از دیدگاه کارشناسان و روانشناسان، ترتیب تولد می تواند در خصوصیات و ویژگی های شخصیتی و حتی شغل و آینده فرزندان تاثیرگذار باشد. از این رو، هر یک از فرزندان اول، دوم و آخر خانواده، دارای اخلاق و ویژگی های خاصی هستند. در این راستا، خصوصیات فرزند دوم خانواده، موضوعی است که آگاهی والدین از آن ها، می تواند آنان را در تربیت هر چه بهتر فرزندشان یاری دهد. خصوصیات فرزند دوم خانواده نیز همانند خصوصیات فرزند اول خانواده و فرزند آخر خانواده، خاص و منحصر به فرد است که در ادامه این مقاله، به برخی از آن ها اشاره می شود.
گاهی برای برخی این سوال مطرح می شود که آیا فرزندان دوم خانواده افراد مظلوم و ساکتی هستند؟ اکثر افراد این نظر را دارند که فرزند دوم خانواده و یا اصولا فرزند وسطی، به اندازه فرزند اول و یا فرزند آخر، از مراقبت و محافظت والدین برخوردار نیستند. در روانشناسی این پدیده را سندروم فرزند دوم نامگذاری کرده اند.
البته این قضیه که دومین فرزند خانواده، فردی مظلوم است و مانند بقیه فرزندان از محبت و مراقبت والدین برخوردار نبوده، به شدت به رفتارهای خانواده و نوع برخورد آنها بستگی دارد. پس لزوما نمی توان گفت که در هر خانواده ای به بچه های دوم ظلم شده است؛ اما به طور کلی باید مراقب این بود که فرزند وسط از نظر روانی و یا جسمی، ضربه نخورد و ملاحظات تربیتی را در این زمینه انجام داد.
مهمترین ویژگی های مثبت فرزند دوم
هنگامی که فرزند دوم خانواده متولد می شود، ممکن است والدین به دلیل تجربیات قبلی که در خصوص تربیت و بزرگ کردن فرزند اول دارند، از فرزند دوم کمتر از فرزند اول، محافظت و مراقبت کنند و کمتر از قبل نسبت به نوزاد و یا کودک خود توجه داشته باشند؛ زیرا در کنار دغدغه رسیدگی به کودک دوم، دغدغه های مربوط به فرزند اول نیز وجود دارد. بدین ترتیب فرزند دوم خانواده و فرزندان وسطی نسبت به خواهر و برادر بزرگتر یا خواهر و برادر کوچکتر، کمتر مورد توجه قرار می گیرند.
از این رو، اگر والدین نسبت به خصوصیات فرزندان دوم خانواده، آگاهی های لازم را داشته باشند، در تعامل با او و تربیت موثر، می توانند نقش بهتری ایفا کنند. در ادامه، به برخی از ویژگی ها و خصوصیات مثبت فرزند دوم خانواده اشاره می کنیم:
۱-تاب آور و انعطاف پذیری
هنگامی که فرزند دوم خانواده به دنیا می آید، فرزند اول نیز وجود دارد که ممکن است همه توجه اعضای خانواده و اعتماد آنها را به خود جذب کرده باشد. البته با به دنیا آمدن فرزند دوم، کمی از این توجه به فرزند اول کاسته شده و به فرزند دوم خانواده داده می شود. به هر حال، بچه دوم خانواده با این موضوع که تمام توجه و محبت پدر و مادر مخصوص او نیست رشد پیدا می کند.
فرزند دوم خانواده به سرعت یاد می گیرد که چگونه با نیاز به عشق و توجه و محبت پدر و مادر کنار آمده و آن را با خواهر یا برادر بزرگتر از خود تقسیم کنند. او می آموزد که زندگی همیشه در مسیر عالی پیش نمی رود. وجود فرزند اول و تقسیم شدن توجه و محبت والدین، انعطاف پذیری و استقلال را به فرزند دوم خانواده می آموزد.
۲-مهارت بالا در مذاکره و لابی گری
معمولا فرزند دوم خانواده و به طور کلی فرزندان وسط، قدرت مذاکره بالایی دارند؛ زیرا آنها در جمع خواهر و برادرهای کوچکتر و بزرگتر از خود قرار گرفته اند. به همین دلیل یاد می گیرند که چه رفتارهایی با افراد بزرگتر و چه رفتارهایی با افراد کوچکتر از خود داشته باشند.
این یک مهارت خاص و مفید است که فرزندن دوم خانواده در طول رشد و پرورش خویش یاد خواهد گرفت. مخصوصا اگر بعد از او نیز فرزندی وجود داشته باشد. فرزندان دوم، زمان زیادی را صرف می کنند تا والدین، فرزند بزرگتر و فرزند کوچکتر، شرایط آنها را قبول و خواسته هایشان را اجرا کنند. پس یکی از خصوصیات فرزند دوم خانواده این است که مهارت های بالایی در راضی کردن دیگران و مذاکره با آنها، چه بزرگتر و چه کوچکتر، دارد.
۳-بسیار مصمم و استوار
فرزند دوم خانواده با خواهر و یا برادرهای بزرگتر از خود، زندگی می کند که می توانند بهتر از او صحبت کنند، بدَوَند، دوچرخه سواری کنند و یا در مدرسه موفق تر باشند. این بهتر بودن، باعث تشویق و تمجید از طرف والدین می شود و طبیعتا توجه و محبت بیشتر آنها به سمت فرزند اول خواهد رفت.
به همین دلیل فرزند دوم خانواده سعی می کند تا با سریع یاد گرفتن و کسب مهارت ها خودش را در دل پدر و مادر عزیز کرده و مورد تشویق قرار بگیرد. او در ابتدای مسیر ممکن است چند بار شکست خورده و چند روزی ناامید شود؛ اما به خاطر عشق و محبت پدر و مادر، مصمم شده و سعی و تلاش مجدد می کند. این مصمم بودن، می تواند به او قدرت اعتماد به نفس بالایی بخشد.
۴-موفق در دوستیابی
یکی از ناخوشایندترین موضوعات در رابطه با فرزند دوم خانواده و به طور کلی فرزندان وسط، این است که آنها گاهی اوقات احساس کنار گذاشته شدن می کنند؛ زیرا توجه پدر و مادر اغلب به سمت خواهر و برادرهای بزرگتر یا کوچکتر است. به همین دلیل دختر دوم خانواده و یا پسر دوم خانواده، برای جبران کمبود توجه در خانه، به سمت اجتماع رفته و در اکثر مواقع دوست های خوبی را پیدا می کند.
البته والدین باید به این موضوع دقت ویژه داشته باشند که فرزند دوم خانواده به دلیل کمبود محبت و یا بی توجهی از سمت والدین، به دوستی های منفی و آسیب زا کشیده نشود و ضروریست تا در این زمینه، به او کمک کنند تا دوست های خوب و لایقی بیابد.
لیندا دانلپ، دکترای روانشناسی و استاد دانشگاه روانشناسی نیویورک، می گوید: «یکی از خصوصیات فرزند دوم دختر یا پسر این است که آنها معمولاً اولین نفر از خواهر و برادرهایشان هستند که با خانواده دیگری، مثل خانواده خاله یا عموی خود، به سفر می روند یا می خواهند در خانه یکی از دوستانشان بخوابند.»
البته ممکن است در اینجا برای برخی، این سوال مطرح شود که «فرزند دوم خانواده درونگراست یا برونگرا؟» در جواب باید گفت که درونگرا یا برونگرا شدن آنها، به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ اما به طور کلی عزت نفس پایین، که در نتیجه عدم توجه والدین ایجاد می شود، ممکن است به درونگرا شدن فرزند دوم خانواده منجر شود.
۵-خونگرم، اجتماعی و سازگار
فرزند دوم خانواده و به طور کلی فرزندان وسط، در اکثر مواقع هیچ مشکلی در محافل مختلف اجتماعی ندارند؛ زیرا آنها در محیط خانواده ای بزرگ شده اند که تنها نبوده و خواهر و برادر کوچکتر و بزرگتر از خود را داشته اند. آنها به دلیل وجود فرزندان اول، یاد گرفته اند که چگونه با بزرگترهایشان ارتباط برقرار کرده و در مجالسی که افراد بزرگتر از آنها هستند احساس ناخوشایندی نداشته و ارتباط سالم داشته باشند. بنابراین معمولا شخصیت فرزند دوم خانواده، یک شخصیت اجتماعی است. اغلب، بچه های دوم را به عنوان اجتماعی ترین عضو خانواده می شناسند.
فرزندان دوم خانواده، سازگاری بالایی داشته و اکثرا صلح طلب هستند. به دلیل اینکه آنها دائم مجبور بوده اند ارتباط خود را با برادر و خواهر کوچکتر و بزرگتر خود حفظ کنند پس به شدت سازگار هستند. خیلی اوقات آنها از دعوا و جنگ بین خواهر و برادرها فرار می کنند و خواستار صلح و رفتار مسالمت آمیز هستند. این ویژگی به فرزندان دوم خانواده کمک می کند تا در محیط هایی مانند مدرسه، محیط کار و اجتماع بتوانند سریع سازگار شده و شرایط و مشکلات بوجود آمده را حل و فصل کنند.
مشکلات و چالش های فرزند دوم خانواده
اگر خودتان را جای فرزند دوم و یا فرزند وسطی خانواده قرار بدهید، متوجه خواهید شد که گاهی چه شرایط سختی را دارند. این که تمام توجه والدین به سمت درس و تحصیل فرزند بزرگتر و یا نوزاد تازه متولد شده کوچکتر باشد، به شدت دردناک است.
فرزندان وسطی این گونه فکر می کنند که جایگاه خاص و ویژه ای در خانواده خود ندارند. فرزند بزرگتر، ارشد است و بعد از والدین مدیریت و رهبری خانواده را بر عهده دارد. فرزند کوچک هم که ته تغاری بوده و همیشه همه نیازها و خواسته هایش از سمت والدین پاسخ داده می شود. پس فرزندان وسط چه می شوند؟
اطلاع از مشکلات و چالش های فرزند دوم خانواده به شما کمک می کند تا بتوانید به آنها و مشکلاتشان توجه ویژه داشته و آن ها را حل کنید. در ادامه، به برخی از مهمترین چالش ها و خصوصیات فرزند دوم اشاره می کنیم:
۱-عزت نفس و اعتماد به نفس پایین
خیلی اوقات والدین، فرزند دوم خود را دائم با خواهر و برادر بزرگترش مقایسه می کنند و با این کار سبب کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس او می شوند. هر فردی به صورت منحصر به فرد رشد می کند و نمودار رشد و تکامل متفاوتی دارد. اگر فرزند اول در سال اول دبستان خط خوبی داشته، دلیل نمی شود که فرزند دوم خانواده نیز در همان اول دبستان خوش خط بنویسد.
اگر کودک اول خانواده، زود دو چرخه سواری را یاد گرفته است، نباید انتظار داشته باشید که فرزند دوم خانواده نیز به همین صورت باشد. شما ممکن است ناآگاهانه و یا به صورت ناخودآگاه به فرزند وسطی خود بگویید که: «خیلی بی عرضه هستی! از خواهر یا برادر بزرگترت یاد بگیر! او سریع دوچرخه سواری را یاد گرفته». این مقایسه ها، باعث کاهش عزت نفس کودک شما می شود. پس کودکان را بیش از حد با هم مقایسه نکنید. نتیجه ممکن است این باشد که خواهر و برادر، هم نسبت به یکدیگر بیزار می شوند و هم عزت نفس و روحیه خود را از دست می دهند.
همچنین در برخی خانواده ها، فرزند دوم خانواده، احساس می کند که شایسته پذیرش هیچ مسئولیتی نیست. اگر کسی از وی برای کارهای نیکویی که انجام داده تشکر و قدردانی نکند یا مثلا والدین هیچ گاه مسئولیتی را به عهده آنان نگذارند، او احساس می کند که در انجام هیچ کاری خوب نیست و نمی تواند انتظارات پدر و مادر خود را به درستی برآورده کند. به همین دلیل است که بعضا می بینیم برخی والدین اصلا از آنها برای انجام کارها کمک نمی گیرند؛ چون تا به حال مسئولیتی به عهده نگرفته اند، فکر می کنند نمی توانند کاری را انجام دهند و انتظار ندارند که مردم نیز به آنها مسئولیتی بدهند.
۲-فقدان هدف و گم کردن مسیر زندگی
اگر تمام توجه والدین به خواهر و برادر بزرگتر و کوچکتر معطوف شود، کودکان وسط ممکن است مسیر خود را از دست بدهند. آنها گیج هستند و نمی دانند که چه مسیری را باید برای زندگی سالم در پیش بگیرند. عدم تمرکز والدین نسبت به فرزند دوم خانواده باعث می شود که آنها افرادی بی هدف و بی انگیزه شوند.
توجه نداشتن نسبت به فرزند دوم خانواده و به طور کلی کودکان وسط، باعث تضعیف روحیه و مهارت های اجتماعی فرد می شود. همچنین می تواند باعث شود که کودک شما به یک کودک عصبی و پرخاشگر تبدیل شود. جهت آگاهی بیشتر از علت پرخاشگری در کودک، مقاله دلایل پرخاشگری کودکان را مطالعه فرمایید.
۳-حسادت
تعریف و تمجید والدین از فرزندان ارشد و یا تعریف با شور و ذوق در مورد راه رفتن کودک آخر، می تواند باعث شود تا حسادت، به یکی از خصوصیات فرزند دوم خانواده تبدیل شود. اگر شما دائم بخواهید فرزندان را با یکدیگر مقایسه کنید یا از فرزندانتان به طور مساوی تعریف و تمجید نکنید، در حقیقت بذر حسادت را در دل فرزند دوم خانواده و یا کودکان وسطی خود کاشته اید.
مقایسه فرزندان با یکدیگر باعث می شود که کودک شما به شدت حسود شده و دیگر نتواند مانند قبل ارتباط اجتماعی مفیدی را با دیگران برقرار کند. حسادت می تواند کودک شما را به یک کودک لجباز تبدیل کند. او برای جلب توجه شما و یا به عنوان پاسخی در برابر بی توجهی شما، از لجبازی کمک خواهد گرفت.
۴-سرکش شدن و رفتارهای آسیب زا
ایجاد مشکل برای والدین یا خواهر و برادرش، سرکش شدن و پرخاشگری و یا ایجاد حالت عصبانیت، همگی راه هایی است که فرزند دوم خانواده برای جلب توجه و نظر والدین و اطرافیان نسبت به خودش از آن استفاده می کند. او به خوبی می فهمد که شما آنقدر مشغله دارید و حواستان پرت شده است که نمی توانید به رفتارهای خوبش توجه داشته باشید؛ به همین دلیل از رفتارهای ناراحت کننده و مشکل ساز برای جلب توجه شما ستفاده می کند. در این هنگام شما عصبانی شده و نمی توانید پاسخ مناسبی به نیاز فرزندتان بدهید. به همین دلیل بچه های دوم ممکن است بیشتر از سایر فرزندان مشکل ساز و مستعد مشکل جویی باشند. اگر بچه دوم شما به شدت پرخاشگر شده و دائم به دنبال ایجاد مشکل برای شما یا خواهر و برادرش است. می توانید با مراجعه به مشاوره کودک در این باره کمک بگیرید.
۵-احساس تنهایی
به دلیل تمام احساسات ناخوشایند عاطفی که فرزند دوم خانواده در دوران کودکی اش تحمل کرده، این احتمال وجود دارد که او علیرغم حضور فیزیکی در خانواده، در فضایی با احساس تنهایی بزرگ شود. مثلا ممکن است والدین در تعامل با او و فرزند اول خانواده، رفتار تبعیض آمیزی داشته باشند و این باعث شود تا او همیشه احساس کند که تنها بوده و کسی او را دوست ندارد. این قضیه ممکن است در روابط صمیمانه اش با خانواده و اطرافیان مشکل ایجاد کند. به همین علت است که نسبت به عدم تبعیض بین فرزندان در گفتار و سیره پیامبر اکرم (ص)، بسیار تاکید شده است.
شیوه حمایت و مراقبت از فرزند دوم خانواده
با توجه به مطالبی که تاکنون به آن ها اشاره کردیم، روشن می شود که فرزند دوم خانواده بودن، همیشه هم بد نیست و مزایایی را نیز با خود به همراه دارد؛ به شرط آن که به شیوه ای صحیح و مناسب به تربیت بچه دوم خود بپردازیم و احترام به فرزند دوم خود را فراموش نکنیم. تربیت صحیح و راهنمایی های مناسب از سوی خانواده و دوستان، می تواند تا حد زیادی به غلبه بر سندروم فرزند دوم خانواده کمک کند. در ادامه، به برخی از نکات مهم برای مقابله و پیشگیری از سندوم فرزند دوم اشاره می کنیم:
۱-توجه به نیازهای فردی فرزند دوم خانواده
همان گونه که پیش تر توضیح دادیم، مقایسه کردن چیزی است که باعث ایجاد ناامیدی در فرزندان می شود. ما به عنوان بزرگسال نیز از مقایسه های نامطلوب و بی دلیل به شدت بیزاریم. با گفتن این جمله که فرزند بزرگتر کارها را بهتر انجام می دهد، فرزند دوم خود را با او بد نکنید.
بچه ها نسبت به مقایسه بسیار حساس هستند. پس به جای مقایسه کردن، نیازهای فردی هر کدام از فرزندان خود را در نظر بگیرید و به آنها نشان دهید که چگونه کارها را به روش صحیحی انجام دهند. به آنها زمان یادگیری و بازخورد مناسب اختصاص بدهید.
۲-پرهیز از احساسی شدن و مهربانی بیش از حد
همه بچه ها دوست دارند که والدینشان آنها را نوازش کنند، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که نوازش بیش از حد، می تواند بیشتر از آن که مفید باشد مضرر و آسیب زا باشد. اگر فرزند اول خود را بیش از حد نوازش کنید، ممکن است فرزند دوم شما احساس کمبود کند و این می تواند در دراز مدت، تأثیر منفی بر او بگذارد. پس با همه فرزندانتان یکسان رفتار کنید و آنها را افرادی مستقل تربیت کنید.
۳-درک و همدلی
به آنچه که فرزندتان می گوید گوش دهید و نسبت به صحبت های فرزندتان بی تفاوت نباشید. اشتیاق و یا پرس جو را در کنار شنیدن و درک کردن خود به کار ببرید. در این سن، کودک شما به دنبال کمک شما است و شما باید برای حمایت از او در کنارش باشید. هیچ کدام از صحبت ها و یا رویاهای فرزند خود را احمقانه و بی منطق ندانید. اگر در رابطه با مسائلی صحبت کرد، او را قضاوت نکنید.
۴-حمایت در انتخاب مسیر زندگی
اگر مثلا فرزند اول شما در مسابقات ورزشی مقام اول را کسب کرده است و یا فرزند آخر شما شاگرد اول شده است، همه این موفقیت ها را از فرزند وسط خود انتظار نداشته باشید. فرزند دوم خانواده را تحت فشار قرار ندهید و نگویید: «تو نیز باید اول شوی و …!» اگر او می خواهد مسیر متفاوتی را نسبت به خواهر و برادرهایش انتخاب کند، به او اجازه این کار را بدهید؛ اما در کنارش باشید و او را راهنمایی و کنترل کنید. سعی کنید یک پدر و مادر حامی باشید.
۵-احساس خاص بودن
شما می توانید به هر یک از فرزندان خود احساس خاص بودن بدهید. فعالیت هایی را با فرزند دوم خانواده برنامه ریزی کنید یا در انجام تکالیف به او کمک کنید. با رفتارها و توجه های ویژه به فرزندتان، کاری کنید که او احساس خاص بودن داشته باشد. این کار باعث می شود فرزندتان اعتماد به نفس خود را افزایش داده و از حسادت نسبت به خواهر و برادرهای خود دوری کند.
برقراری یک ارتباط سالم و صحیح
حتی اگر فرزند دوم خانواده به سمت والدینش نمی آید و ارتباط خوبی با انها برقرار نمی کند، والدین باید به سمتش بروند. همانطور که اشاره شد، ممکن است یکی از خصوصیات فرزند دوم خانواده، لجبازی و سرکشی باشد. او احتمالا به دلیل نبود توجهات پدر و مادرش، از آنها دور شده و گوشه گیری می کند.
با فرزند دوم خانواده خود صحبت کنید و ارتباط سالمی با او برقرار کنید و توضیح دهید که چرا توجه شما باید به نوزاد تازه متولد شده باشد. اجازه دهید فرزندتان، از ترس ها و نگرانی های خود با شما صحبت کند و شما نیز راه حل های مناسب و سازنده ای را به او ارائه بدهید.
جمع بندی
کارشناسان روانشناسی بر این باورند که ترتیب تولد فرزندان، نقش موثری در شکل گیری خصوصیات و ویژگی های آنها دارد. از این رو، فرزند دوم خانواده نیز دارای خصوصیات منحصر به فردی می تواند باشد و در این راستا، سازگاری و صلح طلبی، توانمندی دیپلماتیک و لابی گری، خونگرمی و اجتماعی بودن، از مهمترین جنبه های مثبت خصوصیات فرزند دوم خانواده معرفی شده و از ُبعد منفی نیز، عزت نفس و اعتماد به نفس پایین، حسادت و سرکشی، از مهمترین خصوصیات فرزند دوم خانواده شمرده شده است.
منبع اقتباس: مرکز مشاوره و روانشناسی آویژه