- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
عوامل متعددی در شکل گیری شخصیت امام علی (علیه السلام) قبل از بعثت تاثیر گذار بوده است. این عوامل اختصاص به آن حضرت دارد و هیچ فردی دیگری از آن بهره مند نیست.
درباره شخصیت هاى بزرگ جهان، موضع گیری هاى متفاوت و گاه متضاد بسیار مى شود؛ دوستانى پیدا مى کنند که در راه آنان سر از پا نمى شناسند و پروانه وار هستى خود را فداى ایشان مى کنند و به پاس این دوستى، بدترین شماتت ها و سخت ترین شکنجه ها را به جان پذیرا مى شوند و متقابلا، دشمنانى پیدا مى کنند لجوج و کینه توز که به هیچ وجه حاضر نمى شوند دست از دشمنى خود بردارند و راه صلح و صفا را پیش گیرند.
دوستى و دشمنى این افراد گاه چنان شدت مى یابد که حد و مرزى نمى شناسد و زمان و مکان را در مى نوردد و به زمان هاى بعد و مکان هاى دیگر نیز سرایت مى کند. شدت و دامنه این نفوذ، بستگى کامل به عظمت و علو شخصیت انسان دارد.
شباهت شخصیت امام علی (علیه السلام) با حضرت مسیح (علیه السلام)
در میان شخصیت هاى بزرگ جهان هیچ کس به اندازه حضرت على (علیه السلام) مورد داوری هاى ضد و نقیض واقع نشده، در صحنه جذب و دفع، محل توجه دو قطب مخالف قرار نگرفته است. از میان شخصیت هاى عظیم انسانى شاید فقط حضرت مسیح (علیه السلام) را بتوان از ا ین حیث مانند حضرت على (علیه السلام) دانست، زیرا وى نیز، در قلمرو دوستى و دشمنى، توجه دو گروه کاملا متضاد را به خود جلب کرده است و از این لحاظ یک نوع مشابهت میان این دو رهبر آسمانى مشاهده مى شود.
حضرت مسیح (علیه السلام)، به پندار غالب مسیحیان جهان، همان خداى مجسم و متجسد است که براى نجات بندگان خود از گناه موروثى از پدر (حضرت آدم) به زمین آمد و سرانجام مصلوب شد! او در نظر عامه مسیحیان، جز الوهیت شخصیت دیگرى ندارد.
در برابر آنان، یهودیان در جناح کاملا متضاد قرار گرفته، آن حضرت را به افترا و دروغگویى متهم کرده اند و شنیع ترین تهمت را، که قلم از ذکر آن شرم دارد، به مادر پاک او نسبت داده اند.
یک چنین تضادى درباره شخصیت امام علی (علیه السلام) نیز همواره وجود داشته است. گروهى به جهت کمى ظرفیت و کوتاهى فکر، از فرط علاقه، سرور یکتاپرستان را تامقام الوهیت بالا برده، کرامت هایى را که از آن حضرت در طول زندگى ظاهر شده است گواه خدایى او گرفته اند. این گروه، متاسفانه نام مقدس «علوى» را بر خود نهاده اند و هم اکنون افراد زیادى از مشرب آنان پیروى مى کنند.
جاى تأسف است که دستگاه تبلیغى شیعه تاکنون نتوانسته است از این عواطف سرشار بهره بردارى کند و چهره واقعى و شخصیت امام علی (علیه السلام) را به آنان بنمایاند و ایشان را به صراط توحید و یکتاپرستى، که امیر مومنان (علیه السلام) خود افتخار جانبازى در آن راه را داشت، رهنمون شود.
در برابر این گروه، از نخستین روزهاى خلافت ظاهرى امام علی (علیه السلام)، دسته اى، عداوت او را به دل گرفتند و پس از مدتى به صورت گروه هایى به نام «خوارج» و «نواصب» در آمدند. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) از ظهور این دو جناح منحرف در زمان حکومت امیر المومنین کاملا آگاه بود و در یکى از سخنان خود به حضرت على (علیه السلام) چنین فرمود:
«هَلَکَ فیکَ اثْنانِ: مُحِبٌّ غالٍ وَ مُبْغِضٌ قالٍ»؛[۱] دو گروه در راه تو هلاک مىشوند: گروهى که درباره تو غلو کنند و گروهى که با تو دشمنى ورزند.
یک مشابهت دیگر نیز میان حضرت على (علیه السلام) و حضرت مسیح (علیه السلام) وجود دارد وآن مکانى است که این دو شخصیت در آنجا دیده به جهان گشودند.
مسیح (علیه السلام) در سرزمین مقدسى به نام «بیت اللحم» به دنیا آمد و از این لحاظ بر سایر پیامبران بنى اسرائیل یک نوع برترى یافت. و سرور آزادگان در سرزمین مقدس مکه و در خانه خدا و کعبه، به طور اعجاز آمیز دیده به جهان گشود و از قضا در خانه خدا (مسجد کوفه) نیز شربت شهادت نوشید و در برابر آن «حسن مطلع» برخوردار از «حسن ختامى» شد که کاملا بى سابقه بود وشایسته است که در وصف او گفته شود: «نازم به حسن مطلع وحسن ختام او».
مثلث شخصیت امام علی (علیه السلام)
از نظر روانشناسان، شخصیت هر فردى متشکل ازسه عامل مهم است که هریک در انعقاد وتکون شخصیت تاثیر به سزایى دارد و گویى روحیات و صفات و طرز تفکر انسان همچون مثلثى است که از پیوستن این سه ضلع به یکدیگر پدید مى آید. این سه عامل عبارتند از:
۱ . وراثت
۲ . آموزش وپرورش
۳ . محیط زندگى
صفات خوب و بد آدمى و روحیات عالى و پست او به وسیله این سه عامل پى ریزى مى شود و رشد و نمو مى کند.
درباره عامل وراثت سخن کوتاه اینکه: فرزندان ما نه تنها صفات ظاهرى را، مانند شکل و قیافه، از ما به ارث مى برند، بلکه روحیات و صفات باطنى پدر و مادر نیز از طریق وراثت به آنان منتقل مى شود.
آموزش و پرورش و محیط، که دو ضلع دیگر شخصیت انسان را تشکیل مى دهند، در پرورش سجایاى عالى که دست آفرینش در نهاد آدمى به ودیعت نهاده و یا تربیت صفاتى که کودک از پدر و مادر به وراثت برده است نقش مهمى دارند. یک آموزگار مى تواند سرنوشت کودکى و یا کلاسى را تغییر دهد. و بسا که محیط، افراد آلوده را پاک و یا افراد پاک را آلوده مى سازد. قدرت این دو عامل در شکل دادن به شخصیت آدمى چنان مسلّم و روشن است که خود را از توضیح درباره آن بى نیاز مى دانیم. البته نباید فراموش کرد که در وراى این امور سه گانه و مشرف و مسلط بر آنها اراده وخواست انسان قرار گرفته است.
شخصیت امام علی (علیه السلام) از جهت وراثت
امیر مومنان از صلب پدرى چون ابوطالب دیده به جهان گشود. ابوطالب بزرگ بطحا (مکه) و رئیس بنى هاشم بود. سراسر وجود او، کانونى از سماحت وبخشش، عطوفت و مهر، جانبازى و فداکارى در راه آیین توحید بود.
در همان روزى که عبد المطلب جد پیامبر در گذشت، آن حضرت هشت سال تمام داشت. از آن روز تا چهل و دو سال بعد، ابوطالب حراست و حفاظت پیامبر را، در سفر و حضر، بر عهده گرفت و با عشق و علاقه بى نظیرى در راه هدف مقدس پیامبر که گسترش آیین یکتاپرستى بود جانبازى و فداکارى کرد. این حقیقت در بسیارى از اشعار مضبوط در دیوان ابوطالب منعکس شده است.[۲]
یک چنین فداکارى، که به زندانى شدن تمام بنى هاشم در میان دره اى خشک وسوزان منجر شد، نمىتواند انگیزهاى جز عشق به هدف و علاقه عمیق به معنویت داشته باشد، و علایق خویشاوندى وسایر عوامل مادى نمى تواند یک چنین روح ایثارى در انسان پدید آورد.
دلایل ایمان ابوطالب به آیین برادر زاده خود به قدرى زیاد است که توجه قاطبه محققان بى نظر را به خود جلب کرده است. متاسفانه گروهى، از روى تعصبات بیجا، در مرز توقف درباره ابوطالب باقى مانده اند و گروه دیگر جسارت را بالاتر برده، او را یک فرد غیر مومن معرفى کرده اند. حال آنکه اگر جزئى از دلایلى که درباره اسلام ابوطالب در کتاب هاى تاریخ وحدیث موجود است درباره شخص دیگرى وجود مى داشت، در ایمان واسلام او براى احدى جاى تردید وشک باقى نمى ماند، اما انسان نمى داند که چرا این همه دلایل نتوانسته است قلوب بعضى را روشن سازد!
شخصیت امام علی (علیه السلام) از جهت مادر
مادر وى، فاطمه، دختر اسد فرزند هاشم است. وى از نخستین زنانى است که به پیامبر ایمان آورد و پیش از بعثت از آیین ابراهیم (علیه السلام) پیروى مى کرد. او همان زن پاکدامنى است که به هنگام شدت یافتن درد زایمان راه مسجد الحرام را پیش کرفت وخود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت:
خداوندا، به تو و پیامبران و کتاب هایى که از طرف تو نازل شده اند ونیز به سخن جدم ابراهیم سازنده این خانه ایمان راسخ دارم، پروردگارا! به پاس احترام کسى که این خانه را ساخت و به حق کودکى که در رحم من است، تولد این کودک را بر من آسان فرما. لحظه اى نگذشت که فاطمه به صورت اعجاز آمیزى وارد خانه خدا شد و در آنجا وضع حمل کرد.[۳]
این فضیلت بزرگ را قاطبه محدثان ومورخان شیعه و دانشمندان علم انساب در کتاب هاى خود نقل کرده اند. در میان دانشمندان اهل تسنن نیز گروه زیادى به این حقیقت تصریح کرده، آن را یک فضیلت بى نظیر خوانده اند.[۴]
حاکم نیشابورى مى گوید: ولادت على در داخل کعبه به طور تواتر به ما رسیده است.[۵]
آلوسی بغدادى صاحب تفسیر معروف مى نویسد: تولد على در کعبه در میان ملل جهان مشهور و معروف است و تاکنون کسى به این فضیلت دست نیافته است.[۶]
شکل گیری شخصیت امام علی (علیه السلام) در آغوش پیامبر (صلى الله علیه و آله)
هرگاه مجموع عمر امام علی (علیه السلام) را به پنج بخش قسمت کنیم، نخستین بخش آن را زندگی امام پیش از بعثت پیامبر تشکیل مى دهد. عمر امام در این بخش از ده سال تجاوز نمى کند؛ زیرا لحظه اى که حضرت على (علیه السلام) دیده به جهان گشود بیش از سى سال از عمر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود؛ و پیامبر در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شد.[۷]
حساس ترین حوادث زندگى امام در این بخش همان شکل گیرى شخصیت امام علی (علیه السلام) و تحقق ضلع دوم از مثلث شخصیت وى به وسیله پیامبر است. این بخش از عمر، براى هر انسانى، از لحظه هاى حساس و ارزنده زندگى او شمرده مى شود. شخصیت کودک در این سن، همچون برگ سفیدى، آماده پذیرش هر شکلى است که بر آن نقش مى شود؛ و این فصل از عمر، براى مربیان و آموزگاران، بهترین فرصت است که روحیات پاک و فضایل اخلاق کودک را که دست آفرینش در نهاد او به ودیعت نهاده است پرورش دهند و او را با اصول انسانى و ارزشهاى اخلاقى و راه و رسم زندگى سعادتمندانه آشنا سازند.
پیامبر عالیقدر اسلام، به همین هدف عالى، تربیت حضرت على (علیه السلام) را پس از تولد او به عهده گرفت. هنگامى که مادر حضرت على (علیه السلام) نوزاد را خدمت پیامبر آورد با علاقه شدید آن حضرت نسبت به کودک روبرو شد. پیامبر از وى خواست که گهواره حضرت على را در کنار رختخواب او قرار دهد از این جهت، زندگانى امام از روزهاى نخست با لطف خاص پیامبر توام شد.
نه تنها پیامبر گهواره حضرت على را در موقع خواب حرکت مى داد، بلکه در مواقعى از روز بدن او را مىشست و شیر در کام او مى ریخت، و در موقع بیدارى با او با کمال ملاطفت سخن مى گفت. گاهى او را به سینه مى فشرد و مى گفت: این کودک برادر من است و در آینده ولى و یاور و وصى و همسر دختر من خواهد بود.
به سبب علاقه اى که به حضرت على داشت هیچ گاه از او جدا نمى شد و هر موقع از مکه براى عبادت به خارج شهر مى رفت حضرت على (علیه السلام) را همچون برادر کوچک یا فرزند دلبندى همراه خود مى برد.[۸]
هدف از این مراقبت ها این بود که دومین ضلع مثلث شخصیت امام علی (علیه السلام)، که همان تربیت است، به وسیله او شکل گیرد و هیچ کس جز پیامبر در این شکل گیرى موثر نباشد.
امیر مومنان در سخنان خود خدمات ارزنده پیامبر (صلى الله علیه و آله) را یاد کرده، مى فرماید: «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعی مِنْ رَسُولِ اللّهِ (صلى الله علیه و آله) بِالْقَرابَهِ الْقَرِیبَهِ وَ الْمَنْزِلَهِ الخَصِیصَهِ، وَضَعَنی فی حِجْرِهِ وَ أَنَا وَلَدٌ یضُمُّنی إِلى صَدْرِهِ وَ یکْنُفُنی فی فِراشِهِ وَ یمِسُّنِی جَسَدَهُ وَ یشِمُّنی عَرْفهُ وَ کانَ یمْضَغُ الشَّیءَ ثُمَّ یلْقِمُنِیهِ.[۹]
شما اى یاران پیامبر، از خویشاوندى نزدیک من با رسول خدا و مقام (احترام) مخصوصى که نزد آن حضرت داشتم کاملا آگاه هستید و مى دانید که من در آغوش پر مهر او بزرگ شده ام؛ هنگامى که نوزاد بودم مرا به سینه خود مى گرفت و در کنار بستر خود از من حمایت مى کرد و دست بر بدن من مى مالید، و من بوى خوش او را استشمام مىکردم، و او غذا در دهان من مى گذاشت.
رشد شخصیت امام علی (علیه السلام) در خانه پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله)
از آنجا که خدا مى خواهد ولى بزرگ دین او در خانه پیامبر بزرگ شود و تحت تربیت رسول خدا قرار گیرد، توجه پیامبر را به این کار معطوف مى دارد. مورخان اسلامى مى نویسند:
خشکسالى عجیبى در مکه واقع شد. ابوطالب، عموى پیامبر، با عایله و هزینه سنگینى روبرو بود. پیامبر با عموى دیگر خود، عباس، که ثروت و مکنت مالى او بیش از ابوطالب بود به گفتگو پرداخت و هر دو توافق کردند که هرکدام یکى از فرزندان ابوطالب را به خانه خود ببرد تا در روزهاى قحطى گشایشى در کار ابوطالب پدید آید. از این جهت عباس، جعفر را و پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) حضرت على را به خانه خود بردند.[۱۰]
این بار که امیر مومنان به طور کامل در اختیار پیامبر قرار گرفت از خرمن اخلاق و فضایل انسانى او بهره هاى بسیار برد و موفق شد تحت رهبرى پیامبر به عالی ترین مدارج کمال خود برسد. امام (علیه السلام) در سخنان خود به چنین ایام و مراقبت هاى خاص پیامبر اشاره کرده، مى فرماید:
«وَلَقَدْ کُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّباعَ الْفصیلِ أَثَرَ أُمِّه یرْفَعُ لی کُلَّ یوْمٍ مِنْ أَخْلاقِهِ عَلَماً وَیأْمُرُنی بالاِقْتِداءِ بِهِ؛ [۱۱] من به سان بچه ناقه اى که به دنبال مادر خود مى رود در پى پیامبر مى رفتم؛ هر روز یکى از فضایل اخلاقى خود را به من تعلیم مى کرد و دستور مى داد که از آن پیروى کنم».
تاثیر وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شخصیت امام علی (علیه السلام)
پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) پیش از آنکه مبعوث به رسالت شود، همه ساله یک ماه تمام را در غار حرا به عبادت مى پرداخت و در پایان ماه از کوه سرازیر مى شد و یک سره به مسجد الحرام مى رفت و هفت بار خانه خدا را طواف مى کرد و سپس به منزل خود باز مى گشت.
قراین نشان مى دهد از هنگامى که پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) حضرت على (علیه السلام) را به خانه خود برد هرگز روزى او را ترک نگفت. مورخان مى نویسند:
على آنچنان با پیامبر همراه بود که هرگاه پیامبر از شهر خارج مى شد و به کوه و بیابان مى رفت او را همراه خود مى برد.[۱۲]
ابن ابى الحدید مىگوید:
احادیث صحیح حاکى است که وقتى جبرئیل براى نخستین بار بر پیامبر نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت على در کنار حضرتش بود. آن روز از روزهاى همان ماه بود که پیامبر براى عبادت به کوه حرا رفته بود.
امیر مومنان، خود در این باره مى فرماید:«وَلَقَدْ کانَ یجاوِرُ فِی کُلِّ سَنَهٍ بِحَراء فَأَراهُ ولا یراهُ غیری…؛[۱۳] پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت مى پرداخت و جز من کسى او را نمى دید».
این جمله اگر چه مى تواند ناظر به مجاورت پیامبر در حرا در دوران پس از رسالت باشد ولى قراین گذشته و اینکه مجاورت پیامبر در حرا غالبا قبل از رسالت بوده است تایید مى کند که این جمله ناظر به دوران قبل از رسالت است.
طهارت نفسانى شخصیت امام علی (علیه السلام) و پرورش پیگیر پیامبر از او سبب شد که در همان دوران کودکى، با قلب حساس و دیده نافذ و گوش شنواى خود، چیزهایى را ببیند و اصواتى را بشنود که براى مردم عادى دیدن و شنیدن آن ها ممکن نیست؛ چنانکه امام، خود در این زمینه مى فرماید:«أَرى نُورَ الوَحْی وَ الرِّسالَهِ وَ أَشُمُّ ریحَ النُّبُوَّهِ»[۱۴]. یعنی من در همان دوران کودکى، به هنگامى که در حرا کنار پیامبر بودم، نور وحى و رسالت را که به سوى پیامبر سرازیر بود مى دیدم و بوى پاک نبوّت را از او استشمام مى کردم.
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: امیر مومنان پیش از بعثت پیامبر اسلام نور رسالت و صداى فرشته وحى را مى شنید.
در لحظه بزرگ وشگفت تلقى وحى، پیامبر به حضرت على فرمود: اگر من خاتم پیامبران نبودم پس از من تو شایستگى مقام نبوت را داشتى، ولى تو وصى و وارث من هستى، تو سرور اوصیا و پیشواى متقیانى.[۱۵]
امیر مومنان درباره شنیدن صداهاى غیبى در دوران کودکى چنین مى فرماید: هنگام نزول وحى بر پیامبر صداى ناله اى به گوش من رسید؛ به رسول خدا عرض کردم این ناله چیست؟ فرمود: این ناله شیطان است وعلت ناله اش این است که پس از بعثت من از اینکه در روى زمین مورد پرستش واقع شود نومید شد. سپس پیامبر رو به حضرت على کرد و گفت:
«إِنَّکَ تَسْمَعُ ما أَسْمَعُ وَ تَرى ما أَرى، إِلاّ أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِىٍّ وَ لکِنَّکَ لَوَزیرٌ»[۱۶]یعنی تو آنچه را که من مى شنوم ومى بینم مى شنوى و مى بینى، جز اینکه تو پیامبر نیستى بلکه وزیر و یاور من هستى.[۱۷]
نتیجه گیری
سه عامل مهم در شکل گیری شخصیت امام علی (علیه السلام) قبل از بعثت، نقش اساسی داشته است. عامل اول در شخصیت امام علی (علیه السلام) وراثتی بوده است که از پدر و مادر موحد به آن حضرت منتقل شده است. عامل دوم شکل دهنده شخصیت امام علی (علیه السلام)، تربیت و آموزشی بوده است که از سوی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از کودکی تا بزرگسالی انجام گرفته است و عامل سوم، محیط زندگی بوده است که در شخصیت امام علی (علیه السلام) تاثیر گذار بوده است.
پی نوشت ها
[۱] . نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۱۷؛ به جاى «فیک»، فی» است.
[۲] . رک: مجمع البیان، ج ۴، ص ۳۷.
[۳] . کشف الغمه، ج ۱، ص ۹۰.
[۴] . مانند مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۴۹ /شرح الشفاء، ج ۱، ص ۱۵۱ و….
[۵] . مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۴۸۳.
[۶] . شرح قصیده عبدالباقىِ افندى، ص ۱۵.
[۷] . رک: اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج ۱، ص ۶۵.
[۸] . کشف الغمّه، ج ۱، ص ۹۰.
[۹] . نهج البلاغۀ عبده، ج ۲، ص ۱۸۲، خطبه قاصعه.
[۱۰] . سیرۀ ابن هشام، ج ۱، ص ۲۳۶.
[۱۱] . نهج البلاغۀ عبده، ج ۲، ص ۱۸۲.
[۱۲] . شرح نهج البلاغۀ ابن ابى الحدید، ج ۱۳، ص ۲۰۸.
[۱۳] . نهج البلاغه، خطبه ۱۸۷ (قاصعه).
[۱۴] . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱۳، ص ۱۹۷.
[۱۵] . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱۳، ص ۳۱۰.
[۱۶] . نهج البلاغه، خطبه قاصعه.
[۱۷] . فروغ ولایت، ص ۹- ۲۰.
منبع
برگرفته از: سبحانی تبریزی، جعفر، فروغ ولایت، قم، موسسه امام صادق (علیه السلام)، ۱۳۸۰ ش.