- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
لبخند زدن
لبخند، در مواجهه ی مناسب و هنگام گفتن و شنیدن مؤثر است. برخی پژوهشها نشان می دهد که لبخندها تقویت کننده اند. شوالتر، در آزمایشی موفق شد با استفاده از لبخندهای انتخابی، برخی از جملات عاطفی مصاحبه شوندهها را شرطی کند.(۳)
لبخند به مثابه ی تقویت کننده ی «ژستی»، نمونهای از مهارتها خوش رویی در برابر فرزند است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از این مهارت هنگام سخن گفتن استفاده می کردند: کان رسول الله اذا حدث بحدیثٍ تبسّم فی حدیثه؛ (۴) «همواره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که سخن می گفتند، تبسم می کردند». امام باقر (علیه السلام) نیز تبسم در برابر برادر دینی را حسنه دانسته اند.(۵)
گفتنی است لبخندها همان گونه که مهربانی و تفاهم را منتقل می سازند، گاه نشانه ی تحقیر و تمسخرند. تعبیر این رفتارها در گرو ویژگیهای بافتی از قبیل رفتارهای ضمیمه ی رفتار مورد نظر است. بنابراین، کاربرد این مهارت نیازمند توجه به رفتارهای ضمیمه است تا مبادا لبخند عامل تحقیر و تمسخر به شمار آید.
تکان دادن سر
تکان دادن سر نیز از جمله ژست هایی است که معمولاً آن را به نشانه ی تصدیق، موافقت و تفاهم به کار می بریم. فوریس و جکسون نیز بر تأثیرات تقویتی این ژست تأکید کرده اند. در اکثر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه، تکان دادن سر و سایر تقویت کنندههای کلامی و غیرکلامی با هم ترکیب شده اند.(۶)
ما به دو شیوه می توانیم برای ابراز علاقه و اشتیاق به حرفهای گوینده، از سر تکان دادن استفاده کنیم. اکمن و استر معتقدند ما با کج کردن سر، علاقه مندی خود به حرفهای طرف مقابل را ابراز می کنیم. افزون بر این، ما با تکانهای سر، تمایل خود به ادامه ی صحبت را نشان می دهیم.(۶)
چهره ی گشاده
چهره ی دیگران، اطلاعات فراوانی در خصوص حالات هیجانی آنها، در اختیار ما قرار می دهد. برخی نظریه پردازان می گویند. حالات چهره بعد از زبان، مهمترین منبع اطلاعاتی است.
شاهد این مدعا، زمان و حجم کارهایی است که نویسندگان، نمایشنامه نویسان و سناریونویسان به اوصاف و جزئیات چهره ی شخصیتهای مورد نظر خود اختصاص داده اند. عدهای معتقدند این حالات، هم فطری و هم آموختنی هستند.
برخی شواهد، از نظریه ی فطری بودن حالات چهره حمایت می کند؛ زیرا در فرهنگهای گوناگون دنیا، شاهد حالات چهرهای مشترک هستیم، از قبیل بالا کشیدن یک یا هر دو ابرو، خمیازه و جمع کردن لبها که به ترتیب نشانه ی نگرانی و تعجب، خستگی و اضطراب هستند. میان حالت چهره و گفتار والدین نباید تغایر وجود داشته باشد.
وقتی بین حالات چهره و گفتار مغایرت وجود دارد، بیشتر به حالات چهره دقت می کنیم و به گفتههای طرف مقابل چندان توجه نمی کنیم.(۸) ما می توانیم با انتخاب حالت چهرهای متناسب با موقعیت فرزند خود، در شادی او خود را شاد، و در نگرانی اش خود را سهیم نشان دهیم.
نگاه کردن
نگاه کردن نیز سهم چشمگیری در معناداری ارتباط دارد. والدین و فرزندان گاه به دلیل وضعیت نامطلوبی که پیش آمده است، عادت می کنند از نگاه کردن به یکدیگر بپرهیزند تا نشان دهند که از رفتار دیگری متأثر شده اند. ولی خوب است به این نکته توجه داشته باشند که این نگاه نکردن، می تواند پیام تنفر از دیگری را به او مخابره کند.
والدین و فرزندان باید تمرین کنند تا به یکدیگر نگاه کنند، البته نه نگاهی تند و خیره که پیام منفی ارسال می کند، بلکه پیامی که نشان دهد حتی آنجا که فرزند رفتار نامطلوبی از خود بروز داده است، پدر و مادر به انگیزه ی خوب او، شکی ندارند.
ما پدر و مادرها به دلیل زندگی پر مشغله، به ندرت وقتی را برای نگاه کردن به فرزندان خود اختصاص می دهیم؛ در حالی که وقتی فرزند حس می کند پدر و مادرش با قصد و توجه به او نگاه می کنند، احساس تازهای می یابد و متوجه می شود که آنها به او محبت دارند، گر چه ممکن است از رفتار او خرسند نباشند.
لمس کردن
لمس کردن، در خانواده درمانی به تماس بدنی اطلاق می شود. نوازش کردن پشت دست، یا دست دادن، نمونهای از لمس است که می توان برای نشان دادن حمایت از شخص لمس شده، از آن استفاده کرد.(۹)
فرزندان، گاه دچار ناکامی هایی می شوند که در وجودشان به خوبی حس می شود. این ناکامیها ممکن است در روابط والدین و فرزندان تأثیر منفی بگذارد. مناسب است پدر و مادر در حلقهای به فرزند نزدیک تر شوند، دست همدیگر را بگیرند و نگه دارند و در کنار یکدیگر بمانند تا فرزندشان بداند که گر چه ناکامی هایش بسیار است، او تنها نیست، والدینش او را درک می کنند و ذهنیت مثبتی درباره ی او دارند.
گاه پیام لمس کردن، کمتر از پیام زبان نیست و انرژی و صمیمیتی که از راه لمس به دیگری منتقل می شود، بسیار موثرتر از زبان است. دل گرمی و همدلی را می توان از پیامدهای لمس دانست.
۴- قدردانی
برای این که به فرزند خود نشان دهیم که شخصیت او را به رسمیت می شناسیم و برایش اهمیت قایل هستیم، باید از کارهای خوب او قدردانی کنیم. قدردانی کوششی است برای این که عزت نفس را در شخص دیگر ایجاد یا تقویت کنیم. این کوشش از طریق احترام، تحسین، تمجید و علایم دیگر پذیرفته شدن به وقوع می پیوندد. قدردانی، مهارت مهمی برای اعضای خانواده است تا یاد بگیرند که خانواده ی سالمی را پایه ریزی کنند.(۱۰)
شما به منزله ی اعضای خانواده، با قدردانی از یکدیگر می توانید رابطهای قوی تر در میان خود پدید آورید. این مهارت باعث می شود تا اعضای خانواده، احساس خوبی درباره ی هم داشته باشند و رفتار منفی خود را تغییر دهند. چنانچه پدر و مادر این کار را انجام دهند، فرزندان از والدین عمل صالحی می آموزند و با قدردانی، دیگران را از خویش خشنود می سازند.
۵- گوش دادن
ما نیاز داریم که مهارت گوش دادن را، هم به صورت انفرادی و هم در خانواده، توسعه دهیم. این فن می تواند بستر تصمیم گیری مناسب باشد؛ چرا که فرد احساس می کند کانون توجه قرار گرفته است. همه می خواهند. جایگاهی داشته باشند تا دیگران به آنها توجه کنند.
جایگاه، موقعیتی است که فرزند شما احساس می کند با صمیمیت در کنار شماست، شما او را پذیرفته ای، با نشان دادن علاقه او را تأیید می کنی و به او اطمینان می دهد که به آسایش می رسد. وقتی او احساس کرد دیگران به او توجه می کنند، بیشتر احساس مسئولیت می کند. ما باید با هم صحبت کنیم و به حرفهای همدیگر گوش کنیم.
در زندگی، شیرینیها و تلخیها با یکدیگر همراه است و راهی برای یک دست ساختن آن به گونهای که هیچ تلخیای وجود نداشته باشد، دیده نمی شود. تلخیها بخشی از زندگی است که گاه خارج از اراده ی ما و گاه بر اساس رفتارهای اختیاری افراد پدید می آید. البته ما می توانیم درباره ی تلخیهایی که پیامد رفتارهای اختیاری است با یکدیگر سخن بگوییم، اما شرط آن این است که ابتدا از شیرینیهای زندگی سخن بگوییم که آن هم پیامد رفتارهای اختیاری است.
منفی نگری و اولویت دادن به احساس منفی در گفت و گو، با سلامت زندگی در تعارض است. به همین جهت، وقتی که عمیقاً از فرزندتان گله مند هستید یا او سخنی می گوید که شما را عصبانی می کند، پیش از آنکه به احساس و اعمال منفی اشاره کنید، باید به او نشان دهید که به رفتارهای مثبت او و به خودش اهمیت می دهید و او را بسیار دوست دارید. او نیز پیش از هر نکته ای، باید دوستی خود به شما را ابراز کند.
خانوادهای موفق است که به فکر برنده شدن و نگران بازنده شدن نباشد و اصولاً به گونهای زندگی نکند که کسی به فکر مقابله و رقابت باشد، تا بحث برنده و بازنده مطرح شود. در چنین خانوادهای بدون این که از کسی حق سخن گفتن، اظهارنظر کردن و تصمیم گیری گرفته شود، همه ی اعضای خانواده می اندیشند، با انگیزه نظر می دهند و واقعبینانه به نتیجهای که حاصل می شود، تن می دهند.
برای رسیدن به تفاهم، استفاده از مهارت گوش کردن فعال ضروری است. پدر و مادر در چنین خانوادهای بسیار واقعبین هستند و با توجه به همین واقع بینی، از مهارتهای گوش دادن فعال استفاده می کنند. آنها می دانند که گوش دادن، مبناییترین راه برای از بین بردن بسیاری از سوءتفاهم هاست.
۶- بازتاب احساس
در سایه ی گوش دادن، باید به فرزندان نشان دهیم که احساس آنها را درک کردهایم و در بازتاب احساسشان هستیم. بازتاب احساس، همان طور که از نام آنها پیداست، به معنای منعکس کردن عواطف و احساسات دیگری است. منظور از بازتاب احساس، راه یافتن به محتوای عاطفی پیامهای فرزند و ارزش و اعتبار بخشیدن به آن احساسات، به واسطه ی بازگویی آن است. بازتاب احساس به فرد کمک می کند که حس کند، دیگران او را درک می کنند و به او گوش فرا می دهند.(۱۱)
نوع تعامل شما با فرزندتان، نشان می دهد که در بازتاب احساس، قوی یا ضعیف هستید. برای مثال، وقتی فرزند شما می گوید: «اصلاً شما قدر مرا نمی دانید، مرا آدم حساب نمی کنید و به صورت موجودی دست دوم و نیازمند به من نگاه می کنید. من از این وضعیت بسیار عصبانی هستم»، گاه شما به او می گویید: «تو اگر از کار خود تا این حد تنفر داری چرا آن را رها نمی کنی؟ چه کسی به شما گفته است کار کنید؟».
شما با این که سعی دارید راه حلی به او پیشنهاد کنید، او حس می کند که به او توجه نکرده اید و احساسات او را زیر پا گذاشته اید.
او همدردی می خواهد و این که به احساس او برچسب صحت بزنید یا حداقل با همراهی، آن را تعدیل کنید. وقتی چنین چیزی را از شما می بیند و احساس می کند که در برابر احساس پایداری او در زندگی، چقدر سرد و خشک هستید، به سرسختی رو می آورد، اما چنانچه شما پس از شنیدن سخنان او بگویید: «تو واقعاً از این که در منزل این همه زحمت می کشی و کار می کنی ناراحت هستی؟ نباید چیزی پیش آید که باعث ناراحتی تو شود. من نیز ناراحتم از این که مسائلی باعث ناراحتی شما شده است».
با این کلام، فرزندتان حس می کند که شما او را درک کرده و به او احترام گذاشته اید. و به همین جهت، از فضای مقابله دور می شود.
بی توجهی افراد خانواده به یکدیگر، احساس بیمسئولیتی، نداشتن صمیمیت و بی توجهی به اهداف زندگی را در پی دارد. در چنین فضایی، اصلاً احساسات بازتابی ندارد و ناامیدی از حمایت دیگران، بدبینی، عیب جویی، لجاجت و منفی گرایی فراوان را در پی می آورد. پدر و مادر درباره ی همه ی کارهای فرزندان، باید حساس باشند و هیچ کاری را بی نظارت نگذارند، تفاوتهای فرزندان را به خوبی بشناسند و به تناسب آن، رفتار کنند.
پینوشتها
۱- نجم (۵۳)، ۳۹
۲- اون هارجی و…، مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی، ترجمه ی خشایاربیگی و مهرداد فیروزبخت، ص ۱۰۰
۳- همان، ص ۹۹
۴- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۶، ص۲۹۶
۵- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۸۸
۶- اون هارجی و… مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی، ترجمه ی خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت، ص ۱۰۰
۷- همان، ص ۶۰
۸- همان، ص ۶۳
۹- همان، ص ۲۱۵
۱۰- دیویس کنت، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه ی فرشاد بهادری و…، ص ۲۲۱
۱۱- کوین اِی. فال و…، راه حل هایی برای خشونتهای خانوادگی، ترجمه ی ایران مهریزادگان و….، ص ۲۰۷
منبع: حسین زاده علی؛ خانواده موفق: ارتباط والدین و فرزندان (۱۳۹۰)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله) و دانشگاه کاشان، چاپ اول.