرور على المؤمنین، ح۱۶ و ص۱۸۹، ح ۷. المحاسن؛ ج ۲، ص ۳۸۸ باب الإطعام، ح ۱۳. الکافی؛ ج ۴، ص۵۱، باب فضل إطعام الطعام، ح۷. قرب الاسناد؛ ص۱۴۵. المؤمن؛ ص ۵۱. المحاسن؛ ج۱، ص۲۹۴، باب المحبوبات، ح۴۵۷.
[۲]. إِلَّا لِتَفْرِیج کُرْبَهٍ عَنْ مُؤْمِنٍ أَوْ فَکَّ أَسْرِهِ أَوْ قَضَاءِ دَیْنِهِ (الکافی؛ ج ۵، ص ۱۰۹، بابُ شَرْطِ مَنْ أُذِنَ لَهُ فِی أَعْمَالِهِمْ، ح١).
[۳]. فإنه در متن خصال آمده است.
[۴]. همان، ص ۹۴، باب الدین، ۶. تهذیب الأحکام؛ ج ۶، ص ۱۸۴، باب الدیون و أحکامها، ح۵. الخصال؛ ج۱، ص ۱۲، ح۴۲ .
[۵]. یَقْضِیَ صَاحِبُهُ اى یقضى عنه غیره (الوافی؛ ج ۱۸، ص ۷۸۵).
[۶]. قوله (علیه السلام): «أو یقضى صاحبه» اى ولیه و وارثه أو الإمام أو المتبرع (محمد باقر مجلسی؛ مرآه العقول؛ ج ۱۹، ص ۴۵).
[۷]. الکافى؛ ج ۵، ص ۹۷، باب قضاء الدین، ح ۷ . من لا یحضره الفقیه؛ ج ۳، ص ۹۸ ، باب الحواله؛ ح ۳۴۰۷. تهذیب الاحکام؛ ج ۶، ص۲۱۱، باب الکفالات و الضمانات، ح۱۲. مناقب آل ابی طالب (علیهم السلام)؛ ج ۴، ص ۱۶۴.
[۸]. خویشاوندی پسر اسامه با بنی هاشم به این دلیل بود که محمد بن اسامه، نوه زید بن حارثه پسر خوانده رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و علاوه بر آن زید با زینب دختر عمه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز ازدواج کرده بود و برای مدتی با او زندگی می کرد.
[۹]. الکافی؛ ج۸، ص۳۳۲، ح ۵۱۴.
[۱۰]. صحیح البخاری؛ ج ۲، ص ۹۱۸. مناقب آل ابی طالب (علیهم السلام)؛ ج ۴، ص ۱۷، به نقل از بخاری. بحار الانوار؛ ج ۴۳، ص۳۴۲ به نقل از مناقب. البته در متن مناقب و بحار «دِیتَه» آمده است؛ ولی در متن بخاری «دَینَه» آمده است که ظاهرا همین تعبیر درست تر است و با سیاق عبارت نیز سازگارتر است.
[۱۱]. الکافی؛ ج ۴، ص ۳۶، بابُ تَحْلِیلِ الْمَیِّتِ، ح١. ثواب الاعمال؛ ص۱۴۵.
[۱۲]. نساء: ۴.
[۱۳]. بقره: ۲۳۷.
[۱۴]. نساء: ۹۲.
[۱۵]. در برخی از نسخ در اینجا استقصیت آمده و مشتقات دیگرش هم با صاد آمده که به معنای رسیدن به غایت در طلب است (فیروزآبادی؛ القاموس المحیط؛ ج ۲، ص ۱۷۳۶) و اگر استقضا باشد، به معنای طلب قضای حق است. به نظر می رسد همان نسخه استقصا با سیاق روایت و استشهاد امام به آیه سوء الحساب متناسب تر باشد.
[۱۶]. رعد: ۲۱.
[۱۷]. الکافی؛ ج ۵، ص ۱۰۰-۱۰۱، بَابٌ فِی آدَابِ اقْتِضَاءِ الدَّیْنِ، ح ۱.
[۱۸]. الکافی، ج ۴، ص ۳۵- ۳۶، باب انظار المعسر، ح ۴.
[۱۹]. در اینجا پیامبر اکرم (صلی الله علیه آله و سلم) اذهان مردم را از هوای گرم و سوزان آن روز که آنان را بی تاب کرده بود، به حرارت سوزنده تر دوزخ منتقل کرد و برای نجات از آن، یک امر اخلاقی را با تعبیری بسیار زیبا و متناسب با حرارت و گرما توصیه کرد. این شیوه کارآمد تربیتی، یعنی موقعیت شناسی و استفاده از آن در تربیت مردم از ویژگی های برجسته پیامبر اکرم (صلی الله علیه آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) است که با تتبع و تامل در سیره آن بزرگواران نمونه های فراوانی از این دست را می توان یافت و در تربیت عملی از آنها بهره جست.
[۲۰]. الکافی؛ ج ۵، ص ۹۷-۹۸، باب قضاء الدین، ح۹.
[۲۱]. همان، ص ۱۰۱، ح ۲.
منابع
- قرآن کریم.
- مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی ؛ بحار الانوار؛ تحقیق جمعی از محققان؛ چ۲، بیروت: دار الاحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی ؛ مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول؛ تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی؛ چ۲، تهران: دار الکتاب الاسلامیه، ۱۴۰۴ق.
- فیروزآبادی، محمد بن یعقوب؛ القاموس المحیط؛ چ۱، بیروت: دار الکتب العلمیه، [بی تا].
- شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان عکبری؛ الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد؛ تحقیق موسسه آل البیت ( علیهم السلام)، چ۱، قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی؛ علل الشرایع؛ چ۱، قم: کتاب فروشی داوری، ۱۳۸۵ش.
- شیخ طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن؛ تهذیب الاحکام؛ تحقیق حسن الموسوی خراسان، چ۴، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال؛ چ۲، قم: دار الشریف الرضی، ۱۴۰۶ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی؛ کتاب من لا یحضره الفقیه؛ تحقیق علی اکبر غفاری؛ چ۱، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی؛ الخصال؛ تحقیق علی اکبر غفاری؛ چ۱، قم: جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ش.
- شیخ کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی (ط-دار الحدیث)؛ تحقیق دار الحدیث، چ۱، قم: دار الحدیث، ۱۴۲۹ق.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه؛ چ۱، قم: موسسه آل البیت (علیهم السلام)، ۱۴۰۹ق.
- حمیری، عبد الله بن جعفر؛ قرب الاسناد؛ تحقیق موسسه آل البیت (علیهم السلام)؛ چ۱، قم: موسسه آل البیت (علیهم السلام)، ۱۴۱۳ق.
- ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی؛ مناقب آل ابی طالب (علیهم السلام)، چ۱، قم: علامه، ۱۳۷۹ق.
- عیاشی، محمد بن مسعود؛ کتاب التفسیر؛ تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی؛ چ۱، تهران: المطعبه العلمیه، ۱۳۸۰ق.
- بخاری، محمد بن اسماعیل؛ صحیح البخاری؛ ط۲، قاهره: تحقیق و نشر: المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه لجه احیاء کتب السنه، ۱۴۱۰ق.
- برقی، احمد بن محمد بن خالد؛ المحاسن؛ تحقیق جلال الدین محدث ارموی؛ چ۲، قم: دار الکتاب الاسلامیه، ۱۳۷۱ق.
- فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی؛ الوافی؛ چ۱، اصفهان: کتابخانه امام امیرالمومنین علی (علیه السلام)، ۱۴۰۶ق.
- حسین بن سعید اهوازی؛ المومن؛ قم: موسسه الامام المهدی ( علیه السلام)، ۱۴۰۴ق.
اقتباس از کتاب درآمدی بر سبک بخشندگی، اصول و قواعد انفاق در نظام اخلاقی اسلام؛ کاظم دلیری، انتشار یافته توسط پژوهشگاه علوم و معارف اسلامی.