- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
پذیرش دین اسلام با زور و اکراه نه از نظر عقل قابل قبول است و نه از نظر قرآن کریم؛ زیرا پذیرش یک عقیده از امور قلبی است و با اکراه و زور شمشیر قابل تحقق نیست. اعتقادات و مسائلی که متعلق برای ایمان قرار می گیرد باید با استدلال و برهان برای دیگران بیان گردد؛ ممکن است از سوی دیگران پذیرفته شود و به آن ایمان آورد و ممکن است به آن ایمان نیاورد؛ در هر دو حال نمی شود ایمان به یک چیزی به زور در قلب کسی جای داده شود.
مخالفین دین اسلام پیوسته علیه دین اسلام تبلیغ می کنند که بر طبق آموزه های اسلام پذیرش دین اسلام به زور شمیر بردیگران تحمیل می گردد. آنان بدون توجه به آموزه های قرآنی و احادیث معصومان (علیهم السلام) به این تبلیغ مسموم شان می پردازند. حال آن که آیات قرآن کریم پذیرش دین اسلام را با زور شمشیر و اکراه منتفی دانسته و عقل انسانی نیز ان را غیر معقول می داند و اسلام بر خلاف عقل هیچ حکمی را صادر نمی کند.
نفی اکراه در پذیرش دین اسلام
در قرآن کریم به صراحت گفته شده است که پذیرش دین اسلام و هر عقیده ای دیگری با اکراه و تهدید قابل تحقق نیست. خداوند فرموده است: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»[۱] یعنی در پذیرش دین اسلام ، اکراهى نیست؛ (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنابراین کسى که به طاغوت [بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمى چنگ زده است، که گسستن براى آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
این آیه شریفه دین اجبارى را که با تهدید همراه است نفی کرده است؛ زیرا دین عبارت است از یک سلسله معارف علمى که معارف عملى را به دنبال دارد و این معارف عبارت است از«اعتقادات» و اعتقاد و ایمان هم از امور قلبى است که اکراه و اجبار در آن راه ندارد.
کاربرد تهدید و اکراه تنها در اعمال ظاهرى است که عبارت است از حرکاتى مادى و بدنى (مکانیکى)، و اما اعتقاد قلبى براى خود، علل و اسباب دیگرى از سنخ خود اعتقاد و ادراک دارد و محال است که مثلا جهل، علم را نتیجه دهد، و یا مقدمات غیر علمى، تصدیق علمى را به وجود آورد.
در جمله «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» دو احتمال می تواند وجود داشته باشد؛ یکى اینکه خداوند از حال تکوین خبر می دهد، و می فرماید خداوند در دین اکراه قرار نداده و نتیجه اش این می شود که از نظر شرعی تهدید و اکراه در دین نفى شده و اکراه بر دین و اعتقاد جایز نیست.
احتمال دوم این است که خداوند مسلمانان را نهی نموده که نباید مردم را بر اعتقاد و ایمان مجبور کنند. و این نهی هم مترتب بر همان تکوین است؛ زیرا وقتی که تکوینا اعتقاد و ایمان با زور و اکراه محقق نمی شود نباید انسان کسی را به زور به چیزی معتقد کند.[۲]
بنابراین از دیدگاه دین اسلام که حکم عقل هم آن را تایید می کند به دلیل اینکه پذیرش دین با زور و اکراه هم ممکن نیست پذیرش دین اسلام نیز با زور شمشیر و اکراه امکان پذیر نیست، پس نباید کسی با زور و اکراه مجبور شود که به دین اسلام ایمان بیاورد.
به گفته علامه طباطبایی این آیه شریفه یکى از آیاتى است که به وضوح می فرماید مبنا و اساس دین اسلام شمشیر و خون نیست، و اکراه و زور را تجویز نکرده، از اینرو بی پایگی و سست بودن سخنان کسانی که می گویند اسلام دین شمشیر است، ثابت میگردد.[۳]
جایگاه استدلال و حکمت در پذیرش دین اسلام
دین اسلام دین عقلانیت است و اسلام خود را با استدلال و عقلانیت عرضه می کند. بنابرین پذیرش دین اسلام با استدلال و برهان های عقلانی امکان پذیر است؛ حالا هرکسی می خواهد آن را بپذیرد و به آن ایمان آورد یا نپذیرد و ایمان نیاورد، اختیار دارد. خداوند می فرماید: «إِنَّا هَدَیناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً [۴] ؛ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس»
دین اسلام دین حکمت و رحمت و استدلال و برهان است. اسلام سخن برای گفتن دارد تا دیگران با شنیدن آن هدایت شوند نه اینکه با شمشیر کسی را مسلمان کند. خداوند خطاب به رسول خدا می فرماید:
«ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ[۵] ؛ با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آن ها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسى بهتر مى داند چه کسى از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایت یافتگان داناتر است».
این آیات شریفه به صراحت دلالت دارند که پذیرش دین اسلام باید مبتنی با استدلال و برهان باشد و حتی با کسانی که مسلمان نیستند جدال احسن صورت بگیرد و حتی از جدال غیر احسن و باطل با انان نهی شده است. دینی که با زور و تهدید بر کسی تحمیل شود هیچ سودی ندارد.
نهی از کشتن کافران
یکی از تبیلغات مسموم و تنفر آور مخالفین دین اسلام در پذیرش دین اسلام با زور و اکراه این است که مسلمانان، غیر مسلمانان را اگر مسلمان نشوند می کشند. این سخنان جز تهمت و افترا چیزی دیگیری نیست؛ زیرا در دین اسلام دستور کشتن هیچ کافری داده نشده است بلکه به رفتار درست و عدالت آمیز با آنان توصیه شده است. خداوند در قرآن فرموده است:
«لا ینْهَئکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوکُمْ فىِ الدِّینِ وَ لَمْ یخُرِجُوکمُ مِّن دِیارِکُمْ أَن تَبرُوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَیهْمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ* إِنَّمَا ینهْئکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فىِ الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُم مِّن دِیارِکُمْ وَ ظَاهَرُواْ عَلىَ إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَ مَن یتَوَلهُّمْ فَأُوْلَئکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»؛[۶]
یعنی خدا شما را از نیکى کردن و رعایت قسط و عدل نسبت به کسانى که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهى نمى کند چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد. تنها شما را از دوستى و رابطه با کسانى نهى مى کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه های تان بیرون راندند یا به بیرون راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ظالم و ستمگر است!
این آیه شریفه به روشنی گفته است که کافرانی که با مسلمانان سر جنگ ندارند نه تنها کشتن آنان جایز نیست بلکه باید با آنان رابطه ای خوبی داشته و عدالت و قسط نسبت به آنان رعایت شود. اگر کافرانی که با مسلمانان در امر دین جنگیده اند و مسلمانان را از دیار شان بیرون رانده اند مسلمانان نباید با آنان رابطه خوبی برقرار کنند. و این یک امر عقلانی است و هیچ اشکال عقلی بر آن وارد نیست.
مجادله نیکو با اهل کتاب
در دین اسلام نه تنها کشتن کافران و اهل کتاب توصیه نگردیده، بلکه در هنگام بحث با آنان به جدال احسن با رعایت ادب توصیه شده است. خداوند می فرماید: «وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذی أُنْزِلَ إِلَینا وَ أُنْزِلَ إِلَیکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ [۷]؛
با اهل کتاب جز به روشى که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانى از آنان که ستم کردند؛ و (به آنها) بگویید: «ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده ایم، و معبود ما و شما یکى است، و ما در برابر او تسلیم هستیم!»
مراد از جدال در اینجا بحث و گفتگوهاى منطقى است و تعبیر به «بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ» تعبیر بسیار جامعى است که تمام روش هاى صحیح و مناسب مباحثه را شامل مى شود، چه در الفاظ، چه در محتواى سخن، چه در آهنگ گفتار، و چه در حرکات دیگر همراه آن.
بنا بر این مفهوم این جمله آن است که الفاظ شما مؤدبانه، لحن سخن دوستانه محتواى آن مستدل، آهنگ صدا خالى از فریاد و جنجال و هر گونه خشونت و هتک احترام، همچنین حرکات دست و چشم و ابرو که معمولا مکمل بیان انسان هستند همه باید در همین شیوه و روش انجام گیرد.
چه زیبا است تعبیرات قرآن که در یک جمله کوتاه یک دنیا معنى نهفته است. اینها همه به خاطر آن است که هدف از بحث و مجادله برترى جویى و تفوق طلبى خود و شرمنده ساختن طرف مقابل نیست، بلکه هدف تاثیر کلام و نفوذ سخن در اعماق روح طرف است، و بهترین راه براى رسیدن به این هدف همین شیوه قرآنى است.[۸]
نتیجه گیری
از مطالب فوق این نتیجه حاصل می گردد که پذیرش دین اسلام با اکراه و زور شمشیر توصیه نشده است و دین مبین اسلام دین شمشیر و دین جنگ نیست تا با تهدید و اکراه بر کسی تحمیل گردد. بلکه دین منطق و تفاهم و دین رحمت است که دوست دارد همه بشریت به رستگاری برسد.
آموزه های دین اسلام مطابق با حکم عقل و عقلانیت است و هیچ تضادی با انسان دوستی و عواطف انسانی ندارد؛ از این رو ازخشونت و بدرفتاری در دین اسلام منع شده است.
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . بقره، ۲۵۶.
[۲] . ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص ۵۲۳-۵۲۴.
[۳] . همان، ج۲، ص ۵۲۴.
[۴] . انسان، ۳.
[۵] . نحل، ۱۲۵.
[۶] . ممتحنه، آیات ۸و۹.
[۷] . عنکبوت، ۴۶.
[۸] . تفسیر نمونه، ج۱۶ص ۲۹۹.
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: موسوى، محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چ۵، ۱۳۷۴ش.
۳. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه ، چ ۱۰، ۱۳۷۱ ش.