- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
در مورد مسجد مباهله ذکر این نکته ضروری است که مدینه شناسان نسبت به مساجد قدیمیِ مدینه و به نقاط و محل هایی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن ها نمازگزارده، اهمیت فراوان داده و به جزئیات حوادثی که در این مساجد به وقوع پیوسته، مانند: «دعای رسول خدا در مسجدالإجابه در حالی که ایستاده بود» پرداخته اند و هر یک از نقاطی که نماز خواندن پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن مسلم و یا محتمل بوده، مستقلا و جداگانه معرفی کرده اند و باز محل هایی را که در مسیر آن حضرت از مدینه تا مکه، در نماز آن حضرت مورد استفاده بوده مانند مسجد «غدیر» و مسجد «معرّسح مشخص نموده اند و حتّی در کنار مساجد مدینه مسجد ضرار و چگونگی ایجاد آن به وسیله منافقان و معرفی آنان و چگونگی تخریب و سوزاندن آن به دستور رسول خدا را به طور مشروح مطرح کرده اند.
در این میان، تنها مسجدی که نام ونشانی از آن در منابع نیامده و به طور صریح و یا تلویحی و با اشاره از آن ذکری نشده، «مسجد مباهله» است و این عملکرد، آن هم درباره محلی که یکی از بزرگ ترین حوادث دوران زندگی رسول خدا در آن به وقوع پیوسته، نشانگر این است که از نظر مدینه شناسان در طول تاریخ مسجدی به عنوان «مباهله» وجود نداشته است؛ زیرا اگر چنین مطلبی واقعیت داشت، این مورّخان و مدینه شناسان از ذکر آن غفلت ننموده و در معرفی آن کوتاهی نمی کردند.
مسجد مباهله در منابع شیعه
مراجعه به روایات شیعه، در مورد مساجد و مکان های مقدس و زیارتی در مدینه، نشانگر این است که در این روایات هم، مانند منابع مدینه شناسی، مسجدی به نام «مباهله» معرفی نشده و در گفتار ائمه (علیهم السلام) از چنین مسجدی نام برده نشده است و این بهترین دلیل بر عدم وجود «مسجد مباهله»است؛ زیرا درصورت وجود چنین مسجدی، ائمه هدی (علیهم السلام) آن را به پیروانشان می شناساندند و در کتب حدیث و منابع فقهی و در مجموعه های ادعیه و زیارات، همان گونه که عبادات و ادعیه روز مباهله عنوان شده، منعکس می گردید؛ زیرا چنین مسجدی می تواند از دو جنبه تاریخی و معنوی، بر اکثر مساجد مدینه تفوّق و برتری داشته باشد:
یکی به لحاط این که چنان مسجدی، نشانه و یادبود از یک حادثه عظیم تاریخی است که در این حادثه با هدایت و راهنمایی وحی الهی، حقانیت اسلام تا قیامت عملا رقم خورده است. و دیگر به لحاظ حضور اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) در این مراسم، آن هم طبق دستور صریح قرآن مجید که در این صحنه، یکی از بزرگترین فضایل این خاندان برای همیشه به ثبت رسید و در مقام و منزلت آنان برای کسی جای شک و تردید باقی نماند.
مساجدی که ائمه (علیهم السلام) درباره آنها توصیه کرده اند:
برای توضیح این موضوع، به بررسی روایاتی از ائمه هدی می پردازیم که در آنها مساجدی را به خصوص معرفی کرده اند و حضور در آن ها را، در ضمن سایر مشاهد، برای پیروانشان توصیه و تأکید نموده اند. و این مساجد و مشاهد عبارتنداز: مسجد قبا، مسجد مشربه امّ ابراهیم، مسجد فضیخ، مسجد فتح، مسجد احزاب و قبور شهدا در احد.
در یکی از روایات که در کافی از معاویه بن عمار نقل شده، چنین آمده:
عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «لا تَدَعْ إِتْیَانَ الْمَشَاهِدِ کُلِّهَا مَسْجِدِ قُبَاءَ فَإِنَّهُ الْمَسْجِدُ الَّذِی أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ وَ مَشْرَبَهِ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ وَ مَسْجِدِ الْفَضِیخِ وَ قُبُورِ الشُّهَدَاءِ وَ مَسْجِدِ الاْءَحْزَابِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الْفَتْحِ…».(۱)
باز در کافی از عُقْبَه بن خالد آمده است:
قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «أَنَّا نَأْتِی الْمَسَاجِدَ الَّتِی حَوْلَ الْمَدِینَهِ فَبِأَیِّهَا أَبْدَأُ فَقَالَ ابْدَأْ بِقُبَا فَصَلِّ فِیهِ وَ أَکْثِرْ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَسْجِدٍ صَلَّی فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فِی هَذِهِ الْعَرْصَهِ، ثُمَّ ائْتِ مَشْرَبَهَ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ فَصَلِّ فِیهَا وَ هِیَ مَسْکَنُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ مُصَلاَّهُ ثُمَّ تَأْتِی مَسْجِدَ الْفَضِیخِ فَتُصَلِّی فِیهِ فَقَدْ صَلَّی فِیهِ نَبِیُّکَ فَإِذَا قَضَیْتَ هَذَا الْجَانِبَ أَتَیْتَ جَانِبَ أُحُدٍ فَبَدَأْتَ بِالْمَسْجِدِ الَّذِی دُونَ الْحَرَّهِ فَصَلَّیْتَ فِیهِ ثُمَّ مَرَرْتَ بِقَبْرِ حَمْزَهَ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَسَلَّمْتَ عَلَیْهِ ثُمَّ مَرَرْتَ بِقُبُورِ الشُّهَدَاءِ فَقُمْتَ عِنْدَهُمْ فَقُلْتَ…».(۲)
و در روایت حلبی چنین آمده است:
عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «هَلْ أَتَیْتُمْ مَسْجِدَ قُبَاءَ أَوْ مَسْجِدَ الْفَضِیخِ أَوْ مَشْرَبَهَ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَبْقَ مِنْ آثَارِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) شَیْءٌ إِلاَّ وَ قَدْ غُیِّرَ غَیْرَ هَذَا».(۳)
منشأ اشتباه کجاست؟
به طوری که ملاحظه کردید، تا کنون هیچ دلیل و مدرکی بر وجود مسجد مباهله؛ اعم از شیعه و اهل سنت، به دست نیامد و از نظر حدیثی و تاریخی، وجود چنین مسجدی را نمی توان مورد تأیید قرار داد.
لیکن به طوری که در آغاز بحث اشاره کردیم، علی رغم این واقعیت، در سال های اخیر در میان گروهی از مسلمانان، همان «مسجد الإجابه» به عنوان «مسجد مباهله» شناخته شده و زائران، به ویژه در موسم حج، گروه گروه برای زیارت آن به همین عنوان «مباهله» حرکت می کنند و راهنمای آنان، در این مسجد، درباره مباهله سخنرانی کرده، صحنه آن را ترسیم می کند و به عقیده خود، محل استقرار هر یک از دو گروه مسلمانان و مسیحیان و جایگاه هر یک از پیامبر و اهل بیت را از این مراسم به حاضرین توضیح می دهد.
البته این برنامه، نه از روی عمد و با آگاهی از سابقه تاریخی این مسجد، بلکه در اثر اشتباهی بوده که به وجود آمده است و این اشتباه موجب شده است که مسجد مباهله جایگزین مسجد الإجابه گردد.
اکنون باید دید منشا این اشتباه چه بوده و این جابه جایی چگونه پدید آمده است.
آنچه در این زمینه به نظر می رسد، دو چیز است:
۱ ـ تشابه اسمی
پر واضح است که نوعی تشابه میان مفهوم واژه «اجابه» و «مباهله» وجود دارد و هر یک از این دو واژه، متلازم با دعا است و در مقام به کارگیری هر یک از مباهله و اجابه، دعا نیز به ذهن شنونده تبادر می کند و در اثر این تشابه وتلازم از یک جهت و اهمیت مسأله مباهله در اذهان مسلمانان به ویژه در اذهان شیعیان خاندان عصمت و طهارت از جهت دیگر، موجب شده است که به جای مسجد الاجابه، مسجد مباهله استعمال شود و این موضوع در اثر کثرت استعمال به صورت یک واقعیت تاریخی درآمده است.
گفتنی است، این نوع تغییر و تحریف در وقایع و حوادث تاریخی و در باره امکنه و اشخاص، فراوان رخ داده و در موارد زیادی دیده می شود و به تناسب موضوع، به یک مورد از این تحریف ها اشاره می کنیم و آن اینکه:
از نظر منابع تاریخی، عاتکه عمّه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر خلاف صفیّه، در مکه و قبل از اینکه اسلام را بپذیرد، از دنیا رفته است (۴) ولی امروز در مدینه و در کنار قبر صفیه، قبر دیگری را به عاتکه نسبت می دهند و برای هر دو یک زیارت نامه تنظیم گردیده و هر دو را با هم مخاطب قرار می دهند؛ «اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا عَمَّتَیْ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا عَمَّتَیْ نَبِیِّ اللّهِ» و جای تاسف است که این نه تنها به کتب زیارات جدید بلکه به مناسک حج بعضی از مراجع عالی قدر نیز راه یافته است.
۲ ـ ذکر مسجد مباهله در گفتار یکی از علما
علی رغم مطالب گذشته و اینکه در منابع حدیثی و تاریخی شیعه و اهل سنت، از مسجد مباهله نامی و ذکری به میان نیامده، شیخ بزرگوار مرحوم محمدبن المشهدی (۵) در کتاب خود «مزار کبیر» در ضمن توصیه زائران مدینه منوره بر نماز خواندن در مساجد و امکنه مقدسه این شهر، خطاب به آنان چنین می گوید:
«و تصلّی فی دار زین العابدین علی بن الحسین (علیهماالسلام) ما قدرت و تصلّی فی دار جعفربن محمد الصادق (علیهماالسلام) و تصلّی فی مسجد سلمان الفارسی (رحمه الله) و تصلّی فی مسجد أمیرالموءمنین (علیه السلام) و هو محاذی قبر حمزه (علیه السلام) و تصلّی فی مسجد المباهله ما استطعت و تدعو فیه بما تحبّ و قد ذکرت الدعاء بأسره فی کتابی المعروف ببغیه الطالب و إیضاح المناسک».
این متن را علامه مجلسی رحمه الله در بحارالانوار و محدث نوری در مستدرک نقل نموده اند.(۶) و پس از آنان، به تبعیت از ایشان، در بعضی از مؤلفات و کتب ادعیه و زیارات نیز همان متن و یا ترجمه آن آمده است.
ولی در کلام محمدبن المشهدی، جای این سوال باقی است که ایشان همانگونه که محل مسجد امیرمؤمنان (علیه السلام) را معرفی می کند که: «وَ هُوَ مُحاذی قبر حمزه (علیه السلام) » چگونه از ذکر محل مسجد مباهله خودداری وزریده است و آیا منظور وی از این مسجد، همان مسجد الإجابه است و یا مسجد دیگری است که در زمان او معروف بوده ولی با مرور زمان از میان رفته و فراموش شده است؟
البته احتمال دوم بعید به نظر می رسد؛ زیرا اگر در زمان وی چنین مسجدی وجود داشت، مسلمانان از حفظ و حراست آن غفلت نمی کردند و در تعمیر و تجدید بنا و ابقای آن مانند سایر مساجد قدیمی مدینه، سعی و تلاش می نمودند.
ولی احتمال نخست که منظور وی از مسجد مباهله، همان مسجد الإجابه بوده، قوی به نظر می رسد و می توان گفت که در اثر تشابهی که پیشتر اشاره کردیم، صاحب مزار کبیر هم به جای مسجد الإجابه، مسجد مباهله را به کار برده و جمله اخیر ایشان هم مؤید این احتمال است که می گوید: تا می توانی در این مسجد نماز بخوان و آنچه می خواهی و دوست داری، در این مسجد از خدا بخواه.
و این توصیه ایشان به این اعتبار است که رسول خدا در این مسجد نماز خوانده و دعا کرده و دعای آن حضرت مستجاب شده است و زائران هم به جهت تأسی به آن حضرت، به نماز بایستند و دعا کنند.
و اگر منظور ایشان، مسجدی به عنوان مسجد مباهله بوده، به یقین برای بیان اهمیت این مسجد، لازم بود به وقوع این حادثه مهم تاریخی، در این محل اشاره کند.
ولی به هر حال، نقل این جمله در این کتاب ها در جلب توجه زائران به این مسجد، به عنوان «مسجد مباهله» مؤثر بوده و از تحقیق و بررسی اصل موضوع مانع گردیده است.
چرا در محل مباهله مسجد بنا نشده است؟
با توجه به دلایلی که درباره عدم وجود مسجد مباهله نقل گردید، ممکن است این سؤال در ذهن خواننده پدید آید که: چرا در محل مباهله، با اهمیت تاریخی و معنوی که از آن برخوردار بود، مسجدی بنا نشده است، در حالی که برای حفظ آثار پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقاط مختلف دیگر که از اهمیت کمتری برخوردار بودند، به صورت مسجد در آمده اند؟
پاسخ این پرسش، از مطالبی که پیشتر درباره چگونگی بنای مساجد قدیمیِ مدینه آوردیم، روشن می شود که بعضی از این مساجد، در زمان رسول خدا به دستور آن حضرت و بعضی دیگر به وسیله مسلمانان بنا شده است و بخش مهمی از این مساجد هم به وسیله عمر بن عبدالعزیز در نقاطی که نماز خواندن رسول خدا در آن ها ثابت و مسلم بوده، ساخته شده است. گرچه طبق مضمون روایات، پیامبر اسلام قبل از حرکت به میعادگاه مباهله، با حضور اهل بیتش به نماز و دعا پرداخت ولی در محل مراسم مباهله هیچ دعا و نماز به جای نیاورده است.
زیرا روحانیون و نمایندگان مسیحیان نجران با مشاهده رسول خدا که بدون تشریفات و با نفرات محدود از خواص نزدیک و فرزندان خردسالش، به میعادگاه آمده است سخت به وحشت افتادند و از اقدام به مباهله خودداری کرده و حاضر به مصالحه شدند و به شرایط ذمه تن در دادند.
به هر حال، در این محل نمازی اقامه نشده است تا به وسیله عمر بن عبدالعزیز و یا هر فرد دیگر، به عنوان جایگاه نماز رسول خدا و مانند همه مساجد تاریخی مدینه، به مسجد تبدیل شود و ممکن است به جهت اهمیت این مراسم، محل برگزاری آن نیز در اوایل اسلام در میان مردم مدینه معروف و مشخص بوده که با مرور زمان ونبودن هیچ علامت و نشانی، به فراموشی سپرده شده است.
انگیزه طرح این موضوع چیست؟
باز ممکن است پرسش دیگری در این زمینه مطرح شود که اصلاً انگیزه طرح این بحث چیست؟ مسجدی است از مساجد قدیمی مدینه منوره که گروهی از مسلمانان آن را به عنوان مسجد الإجابه و گروه دیگر به عنوان مسجد مباهله جزو مساجد با فضیلت می دانند و در آن به نماز و دعا می پردازند. به چه داعی و انگیزه ای این بحث را مطرح و تحقیق و بررسی می نماییم و دیدگاه گروهی را در مقابل گروه دیگر نفی می کنیم.
پیش از پاسخ به این پرسش، ذکر این مطلب ضروری است که شخص نگارنده سطور، معتقدم که با توجه به اصالت و حقانیت عقیده شیعه و گسترش اطلاعات و ارتباطات و پیدایش وسایل تبلیغی و توجه و نگرش جدیدی که در اثر انقلاب اسلامی نسبت به شیعه در جهان اسلام به وجود آمده، در حال حاضر باید شیعیان و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) حرکت مثبتی را در ابراز اندیشه و افکار خویش و معرفی تشیع در سطح بین المللی آغاز کنند و اکنون وقت آن رسیده است که تشیع به عنوان یکی از مذاهب اسلامی و دارای عقایدی مستقل در اصول و فروع و برخوردار از فقهی ریشه دار و مستدل، در برابر سراسر و به ویژه در مراسم حج مطرح شود و شیعیان بدون کوچکترین تردید و تزلزل، مانند پیروان مذاهب دیگر اسلامی، به مسلّمات عقیده خود در اصول وفروع عمل و آن را با افتخار و مباهات به سایر مسلمانان معرفی نمایند.
اگر روزی بعضی از افراد کم مایه و بی اطلاع، در مسأله ولایت به نوعی تسامح و تعامل سخن می گفتند، امروز باید عقیده خود را صریح و تشیع خود را بی دغدغه اظهار نمایند.
و اگر روزی در مسأله تکتف در نماز و سجده بر فرش، بر خلاف فقه شیعه، با برادران اهل سنت مماشات و از فقه آنان پیروی می کردند، امروز باید جزئیات اعمال خود را مطابق فقه شیعه و به طور علنی انجام دهند.
البته اقدام به چنین عملی و نیل به این هدف و تغییر روشِ موجود پس از قرن ها، کاری نیست که به سهولت انجام پذیرد و به سادگی و به سرعت تحقّق یابد، بلکه از یک سو نیازمند توجه عالمان دینی و متفکّران دلسوز مذهبی است و از سوی دیگر وظیفه شناسی و همت همه افراد جامعه شیعه را می طلبد و لذا امروز از واجبات مهم جهان شیعه این است که در حفظ مسلمات خود از اصول و فروع با تمام توان بکوشد و آنچه را که خارج از دائره اصول و فروع و بیرون از محدوده فقه و احیانا موجب وهن آیین و موجب ایراد و اشکال مخالفان است، کنار بگذارد.
اکنون بر می گردیم به اصل سوال که: «انگیزه طرح این بحث چیست؟»
در پاسخ این پرسش می گوییم: عنوان نمودن هر موضوع غیر مستند و احیانا خلاف واقع به صورت یک واقعیت و حقیقتِ مسلم، گذشته از این که اغراء به جهل و ارائه یک مطلب موهوم و خیالی به صورت وجود قطعی آن است، که از نظر عقل و شرع عملی مذموم و نکوهیده می باشد، انجام دادن این نوع اعمال در شرایط کنونی، با وجهه عمومی جهان شیعه ارتباط پیدا می کند و اجرای این برنامه ها به اصل عقیده شیعه لطمه وارد می سازد.
توضیح مطلب اینکه:
متاسفانه پیروان اهل بیت عصمت و طهارت در طول تاریخ، به علل و انگیزه های مختلف سیاسی ـ مذهبی مورد اتهام و افترا قرار گرفته اند و مطالب ناروا و بی اساس فراوان به شیعیان، که پیروان واقعی اسلام هستند، به عنوان روافض نسبت داده شده است که این تهاجم در بعضی از مقاطع تاریخ؛ مانند دوران بنی امیه و بنی عباس و همچنین در دوران عده ای از سلاطین عثمانی، از شدت بیشتری برخوردار بوده است و این اتهامات نه تنها در افواه عموم رایج بوده، بلکه در متن کتاب ها و تألیفات زیاد نیز منعکس شده که امروز این کتاب ها به شیوه های مختلف در اختیار تمام طبقات، از دانش آموز مدارس ابتدایی گرفته تا دانشگاهیان و اصناف مختلف در کشورهای اسلامی قرار می گیرد و اساس دیدگاه آن ها را نسبت به شیعه همین کتاب ها تشکیل می دهد.
در این میان، کتاب های ابن تیمیه و گفتارهای او، امروز در میان عده ای از مسلمانان از جایگاه خاصی برخوردار است و مطالب او از سوی پیروانش به عنوان احیاگر اسلام در قرن هشتم و کسی که فتاوای او حتی فتاوا و نظریات فقهی و اعتقادی پیشوایان چهارگانه اهل سنت را تحت الشعاع قرار داده، مطرح و ترویج می شود و اتهامات و مطالب خلاف واقع او درباره شیعه، به عنوان یک امر مسلم تلقی می گردد و یکی از این افتراها و تهمت های ناروا این است که او می گوید:
«عقلای مسلمان اتفاق نظر دارند که در میان اهل قبله از نظر جهل و ضلالت و دروغ و بدعت… هیچ گروهی در حد روافض نیست!»(۷)
به طوری که ملاحظه می کنید، متهم کردن شیعه به دروغگویی، به وسیله فردی متعصب و منحرف، نسبتی است بی اساس و بدون ارائه کوچکترین دلیل و شاهد و لذا هر خواننده منصف، افترا و کذب بودن آن را می یابد و حد اقل با شک و تردید به آن می نگرد.
ولی در عصر حاضر پیروان ابن تیمیه برای اثبات مطالب ناروا و هتاکی های او، در پی دلیل تراشی و ارائه مدرک و سند هستند و لذا با دقت و حساسیت مراقب اعمال و رفتار شیعیان می باشند که اگر مطلبی خلاف واقع «و لو از روی اشتباه» از آن ها مشاهده کنند با امکانات تبلیغی گسترده ای که در اختیار دارند، به همه مسلمانان دنیا منعکس نمایند و تبدیل مسجد الاجابه به مسجد مباهله و لو از روی اشتباه و عدم آگاهی است، اما می تواند یکی از مصادیق بارز آن گردد و بر افترایی که از سوی ابن تیمیه، درباره شیعیان مطرح شده است، مهر تأیید بزند.
پی نوشت ها
۱. الکافی، ج۴، ص۵۶۰
۲. الکافی، ج۴، ص۵۶۰
۳. الکافی، ج۴، ص۵۶۱
۴. در توضیح این موضوع، به «تاریخ حرم ائمه بقیع» از این نویسنده، ص۲۷۳ ـ ۲۷۴ مراجعه شود.
۵. بنابر آنچه در بحارالانوار و مستدرک و الذریعه آمده، محمد بن المشهدی از علمای مورد اعتماد بوده و کتاب او «المزار الکبیر» مرجع کتب ادعیه و زیارات است. او از علمای قرن ششم می باشد و کتاب «المزار الکبیر»ش به صورت خطی است که مرحوم صاحب «الذریعه الی تصانیف الشیعه» چند نسخه موجود آن را معرفی کرده است.
۶. المزار الکبیر، صص۲۷ و ۲۸ به نقل از بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۲۵ و خاتمه مستدرک الوسائل ج۱، ص۳۵۹
۷. منهاج السنه، ج۱، ص۱۳ ـ ۶
منبع: میقات حج؛ پاییز ۱۳۸۱؛ شماره ۴۱(با تغییراتی در متن)