- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
توحید صفاتی یعنى درک و شناسایى ذات حق به یگانگى عینى با صفات و یگانگى صفات با یکدیگر. توحید ذاتى به معنى نفى ثانى داشتن و نفى مثل و مانند داشتن است و توحید صفاتى به معنى نفى هر گونه کثرت و ترکیب از خود ذات است.
ذات خداوند در عین این که به اوصاف کمالیه جمال و جلال متصف است، داراى جنبه هاى مختلف عینى نیست. اختلاف ذات با صفات و اختلاف صفات با یکدیگر لازمه محدودیت وجود است. براى وجود لایتناهى همچنان که دومى قابل تصور نیست، کثرت و ترکیب و اختلاف ذات و صفات نیز متصور نیست. توحید صفاتى مانند توحید ذاتى از اصول معارف اسلامى و از عالىترین و پراوجترین اندیشه هاى بشرى است که بخصوص در مکتب شیعى تبلور یافته است.
به طور خلاصه معنای توحید صفاتی آن است که صفات الهی مصادیق جداگانهای از یکدیگر و از ذات الهی ندارند، بلکه همگی آنها مفاهیمی هستند که عقل، از مصداق واحد بسیطی که همان ذات مقدس الهی است، انتزاع میکند.
توحید صفاتی در نهج البلاغه
در اینجا فقط به بخشى از یک خطبه نهج البلاغه که هم تأییدى بر مدّعاست و هم توضیحى براى این بخش است، اشاره مى کنیم. در اولین خطبه نهج البلاغه چنین آمده است:
الحمد للّه الّذى لا یبلغ مدحته القائلون و لا یحصى نعماءه العادون، و لا یؤدّى حقه المجتهدون، الّذى لا یدرکه بعد الهمم، و لا یناله غوص الفطن، الّذى لیس لصفته حد محدود و لا نعت موجود …
سپاس ذات خدا را، آن که ستایش کنندگان نتوانند به ستایش او برسند و شمار کنندگان نتوانند نعمت هاى او را برشمارند و کوشندگان نتوانند حق بندگى او را ادا نمایند، آن که همت ها هر چه دور پروازى کنند کنه او را نیابند و زیرکی ها هر اندازه در قعر دریاهاى فطانت فرو روند به او نرسند، آن که صفت او را حد و نهایتى و تغیر و تبدلى نیست …
در این جمله ها- چنانکه مى بینیم- از صفات نامحدود خداوند یاد شده است.
بعد از چند جمله مى فرماید:
کمال الاخلاص له نفى الصفات عنه لشهاده کل موصوف انّه غیر الصفه و شهاده کل صفه انها غیر الموصوف (۱) فمن وصف اللّه سبحانه فقد قرنه و من قرنه …
اخلاص کامل، نفى صفات از پروردگار است (توحید صفاتی)، زیرا موصوف گواهى می دهد که ذاتش غیر از صفت است و صفت گواهى می دهد که او چیزى است غیر از موصوف، و هر کس خداوند را به صفتى توصیف کند، ذات او را مقارن چیز دیگر قرار داده و هر کس خدا را مقارن چیزى قرار دهد … الى آخر.
در این جمله ها، هم براى خداوند اثبات صفت شده است (الّذی لیس لصفته حد محدود) و هم از او نفى صفت شده است (لشهاده کلّ صفه انّها …) از خود این جمله ها معلوم است که صفتى که خداوند موصوف به آن صفت است صفت نامحدود به نامحدودیت ذات است که عین ذات است، و صفتى که خداوند مبرا و منزه از اوست صفت محدود است که غیر ذات و غیر از صفت دیگر است. پس توحید صفاتى یعنى درک و شناختن یگانگى ذات و صفات حق.[۱]
توحید صفاتی در قرآن
یگانگى ذات خدا با صفات خدا (توحید صفاتی )در قرآن:
و الهُکُم الهٌ وحِدٌ لا الهَ الّا هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیم. بقره (۲) ۱۶۳[۲]
اللَّهُ لا الهَ الّا هُوَ الحَىُّ القَیُّومُ ….بقره (۲) ۲۵۵[۳]
اللَّهُ لا الهَ الّا هُوَ الحَىُّ القَیُّوم. آل عمران (۳) ۲
هُوَ الَّذى یُصَوّرُکُم فِى الارحامِ کَیفَ یَشاءُ لا الهَ الّا هُوَ العَزیزُ الحَکیم. آل عمران (۳) ۶[۴]
شَهِدَ اللَّهُ انَّهُ لا الهَ الّا هُوَ والمَلکَهُ و اولوا العِلمِ قاما بِالقِسطِ لا الهَ الّا هُوَ العَزیزُ الحَکیم. آل عمران (۳) ۱۸[۵]
قُلِ ادعوا اللَّهَ اوِ ادعُوا الرَّحمنَ ایًّا ما تَدعوا فَلَهُ الاسماءُ الحُسنى و لا تَجهَر بِصَلاتِکَ و لا تُخافِت بِها و ابتَغِ بَینَ ذلِکَ سَبیلا. اسراء (۱۷) ۱۱۰[۶]
اللَّهُ لا الهَ الّا هُوَ لَهُ الاسماءُ الحُسنى. طه (۲۰) ۸
غافِرِ الذَّ نبِ و قابِلِ التَّوبِ شَدیدِ العِقابِ ذِى الطَّولِ لَاالهَ الّا هُوَ الَیهِ المَصیر. غافر (۴۰) ۳[۷]
هُوَ الحَىُّ لا الهَ الّا هُوَ فَادعُوهُ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ الحَمدُ لِلَّهِ رَبّ العلَمین. غافر (۴۰) ۶۵
فاطِرُ السَّموتِ و الارضِ … و هُوَ السَّمیعُ البَصیر. شورى (۴۲) ۱۱
کُلُّ مَن عَلَیها فَان. ویَبقى وجهُ رَبّکَ ذو الجَلالِ و الاکرام.[۸] الرّحمن (۵۵) ۲۶ و ۲۷
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِى السَّموتِ و الارضِ و هُوَ العَزیزُ الحَکیم لَهُ مُلکُ السَّموتِ و الارضِ یُحیى و یُمیتُ و هُوَ عَلى کُلّ شَىءٍ قَدیر هُوَ الاوَّلُ و الأخِرُ و الظاهِرُ و الباطِنُ و هُوَ بِکُلّ شَىءٍ عَلیم. حدید (۵۷) ۱- ۳[۹]
هُوَ اللَّهُ الَّذى لا الهَ الّا هُوَ علِمُ الغَیبِ و الشَّهادَهِ هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیم هُوَ اللَّهُ الَّذى لا الهَ الّا هُوَ المَلِکُ القُدّوسُ السَّلامُ المُؤمِنُ المُهَیمِنُ العَزیزُ الجَبّارُ المُتَکَبّرُ سُبحانَ اللَّهِ عَمّا یُشرِکون. حشر (۵۹) ۲۲ و ۲۳[۱۰]
قُل هُوَ اللَّهُ احَد اللَّهُ الصَّمَد. اخلاص (۱۱۲) ۱ و ۲
اشاعره و توحید صفاتی
در نظرگاه اشاعره، صفات عبارت از معانى ازلى هستند که نه عین ذاتاند و نه غیر ذات، و از گذر آن ها، ذات خدا به علم و قدرت و دیگر صفات متصف می گردد.[۱۱] نظریه اشاعره افزون بر آن که موجب محدودیت ذات خداوند مى شود، ذات را- در اوصاف کمالى- به غیر خویش محتاج مىانگارد، و احتیاج با غناى ذاتى خداوند سازگار نیست.
معتزله و توحید صفاتی
برخى از معتزله به «نیابت» ذات از صفات معتقدند؛ بدین معنا که آنچه از صفات ظهور می یابد، از ذات نیز ظاهر می شود نه آن که ذات به واقع داراى این صفات باشد. اینان را «نفاه»- کسانى که صفات خدارا نفى می کنند- می گویند.[۱]
پی نوشت ها
[۱] . محاضرات فى الالهیّات.
[۱] . مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج۲، ص: ۱۰۳
[۲] . (و خداى شما، خداوند یگانه اى است، که غیر از او معبودى نیست! اوست بخشنده و مهربان (و داراى رحمت عام و خاص)
[۳] . (هیچ معبودى نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است.)
[۴] . (او کسى است که شما را در رحمِ (مادران)، آن چنان که می خواهد تصویر می کند. معبودى جز خداوندِ توانا و حکیم، نیست.)
[۵] . (خداوند، (با ایجادِ نظامِ واحدِ جهانِ هستى،) گواهى می دهد که معبودى جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونه اى بر این مطلب،) گواهى می دهند؛ در حالى که (خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد؛ معبودى جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است.)
[۶] . (بگو: « «اللَّه» را بخوانید یا «رحمان» را، هر کدام را بخوانید، (ذات پاکش یکى است؛ و) براى او بهترین نام هاست!» و نمازت را زیاد بلند، یا خیلى آهسته نخوان؛ و در میان آن دو، راهى (معتدل) انتخاب کن!)
[۷] . (خداوندى که آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است؛ هیچ معبودى جز او نیست؛ و بازگشت (همه شما) تنها بسوى اوست.)
[۸] . بر اساس یک احتمال، منظور از «وجه ربک ذوالجلال و الاکرام» صفات خداوند است که ماندگار و ذاتى خداوند است.( المیزان، ج ۱۹، ص ۱۰۱)
[۹] . (به نام خداوند بخشنده بخشایشگر آنچه در آسمان ها و زمین است براى خدا تسبیح می گویند؛ و او عزیز و حکیم است. مالکیّت (و حاکمیّت) آسمان ها و زمین از آن اوست؛ زنده می کند و می میراند؛ و او بر هر چیز توانا است! اوّل و آخر و پیدا و پنهان اوست؛ و او به هر چیز داناست)
[۱۰] . (او خدایى است که معبودى جز او نیست، داناى آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است!) و خدایى است که معبودى جز او نیست، حاکم و مالک اصلى اوست، از هر عیب منزه است، به کسى یتم نمی کند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندى شکست ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح می کند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک براى او قرار می دهند)
[۱۱] . مصنفات الشیخ المفید، ۴/ ۵۲ و ۵۳.