- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مراحل یا درجات کشمکش میان خواهرها و برادرها
«فیبر» و «مازلیش» در کتاب «خواهر و برادرهاى بدون رقابت»، در مورد مراحل کشمکش میان فرزندان بحث مى کنند و در واقع بگو و مگوهایى را مطرح مى کنند که در میان این افراد شایع و مشترک است. زمانى که درگیرى میان فرزندان بالا گرفته است، ممکن است که دخالت والدین لازم باشد.
آگاهى والدین از علل عصبانیت آنها مى تواند مفید واقع شود. پدران و مادران مى توانند دیدگاه فرزندان خود را در نظر گرفته و به آنها توجه کرده و شنواى حرفهایشان باشند، مشکل را برایشان توضیح دهند و راه حل مناسب را پیش روى آنها بگذارند. سپس پدر و مادر باید اتاق را ترک کنند و اجازه دهند که کودکان، خود، مشکلشان را حل کنند.
زمانى که موقعیت به گونه ى خطرناکى است و امکان دارد که فرزندان به هم توهین کرده و یا صدمه بزنند، پدر و مادر باید مقررات خود را به اجرا گذارند. همچنین اگر موقعیت به گونهاى است که فرزندان به هم آسیب رساندهاند مداخله ى والدین بسیار ضرورى است و باید آنها را از هم جدا کنند تا آرامش خود را بازیابند.
داستان تئو (۳) و دونا (۴) که در ذیل آمده، نشان مىدهد که چطور رقابت میان دو فرزند شکل مىگیرد و به کشمکش تبدیل مىشود. همچنین این مطلب به والدین مى آموزد که چطور عدالت و انصاف را، در زندگى با کودکان رعایت کنند.
داستان تئو و دونا
دونا ۵ سال بعد از تئو متولد شد. معمولا این اختلاف سنى باعث رقابت میان خواهر و برادر مى گردد. تئو پیش از به دنیا آمدن دونا تنها فرزند خانواده بود و همچنین پرنسسى دوست داشتنى با او رفتار مى شد. وقتى که او متوجه حاملگى مادرش شد در ابتدا بسیار هیجان زده شد و در اشتیاق به دنیا آمدن خواهر یا برادرى بود که بتواند با او بازى کند.
به هر حال وقتى دونا متولد شد، تئو بسیار گیج و متحیر شد چون دائما مى دید که والدینش وقت و توجه خود را صرف رسیدگى به دونا کوچولو مى کردند. دونا مرتبا گریه مى کرد و علاقه اى به بازى کردن به تئو نشان نمى داد.
به همین جهت تئو بیشتر زمان خود را صرف بازى با دوستانش در خارج از منزل مى کرد و در این زمان مادر به نوزاد تازه متولد شده و کارهاى خانه رسیدگى مى کرد. ضمنا تئو شاگرد بسیار منظم و درس خوانى بود و گر چه دونا توجه والدینش را به خود جلب کرده بود، اما تئو با گرفتن نمره هاى خوب توانسته بود توجه پدر و مادر را از آن خود سازد.
درگیرى مختصر و سپس جنگ
تا زمانى که دونا کوچک بود، تئو خود را با سرگرمى هاى خاصى همچون تماشاى فیلم هاى کارتونى و بازى هاى ویدیویى مشغول مى کرد. از نظر تئو، خواهر کوچولوى او اغلب باعث اذیت و آزار مى شد. دختر کوچولو سعى داشت که با برادرش به خارج از منزل برود و یا به اتاق او وارد شود و آن جا را به هم بریزد که همگى از نظر تئو ناپسند بود، همچنین با وجود این که تئو تذکر مى داد که از اتاقم بیرون برو، ولى دونا توجهى نمى کرد.
روزى تئو یک بستنى چوبى روى میز کلکسیون بازى هاى ویدئویى اش پیدا کرد، جیغ زنان به سمت اتاق نشیمن رفت. در آن جا خواهرش مشغول رنگ کردن کتاب نقاشى اش بود. مادرش با تعجب به تئو نگاه کرد و گفت: «دونا تنها یک بچه است و بیشتر از این نباید از او انتظار داشت.» و ضمنا گفت: «تئو، تو بزرگتر هستى و نباید به این سرعت خونسردى خود را از دست دهى.»
به هر جهت تئو پذیرفت ولى مجبور شد که نوارهاى خود را به داخل حمام ببرد و بشوید. این اتفاق سبب گردید که ارتباط میان این خواهر و برادر وخیم شود. دونا در رقابت با برادرش براى جذب توجه پدر و مادر موفق بود. خصوصا وقتى دونا مشغول بازى با دوستانش بود، تئو او را اذیت مى کرد و او را به گریه مى انداخت.
تئو در بیرون از منزل هم حوصله ى خواهرش را نداشت و در منزل هم از دیدن او آزرده خاطر مى شد، از نظر او دونا تنها موجودى مزاحم محسوب مى شد. در این جا باید به این نکته اشاره داشت که نه تنها تئو خواهرش را از خود مى راند بلکه رفتار والدین نیز در تشدید فاصله ى بین آن دو تأثیرگذار بود.
از طرف دیگر والدین تئو درک نمى کردند که چرا پسر مؤدبشان که همواره رفتار شایسته اى با دیگران دارد چنین رفتارى با خواهر خود دارد و مرتبا سر به سر او مى گذارد و اذیتش مى کند. چطور ممکن است که او این طور نسبت به خواهر خود حسادت بورزد؟ آنها به طور یکسان با فرزندان خود رفتار نکرده اند؟ آیا محبت خود را به طور مساوى تقسیم نکرده اند؟
به هر جهت تصمیمى که والدین تئو گرفتند این بود که وقتى تئو رفتار نادرستى با خواهر خود دارد، نسبت به او سخت گیرى کنند. مادر چنین اظهار مى دارد: «تئو باید یاد بگیرد که با خواهر خود مهربان تر باشد، دونا کوچکتر از تئوست و با رفتارهاى ناشایست تئو ممکن است آسیب ببیند.»
درسى براى مادر
وقتى دونا ۶ ساله بود، روزى با مادرش در حال تماشاى کارتون تام و جرى بود. گربه ى کارتون که اسمش تام بود، همیشه دنبال جرى کوچولوى بیچاره مى کرد. البته همیشه موش بود که پیروز مى شد. دونا به مادر خود نگاهى انداخت و با غرور گفت: «تام و جرى مثل من و تئو هستند.» مادر پرسید: «منظورت از این حرف چیست؟» دختر کوچولو دوباره متکبرانه جواب داد: «من جرى موشه هستم و تئو هم، تام است، او از من بزرگتر است اما من همیشه پیروز مى شوم و او را به زحمت مى اندازم.»
در این هنگام مادر در حالى که به دختر کوچولوى شیطانش نگاه مى کرد از صحبت دست کشید و خنده را سر داد. از آن روز به بعد، وقتى که این دو فرزند با هم دعوا مى کردند، مادر هر دو را به اتاق هایشان مى فرستاد و به طور یکسان تنبیه شان مى کرد و دیگر مهم نبود که تئو چه کارى انجام داده و یا دونا واکنشش چه بوده است.
کم کم وقتى پدر و مادر با بچه ها این گونه رفتار کردند، سر به سر گذاشتن ها و اذیت و آزارها هم از بین رفت. هر دو فرزند، تشویق شدند که به کارهاى مورد علاقه ى خود بپردازند و به خاطر موفقیت هاى شخصى خود تشویق شوند. دونا دیگر آن موجود مزاحم و موذى و تئو نیز دیگر آن موجود بدجنس نبود، البته گاهى اوقات آنها سر به سر هم مى گذاشتند، اما دیگر صدمه ى بدنى و حالات تهاجمى وجود نداشت.
با وجود این که ما به عنوان والدین باید به فرزندانمان توجه خاصى داشته باشیم، اما هرگز این امکان وجود ندارد که به صورت مساوى با آنها برخورد کنیم. ما نمى توانیم زمان، عشق، پول و یا کمک در زمینه ى انجام تکالیفشان را به طور مساوى برایشان در نظر بگیریم.
در واقع نکته ى مهم، مساوى رفتار کردن نیست، بلکه منصفانه رفتار کردن است. زیرا رفتار یکسان داشتن، ممکن است همیشه امکانپذیر نباشد. از جمله کارهایى که مى توانیم انجام دهیم این است که مثلا به فرزندان بزرگتر، پول توجیبى بیشترى بدهیم یا به طور مثال به آنها اجازه دهیم که دیرتر به تخت خواب بروند.
شایسته است که وقتى یکى از فرزندانمان امتحان دارد یا روى یک پروژه کار مى کند، وقت و زمان بیشترى را صرف کمک کردن به او بنماییم. والدین باید ارزش ها، حقوق و مقرراتى را براى خانواده در نظر بگیرند. وقتى که این حقوق و مقررات به طور منصفانه اى باشد، متقابلا فرزندان نیز به این قوانین احترام بیشترى خواهند گذاشت.
فرزندان را با هم مقایسه نکنید و صفت خاصى را به آنها نسبت ندهید
طبیعى است که فرزندان یک خانواده، در زندگى با یکدیگر رقابت هایى مى کنند. والدین گاهى اوقات مى توانند با رفتارهاى شخصى، سبب افزایش این رقابت ها گردند؛ گرچه اگر به آنها این موضوع گفته شود، سریعا منکر آن خواهند شد. گه گاه والدین به یکى از فرزندان توجه بیشترى مى کنند که این تبعیض، مى تواند روى خلق و خو و شخصیت، نگاه، موفقیت و یا ضعف فرزند اثر بگذارد.
راه دیگرى که سبب مىشود والدین رقابت میان فرزندان را افزایش دهند این است که صفات خاصى را به آنها نسبت دهند. به طور مثال اگر مادر، یکى از فرزندانش را به عنوان پسر باهوشم خطاب کند، دیگران احساس مى کنند که فرزند دیگر، کودن است. این عمل سبب مىشود که میان فرزندان، حسادت و تنفر ایجاد گردد.
بیشتر بچه ها وقتى در حال خودشناسى و آشنایى نقش خاصشان در خانواده هستند، خود را با یکدیگر مقایسه مى کنند. در این میان، والدین بى خبر و یا ناآگاه، با مقایسه ى فرزندان با یکدیگر، این عمل را تشدید مى کنند. نکته اى که در این جا قابل ذکر است این است که: «فرزندان را با هم مقایسه نکنید.»
والدین باید به جاى مقایسه ى فرزندان با یکدیگر، (بیلى همیشه کت خود را آویزان مى کند چرا تو این کار را نمى کنى؟) رفتار درست را به او بیاموزند و بگویند عزیزم! تو باید این کار را انجام دهى. (من ناراحت مى شوم وقتى مى بینم کت تو کف اتاق افتاده. لطفا آن را روى جالباسى آویزان کن).
مقایسه، به دو صورت امکان پذیر است: مثبت و منفى. مثالى که در بالا ذکر شد، مقایسه منفى بود که به هیچ وجه درست نمى باشد. باید به خاطر داشت که مقایسه ى مثبت گونه هم، اصلا بجا و درست نیست. مثلا والدین به جاى این که فرزند خود را با خواهر یا برادرش مقایسه ى مثبت گونه کنند و بگویند: «تو نسبت به خواهرت، بهتر انشاء مى نویسى» باید تنها رفتار شایسته ى او را تحسین کنند. به طور مثال بگویند: «تو خیلى خوب مى نویسى. من واقعا به تو افتخار مى کنم.»
هر فرزندى، با دیگرى متفاوت است و مهم است که به صورت متفاوتى با آنها برخورد شود. وقتى که والدین هر فرزندى را به گونه ى متفاوتى مى نگرند و با دیگرى مقایسه نمى کنند، این عمل سبب ایجاد حالت و حال و هوایى پر از درک و فهم و لذت مى گردد که در مقایسه میان فرزندان، چنین فضایى هرگز ایجاد نمى گردد.
خانوادههایى که نگران فرزندان و تربیت آنها هستند، بر این باورند که هیچ چیز در زندگى، براى همیشه ادامه پیدا نخواهد کرد. پس رقابت میان فرزندان هم در بیشتر موارد مستمر نخواهد بود. ارتباطات عوض مىشود و همان طور که افراد بالغ مىشوند، روابط آنها نیز متحول شده و تکامل مى یابد و در این میان، خواهر و برادرها یاد مىگیرند که رفتار بهترى با هم داشته باشند و اختلافشان را فرو نشانند و تفاوت هاى یکدیگر را پذیرا باشند.
بیشتر بچههایى که در دوران کودکى همدیگر را تحمل نمى کنند و مرتبا با هم دعوا مى کنند، سرانجام در دوران بلوغ و بزرگسالى، دوستان خوبى براى یکدیگر مى کردند. والدینى که کشمکشها و رقابتهاى فرزندان خود را کنترل مى کنند و به آنها مهارتهایى را مى آموزند که روابط بهترى با هم برقرار کنند، در واقع نقش خود را به عنوان پدر و مادر به بهترین وجه انجام داده اند.
پینوشتها
(۱). Adele Faber
(۲). Elain Mazlish
(۳). Theo
(۴). Donna
منبع: سایت راسخون