- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
۵ . مثبت نگرى
خوشبینى که نشانه سلامت روان است، میتواند شادى را افزایش دهد. «ما تصمیم میگیریم که دیگران را چگونه ببینیم. وقتى میخواهیم کسى را دوست داشته باشیم، میتوانیم بسیار صبور و شکیبا باشیم. وقتى تصمیم میگیریم که از آدمها برنجیم، بر اشتباهات آنها دقیق میشویم؛ پس نوع احساسى که درباره دیگران داریم به رفتارهاى آنها بستگى ندارد، بلکه به نگرش خود ما مربوط است. اکثر آدمها بیشرین وقت خود را صرف جست و جوى عیبهاى دیگران میکنند و کمتر به خوبیهاى آنها میپردازند.»(۵۷)
زندگى ما، بازتاب کامل اعتقاداتمان است. باورها و اعتقادات انسان، تعیین کننده کیفیت زندگى او هستند؛ «مثلاً اعتقاد شما این است که پدرها باید فرزندان خود را تشویق کنند و براى آنها هدیه بخرند. هر گاه پدرتان مطابق این اعتقاد شما رفتار نمیکند، غمگین و افسرده میشوید و در نتیجه تصمیم میگیرید که پدرتان را تغییر دهید.
اکثر مردم هیچ وقت فکر نمیکنند که راه حل دیگرى هم وجود دارد. آیا بهتر نیست که به جاى پدر، باورهاى خود را تغییر دهیم؟ بعضیها هرگز توقع ندارند که یک رفتار خاصى را از دیگران ببینند و در نتیجه از آرامش ذهنى بیشترى برخوردارند».(۵۸)
پس براى به دست آوردن شادى، باید یاد بگیریم که اندیشه هایمان را کنترل کنیم، چون« آنچه مایه خوش بختى و شادى انسان میشود، درون اوست، نه عوامل بیرونى». البته این را نیز باید به یاد داشته باشید که: «آنچه شما را آزرده است، نفس حادثه نیست، بلکه تفکرات شما در باره آن حادثه است.»(۵۹)
فکرت را راست کن نیکو نگر
هست آن فکرت شعاع آن گهر(۶۰)
منفى بافان همیشه نیمه خالى لیوان را میبینند و با عینک بدبینى، به اطراف خود مینگرند. اشتباهات کوچک را بزرگ میشمارند، از کاه کوهى میسازند و زندگى را در کام خود و دیگران تلخ میکنند. اما مثبت اندیشان، همیشه نیمه پر لیوان را میبینند و خطاها و لغزش هاى دیگران را نادیده میگیرند و زندگى را نشاط انگیز مینمایند.
«آندرو متیوس» به مراجعان خود که از افسردگى رنج میبردند، چنین توصیه میکرد: «اولین کار براى رهایى از افسردگى و ناراحتى این است: دهانت را هنگامی باز کن که حرفى مثبت و سازنده براى گفتن داشته باشى.»(۶۱)
پرورش حالات روحى مثبت مانند: مهربانى، همدردى، کمک به دیگران و… به سلامت و شادى روحى منجر میشوند. اعمال و واکنشهاى ما نتیجه افکار ما هستند. پس اگر افکار مثبت و شاد داشته باشیم، زندگىمان شاد خواهد بود.
۶ . در حال زیستن
شادى، در گرو زندگى کردن در زمان حال است. متأسفانه بعضى از مردم به دیروز و فردا به صورت افراطى مینگرند؛ یا حسرت دیروز را میخورند یا خود را در آرزوهاى دست نیافتنى فردا غرق میکنند و نشاط و آرامش را از خود سلب مینمایند. اگر به آینده نگرى و دوراندیشى اهمیت داده شده؛ براى ساختن آینده است، اما نه به قیمت از دست دادن امروز.
از طرفى، آینده، مجموعهاى از امروزهاست. پس به دست آوردن آینده در صورتى است که امروز را ذخیره کنیم. لذا اشتباه است اگر امروز را فداى آینده کنیم که در این صورت، آیندهاى نیز نخواهد بود، چون مهمترین آفت آینده، از دست دادن اجزاى آن، یعنى امروز است. هر وقت توانستیم از امروز استفاده کنیم، به آینده نیز خواهیم رسید.
پیشوایان دین، همواره بر این نکته مهم تأکید داشتهاند. امام علی (علیه السلام) میفرماید: «گذشته عمر تو رفته است و باقى مانده آن، محل تردید است؛ پس زمانى را که در آن به سر میبرى، براى عمل، غنیمت شمار».(۶۲) در جاى دیگر میفرماید: «قلبت را از اندوه گذشته آکنده مساز که تو را از آمادگى براى آینده باز میدارد».(۶۳) و باز فرموده است: «نگرانیهاى سال را بر نگرانى امروزت اضافه مکن، براى امروز مشکلات خودش کافى است.»(۶۴)
سعدیا دى رفت و فردا همچنان معلوم نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
ویکتور هوگو میگوید: «سراسر عمر ما تلاشى است پیوسته براى دست یافتن به کام یابى و سعادت، در حالى که شاید خوش بختى همین لحظهاى بود که به آن میاندیشیم».(۶۵) وقتى به جاى لذت بردن از هر لحظه زندگى، آن را صرف آماده شدن براى آینده میکنیم، در واقع شادمانى خود را به تعویق میاندازیم. ما توانایى خویش را براى تجربه کردن و لذت بردن از زمان حال از دست میدهیم. پس وقتى فرصت شادمانى داریم، آن را از دست میدهیم.(۶۶)
صائب تبریزى میگوید:
حالِ ما را غم آینده مشوّش نکند
در بهاران، نبود فکر زمستان ما را
در روایات اسلامی، از «امروز»، به عنوان غنیمت و فرصت یاد شده که دقیقاً همان چیزى است که از سوى کارشناسان امور تعلیم و تربیت و روان شناسان، در جهان امروز مطرح شده است.
۷ . تبسم و خنده
یکى از اسباب مسرت و شادى، تبسم و لبخند میباشد. این موضوع از نظر علمی نیز ثابت شده است. متخصصان میگویند: در یک قهقهه، شانهها، گلو، گردن و دیافراگم تکان میخورند، به طورى که عضلات بعضى افراد که عادت به خنده درست و حسابى ندارند، دچار گرفتگى میشود، قلب تندتر میزند، فشار خون بالا میرود و سطح اکسیژن خون افزایش مییابد؛ همچنان که تعداد دفعات تنفس بیشتر میشود.
احتمالاً مهمتر از همه، اندورفین، داروى مغزى، ترشح میشود که نه فقط در انسان احساس سرخوشى به وجود میآورد، بلکه از نظر بسیارى از پزشکان، یکى از بهترین داروهاى طبیعى است.(۶۷)
هر کس در روابط اجتماعى خود با دیگران، به کار کرد خنده و اهمیت آن در ایجاد شادى پى برده است. پیشوایان دین به خصوص پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) خنده رو بودند. در روایتى آمده است: رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) هنگام سخن گفتن تبسم میکرد.(۶۸)
البته خندیدن باید به گونهاى باشد که شخصیت انسان آسیب نبیند و با وقار و متانت در تضاد نباشد. در این صورت، خنده، به موقع و متعادل خواهد بود. امام علی (علیه السلام) در توصیف پرهیزگاران میفرماید: «اگر بخندد، صدایش به قهقهه (خنده صدادار) بلند نمیشود.»(۶۹)
۸ . شوخى
با مزاح و شوخى، خاطرات غمانگیز فراموش میشود و طراوت و شادى جایگزین آن میشود. اغلب اتفاقات و حوادث ناراحت کننده زندگى را میتوان با روح شوخى و بذلهگویى به امورى خوشایند و قابل تحمل تبدیل کرد. بر این اساس، اسلام شوخى و بذله گویى را به منظور به دست آوردن نشاط روحى تجویز کرده و براى زدودن کسالت و ملالت، در چهارچوب نظم اخلاقى، مطلوب شمرده است. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) یکى از صفات مؤمن را شوخ طبعى و زنده دل بودن دانستهاند.(۷۰)
امام صادق (علیه السلام) به یکى از یارانش فرمود: «شوخى شما اصحاب با یکدیگر چه مقدار است؟ گفت: کم است. حضرت فرمود: این گونه نباشید، به درستى که شوخ طبعى از حُسن خلق است. شما بدین وسیله برادرتان را شاد میکنید؛ همان گونه که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) اهل شوخى و مزاح بودند تا سرور و شادى را در قلب اصحاب ایجاد کنند.»(۷۱)
البته از نظر اسلام، شوخى باید معقول و منطقى باشد و از حد اعتدال خارج شود. روایاتى که از شوخى کردن نهى کردهاند، ناظر به مواردى است که اصول اخلاقى در آن رعایت نشده باشد. امام علی (علیه السلام) میفرماید: «کسى که زیاد مزاح کند، شکوه و وقار او کم میشود.»(۷۲)
۹ . خودآرایى
آراستگى ظاهرى، جذابیت به همراه دارد، ناخواسته توجه دیگران را به سوى انسان جلب میکند و ارتباط صمیمانهاى را ایجاد مینماید که در پرتو آن، شادمانه زیستن پرورش خواهد یافت.
۱۰ . بوى خوش
یکى از عوامل نشاط آور، استفاده از بوى خوش است. انسان با استشمام بوى خوش، نیرویى تازه میگیرد و به وجد میآید. عطر زدن از سنتهاى پسندیدهاى است که اسلام بر آن تأکید کرده است. امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) براى بوى خوش، بیشتر از خوراکش خرج میکرد.»(۷۳)
۱۱ . پوشیدن لباس هاى روشن
امروزه این نظریه روان شناسان به اثبات رسیده است که رنگها میتوانند بیانگر خلق و خو و احساسات و حالات درونى انسان باشند.(۷۴) بر این اساس، براى هر رنگى ویژگى و خواصى ذکر شده است. بدون تردید رنگ روشن مثل سفید و یا سبز، مفرح و بهجتآور است. از این رو پزشکان و جراحان در اتاقهاى عمل، از این رنگ استفاده میکنند تا امید به زندگى را در دل بیماران خود ایجاد نمایند. معمولاً در جشن ها و عروسیها از لباس سفید استفاده میکنند که پیام آور شادى، نشاط، عشق و محبت است.
اسلام به پوشیدن لباس هاى روشن، به ویژه سفید توجه زیادى مبذول داشته است. امام باقر (علیه السلام) میفرماید: «هیچ لباسى بهتر از لباس سفید نیست».(۷۵) از سوى دیگر، استفاده از لباس سیاه که غمانگیز میباشد، مکروه اعلام شده است. امام علی (علیه السلام) میفرماید: «لباس سیاه نپوشید که لباس فرعون است.(۷۶) (البته چادر، عمامه و لباس سیاه براى عزاداریها استثنا شده است و چه بسا گاهى اوقات موجب وقار و نشاط زنان در جامعه ما باشد).
۱۲ . ورزش
تحرک جسمی و فکرى در زندگى ماشینى امروز، در تعادل روحى انسان بسیار مؤثر است. به تجربه ثابت شده که پس از انجام حرکات ورزشى، سرخوشى و طراوتى به آدمی دست میدهد که شاید تا آخر روز اثرش باقى باشد. ضمن این که بر رفتارهاى تحصیلى و شغلى نیز اثر میگذارد.
۱۳ . تغذیه مناسب
پژوهش ها نشان دادهاند که صبحانه مناسب و حاوى مختصرى مواد قندى، سهم به سزایى در شادى روزانه دارد. همچنین برخى پروتئینهاى موجود در گوشت و سبوس غلات و ویتامینهاى «ب»، نقش مؤثرى در شادى بخشى و پیشگیرى از افسردگى دارد. نقش سبزیجات و میوهها، به ویژه سیب، پرتقال، زیتون و شیر در افزایش نشاط، غیر قابل انکار است.(۷۷)
۱۴ . مسافرت
سیر و سفر و تغییر محیط و جابه جایى، زندگى را از یک نواختى ملال آور خارج میکند و نشاط و شادکامی را به ارمغان میآورد. در شعرى که به امام علی (علیه السلام) نسبت داده شده، آمده است: براى رسیدن به ترقى و تعالى، از وطنهاى خود دور شوید و مسافرت کنید که در سفر پنج فایده است: تفریح و انبساط روح؛ تحصیل درآمد و تأمین معاش؛ فرار گرفتن علم و تجربه؛ یادگیرى آداب زندگى و آشنایى با افراد فاضل.(۷۸)
۱۵ . رویکرد به ادبیات و شعر
شعر و شادى، هر دو منشأ درونى دارند و بین آنها رابطه مستقیم برقرار است. از این رو هر گاه انسان بخواهد احساسات و عواطف خود را بروز دهد، از شعر استفاده میکند. وقتى کسى غمگین میشود، اقدام به آواز خوانى میکند. اگر علتش را جویا شوید، میگوید: دلم گرفته است و میخواهم غمهایم را فراموش کنم.
۱۶ . اعتماد به نفس
یکى از اسباب شادى، اطمینان به خود و تجربه آن در عمل است. خانم الیزابت هارلوک، روان شناس معاصر «سه میم» را عوامل اصلى شادى میداند: ۱ – محبوبیت؛ ۲ – مقبولیت؛ ۳ – موفقیت.(۷۹) این «سه» وقتى حاصل میشود که انسان به خود اعتماد داشته باشد.
تکنیک هاى تقویت اعتماد به نفس و کسب شادى
۱ . خود را سرزنش نکنید
سرزنش و سرکوفت زدن به خود، نشاط و شادمانى را از شما سلب میکند، زیرا نسبتهاى ناروا به خود دادن، در ضمیر ناخودآگاه باقى میماند و از ضمیر ناخودآگاه پیامهاى منفى به ذهن مخابره میشود و در این شرایط احساس میکنید که توان انجام کارى را ندارید. البته این گفته بدان معنا نیست که اشتباهات را نادیده بگیرید، بلکه نشان میدهد که راجع به نقاط ضعف و قدرت، باید قضاوت منصفانه داشت.
۲ . خود را تشویق کنید
انتظار نداشته باشید که دیگران از شما تعریف کرده و یا شما را تشویق کنند. چه بسا بى توجهى یا حسادت و نظایر آن باعث میشود که دیگران کمتر شما را تشویق کنند، ولى خودتان را هر چند وقت یک بار تحسین کنید و پاداش بدهید. این امر، وجودتان را از شور و شوق و شادمانى لبریز میکند.
۳ . بر نقاط قوت خود پافشارى کنید
بالیدن به تواناییهاى خود، برچسب منفى به خود نزدن و برجسته کردن امتیازات، احساس رضایت و خرسندى به شما خواهد داد. پس با هر نوع تفکر منفى برخورد کنید تا غم و غصه شما را فرا نگیرد.
۴ . محدودیت ها و کمبودهاى خود را بپذیرید و با آنها کنار بیایید
از مشکلات نهراسید و به شکستها نیندیشید، بلکه به موفقیتها فکر کنید و بدانید فقط شما نیستید که داراى این مشکل هستید. از این طریق، جرئت پیشروى و مسئولیت پذیرى پیدا میکنید و شادى بر زندگىتان حاکم خواهد شد.
۵ . حضور در جمع افراد شاد
بعضى از محققان، برقرارى ارتباط با خویشاوندان و تشکیل اجتماعات خانوادگى و محافل دوستانه و صمیمی و بحث و گفت و گو با آنان را در ایجاد شور و نشاط درونى مؤثر میدانند. همچنان که آدم عبوس و غمگین، دیگران را اندوهگین میکند، انسان متبسم و خنده رو نیز دیگران را به شادى وا میدارد.
۶ . خوش سخنى
در همه زیباییها، سخن زیبا از جایگاه خاصى برخوردار است، زیرا از یک طرف، سخن زیبا شادى ساز است و از طرفى دیگر، سایر زیباییهاى عالم به وسیله سخن بیان میشود. سخن و کلام، هم در کمال و شادى انسان مؤثر است و هم در سقوط و غم و اندوه وى اثر دارد و این، بستگى به انتخاب کلمات و طرز اداى آن دارد. مسائلى که در این باره باید مورد توجه قرار گیرد تا سخن زیبا تأثیر خود را در شاد زیستن حفظ کند، عبارت اند از:
۱ . سخن، گزنده و نیش دار نباشد؛
۲ . همراه با ادب اسلامی باشد؛
۳ . با تبسم همراه گردد؛
۴ . آهنگ متنوع داشته باشد؛
۵ . با گرمی و صمیمیت درونی همراه باشد.
پینوشتها
۱) فرهنگ فارسی عمید، واژه شاد و شادی.
۲) ابوالفضل طریقه دار، شرع و شادی، ص ۲۴؛
۳) مقالات فلسفی، ج ۲، ص ۶۶؛
۴) نشریه پیوند، ش ۲۹۷، ص ۳۳؛
۵) مایکل آیزنک، روان شناسی شادی، ترجمه خشایار بیگی و مهرداد فیروز بخت، ص ۱۲؛
۶) روزنامه انتخاب، ۷ آذر ۷۹، ص ۸؛
۷) خسرو امیر حسینی، مهارت های شاد زیستن، ص ۶۲ و ۶۳؛
۸) امدادهای غیبی، ص ۵۶ و ۵۷؛
۹) همان.
۱۰) توبه (۹) آیه ۸۲؛
۱۱) تفسیر نمونه، ج ۸، ص ۶۳ و ۶۴؛
۱۲) قصص (۲۸) آیه ۷۶؛
۱۳) غررالحکم و دررالکلم، ج ۱، ص ۲۷۲؛
۱۴) نهج البلاغه، قصار ۳۳۳؛
۱۵) مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص ۲۳۹ – ۲۴۰؛
۱۶) بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۲۱؛
۱۷) همان.
۱۸) غررالحکم و دررالکلم، ج ۴، ص ۱۳۶؛
۱۹) بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۵۲؛
۲۰) محمود اکبری، غم و شادی، ص ۳۸؛
۲۱) نهج البلاغه فیض الاسلام، نامه ۱۶۶؛
۲۲) بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۱۷۴؛
۲۳) اصول کافی، ج ۲، ص ۲۰۶؛
۲۴) وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۶۹؛
۲۵) بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۶؛
۲۶) میزان الحکمه، ج ۳، ص ۴۶۳؛
۲۷) بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۴؛
۲۸) زخرف (۴۳) آیه ۴۷؛
۲۹) میزان الحکمه، ج ۷، ص ۱۴۹؛
۳۰) هود (۱۱) آیه ۱۰؛
۳۱) خنده های بلند، ص ۲۳؛
۳۲) غررالحکم و دررالکلم، ج ۲، ص ۱۱۳؛
۳۳) خسرو امیر حسینی، همان، ص ۷۱؛
۳۴) همان، ص ۷۲؛
۳۵) روزنامه جمهوری اسلامی، ۵ / ۷ / ۷۲؛
۳۶) نهج البلاغه، قصار ۱۸۸؛
۳۷) خسرو امیر حسینی، همان، ص ۱۵۶؛
۳۸) کشف الغمه، ج ۱، ص ۳۶۳؛
۳۹) وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۲؛
۴۰) لئالی الاخبار، ج ۲، ص ۲۰۹؛
۴۱) نشریه پیوند، ش ۲۹۲، ص ۳۴؛
۴۲) کافی، ج ۶، ص ۴۹؛
۴۳) کنز العمال، حدیث ۶۰۰۹؛
۴۴) مهدی بهادری نژاد، شادی و زندگی، ص ۲۶؛
۴۵) همان.
۴۶) همان.
۴۷) ر.ک: مایکل آیزنک، همان، ص ۵۳ – ۵۶ و ابوالفضل طریقه دار، همان، ص ۳۵؛
۴۸) مایکل آیزنک، همان، ص ۱۵۸ – ۱۵۹؛
۴۹) وین دایر، عظمت خود را در یابید، ترجمه محمد رضا آل یاسین، ص ۴۶؛
۵۰) باربارا آنجلیس، لحظه های ناب زندگی، ترجمه شهرزاد لولاچی، ص ۱۹؛
۵۱) مجله حدیث زندگی، ش ۹، ص ۴۵؛
۵۲) بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۹؛
۵۳) همان، ج ۶۶، ص ۳۴۲؛
۵۴) نهج الفصاحه، حدیث ۲۹۴۱؛
۵۵) بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۰۱؛
۵۶) ویکتور فرانکل، انسان در جست و جوی معنی، ترجمه دکتر نهضت صالحیان و مهین میلانی، ص ۲۲۵؛
۵۷) اندرو متیوس، آخرین راز شاد زیستن، ترجمه وحید افضلی راد، ص ۹۶؛
۵۸) همان، ص ۶۲؛
۵۹) همان، ص ۱۶۴؛
۶۰) مثنوی معنوی، دفتر دوم، بیت ۸۶۰؛
۶۱) آندرو متیوس، ص ۸۳؛
۶۲) میزان الحکمه، ج ۸، ص ۴۰۳۶؛
۶۳) غررالحکم و دررالکلم، ج ۶، ص ۳۴۵؛
۶۴) همان، ص ۳۲۹؛
۶۵) ابوالفضل طریقه دار، همان، ص ۳۶؛
۶۶) بارباراد آنجلیس، همان، ص ۹؛
۶۷) روزنامه ایران، ۸ آبان ۱۳۷۹، ص ۱؛
۶۸) مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۲۰؛
۶۹) نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴؛
۷۰) بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۳؛
۷۱) اصول کافی، ج ۲، ص ۶۶۳؛
۷۲) غررالحکم و دررالکلم، ج ۴، ص ۵۹۱؛
۷۳) وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۴۴۳؛
۷۴) خسرو امیر حسینی، همان، ص ۱۷۹؛
۷۵) بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۳۰؛
۷۶) همان، ج ۸۳، ص ۲۴۸؛
۷۷) مجله حدیث زندگی، همان، ص ۴۶؛
۷۸) مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۲۲؛
۷۹) مجله حدیث زندگی، همان، ص ۴۵
منبع: معارف اسلامی؛ شماره ۶۰؛ محمد سبحانى نیا