- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
تولد
عرب جاهلی، مبدأ تاریخ ثابت و منظمی نداشت، بلکه حادثه ای از حوادث مهم محلی مانند مرگ شخصیتی بزرگ و مشهور یا جنگی خونین بین دو قبیله را مدتی مبدأ تاریخ قرار می داد[۱]. حتی همه قبایل عرب مبدأ تاریخ واحد نداشتند، بلکه هر قبیله ای حادثه ای را که به نظر او مهم می آمد، مبدأ تاریخ قرار می داد[۲].
هنگامی که سپاه فیل به فرماندهی ابرهه، فرمانروای حبشه که برای تخریب کعبه، به مکه حمله کرده بود[۳]، به صورت خارق العاده و با قدرت نمایی غیبی خداوند شکست خورد؛ این رویداد، دیگر حوادث آن روزگار را تحت الشعاع قرار داد و آن سال مدتها به عنوان عام الفیل مبدأ تاریخ قرار گرفت[۴]. حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در همان سال در مکه متولد شد[۵].
این حادثه با توجه به برخی از قراین و شواهد از جمله هجرت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در سال ۶۲۲ میلادی و نیز وفات آن حضرت که در سال ۶۳۲ میلادی و در سن ۶۰ – ۶۳ سالگی رخ داده، در حدود سال ۵۶۹ – ۵۷۰ میلادی بوده است[۶].
دوران کودکی و شیرخوارگی
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دو ماهه بود[۷] که پدرش عبدالله در بازگشت از سفر بازرگانی شام، در شهر یثرب درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد[۸]. قرآن کریم از یتیمی او چنین یاد کرده است: آیا (پروردگارت تو را یتیم نیافت و پناه داد و تو را گمشده یافت و هدایت کرد، و تو را فقیر یافت و بی نیاز کرد؟)[۹]
نوزاد آمنه پس از نخستین روزهای تولد که از شیر مادر استفاده کرد[۱۰] مدت کوتاهی ثویبه – کنیز آزادشده ابولهب – او را شیر داد[۱۱]. آن گاه طبق عادت عرب[۱۲] او را به دایه ای به نام حلیمه سعدیه از قبیله بنی سعد بن بکر سپردند که در بادیه زندگی می کرد[۱۳]. حلیمه دو سال او را شیر داد[۱۴] و تا پنج سالگی نگهداری کرد و سپس به خانواده اش تحویل داد[۱۵].
گویا انگیزه سپردن کودک به دایه بادیه نشین، پرورش او در هوای پاک صحرا و دوری از خطر بیماری وبا در شهر مکه بوده است[۱۶]. یادگیری زبان فصیح و اصیل عربی در میان قبایل بادیه نشین نیز انگیزه دیگری است که از سوی برخی از مورخان معاصر عنوان شده است[۱۷].
جمله ای از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با اشاره با اشاره به این موضوع نقل شده است که شاید شاهد این انگیزه باشد: من از همه شما فصیح ترم، چه، هم قرشی هستم و هم در میان قبیله بنی سعد بن بکر شیر خورده ام[۱۸].
در برخی از منابع تاریخی درباره چگونگی انتخاب حلیمه برای دایگی، آمده است که چون محمد یتیم بود، هیچ دایه ای حاضر نشد او را بپذیرد؛ زیرا آنان می خواستند در برابر دایگی از پدر کودک کمک مالی دریافت کنند و چون حلیمه موفق به یافتن کودکی نشد، ناگزیر با وجود یتیمی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) او را پذیرفت[۱۹]. ولی نپذیرفتن محمد از طرف دایگان به خاطر یتیمی او قابل قبول به نظر نمی رسد؛ زیرا:
۱ – چنان که گفتیم در تعدادی از منابع آمده است که عبدالله چند ماه پس از تولد محمد درگذشت. بنابر این او در آن هنگام هنوز یتیم نشده بود.
۲ – با توجه به موقعیت ممتاز و احترام بسیار بالای عبدالمطلب در مکه و ثروت فراوان او نه تنها دایگان از این امر سر باز نمی زدند، بلکه برای دایگی کودک چنین خانواده ای، سر و دست می شکستند.
۳ – در بسیاری از منابع تاریخی که این قضیه نقل شده، این بخش به چشم نمی خورد[۲۰].
درگذشت مادر و کفالت عبدالمطلب
آمنه پس از آن که کودک خود را از حلیمه تحویل گرفت، همراه فرزندش و ام ایمن – کنیز عبدالله – با قافله ای به یثرب سفر کرد تا هم سر قبر همسرش عبدالله بروند و هم با دایی های او دیدار کنند[۲۱]. پس از یک ماه توقف در یثرب، هنگام بازگشت به مکه، آمنه در منزلی به نام ابواء درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد. در آن هنگام محمد شش ساله بود[۲۲]. ام ایمن او را با قافله به مکه آورد و به عبد المطلب تحویل داد[۲۳].
عبد المطلب سر پرستی و کفالت او را به عهده گرفت و تا زنده بود، از فرزندزاده خود به خوبی نگهبانی می کرد و او را مورد تفقد و نوازش فوق العاده قرار می داد و می گفت: او رتبه والایی خواهد داشت[۲۴].
درگذشت عبدالمطلب و سرپرستی ابوطالب
محمد هشت ساله بود که عبدالمطلب نیز درگذشت و کفالت او را به ابوطالب که با عبدالله پدر محمد از یک مادر بودند، سپرد[۲۵]. از آن روز ابوطالب سرپرستی محمد را به عهده گرفت. گر چه او پر عایله و تنگدست[۲۶] اما مردی بزرگوار، با همت و مورد احترام و اطاعت مردم[۲۷] و در میان قریش سرفراز بود[۲۸]. او به محمد سخت علاقه مند بود، به طوری که او را بیش از فرزندان خویش دوست می داشت[۲۹].
فاطمه بنت اسد – همسر ابوطالب – نیز در سرپرستی و پرورش او نقشی مهم داشت و در این راه زحمت فراوان کشید. او نه تنها محمد را همچون مادری مهربان دوست می داشت، بلکه او را بر فرزندان خویش نیز مقدم می داشت. حضرت محمد هرگز زحمات او را فراموش نمی کرد و از او به عنوان مادر یاد می کرد[۳۰].
سفر به شام و پیشگویی راهب
در یکی از سال ها ابوطالب همراه کاروان قریش برای تجارت عازم شام شد. بنا به تقاضای محمد (که بر حسب اختلاف مورخان، در آن هنگام ۸، ۹، ۱۲ یا ۱۳ ساله بود) ابوطالب او را نیز به همراه خود برد. زمانی که کاروان به بصری[۳۱] رسید، در کنار صومعه ای به استراحت پرداخت.
در آن صومعه راهبی به نام بحیرا زندگی می کرد که عالم بزرگ مسیحیان بود. در میان جمعیت برادرزاده ابوطالب توجه وی را جلب کرد؛ زیرا برخی از نشانه هایی را که او درباره پیامبر موعود می دانست، در محمد مشاهده کرد. او پس از اندکی گفت و گو با محمد و طرح پرسش هایی از او از نبوت آینده محمد خبر داد و به ابوطالب سفارش کرد که از او مراقبت و از گزند یهود حفظ کند[۳۲]. تذکر چند نکته درباره این حادثه لازم است:
۱ – این حادثه در برخی از منابع تاریخی و حدیثی به صورت مختصر و در برخی دیگر با شاخ و برگ و تفصیلات نقل شده است، اما اصل قضیه جای شبهه و تردید نیست؛ زیرا قرآن مجید در آیات متعدد، پیشگویی پیامبران پیشین، از بعثت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را نقل کرده، بر آگاهی علمای اهل کتاب از نشانه های او و شناخت آنان در این زمینه تأکید می کند[۳۳] و همچنین پیشگویی های متعدد اهل کتاب از بعثت پیامبر در کتب تاریخ و حدیث نقل شده است[۳۴].
۲ – نشانه هایی که علمای اهل کتاب درباره محمد در اختیار داشتند، برخی مربوط به زندگی شخصی و ویژگی های بدنی او (از قبیل یتیمی در کودکی، سیما، نام) و برخی دیگر، مربوط به ویژگی های خانوادگی و قبیلگی او (مانند عرب بودن، ازدواج با زنی با شخصیت و….) بوده است. از بارزترین نشانه های بدنی حضرت، خال درشتی بین دو کتف او بوده که خال نبوت یا مهر نبوت نامیده می شد[۳۵].
۳ – پیشگویی بحیرا تنها برای کاروانیان تازگی داشت؛ زیرا نه تنها ابوطالب، بلکه سایر بستگان نزدیک محمد نیز از آینده درخشان او خبر داشتند[۳۶].
پی نوشت ها
[۱] – برای آگاهی بیشتر درباره ی این حوادث ر. ک: مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص ۱۷۲ _ ۱۸۱؛ دکتر محمد ابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام (چ ۲ انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۱)، ص ۲۶ _ ۲۷.
[۲] – مسعودی، مروج الذهب، ص ۲۷.
[۳] – شیخ طوسی، الامالی (قم: دارالثقافه، ط ۱، ۱۴۱۴ ه. ق)، ص ۸۰ _ ۸۲؛ بیهقی، دلائل النبوه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص ۹۴ _ ۹۷؛ ابن هشام، السیره النبویه، ج ۴، ص ۴۴ _ ۵۵؛ بلاذری، پیشین، ص ۶۷ – ۶۹؛ محمد بن حبیب بغدادی، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق: خورشید احمد فارق (بیروت: عالم الکتب، ط ۱، ۱۴۰۵ ه. ق)، ص ۷۰ _ ۷۷.
[۴] – پیش از حادثه سپاه فیل، قریش، درکذشت قصی را که شخصیتی بزرک و برجسته بود و برای نخستین بار قریش را به قدرت رساند مبدأ تاریخ قرار داده بود. (ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۴.)
[۵] – کلینی، اصول الکافی (تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۱ ه. ق)، ج ۱، ص ۴۳۹؛ ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۴؛ مسعودی، مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۷۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۲۵۰ _ ۲۵۲؛ حلبی، السیره الحلبیه، ص ۹۵؛ بیهقی، پیشین، ص ۷۲ _ ۷۳؛ ابن کثیر، السیره النبویه، ج ۱، ص ۲۰۱؛ محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۰۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص ۱۴،؛ ابن هشام، السیره النبویه، ج ۱، ص ۱۶۷، الشیخ عبدالقادر بدران، تهذیب تاریخ دمشق (بیروت: دار احیاء التراث العربی، ط ۳، ۱۴۰۷ ه. ق)، ج ۱، ص ۲۸۲؛ ابن اسحاق، السیر و المغازی، تحقیق: سهیل زکار (بیروت: دارالفکر، ط ۱، ۱۳۹۸ ه. ق) ص ۶۱.
[۶] – علی اکبر فیاض، تاریخ اسلام (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چ ۳، ۱۳۶۷) ص ۶۲؛ عباس زریاب، سیره رسول الله (بخش اول از آغاز تا هجرت) (تهران: سروش، چ ۱، ۱۳۷۰)، ص ۸۶ _ ۸۷؛ سید جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان (تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چ ۱۰، ۱۳۶۹)، ص ۳۷.
در این که آیا تولد حضرت، دقیقا در همان عام الفیل اتفاق افتاده یا جلوتر یا عقب تر و نیز در تطبیق عام الفیل با سال های میلادی، احتمالات و نظریات دیگری ابراز شده است که نقل آنها در این کتاب ضرورتی ندارد. برای آگاهی بیشتر ر. ک: محمد خاتم پیامبران، ج ۱، ص ۱۷۶، ۱۷۷؛ مقاله سید جعفر شهیدی؛ رسولی محلاتی، درس هایی از تاریخ تحلیلی اسلام (قم: ماهنامه پاسدار اسلام، ۱۴۰۵ ه. ق) ج ۱، ص ۱۰۷ به بعد؛ ابن کثیر، السیره النبویه، ج ۱، ص ۲۰۳؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۲۸۱ _ ۲۸۲؛ سید حسن تفی زاده، از پرویز تا چنگیز (تهران: کتابفروشی فروغی، ۱۳۴۹) ص ۱۵۳؛ حسین مونس، تاریخ قریش، (الدار السعودیه، ط ۱، ۱۴۰۸ ه. ق)، ص ۱۵۳ _ ۱۵۹.
ضمنا برخی از مورخان اروپایی، انگیزه لشکرکشی ابرهه را که در منابع اسلامی، انگیزه مذهبی و رقابت بین کلیسای قلیس در یمن و کعبه در حجاز معرفی شده است، کشورگشایی، و حمله ابرهه به ایران از طریق شمال عربستان، به تحریک دولت روم، معرفی کرده اند. (فیاض، پیشین، ص ۶۲؛ ابوالقاسم پاینده، مقدمه ترجمه فارسی قرآن مجید، ص _ لز _) که نیاز به بحث و بررسی جداگانه دارد و از گنجایش این کتاب بیرون است.
[۷] – کلینی، پیشین، ص ۴۳۹؛ ابن واضح، پیشین، ص ۶؛ ابوالفتح محمد بن علی الکراجکی، کنز الفوائد (قم: دارالذخائر، ط ۱، ۱۴۱۰ ه. ق)، ج ۲، ص ۱۶۷، سن حضرت محمد را هنگام مرگ پدر، هفت ماه و بیست و هشت روز نیز نوشته اند. (محمد بن سعد، الطبقات الکبری (بیروت: دار صادر، ج ۱، ص ۱۰۰)، برخی دیگر از مورخان، درگذشت عبدالله را پیش از ولادت حضرت محمد نوشته اند. (ابن سعد، پیشین، ص ۹۹ _ ۱۰۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص ۱۳؛ ابن هشام، السیره النبویه، ج ۱، ص ۱۶۷؛ الشیخ عبدالقادر بدران، تهذیب تاریخ دمشق، تألیف ابن عساکر (بیروت: دار احیاء التراث العربی، ط ۳، ۱۴۰۷ ه. ق) ج ۱، ص ۲۸۴.) اما برخی از اسناد و شواهد، روایت اول را تأیید می کند از جمله اشعار عبدالمطلب که طی آن کفالت او را به ابوطالب سپرد:
اوصیک یا عبد مناف بعدی بمفـــــرد بید ابیه فرد
فارقه و هو ضـجیـج المهد فکنت کالامّ له فی المجد
(تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۰؛ ر. ک: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب (قم: المطبعه العلمیه) ج ۱، ص ۳۶).
[۸] – تهذیب تاریخ دمشق، ج ۱۷، ص ۲۸۲؛ ابن سعد، پیشین، ج ۱، ص ۹۹؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص ۱۹۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (بیروت: دارالقاموس الحدیث)، ج ۲، ص ۱۷۶؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ (بیروت: دار صادر)، ج ۲، ص ۱۰.
[۹] – الضحی (۹۳): ۶ _ ۸.
[۱۰] – تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶؛ حلبی، پیشین، ج ۱، ص ۱۴۳.
[۱۱] – تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶؛ طبرسی، اعلام الوری، ص ۶؛ بیهقی، پیشین، ص ۱۱۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص ۱۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۸۴.
[۱۲] – حلبی، پیشین، ج ۱، ص ۱۴۶.
[۱۳] – تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷؛ ابن هشام پیشین، ج ۱، ص ۱۷۱؛ محمد بن سعد، پیشین، ص ۱۱۰؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص ۱۹۶؛ مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۷۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ص ۶؛ بیهقی، پیشین، ص ۱۰۱ _ ۱۰۲؛ ابن کثیر، السیره النبویه، ج ۱، ص ۲۲۵؛ ابن اسحاق، السیر و المغازی، تحقیق: سهیل زکار، ط ۱، ۱۳۹۸ ه. ق)، ص ۴۹.
[۱۴] – بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق: محمد حمید الله (قاهره: دارالمعارف) ج ۱، ص ۹۴؛ مقدسی، البدء و التاریخ، ط پاریس، ۱۹۰۳ م، ج ۴، ص ۱۳۱؛ مجلسی
بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۴۰۱؛ ابن سعد، پیشین، ج ۱، ص ۱۱۲.
[۱۵] – تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷؛ ابن شهر آشوب، پیشین، ج ۱؛ بلاذری، پیشین، ص ۹۴؛ مسعودی، مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۷۵.
[۱۶] – ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم (قاهره: دار احیاء الکتب العربیه، ۱۹۶۱)، ج ۱۳، ص ۲۰۳؛ مجلسی، پیشین، ص ۴۰۱.
[۱۷] – جعفر سبحانی، فروغ ابدیت (قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چ ۵، ۱۳۶۸)، ج ۱، ص ۱۵۹، سید مرتضی جعفر العاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم (قم: ۱۴۰۰ ه. ق)، ج ۱، ص ۸۱.
[۱۸] – انا اعربکم، انا قرشی و استرضعت فی بنی سعد بن بکر (ابن هشام، السیره النبویه، ج ۱، ص ۱۷۶ و ر. ک: ابن سعد، پیشین، ص ۱۱۳؛ حلبی، پیشین، ص ۱۴۶؛ ابوسعید واعظ خرگوشی، شرف النبی، ترجمه نجم الدین محمود راوندی، (تهران انتشارات بابک، ۱۳۶۱)، ص ۱۹۶
گفته شده در مدتی که محمد نزد حلیمه در بادیه به سر می برد، قضیه شق صدر پیش آمد. اما محققان و تحلیل گران تاریخ اسلام، بنا به دلایل متعدد، این موضوع را دور از واقعیت و از مجعولات می دانند. (ر. ک: سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج ۱، ص ۸۲، سید هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام، ج ۱، ص ۱۸۹ و ۲۰۴؛ شیخ محمد ابوریه، اضواء علی السنه المحمدیه، (مطبعه صور الحدیثه، ط ۲، ه. ق) ج ۱، ص ۱۷۵ _ ۱۷۷).
[۱۹] – ابن هشام، پیشین، ج ۱، ص ۱۷۱ _ ۱۷۲؛ بلاذری، پیشین، ص ۹۳؛ ابن سعد، پیشین، ص ۱۱۰ _ ۱۱۱.
[۲۰] – از آن جمله ابن شهرآشوب که از محدثان بزرگ و برجسته است، این قضیه را نقل کرده، ولی موضوع یتیمی حضرت محمد به آن شکل که گفته شده، در آن نیست. (مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۲۱).
[۲۱] – سلمی، مادر عبدالمطلب، اهل یثرب و از قبیله بنی نجار بود (بیهقی، پیشین، ج ۱، ص ۳۳.
[۲۲] – ابن اسحاق، پیشیین، ص ۶۵؛ بلاذری پیشین، ص ۹۴؛ ابن سعد، پیشین، ص ۱۱۶؛ ابن هشام، پیشین، ص ۱۷۷، بیهقی، پیشین، ص ۱۲۱؛ طبرسی، پیشین، ص ۹، صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علی اکبر غفاری (قم: موسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۳) ج ۱، ص ۱۷۲؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷؛ الشیخ عبدالقادر بدران، تهذیب تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۲۸۳.
[۲۳] – حلبی، پیشین، ج ۱، ص ۱۷۲.
[۲۴] – ابن هشام، پیشین، ص ۱۷۸، صدوق، پیشین، ج ۱، ص ۱۷۱؛ مجلسی، پیشین، ص ۴۰۶؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲ ص ۹.
[۲۵] – ابن هشام، پیشین، ص ۱۸۹، مجلسی، پیشین، ص ۴۰۶؛ طبری، پیشین، ج ۲، ص ۱۹۴.
[۲۶] تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۱؛ ابن سعد پیشین، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مجلسی، پیشین، ۴۰۷؛ سهیلی، الروض الانف (قاهره: موسسه المختار) ج ۱، ص ۱۹۳.
[۲۷] – تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۱؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، (بیروت: دار العلم للملایین، ط ۱، ۱۹۶۸ م) ج ۴، ص ۸۲.
[۲۸] – ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم (قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۹۶۲ م) ج ۱۵، ص ۲۱۹.
[۲۹] – ابن سعد، پیشین، ج ۱، ص ۱۱۹، ابن شهرآشوب، پیشین، ج ۱، ص ۳۶؛ مجلسی، پیشین، ص ۴۰۷؛ شیخ عبدالقادر بدران تهذیب تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۲۸۵.
[۳۰] – تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۱؛ ابن ابی الحدید، پیشین، ج ۱، ص ۱۴؛ مقدمه اصول کافی، ج ۱، ص ۴۵۳.
[۳۱] – قصبه ای در سرزمین حوران از توابع دمشق (یاقوت حموی، معجم البلدان، (بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۹ ه. ق) ج ۱، ص ۴۴۱).
[۳۲] – این قضیه را مورخان و محدثان اسلامی در منابع زیر نقل کرده اند:
ابن هشام السیره النبویه ج ۱ ص ۱۹۱ – ۱۹۳؛ محمد بن جریر طبری تاریخ الامم و الملوک ج ۲ ص ۱۹۵؛ سنن ترمذی ج ۵؛ المناقب باب ۳ ص ۵۹۰ حدیث ۲۶۲۰؛ ابن اسحاق السیر و المغازی تحقیق سهیل زکار ص ۷۳؛ محمد بن سعد الطبقات الکبری ج ۱ ص ۱۲۱؛ مسعودی مروج الذهب ج ۲ ص ۲۸۶؛ صدوق کمال الدین و تمام النعمه ج ۱ ص ۱۸۲ – ۱۸۶؛ بلاذری انساب الاشراف ج ۱ ص ۹۶؛ بیهقی دلائل النبوه ترجمه محمود مهدوی دامغانی ج ۱ ص ۱۹۵؛ طبرسی اعلام الوری ص ۱۷ – ۱۸؛ ابن شهر آشوب مناقب آل ابی طالب ج ۱ ص ۳۸ – ۳۹؛ ابن اثیر الکامل فی التاریخ ج ۲ ص ۲۷؛ ابن اثیر اسدالغابه ج ۱ ص ۱۵؛ شیخ عبدالقادر بدران تهذیب تاریخ دمشق تألیف حافظ ابن عساکر ج ۱ ص ۲۷۰ و ۳۵۴؛ ابن کثیر سیره النبی ج ۱ ص ۲۴۳ – ۲۴۹ و البدایه و النهایه ج ۲ ص ۲۲۹ – ۲۳۰؛ حلبی انسان العیون (السیره الحلبیه) ج ۱ ص ۱۹۱؛ مجلسی بحارالانوار ج ۱۵ ص ۴۰۹.
[۳۳] – بقره (۲): ۴۱، ۴۲، ۸۹، ۱۴۶؛ اعراف (۷): ۱۵۷؛ انعام (۶): ۲۰؛ صف (۶۱): ۶.
[۳۴] – ر. ک: جعفر سبحانی، راز بزرگ رسالت، تهران کتابخانه مسجد جامع تهران،۱۳۵۸، ص ۲۶۲ – ۲۷۸. در زمینه پیش گویی پیامبران پیشین در مورد پیامبر اسلام کتاب های مستقلی نوشته شده است که به عنوان نمونه سه کتاب زیر را می توان نام برد:
محمد در تورات و انجیل تألیف پروفسور عبدالاحد داود ترجمه فضل الله نیک آیین؛ مدرسه سیار تألیف شیخ محمد جواد بلاغی ترجمه ع؛ و انیس الاعلام تألیف فخر الاسلام.
[۳۵] – ابن هشام پیشین ج ۱ ص ۱۹۳؛ بیهقی پیشین ص ۱۹۵؛ سنن ترمذی، تحقیق ابراهیم عطوه عوض، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۵؛ المناقب باب ۳ ص ۵۹۰ حدیث ۲۶۲۰؛ شیخ عبدالقادر بدران تهذیب تاریخ دمشق ج ۱ ص ۲۷۸؛ ابن کثیر سیره النبی ج ۱ ص ۲۴۵؛ صحیح بخاری تحقیق الشیخ قاسم الشماعی الرفاعی ج ۵ ص ۲۸ باب ۲۳ حدیث ۷۱.
[۳۶] – تاریخ یعقوبی ج ۲ ص ۱۱؛ بلاذری انساب الاشراف ج ۱ ص ۸۱؛ اصول کافی ج ۱ ص ۴۴۷. مهدی پیشوائی- تاریخ اسلام، ص۱۰۳
منبع: حوزه نت