- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
بیتردید تاکنون یکسری از عبارات رایج مثل قهر کردن، سر سنگین شدن، محل نگذاشتن یا تحویل نگرفتن را شنیدهاید. اگر در روابط اجتماعی، خانوادگی، دوستی، کاری یا عاطفیتان درگیر چنین واکنشهایی شوید، چگونه رفتار میکنید؟
احتمالاً اولین فکری که به ذهنتان میرسد، تحقیق برای یافتن دلیل این رفتارها باشد. در واقع این سؤال در ذهن ما پیش میآید که چه اتفاقی افتاده که او با ما صحبت نمیکند؟ چه موضوعی او را ناراحت کرده است؟ مطمئناً این ابهام، هر کسی را آزار میدهد. آیا این قبیل رفتارها میتوانند نقش تربیتی داشته باشند؟
قطعاً در پس هر رفتاری، منطقی نهفته است، اما اگر حق با ما هم باشد، آیا میتواند ما را به نتیجه دلخواه نزدیک کند؟ آیا میتوان گفت با این واکنش، حال ما، مخاطب و رابطهمان بهبود مییابد و بهداشت روانیمان بالا میرود؟ شاید اگر آن دوست درباره ناراحتی خود صحبت کند، حرفهایتر باشد! نظر شما چیست؟
به نظر میرسد قهر کردن، رفتاری است که افراد برای تخلیه خشم و ناراحتی خود انجام میدهند و زمانی که خشمشان فروکش میکند، رابطه را شروع و در اصطلاح آشتی میکنند. حال میخواهیم با بررسی انواع الگوهای رفتاری به این سؤال پاسخ دهیم که آیا قهر و آشتی، منجر به تقویت روابط میشود یا خیر؟ اگر نمیشود چه نتایج منفیای خواهد داشت؟ آیا این سری واکنشها حرفهای است؟ اگر نیست، چه رفتارها یا مهارتهایی را میتوان جایگزین آنها کرد؟
پرخاشگران پلهای ارتباطی خود را میشکنند
افرادی که در عموم روابط خود، پرخاشگرانه رفتار میکنند، معمولاً در چنین رابطهای تهاجمی عمل کرده و فرد را به بحث، مجادله و دعوا میکشانند، بنابراین خشم و ناراحتی خود را کاملاً مستقیم نشان میدهند. از دیدن نقطه نظرات دیگران، اجتناب میکنند و بسیار خودمحور هستند. در چنین شرایطی، آشتی کردن هم بسیار دشوار است.
به قول معروف فرد پرخاشگر، همه پلهای ارتباطی خود را شکسته و راه برگشت را سخت میکند. پیشبینی میشود دو طرف ارتباط، دلگیر شده و احتمال طولانیتر شدن قهر بالا باشد، چرا که طرف مقابل هم با این طرز تفکر جلو میرود که اگر پا پیش بگذارم، پرروتر میشود!
کسانی که در این چرخه رفتاری قرار دارند، معمولاً پس از پرخاشگری یا قهر کردن، با احساس گناهی که تجربه میکنند، پشیمان شده و خود را سرزنش میکنند، بنابراین برای فائق آمدن بر این چرخه معیوب، پا را پیش گذاشته و برای آشتی کردن اقدام میکنند. حال اگر این رفتارها ادامه یابد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
افزودن تنفر و کینه به جعبه هیجانات منفی
دایره اجتماعی این افراد، کوچک و کوچکتر خواهد شد، تجربه احساسهای منفی افزایش و اعتماد به نفس و عزت نفس کاهش مییابد. کسانی که با استفاده از این الگو از ابزار قهر، استفاده میکنند معمولاً با دامن زدن به مشکلات و مسائل پیش آمده، احساساتی مانند تنفر و کینه را به جعبه هیجانات منفی خود افزوده و قهرهای طولانی را تجربه میکنند.
افرادی که منفعل یا بیتفاوت هستند، ترجیح میدهند احساسات منفی خود را سرکوب کنند. آنها معتقدند خودخوری، بهترین راهحل است، بنابراین حتی اگر ناراحت یا عصبانی شوند، صحبتی نمیکنند. در بسیاری از مواقع حتی به ظاهر لبخند میزنند، اما احتمالاً درونشان غوغاست و انرژی روانی زیادی را از دست میدهند.
این افراد به دلیل ترس از ناراحت کردن دیگران، تنهایی و طرد شدن حتی مخالفت هم نمیکنند، چه برسد به قهر کردن! بنابراین دچار خشمهای فرو خورده و بیماریهای روانتنی میشوند. البته هستند کسانی که در سایه آموزههای معنوی، صبر پیشه میکنند ولی از حق خود نمیگذرند. گاهی فرد به دلیل عدم مهارت یا توانایی کافی در بیان موضوع با ارائه سرویسهای افراطی به مخاطب برای جلب رضایت او (حتی اگر حق با خودش باشد) رابطه را آغاز و آشتی میکند.
عدهای دیگر از افراد هستند که نمیخواهند خشم خود را مستقیم نشان داده یا نمیدانند مهارت آن چیست؛ پس ترجیح میدهند احساسات منفی خود را به صورت غیرمستقیم نشان دهند. آنها معتقد هستند که با ابراز غیرمستقیم ناراحتی خود، حال مخاطب را جا میآورند!
رفتارهای پرخاشگرانه – منفعلانه
رفتارهایی مانند پشت چشم نازک کردن، تیکه انداختن، نیش و کنایه زدن، قهر کردن، بیمحلی کردن، مسخره کردن و تهمت زدن، سرکار گذاشتن، همه و همه در این الگو قرار دارند. این سبک را در اصطلاح پرخاشگرانه – منفعلانه میگویند.
به نظر میرسد حتی اگر قهر کردن در این سبک منطقی باشد، باز هم طرف مقابل از دلیل این رفتار آگاه نشده و کماکان دچار ابهام است. برخی از افرادی که در این الگو قرار دارند، معتقد هستند که با بیمحلی به مخاطب میتوانند به خواستههای کوتاه یا بلندمدت خود برسند.
در روابط بین پدر و مادر با فرزند هم این رفتار یک مانع ارتباطی تلقی میشود. این چنین واکنشهایی نیز مانند تنبیه فیزیکی، روابط عاطفی بین والدین و کودکان را متزلزل کرده و به هیچ وجه نمیتواند نقش تربیتی داشته باشد، بنابراین رفتارهایی که جنبه پرخاشگرانه یا پرخاشگرانه منفعلانه دارند، تأثیری جز دگرگونی چارچوب روابط و به هم خوردن حرمتها نخواهد داشت. ماحصل آشتی کردن پس از این کشمکشها با این شعر تکمیل میشود:
ظرف زیبایی شکست، بندش زدند ظرف شد ولی زیبا نشد
مهارت برقراری ارتباط سالم، مدیریت خشم و رفتار با جرئت
جملاتی که معمولاً پس از این چالشها میشنویم، چنین مضمونی دارند: «چرا این اتفاق افتاد؟»،«نفهمیدم چی شد!»، «کاش این طوری نمیشد!»، «کاش به جاش، سکوت میکردم و بعدش حرف میزدم!» و… با این تفاسیر اگر قبول داشته باشید که قبل از شروع قهر با تجربه احساساتی مانند آزردگی، ناراحتی و خشم مواجه شده و تا زمان آشتی ممکن است به آنها گناه، اضطراب، عذاب وجدان، کینه و پشیمانی هم اضافه شود و نیز ذهن و روان هم مشغول خواهند بود و لاجرم به آن موضوع فکر خواهیم کرد.
بهترین راه برای مدیریت هیجانات منفی و رفتارهای مخرب، افزایش تعاملات اجتماعی حرفهای از طریق فراگیری مهارت برقراری ارتباط سالم، مدیریت خشم و مهارت رفتار با جرئت است. مهارتهایی که در آنها فرد میآموزد به راحتی درباره احساسات خود صحبت کند، مذاکره کند و به توافق برسد و حتی اگر توافقی حاصل نشد، بدون آسیب عاطفی (یا با کمترین آسیب) و با رعایت حقوق خود و دیگران به آن رابطه پایان دهد.
افرادی که بر اساس این الگو، رابطه برقرار و زندگی میکنند، به سرکوبی یا خودخوری هیجانی اعتقادی ندارند و آن قدر محکم و با اعتماد به نفس هستند که راجع به آزردگی و خشم خود، به راحتی صحبت میکنند و حتی مسئولیت اشتباه خود را میپذیرند. این رفتار که نقش بسیار مهمی در تربیت فرزندان دارد، به کودکان کمک میکند به جای متوسل شدن به زور، دعوا و لجبازی، صحبت کردن درباره مشکلات را فراگیرند و این مهارت را نهادینه کنند.
میتوان گفت والدینی که از سبک رفتاری بدون جرئت استفاده میکنند، فرزندانی تربیت میکنند که یا پرخاشگر هستند یا منفعل یا پرخاشگر منفعل. پس در تمامی روابط خود، از واکنشهایی مثل قهر و آشتی به کرات استفاده خواهند کرد، بنابراین به جای قهر، آشتی، ابهام و آزردگی در روابط و پاک کردن صورت مسئله، از ابزارهای مهارتی خود استفاده کرده و به دنبال راهحل باشیم. قبل از هر رفتار مخرب، به پیامد عمل خود فکر کنیم.
منبع: میگنا؛ مازیار جلوه؛ روانشناس بالینی